بخشی از مقاله

چکیده

نظام دنیا در پرتو تضادها وتعارض ها ومحدودیتهای طبیعی ،مستلزم کمبودها ،مسائل وحوادث نا خوشایند ورنج های بسیاری برای انسان است.بعضی با نداشتن تحمل واندیشه مناسب ،خود را می بازند وبرخی تنها به جنبه های منفی ناملایمات توجه دارند.اما در این میان ،افرادی هستندکه به اندیشه ودرک صحیح درمواقع گرفتاری ،سختی هااز پیشامدها وحوادث تلخ زندگی در جهت تربیت و رشد ومقاوم سازی خود کمک می گیرند وداشته ها وابزارهای رفاهی خودرا می نگرند وبه جای احساس رنج واندوه از کمبود ومصیبت زندگی،می کوشند این نوع برخورد با ناملایمات ،مقتضای عقلانیت ومثبت نگری درمواجهه با نابسامانی ها خواهد بود.مقاله حاضر به تشریح وستایش این نگرش وارزشهای آن از طریق مطالعه کتابخانه ای می پردازد.

مقدمه و طرح مسئله

در دنیا ، زندگی انسان ها همواره با مجموعه ای از خوشی ها توام است ، شاخص انسان نسبت به سایر حیوانات، معرفت و شناخت ویژه اوست که در برخورد با همه امور از طریق ارزیابی و سنجش، عملکرد های خود را تنظیم می کند وصلاح و فساد را بررسی کرده و براساس واقعیات شناخته شده، مصلحت خودرا نظر می گیرد وهمان را در زندگی دنبال می کند، نه اینکه تنها چیزی را که در نخستین برخوردش با هر حادثه خوشایندی می بیند؛ انتخاب کند. خردمندواقعی، همه مسائل را در راستای آن هدف برنامه ریزی می کند که فراتر از مقاصد مادی دنیوی است.

واقعیت این است که همه می ترسند، همه ما در وجودمان انواع ترس های بزرگ و کوچک، پنهان وآشکاری را تجربه می کنیم. - مارک تواین - می گوید : »شهامت، فقدان ترس نیست، بلکه کنترل وتسلط و ترس است - «تریسی، 1388ص . - 23 - والف والدوامرسون - می نویسد: » اگر می خواهید فردی موفق شوید ، باید بتوانید با ترس هایتان روبه رو شوید - «تریسی 1388ص. - 23 بی تردید، زندگی دنیایی انسان ها آمیخته با خوشی ها و نا خوشی ها،لذت ها و درد ها ، بیماری ها و بهبودها و...است که به نوعی تمام این موارد ترس و هراس و اضطراب را در انسان به دنبال دارد و در این عرصه، خردورزی و نوع توانمند ادارکی شخص، تاثیر مهمی در برخورد با آن خواهد داشت تا بتواند در برخورد با این موارد، راه و رسم مناسب را انتخاب کند و به جای آنکه خود را ببازد ناگواری ها را با دیدی واقعی نگریسته، از امکانات و توانمندهای خود غافل نشود و موانع را سکوی پرواز خود قرار دهد.

نقش خردورزی در مواجهه با موانع

همیشه در مواجهه با مشکلات اولین مسئله ای که بر انسان عارض می شود، اضطراب است اضطراب یکی از آزارنده ترین هیجاناتی است که گاهی آن را ترس یا عصبی بودن می نامند، واژه اضطراب، معرف مسائلی چند از جمله هراس ها و حمله های وحشت زدگی است - گرینبر و پادسکی،. - 247:1386 در برخورد با موانع و امور ناسازگار زندگی، با فرض تدبیر وتعقل صحیح، سه جهت قابل توجه است :

1.    چه بسا در ذات و ماهیت هرجریان نامطلوب ونا خوشایند، خیری نهفته باشد،هرچند درنگاه اول قابل تشخیص نباشد.

2.    درکنارهمه ناملایمات، آسایش هایی وجود دارد وهمراه با عجز و ناتوانی ها، توانمندی هایی ونیز در کنارتنگدستی و فقر، مکنت و داشته هایی است که نباید از آنها غافل شد.

3.    فرد برای حل مشکل پیش روی ، فکر و نیروی خود را به کار می گیرد و همانند پرنده هایی که وارد فضای بسته ایی می شوند. و به تبع خود را محبوس وزندانی می یابد، گرچه قسمت هایی از این فضا بسته است ،راه هایی نیز باز است که تدبیر وفهم صحیح باشد، همان را جست وجو می کند و با کمترین آسیب، خود را آزاد می سازد ؛ اما در فرضی که مثل حیوان تعقل واندیشه نباشد ، به جای یافتن راه صحیح خروج از مشکل،پیوسته با برخورد با موانع و راه های بسته محیط بر رنج و زحمت خود افزوده وآن قدر خود را به در و دیوار می زند که باعث نابودی خود می شود. اینجاست که شان و موقعیت عقل واندیشه و نقش آن در زندگی مشخص می شود. در برخورد با نابسامانی ها، خرد ورزی پیامدهایی را به دنبال دارد که عبارتند از:

.1تربیت در سایه ناگواری ها

»ژان شانو«می نویسد :

تعلیم وتربیت فتح مداوم است بی آنکه سنین گذشته مورد انکار واقع شود. آدم تربیت شده کسی است که بلد باشد یا عقل نیروهای شدید و شبه حیوانی طبیعتش را با هدایت آنها به نقطه کمالشان مورد استفاده قرار دهد شخص خردمند هرگزدر برخورد با ناملایمات زندگی،احساس خودباختگی نمی کند ، بلکه در صدد هماهنگی خود با مشکل برمی آید که به تبع متحمل زحمت ها و رنج هایی نیزخواهد شد تا جایی که به نوعی توانمندی و قوت روحی وجسمی خواهد رسید. این نوع ممارست در برخورد با گرفتاری ها، کمیابی وجود انسان را صیقل داده وحتی باعث پیدایش توانمندی های واقعی شخص می شود.ساموئل اسمایلز نویسنده انگلیسی بار می گوید: »انسان می تواند برتمامی مشکلات و دشواری ها فائق آید و به هرچه که ذهنش را برآن متمرکزکرده ، برسد؛ به شرطی که استقامتی تزلزل ناپذیر و نگرشی مثبت راپیشه راه خود سازد - تریستی،. - 71:1388

به فرمایش حضرت علی - ع - :

هرگز به بی نیازی وآسایش خودمغرور و شادمان و همین طور به واسطه تنگدستی وبلا غمگین مشوکه همانا فلز طلا یا حرارت وآتش دیدن ، اصالت خود را نشان می دهد و مومن معتقد به خداوند با بلا وگرفتاری آزمایش می شود . برخی افراد همیشه در رفاه و آسایش به سرمی برند و به نوعی به تن پروری و رکود در زندگی انس می گیرند. این افراد با کوچک ترین پیشامد ومشکلی خود را می بازند و روال عادی زندگی شان متوقف می شود. به فرمایش امیرمومنان - ع - انسان هایی که همیشه در ناز و نعمت و بدون مشکل زندگی می کنند ، به درختانی می مانندکه همواره از آب جویبارها استفاده می کنند وپوستی نازک و غیرمقاوم دارند ؛ برخلاف درختان بیابانی که آب کمتری می خورند وچوب های محکم وشکست ناپذیری دارند.

»تدبیلوانگستورم«یکی از رهبران مسیحی معتقداست که پاداش افرادی که بسیار بیشتر ازدرد و رنجی که متحمل می شوند ، استقامت می ورزند ، رسیدن به پیروزی پیش از موعداست - تریسی،. - 83:1388 حضرت یوسف - ع - نیزبه حسادت و بدخواهی برادران در چاه افتاده ، ولی همان رکود وسقوط،زمینه تعالی و فرمانروایی وی را فراهم کرد. در نگاه دیگر، ناملایمات ها و گرفتاری ها در زندگی، همانندخانه های خالی جدول های بازی اند؛ اگرخانه ای از جدول خالی نباشد ، چگونه بازیگرمی تواند اندیشه کند و یا مسابقه را ببرد ، پس اندیشه و پیروزی از برکت خانه خالی است - ابراهیمی بشکانی،. - 192:1383

.1درک وطعم شیرینی با چشیدن طعم تلخی

اگرانسان در برخورد با حوادث ناخوشایند زندگی واقع نگر باشد، به جای بدبینی و یاس، ابعاد گوناگون حادثه را بررسی می کند و در نظر دارد که نظام طبیعت ، همواره با تضاد و تعارض همراه است و به مقتضای محدودیت این نظام ، هیشه کمالات ، توانمندی ها، زیبایی ها و......در کنارنقص ها بیشتر نمودار می شوند . همان طور که طراوت و سرسبزی شاخه های خرم با مشاهده عریانی و خشکی شاخه های بی جان ، دلربا ترمی نمایند و طنین نغمه های بلبلان خوش آواز پس از شنیدن صداهای ناملایم ، دل و جان بهتر می نوازد و درخشندگی شعاع زیبای خورشید با گذر از تاریکی بی قید و شرط شب، انسان را بیشتر جذب می کند وآن کس که از درد شدیدکلیه و پهلو بسیار رنج برده است ، لذت آسایش و آرامش تن را بیشتراز دیگران درک می کند.

بنابراین ، هرچندانسان در برخورد باموانع و ناخرسندی ها احساس رنج می کند، اما همین امر باعث می شود تا انسان، حالات عادی زندگی را، شیرین تر و گواراتر درک کند و به تعبیری که در بعضی احادیث معصومان - ع - آمده است، گرفتار شدن و محرومیت از هر عافیت و نعمتی باعث می شود انسان به ارزش آن نعمت بیشتر پی برده، قدرآن نعمت از دست رفته، و شیرینی نعمت های موجود را بیشتر درک کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید