بخشی از مقاله

چکیده:
داستان نویسی جدیدایران،ادامه ي طبیعی و منطقی ادبیات قرون گذشته ي ما نیست و در شیوهي جدید داستان پردازي حتی کم ترین ردي از این تاریخ داستان گویی قرون گذشته یافت نمیشود.این مقاله، تلاشی است براي ارائه ي تاریخ مختصري از روند شکل گیري و تکامل رمان در ایران،بررسی دلائلی که موجب پیدایش رمان تاریخی در ظرف زمانی دوره ي مشروطه گشته و معرفی خسروي کرمانشاهی، نویسندهي اولین رمان تاریخی فارسی و بررسی رمان شمس و طغرا.

مقدمه:

رمان و گونههاي رمان
رمان ژانري است که انسان بعد از رنسانس براي بیان احوال خود و جامعه خود برمی انگیزد. گزینش این قالب از سر هوا و هوس نیست، بلکه ضرورتی تردید ناپذیر او را به این کار وا میدارد. انسان بعد از رنسانس با شکستن بسیاري از بندها و رهایی از بسیاري باورهاي کهن براي بیان خود دیگر نمیتواند در قالب هاي سنتی دیرین نظیر تراژدي و حماسه و حکایت و رومانس - خواه عاشقانه و خواه پهلوانی - محدود بماند. این انسان دیگر نه بازیچه ي هوس هاي خدایان و نیروهاي ناشناخته است و نه حتی چهرهي نمادینی است که باید در خدمت اهداف نویسنده درآید. در ژانر رمان، شخصیتی که خلق میشود دیگر هویت و زبان و کنشی خاص خود دارد. حتی نویسنده هم که خالق اوست دیگر نمیتواند بیرون از الزامات این هویت و این زبان چیزي بر او تحمیل کند. شخصیت رمان، استوار بر فردیت خویش است. پس این شخصیت خواه هملت باشد و خواه دن کیشوت، همواره خود را ناگزیر از گزینش می بیند و این گزینش که با اعمال اراده ي آگاهانه همراه است به ناچار مسئولیت میآورد و فرد باید پذیراي پیامدهاي آن باشد. در جهان رمان نه خدایان از آسمان به زیر میآیند و نه دستی از غیب به در میآید تا کاري بکند؛ حتی نویسنده هم نمیتواند آن چنان که در ژانرهاي سنتی میدیدیم، بنابر اراده خود رویدادهایی جعل کند که در خور هویت افراد و شرایط زمانی و مکانی رمان نیست. بدیهی است که رسیدن به این شناخت از انسان حاصل تحولات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی خاصی بود که اروپا در طول چند قرن بعد از قرون وسطی از سر گذراند و ما شکوفایی پرشکوه آن را در رمانهاي قرن نوزدهم و حتی هیجدهم میبینیم. براي مثال راسکولنیکوف داستایفسکی دیگر هیچ شباهتی با اورستس آیسخلوس یا زیگفرید یا آرتورشاه ندارد اما نویسنده ایرانی در سال هاي مقارن با مشروطه و حتی بعد از آن به راستی تا چه حد توانسته باورهاي دیرین را کنار بگذارد و از یک سو چشم بر جلوه هاي فریبنده ي قالب هاي کهن فروبندد و از سوي دیگر براي پروردن انسان مدرن خود تا چه حد مدرن شده است؟ در واقع میزان »رمان بودن « نوشته هایی که از آن پس در ایران پدید میآید در گرو همین بینش و نگرش تحول یافته و این چیزي است که تا به امروز هم ادامه دارد. یعنی نمیتوانیم از آن نویسندگان دوره هاي آغازین ادبیات مدرن خودمان انتظار داشته باشیم یک شبه این راه دراز را طی کرده باشند. این نگاه مدرن تا سال ها بعد از جنبش مشروطه هنوز شکل کاملی نگرفته و شاید بتوان گفت با حضور جمالزاده و مهمتر از او هدایت است که واقعیت رمان و داستان کوتاه در ایران معنا مییابد و مثلاً در چشمهایش بزرگ علوي جلوهگر میشود. هر چند پیش از اینها در بعضی نمایش نامهها و برخی شعرها مثل سه تابلوي مریم عشقی، رگههایی از آن را احساس میکنیم. لرمان - ئکهپش - داستانی است بلند که در آن نویسنده مبتنی بر اطلاعات واقعی و عینی خود از شخصیتهایی که در ماجرایی تاریخی – دینی – عشقی – پلیسی نقشی بر عهده دارند یا به مدد تخّیل و قدرت هنري خویش به آفرینش اثري ادبی میپردازد و ضمن آن، روحیات، رفتار،گفتار و پندار شخصیتهاي مورد نظر را توصیف و تحلیل میکند.ل - رزم جو، - 175:1370 رمان، نثري است بلند و روایت گونه که در آن قهرمان در رابطه با جامعه، محیط اطراف یا دوره ي زمانی خاصی مطرح میشود. در ارتباط با انواع رمان، باید گفت که تقسیم بندي هاي متفاوتی وجود دارد اما به طور کلی میتوان آن را از سه حیث کلی بررسی نمود :

برحسب محتوا: -1 رمان تاریخی - شمس و طغرا نوشته ي خسروي – سه تفنگدار نوشته ي الکساندر دوما – داستان سه شهر نوشتهي چارلز دیکنز -

-2 رمان اجتماعی - تهران مخوف -
برحسب شکل: -1 رمان حادثه -2 رمان شخصیت -3 رمان مستند -4 رمان مکاتبهاي -5 رمان نو-6 رمان تمثیلی
-7 رمان نمادین -8 ضد رمان
برحسب شکل و محتوا: -1 رمان تجربی -2 رمان روانکاوانه -3 رمان پلیسی

در مشروطیت ایران

داستان نویسی جدید ایران، ادامه ي طبیعی و منطقی ادبیات قرون گذشته ي ما نیست و در شیوهي جدید داستان پردازي، حتی کم ترین ردي از این تاریخ داستان گویی قرون گذشته یافت نمیشود. داستان نویسی به صورتی که کمال یافته ترین نوع آن را در قالب رمان میشناسیم، مربوط به تاریخی است که تقابل جهان بینی نو و کهنه در فاصله ي زمانی اندکی در اروپا و در زمینه هاي فلسفه، دانش، هنر و ادبیات آغاز شده بود. از این زمان، رمان از رمانس فاصله میگیرد و عالم جادویی با جهان واقعی در ادبیات داستانی تفاوت مییابد »هرگاه دگرگونی هایی در قلمروهاي متفاوتی مانند اقتصاد، آداب و رسوم، سیاست و دانش هایی پدیدار میشوند و آن گاه که این دگرگونی ها به گونه اي بریکدیگر تأثیر بگذارند که به صورت نظامی ظاهر شوند و چشم انداز نویی پیدا شود، در این صورت میتوان از تغییر دوره سخن گفت اما این دگرگونی ها هرگز، یک باره در همه ي عرصه ها و در آستانه ي واحدي پدیدار نمیشوند.«  این تحولات و دگرگونی ها در ایران با انقلاب مشروطه همراه بود که عمیقاً میتوان آن را به پوست اندازي تاریخی ایران تعبیر کرد؛ »به دنبال شکست ایران در جنگ هاي ایران و روس و آگاهی نو آیینی که در میان برخی از رجال ایرانی پیدا شده بود، کسانی از رجال اهل ادب که قائم مقام در صدر آنان قرار داشت و نیز برخی از اطرافیان او پی به این نکته برده بودند که دوران جدیدي در تاریخ ایران آغاز شده است.« - همان: - 275 و تمام تلاش آن ها معطوف بر این بود که تاریخ جدیدي را در ایران آغاز کنند.
با ظهور صنعت چاپ و مسافرت هاي فرنگ و پدیده ي ترجمه، باب جدیدي در زندگی ایرانی گشوده شده؛ سفرنامه نویسی و رساله هاي اجتماعی و سیاسی و آثار ترجمه شده، یکی از مهم ترین راه هاي آشنایی ایرانیان با اندیشه هاي مترقّی وتجدد خواهی بود. در عصر ناصري، شکافی بی سابقه در انسجام اجتماعی ایران رخ مینمود که مهم ترین پیامد آن به چالش کشیدن باورهاي سنّتی ایرانیان در ارتباط با سیاست، جامعه، تاریخ و ادبیات بود.

گسست از مبناي ادبیات کلاسیک ایران، پیوند هاي عمیقی با مبانی نظري و فکري ترقّی خواهی و تجدد در ایران برقرار کرد. این گسست و شکاف براي انقلاب تجدد خواهی و نوگرایی ایران از اهمیت ویژه اي برخوردار شد. »ادبیات کلاسیک ایران بر محوریت فلسفه میچرخید... که مفهوم »فرد« از آن غائب بود... ادبیات جدید مکان پدیدار شدن »فرد« در دنیا است.« - همان، - 364

همان طور که ذکر شد، فن ترجمه از عوامل موثر در رشد آگاهی و تحول اندیشه ي ایرانیان در سال هاي قبل از مشروطه بود ؛ بنابراین در دوره ي بیداري و آگاهی ایرانیان، برخی از روشنفکران به تجربه ي جدیدي در سبک خاص نمایش نامهنویسی و ترجمه ي رمان هاي اروپایی دست یازیده و باعث دگرگونی هاي عمیقی در حوزه ي ادبیات شدند به طوري که از آن زمان، انواع ادبی جدید در شعر و ادب فارسی راه یافت که در ادبیات کلاسیک ایران، تنها به صورت ادبیات شفاهی و عامیانه وجود داشت. خانلري در نخستین کنگره ي نویسندگان ایران چنین میگوید: »ایران پیرامون یک ملی گرایی نوین به وحدتی مجدد دست مییابد. ادبیات شیوهي جدیدي براي بیان خود مییابد که دیگر منحصر به شعر که تا آن زمان تنها زبان ادبی مورد قبول بود، نیست بلکه در نثر نیز متجلی میگردد. عصرنوین ادبی تحت تاثیر پیدایش و شکوفایی نثر است.« - خانلري، - 125 :1346 افکار و اندیشه هاي جدید ترقّی خواه و بیان آزادي در ایران به زبانی شفاف و نو نیاز داشت، حال آن که زبان فارسی آن دوره، سرشار از تکلّف و دشواري بود ؛ با این که در عصر قاجار، کوشش هایی براي پیدایش نثر فارسی با سردمداري قائم مقام فراهانی صورت گرفته بود اما تا نیمه هاي سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، زبانی که ظرفیت درك دگرگونی هاي دنیاي جدید راداشته باشد، وجود نداشت.

»آگاهی از ضرورت تکوین زبانی نو براي رویارویی با اندیشه هاي دنیاي جدید، نخست در دوره ي بیداري پیدا شد و نظریه پردازان و نویسندگانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقا تبریزي، میرزا آقاخان کرمانی، طالبوف تبریزي، میرزاملکم خان و زین العابدین مراغه اي در نوشته هاي خود به صراحت مشکل مندرس بودن زبان فارسی و ناتوانی آن در بیان اندیشهي جدید را مورد بحث قرار دادند.«

رمان و داستان در اروپا، اگر بسیار موجز بگوییم، پیامد دورانی هستند که رنسانس تمام رازهاي دنیا را کشف میکرد و در نتیجه ي این افسون زدایی، جهان نو هرروز کوچک تر از پیش میشد، رنسانس آغاز اندیشه اي بود که انسان در آن تصمیم گرفت کنترل جهان را از آسمان ها به زمین منتقل کند و مبناي هر چیزي را انسان قرار دهد. در چنین بحبوحهاي رمان به مثابهي عصیان انسان علیه دنیا پا به عرصهي وجود گذاشت.

»در کشورهاي اروپایی، رمان هم چون مکان زایش ذهن و زبان جدید بود و هیچ یک از نمودهاي فرهنگ و تمدن اروپایی به اندازهي رمان، سهمی در تکوین ذهن و زبان جدید نداشت.« در حقیقت رمان نویسی پدیده اي است مدرن که با مدنیت انسان رابطه ي تنگاتنگی دارد چنان که جلال ستاري معتقد است که: »رمان نویسی از نشانه هاي مدرنیته و چنان که گفته اند همزاد خود شهرنشینی است. دقیق تربگوئیم شهرنشینی، زمینه ساز رمان نویسی است و رمان نویسی، دستاورد شهرنشینی است.« - ستاري، - 237 :1385 به عبارت دیگر، طبقهي متوسط شهري هم آفرینندهي رمان است و هم مخاطب اصلی آن.
نکتهي مهم این است که هر چند در اروپا ارتباطی مستقیم بین زایش تمدن جدید - شهر - و ادبیات جدید - رمان و داستان - برقرار است اما در ایران اوضاع به گونه اي دیگر رقم خورد ؛ در ایران اندیشه ي جدیدي تولید نشد بلکه در اواسط دوران قاجار به واسطه ي سفرنامه ها، ترجمه ها و مسافرت ها، تصویري از فرنگ وارد شد و بر اثر همین برخورد فرهنگی، نوعی تحول دامنه دار و البته نوعی تأخیر فرهنگی هم فراهم آمد. »پیدایی مفاهیم جدید در عصر قاجار، عصر آشنایی هاي جدي ما با مدنیت و فرهنگ غربی، هم کلمات و تعبیرات تازهاي بر ذخیرهي واژگان زبان فارسی میافزود و هم مفاهیم و کلمات و ترکیبات کهن را دستخوش تحول و دگرگونی میکرد. »وطن“ ،»دولت «، »ملت «، »ملی «، »آزادي «، »عدالت« و... کم کم از مفاهیمی که در گذشته داشتند فاصله میگرفتند و به
مفاهیم و معانی تازه اي به کار میرفتند که آن معانی و مفاهیم در گذشتهي فرهنگ و زبان ما سابقه نداشت.« رمان هایی مانند شمس و طغرا، تهران مخوف یا حتی کتاب سیاحت نامهي ابراهیم بیگ، بیشتر انتقاداتی بودند پراکنده بر اوضاع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادي و در تمام آثار مشروطه، حس میهنپرستی و وطن دوستی شعله ور است و نگرانی از وضعیت ایران، ابراز تاسف بر اوضاع آن زمان، نا به سامانی و بیسرانجامی ایران در تمامی آثار داستانی آن دوره به چشم میخورد. چند تحول عمده ي تاریخی راه را براي پیدایش رمان فارسی هموار ساخت:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید