بخشی از مقاله
چکیده
بررسی مقایسهای اندیشههای شعرا و نویسندگان در فرهنگهای مختلف، آشنایی با افکار و نیز شناخت مشترکات و تفاوتهای فرهنگها را امکان پذیر میسازد. سعدی شیرازی، شاعر، نویسنده و غزلسرای بزرگ فارسی و یونساَمره شاعر عارف رومی - ترکیه قدیم - است. سعدی در برخی زمینههای فکری تفاوت هایی چند با یونساَمره دارد. بعد عرفانی در سعدی کمتر و در یونس قویتر است اما به طور مشخص در زمینه اندیشههای حکمی و اخلاقی با هم شباهتها و اشتراکاتی دارند و مضامین اخلاقی انسانسازی را مطرح کردهاند که عمل بدانها مایه سعادت انسان میشود. هر دو شاعرتقریباً در یک دوره زمانی زندگی میکردند. هر دو شاعر به سیر در آفاق و انفس پرداخته و با باورهای اسلامی و پرورش دینی رشد یافتند، همین امر نیز در شعرشان تأثیر گذاشته است. در مقاله حاضر، ضمن معرفی مختصر هر دو شاعر، تعدادی از موارد اشتراک و مشابهت میان آثار این دو شاعر در زمینه مضامین اخلاقی که شامل نوع دوستی، عدم تکبر و غرور، علم و عمل و غیره میباشد، با شیوه تحلیلی توصیفی تبیین میگردد. اضافه می-نماید که نمونههایی که در این پژوهش آمده همه اشتراکات آثار این دو شاعر نیست و جای بررسی بیشتر هنوز باقی است.
کلیدواژهها: سعدی، یونس امره، مضامین اخلاقی، شعر فارسی، شعر ترکی.
مقدمه
ادبیات تطبیقی، یکی از رویکردهای نقد ادبی است. این گرایش در ایران، با فاطمه سیاح، به عنوان بنیانگذار این رشته در سال 1317، تدریس آن را در دانشگاه تهران آغاز شد. اکنون نزدیک به دو سده از حیات ادبیات تطبیقی سپری میشود و همچنان حوزه مطالعاتی آن در حال تحول و فزونی است. این نوع ادبیات، میراث مشترک تجارب انسانی و رشتهای است که گرایش و قابلیت ارتباطسازی میان ملل گوناگون و رشتههای مختلف دانش بشری را دارا می باشد. امروزه، دامنه نفوذ این علم به رشتههای علمی مختلفی از قبیل هنر - موسیقی، معماری، نقاشی، سینما. . . - ، علوم اجتماعی - جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست، انسان شناسی - ، علوم انسانی - فلسفه، روانشناسی، زبانشناسی، تاریخ، فرهنگشناسی، مردمشناسی و علوم مذهبی - نیز گسترش یافته است.
ادبیات تطبیقی از شاهکارهای نقد ادبی است که به سنجش آثار، عناصر، انواع، سبکها، دورهها، جنبشها و چهرههای ادبی و به طور کلی، مقایسه ادبیات در مفهوم کلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف میپردازد - قاسم نژاد، - 41 :1376 این نوع ادبی از آنجا که گستره فرهنگهای گوناگون را در مینوردد و در کنار حفظ هویت فرهنگهای بومی و محلی، تابلویی زیبا از اشتراکات فرهنگی را به تصویر می کشد، حائز اهمیت استلذا. آثار سعدی شیرازی و یونس اَمره رومی، نمونه بسیار خوبی جهت نمود این اشتراکات فرهنگی است؛ چرا که آثار این دو شاعر بزرگ، پیوند عمیقی با جامعهی قرن هفتم هجری دارد.مشترکات این دو شاعر در قرن هفتم هجری به مساله مغولان بر میگردد.
چون که پس از فتنه مغولان در ایران، شاعران و نویسندگان بسیاری از ایران به آسیای صغیر - آناتولی - کوچ کردند که مشهورترین آنان، مولوی، سعدی، شمس قیس رازی، نجم الدین رازی و دیگران بودند. - خسرو شاهی،1354، - 55 از این دوران به بعد نفوذ زبان فارسی در آسیای صغیر تا روی کار آمدن حکومت عثمانی همچنان ادامه داشت. به کار گیری قواعد و قالبهای شعری فارسی در ادب ترکی، نمودار نفوذ زبان فارسی در آسیای صغیر است. کاربرد قالبهای شعری فارسی از جمله قصیده، غزل، قطعه، رباعی، ترجیع بند و نیز به کارگیری اوزان عروضی و قواعد قافیه و تلمیحات به شخصیتهای داستانی ادب فارسی، از نشانههای تاثیر و گسترش زبان و ادبیات فارسی در میان ترکان آناطولی بوده است.
حتی داستانهای لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و یوسف و زلیخا مجددا به زبان ترکی سروده شد. - ریاحی، 1369، - 226پس از استیلای مغول، نفوذ خانقاهها و مشایخ بیش از پیش قویتر شده بود، زیرا که خانقاه نشینان به انسانهای پریشان که سخت نیازمند تامین، آسایش و سکون روحی و روانی بودند؛ آرامش میدادند. این چنین، جریان تصوف در ایران و آسیای صغیر و سایر سرزمینهای اسلامی گسترش یافت. در چنین فضایی کسانی مثل مولوی، سلطان ولد، یونس امره، سعدی و دیگران عمر بسر می بردند.مجموعه این عوامل باعث شده که ما همسانی موضوعی در ادبیات فارسی و ترکی را ملاحظه کنیم. به عنوان مثال قصههایی که در مثنوی آمده است از موضوعات مشترک این دو فرهنگ است. ذکر این نکته ضروری است که این همسانی نمیتواند از باب توارد یا اشتراکات عامی باشد؛ بلکه در نتیجه تعامل فرهنگی دراز مدت به وجود آمده است.
این دو شاعر در یک مقطع زمانی زندگی میکردند و هر دو به بیشتر مناطق جهان اسلام در عصر خویش سفر کردهاند و تقریبا افکار و اندیشههای مشترکی نیز داشتهاند، ولی تاکنون افکار این دو شاعر از جنبه تطبیقی مورد بررسی قرار نگرفته است؛ لذا این پژوهش در صدد تبیین نگرش سعدی و یونس اَمره به مضامین اخلاقی با تکیه بر ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی است. بیان تاثیر و تاثر که پایه و اساس مکتب فرانسوی است در این پژوهش مورد نظر نیست هر چند که به نظر میرسد این دو شاعر از همدیگر تاثیر نیز پذیرفتهاند.در ارتباط با پیشینه این پژوهش باید گفت که سعدی شاعر بلند آوازهی ایران است که تا به حال تحقیقات گستردهای دربارهی آثار وی صورت گرفته استیونس. اَمره نیز در میان ترکها به ویژه، ترکیه امروزین از شهرت زیادی برخوردار است، اما در ایران شناخته شده نیست.
از طرفی درباره رابطه ادبیات فارسی و ترکی - استانبولی - پژوهشهایی انگشت شماری صورت گرفته است از جمله آنها: - 1 - برخی مضامین ایرانی در شعر عثمانی، تالیف شادی آیدین در مجله نامه پارسی شماره 33 سال 1383 که موضوعاتی از قبیل ماههای تقویم ایرانی در شعر ترکی پرداخته است. - - 2 تاثیر فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی بر ترکیه، تالیف افسانه بها که در مجله فرهنگ و هنر شماره 25 سال 1385 به چاپ رسیده است و به موضوعاتی چون ادبیات، تاثیر ادبیات شفاهی فارسی در ترکیه و همسانی موضوعات شعری در این دو زبان و غیره پرداخته است. بررسیهای نگارنده بیانگر آن است که تاکنون مضامین شعری یونس امره با هیچ شاعر ایرانی به صورت تطبیقی بررسی نشده است و این موضوع کاملا تازگی دارد.
سعدی
درباره احوالات سعدی سخنهای بسیاری به میان آمده و مشهورتر از آن است که در اینجا زندگی نامه وی معرفی گردد، این کار جز اطاله کلام فایدهای نخواهد داشت.اهمیت ارزشهای اخلاقی در نگاه سعدی در قصیدهها، نثرها و آثار به جای مانده از وی بسیار هویداست. به عنوان نمونه در کتاب بوستان، رذیلتهای اخلاقی نکوهش شده و شاعر، مردم را به فضایل اخلاقی دعوت کرده است. جهان مطلوب او در بوستان اوست و مدینه فاضلهاش را نیز در آن به تصویر کشیده است. بوستان سعدی، عالم انسانیت است و خود سعدی، شاعر انسانیت.سعدی با توجه بدین امر که »نیکی و بدی در گهر خلق سرشته است»در جهت پرداختن به آموزش اخلاق اجتماعیکوشیده و در همان حال نیز به قهرمانان آثارش فرصت استقلال شخصیت و امنیت داده است.»سعدی همگام با شخصیتهای حکایاتش پیش رفته و به جهت نزدیکی بسیار بدانان و نیز خصیصه انسان شناسیاش ما را از ویژگیهای درونی شخصیتهایش آگاه میسازد - .«میلانی،1378، - 83او، نماینده یک نوع تفکر اخلاقی است. تجربه انسان با تمام ابعادش برای سعدی مهم است. در نگاه وی تمامی انسانها اعم از کافر، مسلمان، بیگناه و گناهکار مهماند و همین نگرش انسانگرایانه سعدی باعث شده تا او مورد توجه قرار گرفته و ماندگار شود.
یونس اَمره
یونس اَمره یا چنان که خود در بسیاری از اشعارش به کار میبرد، »قول یونس« - یونس غلام - ، »عاشق یونس« و یا یونس» اَمرم« و غیره، درویش ساده زیستی بود که در نیمهی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم میزیسته است. مولف کتاب شقائق النعمانیه، وی را در شمار مشایخ عهد ایلدرم بایزید آورده است. - کپری زاده،321، - 1405 دربارهی تاریخ ولادت و حتی وفات یونس امره اختلاف فراوانی در منابع وجود دارد. بعضی از کتب تراجم سال وفات وی را به صورت ماده تاریخ از ترکیب » گلشن توحید .« تا سال 843 هجری نیز رساندهاند؛ اما به استدلال این سخن یونس امره که میگوید تاریخ نگارش این سخنان سال 707 بود که یونس جان خود را در راه دوست فدا میکرد. EMRE - ، بی تا، - 221 به نظر میرسد که وفات وی باید در حوالی سال 707 هجری باشد.
یونس بعد از این که چهل سال تمام سیر و سلوک را در نزد شیخ خود طاپدوق اَمره سپری کرد به مرتبه ارشاد واصل آمد و بعد از وفات شیخ مریدانش به اطراف یونس جمع شدند . وی که در زمان حیاتش، مناقبش در همه جای اناطولی انتشار پیدا کرده بود، بدین سان بعد از گذراندن حیاتی طولانی و سرودن ترانههای دینی و نوشتن خطابهها و مشاهده رواج آنها در بین مردم، سرانجام در سالهای بعد از 707 هجری وفات کرده است. - کوپریلی، 1385، - 320B309یونس امره یکی از معروفترین شاعران ادبیات عرفانی ترک است. افکار اخلاقی و عرفانی او از شهرت فراوانی برخوردار است. او با شعرهای دارای بار معنایی قابل فهم و با بیان خاص خود؛ مفاهیم هستی، علم، عشق و فلسفه اخلاق را با دقت تمام مطرح کرده است. - گلپنارلی،1992، - 327
یکی از ویژگیهای یونس امره این است که در اشعار مفاهیم انسان، انسانیت و ارزشهای اخلاقی، در کنار سایر مفاهیم از جایگاه وسیعی بر خوردار است. از طرفی غم و شادی نیز در دیوان وی به صورت چشمگیری مطرح شده است. تمامی این عوامل باعث شده تا شعر یونس از اهمیت و توجه فراوانی برخوردار شود. طرح مشکلات و گرفتاری انسان در دیوان این شاعر و ربط پیدا کردن آنها با گرفتاریهای انسان معاصر و واقعیتهای تاریخی باعث شده تا دوستداران یونس، وی را از دل تاریخ بیرون کشانده و از افکارش نسخهای برای انسان امروزی بپیچند.انسانی که یونس از آن صحبت می کند، با اراده خداوند معنی پیدا کرده است و تنها خداست که میتواند دل وی را به دست آورده و به او آرامش بخشیده و به وجود و ماهیتش معنا بخشد.
یعنی دل جایگاه خداست و خدا نیز به دل می نگرد.از نظر یونس، عشق واقعی عرض نیست؛ بلکه جوهر است. این معنا را تنها کسانی میفهمند که دلباخته معبود هستند. او دل را به خانهای تشبیه میکند که صاحب آن خداست و اگر کسی صاحب واقعی این خانه را نشناسد، در شمار انسانها قرار نمیگیرد. لذا به طور صریح میگوید:یعنی کسی که نداند گرمی دل از کجاست او را انسان نشمارید.
در شعر یونس امره، انسان دو جنبهی مثبت و منفی دارد. تیپ انسانهایی که در گروه مثبت قرار دارند، عبارتند از: صوفیها، علما، عشاق، دراویش، اولیاء االله، راست گویان، مریدان و کسانی که با درک و فهم عرفانی، خود را به خدا نزدیک کردهاند. اما انسان-های تیپ منفی را جاهلان عشق، دل شکنان، دل بستگان به دنیا و دنیا پرستان، افراد جاهل و غافل، انسانهای منکر، دروغ گویان و کسانی که به اسلام و به طور کلی به اصول اخلاقی پایبند نیستند؛ تشکیل می دهند.
در دیوان یونس، واژهی انسان، با مفاهیمی چون آدم، پسر آدم، بشر و انسان مورد خطاب قرار گرفته است. علاوه بر این، در این دیوان مفهوم »دل.« نیز در بسیاری از موارد در جای واژهی انسان مینشیند و با واژهی انسان ارتباط معنایی پیدا می کند. TATÇI - ، 2005 ، - 440B404 تات چی بیان میکند که در دیوان یونس، انسان خوب و بد، و انسان اخلاقی و غیر اخلاقی با اشکال و شیوههای گوناگونی تصویر پردازی شده است. - همان، - 439این دو شاعر بزرگ برای بررسیهای تطبیقی مشترکات زیادی در حوزههای مختلف دارند، برخی از مصادیق مضامین مشترک اخلاقی که هر دو شاعر بدان پرداختهاند، بدین ترتیب هستند:
ایمان
انسان اشرف کائنات است و از این لحاظ ارزش و اهمیت فراوانی دارد؛ لذا یکی ازشاخصهای مهم چنین انسانی از دیدگاه سعدی، دینداری و به یاد خدا بودن است به صورتی که در همه حال حضور خداوند را احساس کرده و از این حضور لذت برده و تمام رفتارهایش تحت تأثیر این حضور قرار دارد. چنین شخصی دارای قلب سلیم بوده و انسان عاشقی است.ره عقل جز پیچ در پیچ نیست بر عارفان جز خدا هیچ نیست - کلیات،2536، - 290 یکی از تجلیات ایمان عشق الهی است که در وجود برخی عرفا ریشه دوانیده است. سعدی در سخنان خود درباره عشق تمثیل-های زیبایی میآورد. از جمله عشقهای تمثیلی، عشق سلطان محمود و ایاز است. به سلطان محمود عیب میگرفتند که ایاز چه حسنی دارد؟ این که شکل و قیافه ندارد، پس چرا اینقدر نسبت به او عشق میورزی؟ سعدی از زبان سلطان محمود به ملامتگران