بخشی از مقاله
چکیده
عثمان ابن حنیف انصاري، برادر کوچکتر سهل بن حنیف، از اصحاب پیامبر اسلام و امیر المومنین هعاهبوده و در جنگ هاي احد و صلح حدیبیه با رسول خدا هصاهحضور داشته استگهوي در سال لان هگهق از طرف علی هعاهبه سمت فرمانداري بصره منصوب گردید و پس از مدتی به امام هعاه خبر رسید که در میهمانی یکی از ثروتمندان بصره شرکت جسته که در آن تمام میهمانان از ثروتمندان شهر بصره بوده اند و هیچ فقیري در آن حضور نداشته استگهامام نامه شدید اللحنی به او نوشته و وي را به جهت این رفتار توبیخ نموده استگهاین نامه هنامه خع نهجهالبلاغهاهحاوي دیدگاه هاي علی هعا هنسبت به کارگزاران و فرمانداران می باشد و درآن متذکر می گردد علیرغم شخصیت قابل توجه افراد، هیچ اغماضی نسبت به بی اعتنایی ایشان در مورد مستضعفان و میل و گرایش به ثروتمندان و صاحب منصبان، نخواهد داشت و فرمانداران و کارگزاران باید به این اصل پایبند باشند.
واژهرهاي کلیدي:لرعثمان ابن حنیف، بصره ، فقر، کارگزاران،گرنامه خع نهج البلاغه
مقدمه
نظارت و اجراي صحیح رفتار کارگزاران با مردم و تعامل مدبرانه و منصفانه علی با جریانهاي چند سویه زمان خویش، ترمیم اعتماد مردم به حاکمان و بهره گیري از توانمندي و انرژي سرشار یاران خویش در حل مشکل حکومت، نوعی از دیپلماسی فعال علی ههعا هدر سیاست هاي داخلی و منطقههاي و تحلیل درست و کارشناسانه وي در تبیین شیوه جکومت داري استگههه در منطق علی هعاهرابطه حاکم با والی نقش هدایتگري و رهبري کاریزماتیک در رخدادهاي کلان اجتماعی استگهعلی هعاهخود به عنوان شاخص ولایت امري و اسوه حسنه حکومت داري نقش هدایت گري را از والیان تا مردم تحت امر خویش، آشکارا اعمال می کند و این در خصوص کارگزاران از حد موعظه و تحذیر فراتر رفته به کنترل و توبیخ می انجامد چنانچه در اکثر نامهههاي آن حضرت به فرمانروایان و کارگزاران خویش در خصوص مقررات حکومت داري رعایت حقوق اجتماعی به عیان آشکار استگههه وي والیان خویش را به جاي آنکه پنهانی و در خفا شماتت کند، به آشکارترین شیوه و با استخدام محکم ترین کلمات و توبیخات نیشتر می زند و حیثیت اجتماعی ایشان را برخلاف معهود، می آزارد تا به حاکمان بیاموزد که هیچگاه حقیقتی را به پاي مصلحت لگدکوب ننمایند و بر ردپاي کج راهه ها بی اعتنایی نکنند نامه امام هعاهبه عثمان ابن حنیف انصاري توبیخی صریح و بی پرده است که مهري ماندگار برپیشانی صحابی پیامبر هصاهگردید تا اعلام نماید هیچ رابطه اي معادلات او را برهم نمی زندگهو صداقت حاکم با زیر دستان خویش را با هیچ مصلحت اندیشی معامله نمی کندگهو این توبیخ نامه در پرونده اداري عثمان ابن حنیف بایگانی شده که هر زمان و توسط هر شخصی که خواهان حقیقت است قابل بازخوانی باشد زیرا حاکمان را نشاید که از اصول قطعی و قهري ملاك هاي عؤندومین همایش ملّی »نهج البلاغه و علوم انسانی« »علی«ههعاهدر گزینششان که همان ساده زیستی در زندگی بر فرم و شکل مستضعفان جامعه است، پا را فراتر نهاده براي خویش مزایاي ویژه اي را رقم زنند.
برررسی اجمالی تاریخ بصره
بصره در سال دوازدهم هجري که مسلمانان در آن مناطق به جهاد می پرداختند بسیار مورد توجه بود، زیرا مسلمانان براي گسیل نیروي جهادي به سمت ایران، نیازمند پایگاه ثابتی بودندگهاز این رو در سال چهاردهم هجري شش ماه قبل از ایجاد شهر کوفه، موافقت خلیفه دوم را براي ایجاد شهر بصره جلب کردندگه"عتبه ابن غزوان " که در منطقه بصره به جهاد مشغول بود، طی نامه اي از "ه عمر " براي بناي شهر کسب اجازه کرد و خلیفه نیز موافقت نمودگ ه"عتبه ابن غزوان" خود به دلایلی منطقه را ترك کرد و" مجاشع ابن مسعود سلمی" را فرمانده لشگر خود قرار دادگهوي براي فتح فرات به سوي بصره حرکت کرده بودگهمجاشع، "مغیره ابن شعبه" را جانشین خود در بصره قرارداد و پس از آن مغیره را بر بصره گماردگههه اما عمر در سال شانزدهم یا هفدهم وي را به خاطر رابطه نامشروع با زنی به نام ام جمیله از کاربرکنار نمود و "ابوموسی اشعري" را جانشین وي کردگههحموي، ج گ، ص ننعاهه ابوموسی براي مدتی حاکم بصره بود و سپس عزل شد و حاکم کوفه گردید و "عمربن سراقه"هحاکم بصره گردیدگ هبعد از مدتی "ابن سراقه" به کوفه رفت و ابوموسی مجددا حاکم بصره گردیدگهههابن اثیر، جگ، ص منناگهامارت ابوموسی بر بصره ادامه داشت تا اینکه در سال بیست و نه هجري عثمان وي را برکنار کرد و "عبداالله ابن عامر بن کریز" بیست و پنج ساله را که پسردایی عثمان بود به ولایت بصره گماشت هطبري، جن، ص ؤطناگهعبداالله والی بصره بود تا آنکه علی هعاه به حکومت رسید، وي " عثمان ابن حنیف" را که از یاران باوفایش بود جزو اولین گروه اعزامی کارگزاران به بصره فرستادگههطبري، جچ، ص نلاعاگههه