بخشی از مقاله

چکیده

بیشتر روایتشناسان، زمان را جزءِ لاینفک و پراهمیّت عناصر هر روایت میدانند. مقوله زمان در جهان داستان، به روابط زمانی میان داستان و گفتمان - روایت - اشاره دارد. ژرار ژنت - 1930 - به عنوان مؤثرترین نظریهپرداز روایتشناس در زمینه زمان متن، میان زمان تقویمی و زمان روایی، تفاوت قائل است. او مسیر گردش داستان را از زمان تقویمی به زمان روایی - متن - ، به سه مبحث عمده: نظم، تداوم و بسامد طبقهبندی کرده است. فردوسی، بزرگترین حماسه سرایی ایران و شاهنامه ارزشمندترین اثر حماسی در ادب پارسی است. داستانها در شاهنامه نقش مهم و تعیین کنندهای ایفاء میکنند و همین امر باعث گردیده که از زوایایی گوناگون قابل بررسی باشند.

داستان »ضحاک« در شاهنامه، یکی از داستانهای اساطیری است که به دلیل داشتن ویژگیها و ساختار خاصی که دارد از منظر دیدگاههای جدید نقد ادبی به ویژه نظریه زمانمندی ژنت شایسته بررسی و تحلیل است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی - تحلیلی صورت گرفته است، تلاش میگردد تا با بررسی زمانمندی روایت در سه مبحث - نظم، تداوم و بسامد - در داستان ضحاک، به منطبق بودن این اثر در چارچوب نظریه ژنت پرداخته شود. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که فردوسی به عنوان یک شاعر کلاسیک توانسته است از عنصر زمان در داستان ضحاک بهره وافی را ببرد.

-1 پیشگفتار

تزوتان تودروف، واژه »روایتشناسی« را در سال 1969برای اوّلین بار در کتاب بوطیقای دکامرون مطرح کرد. بنا بر این، روایتشناسی، علم نسبتاً جوانی است که بیش از چند دهه از عمر آن نمیگذارد. »روایتشناسی پیامدِ رویکردی به قرائت متون است که وامدار فرمالیسم روسی و ساختگرایی فرانسوی است. پیامد کوشش ساختارگرایانهای که از زبانشناسی سوسوری به عنوان دانشی راهنما برای مطالعه همه گونههای پدیدارهای فرهنگی استفاده میکند

روایت شناسی، درباره شیوههای متفاوت نگارش و تحلیل ادبیات روایی مانند: رمان، داستان کوتاه، حماسه، داستانهای پریان، شعرهای روایی و ... مطالعه و گفتوگو میکند و روایتشناسانی نظیر ژنت، گرماس، تودوروف در این روند سهیم شدند و نظامی را برای تحلیل متون ارائه کردند که در این میان ژرار ژنت فرانسوی زمانمندی روایت را مطرح کردهاست.

باید به این نکته نیز توجّه کرد که در اصطلاحات زمانِ داستان و زمانِ متن - که در داستان سیر میکند - تفاوت وجود دارد. از آن جهت که »جنبهای غیر واقعی و کاملاً قراردادی بین این دو مفهوم وجود دارد و در هیچ کدام از این دو مورد، ما به گذر زمان واقعی ارجاع نمیدهیم، بلکه به باز نمایی خطی و کلامی از زمانمندی - Temporality - اشاره داریم بنابراین از آنجا که »زمان متن به ناگزیر خطی است، به محض اینکه روایت بیش از یک خط زمانی داستانی را دربربگیرد نوعی خلل آشکار و آنی در همبستگی بین زمان واقعی و زمان متن پدید خواهد آمد« - همان: - 78 پس نمیتوان زمان روایی و زمان تقویمی را با هم برابر و یکی به شمار آورد. در زمینه تفاوت میان زمانمندی در متن روایی، ژنت جامعترین بحث را تحت عنوان ناهمخوانی میان زمان داستان و زمان متن مطرح کرده است.

شاهنامه داستانی است تو در تو که در آن انسان در چهرههای گوناگون خویش از کیومرث تا یزدگرد درآیند و روند است. داستان پیوند و پیکار زمین و آسمان، زمینیان و آسمانیان است - سرامی، . - 59 :1373 داستانهای شاهنامه که بیانگر تلاش پیگیر و پیروزیها و شکستهای یک ملّتبرای کسب هویت ملّی و نیز آموزنده و برانگیزاننده والایی و تعالی هستند، هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند. به گونهای که از منظر دیدگاههای جدید نقد ادبی شایسته بررسی و تحلیل هستند.

1؛1روش تحقیق و پرسشهای آن

جستار حاضر به بررسی داستان ضحاک، که یکی از داستانهای اساطیری شاهنامه است براساس دیدگاه زمانمندی ژنت اختصاص یافته است. در این داستان زمان در چرخش مداوم از گذشته به حال است که این چرخش در زمان باعث ترسیم و آشکار گشتن فضای داستان میگردد. داستان ضحاک به سبب ویژگیها و ساختاری که دارد، خوانش بسیاری با نظریه ژنت دارد.با توجّه به مسائل گفته شده این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ مناسب برای سوالات ذیل میباشد:

-    فردوسی تا چه اندازه از عنصر زمان در داستان ضحاک بهره برده است؟

-    مجموعه عوامل زمان روایی به کار رفته شده در این داستان کدام است؟

1؛2 پیشینه تحقیق

تاکنون هیچگونه پژوهشی که در حیطه زمان روایی در شاهنامه باشد صورت نگرفته است ولی پژوهشهای که به نحوی با موضوع حاضر ارتباط دارند بسیار اندک هستند. مقاله زاهدی - 1390 - تحت عنوان »زمانمندی روایت در چهار نمایشنامه نغمه ثمینی« است که به بررسی زمانمندی روایت در چهار نمایشنامه پرداخته است و آنها را از لحاظ خطی و یادوارهای بودن دستهبندی کرده است.

مقاله دیگر از ریمون کنان - 1381 - تحت عنوان »مؤلفه زمان در روایت« است که به بررسی مؤلفههای زمان در سه سطح نظم، تداوم و بسامد پرداخته است همچنین مقاله قاسمیپور - 1387 - تحت عنوان »زمان و روایت« که به بررسی نظریه ژنت و نیز سه مبحث نظم، تداوم و بسامد پرداخته است.

فروزنده - 1391 - در مقالهای تحت عنوان »ساختار روایت در داستان ضحاک« به بررسی و تحلیل این داستان براساس نظریه گریماس پرداخته است و نتیجه حاکی از آن انطباق این داستان با این نظریه است. حمیدی - 1388 - در مقالهای تحت عنوان »نگاهی به عصر فردوسی و بررسی داستان فریدون و ضحاک در شاهنامه« به تحلیل و پردازش این دو داستان و حوادث تاریخی آن زمان پرداخته است.

اسلامی ندوشن - 1342 - در مقالهای تحت عنوان »تأمل در شاهنامه داستان ضحاک مار دوش« به تجزیه و تحلیل این داستان پرداخته است.

-2 پردازش تحلیلی موضوع

2؛1 شاهنامه و داستان ضحاک

شاهنامه، سند استوار ملّیت ایرانیان و نشانه بزرگ هویت ملّی ماست. فردوسی خداوندگار حماسه و خرد، در این کتاب، نه تنها حماسه ساکنان ایران، بلکه حماسه بشر پویندهای را میسراید که با سرنوشت قهار دست و پنجه نرم میکند، رنج میکشد و میکوشد تا معنا و حیثیتی در زندگی خاکی خود باقی بگذارد. »در میان این داستانها نخستین داستانی که فردوسی به نظم کشید، داستان فریدون و ضحاک بود؛ داستانی که تا به امروز بر سر زبانهاست و در طول زمان بحث و جدلهای بسیار را ایجاد کرده است.

فردوسی در سرودن این داستان، پیش از همه داستانها هدف خاصی را دنبال میکرد و این کار خالی از یک ایده خاص نبود و آن این که، ظلم و ستم شاهان و امیران آن زمان را در قالب ساختگی ضحاک بنمایاند؛ دوم اینکه اعمال و رفتار خشونت بار تازیان و دشمنان را که ضحاک، نمادی از آنها بود، نشان دهد و چنان که میدانیم، داستان ضحاک، اسطورهای بیش نیست و در حقیقت، نه ضحاک در جهان وجود داشته و نه فریدون و کاوه ای.

داستان ضحاک یکی از شگفتترین و پرمایهترین داستانهای شاهنامه است و آن شرح چیرگی سیاهی و ظلم است بر جهان که هزار سال میباید، سپس مغلوب میشود و عدالت و حق بر جای آن مینشیند. تناوب تیرگی و روشنائی، استیلای ستم، آنگاه غلبه حق و کیفر ستمکار، یکی از موضوعهای اصلی ادبیات باستانی است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید