بخشی از مقاله

چکیده

تاکنون برای »منظر« تعاریف مختلفی ذکر گردیده است که قریب به اتفاق آنها منظر را در برگیرندهی تمام محیط خارجی اطراف انسان دانستهاند که حاصل تعامل نیروهای بسیاری بوده، ماهیتی ترکیبی از ذهنیت و عینیت دارد و نزد ناظران آن، حامل پیام و معانی گوناگونی است. منظر فرهنگی نیز وجه خاصی از منظر قلمداد شده است، ولیکن در تعاریف و مفاهیم ذکر شده، تمایز خاصی بین آنها ملاحظه نمیگردد؛ زیرا عنصر فرهنگ نه تنها مختص منظر فرهنگی، بلکه جزئی مهم و جدایی ناپذیر از کلیهی مناظر مصنوع برشمرده شده است. پژوهش حاضر درصدد است ضمن واکاوی ابعاد مفهومی خاص منظر فرهنگی، فرایند تکوین و عوامل مؤثر در پایداری آن را بررسی نموده حتیالامکان وجه یا وجوه تمایز »منظر فرهنگی« از »منظر« در مفهوم عام آن را تبیین نماید.

فرایند تکوین منظر فرهنگی به میزان زیادی وابسته به شکلگیری، پذیرش و تثبیت ارزش-های جوامع است که از طریق چشماندازهای عینی نیز قابل دریافت است. اما میزان ادراک مؤلفه-های فرهنگی از مناظر فرهنگی تا حد زیادی به زمینههای ذهنی ناظران بستگی دارد؛ بدین ترتیب که جامعهی محلی کاملترین ادراکها، و گردشگران خارجی با زمینههای فرهنگی کاملاً متفاوت، سطحیترین ادراک را از محتوای فرهنگی محیط تجربه مینمایند.

البته همین ادراک سطحی از عنصر فرهنگ را میتوان در جهت تمایز مفهوم عام »منظر« با نوع خاص آن یعنی »منظر فرهنگی« به کار گرفت. بدین ترتیب که لایههای ادراکی »منظر« از طرف گردشگران ناآشنا با مؤلفههای فرهنگی محیطِ پیش رو عمدتاً معطوف به ابعاد زیباشناختی، تاریخی - با محوریت عنصر زمان - و بصری است؛ در حالی که زمینه های فرهنگی در منظر فرهنگی آنچنان نمود دارد - البته ممکن است غالب هم نباشد- که هر چند به صورت مبهم و رمزگشایی نشده، به موازات جنبه های زیباشناختی و تاریخی برای گردشگران خارجی قابل ادراک یا دست کم قابل تشخیص است.

-1 مقدمه

تبیین رابطه و تأثیرات متقابل انسان و محیط بر یکدیگر نیازمند توجه به دو قلمرو است. یکی از موضوعات محرز و غیر قابل انکار، تأثیر فرهنگ و اصول ارزشهای منبعث از آن بر شکلگیری محیط مصنوع - شهر و معماری - است. تأکید برخی از متفکرین و دستاندرکاران مسائل شهری و معماری که به فرهنگ-گراها معروف هستند بر این موضوع به حدی است که آن را مهمترین عنصر تأثیرگذار بر محیط قلمداد نموده-اند. تأثیر فرهنگ، جهانبینی و تفکر انسان و جامعه بر شکلگیری محیط موضوعی است که تقریباً هیچ منکری نداشته و اختلافها در میزان شدت و ضعف تأثیر آنهاست. فرهنگ، فضایی معنوی است که فرد یا جامعه در آن فضا مشی میکند.

برای مثال، تأثیر فرهنگ در زمینههای متفاوت زندگی از جمله در هنر و معماری و شهرسازی و توسعه و شیوهی زیست و حتی فرآوردههای صنعتی، امری غیر قابل انکار است. به این ترتیب فرهنگ مورد نظر مجموعه باورها، دانشها، معارف و آداب و رسوم و ارزشهایی است که جامعهای بر مبنای اعتقادات خود، آن را تکامل بخشیده و بر اساس آن مجموعه مشی مینماید و در این روند، هدف او رسیدن به تعالی و تکاملی است که جهانبینیاش برای او تعریف و تبیین نموده است.

خلاصه این که فرهنگ، فضای سیر جامعه به سمت اهداف متعالی حیاتش میباشد و طبیعی است که خردهفرهنگهای متشکلهی این مجموعه نیز علیرغم تفاوتهای ناشی از محیط و اقلیم و آداب محلی که با یکدیگر دارند، نه تنها تزاحم و تضادی با یکدیگر ندارند، بلکه تجلی تفسیری از اصول و ارزشهای فرهنگ مادر هستند - نقیزاده، . - 63 :1381 هر جامعهای با هر سیستمی که اداره شود و هر نوع ایدئولوژی که برآن حاکم باشد، دارای اهداف و آرمانهای خاص خود میباشد.

وظیفهی اصلی فرهنگ، نمایش این ایدههای ذهنی است به وسیلهی نمود اشکال عینی؛ در فرایند این استحاله، معماری نقشی اساسی به عهده دارد - گروتر، . - 53 :1375 اگر فرهنگ را مجموعه آداب، سنن، رفتار و آگاهیهای یک جامعه تعریف کنیم، تقریباً همه چیز جزء فرهنگ میباشد. بنابراین، معماری هم که خود مجموعه جوابها و واکنشهای انسان به محیط زیست است، جزء فرهنگ محسوب میگردد - مهدویپور، . - 52 :1377 تبلور فرهنگ و جهانبینیِ هر دوره، در زیباییشناسی هنر و معماری بروز میکند و زمینهی ایجاد تمدن میشود. اگر تمدن را تبلور بیرونی فرهنگ بدانیم و آن را گویای هویت مردمان هر سرزمین برشمریم، آنگاه واضح است که به چه دلیل معماری هر سرزمین متجلی کنندهی هویت آنهاست.

بیان زیباییشناسانهی معماری، فرهنگ و اندیشهی یک ملت را در خود جای میدهد و آن را جاری میکند. بنیانهای فکری و فرهنگی و جهانشناختی تودهی مردم هنگامی که از صافی ارزشهای جمعی عبور کند، اساس آفرینش معماری را پایهریزی خواهد کرد - محمودی، . - 1387 فرهنگ مفاهیم متعددی دارد؛ در حالت کلی، فرهنگ به همهی داراییهای مادی و معنوی که توسط انسان در فرایند اصلاح محیط و جامعه خلق میشود، اطلاق میگردد .

- Yang, 2011 - فرهنگ را میتوان بخش انسانساخت محیط دانست . - Herskovits, 1955 - این تعریف ساده، کلیهی عناصر غیر طبیعی را شامل میشود و مرکز آن، عناصر انتزاعی و ناملموس فرهنگ مانند ارزشها و سیستمهای اعتقادی هستند. جنبههای ملموستر فرهنگ، مصنوعات مادی آن هستند مانند هنر، پوشاک، موسیقی، نمادها، مراسم آیینی و غیره. اینها اغلب نمود ارزشها و عقاید است. این عناصر در بسترهای مختلف محیطی وجود دارند که منشأ اثر واقع میشوند و تحول و تکامل اجزاء فرهنگ را رقم میزنند .

- Craig, 2013, 196 - فرهنگ اکولوژیکی، به عنوان یک مرحله از توسعهی فرهنگ انسانی، شامل همهی الگوها، فرایندها و پیامدهای حصول و جستجوی هماهنگی بین انسان و محیط، انسان و جامعه، و مدلی از نگهداری از یک کشور، یک ناحیه و حتی توسعهی پایدار اقتصادی یک شهر است . - Yang, 2011 - یکی از مظاهر تعامل انسان و محیط در در فضاهای بیرونی »منظر« است. منظر دارای ماهیت مکان و محصول تجربهی انسان در فضاست. اما فضای منظر با فضای معماری تفاوت دارد. فضای منظر، کرانههای بارز معماری را ندارد. منظر، عرصهای میانی است؛ حد واسط فضای معماری، که رنگ انسانی در آن حداکثری است، و طبیعی، که صورت پیرامون انسان است.

در طول تاریخ، تعامل انسان و محیط، به دست جامعه و در چارچوب اقتضائات طبیعی و تاریخی، منظر را پدید آورده است؛ منظر فضای کلان زیست انسان در محیط است. منظر خود به خود پدید نمیآید. انسان با همهی پیچیدگیهای ذهنی خود، در فرایندی رفت و برگشتی با طبیعت و محیط، از آنها اخذ و در آنها رخنه میکند. رنگ مشترک طبیعت و تاریخ در منظر پیداست - منصوری، 1389، . - 31 همچنین، منظر، به عنوان فضا و ناحیهای تعریف می-شود که توسط مردم مشاهده و ادراک میشود و ویژگیهای مشخصهی آن حاصل کنش و واکنش عوامل طبیعی و انسانی است .

در دامنهی مطالعات شهری، دو برداشت از مفهوم منظر میتوان یافت. برداشت اول به شکل فیزیکی محدود میشود؛ در این راستا، منظر شهری ما را به خواندن دستور زبان بصری محیط سوق میدهد، یعنی رابطه بین پُر و خالی، سطح إشغال و ارتفاع، چگونگی شکلگیری محیط فیزیکی شهر و توسعه آن در گذر زمان. برداشت دوم، منظر شهر را تحت عنوان چارچوبی برای نشان دادن هویت شهری و عادات اجتماعی در آینهی هویت بصری معماری معرفی میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید