بخشی از مقاله

چکیده

همواره می توان گفت یکی از راه های آموزش و تعلیم صفات نیکو و والای انسانی، از طریق شعر و متون صورت می گیرد، که اشعار و ادبیات غنی فارسی با وجود شاعران برتر و توانای فارسی نیز از این قاعده مستثنی نیست . در پژوهش حاضر مضامین تعلیمی- اخلاقی جامی براساس اثر ارزشمند این شاعر، یعنی مثنوی هفت اورنگ جامی با روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. می توان یادآور شد که مضامین تعلیمی- اخلاقی همواره در آثار شاعران برجسته از جمله جامی به وفور دیده می شود. در این پؤوهش نویسنده تلاش دارد تا با بررسی موضوع مضامین تعلیمی-اخلاقی، ارزش ها و آموزه های مربوطه ی موجود در آثار این شاعر بلندمرتبه جستجو کند و آنان را به رشته ی تحریر درآورد. موضوعی که در این تحقیق از اهمیت بالایی برخوردار است صفات تعلیمی- اخلاقی مشترکی، از جمله طلب علم، جلوگیری از خودپرستی، جود و بخشش و دیگر صفات والای انسانی است که در بیشتر آثار جامی در هفت اورنگ دیده می شود.ظ

کلمات کلیدی: جامی، مضامین اخلاقی، مضامین تعلیمی، هفت اورنگ.

مقدمه

بدون شک سیر تمامی موجودات به سمت تعالی و کمال است و انسان، به عنوان اشرف مخلوقات علاوه بر هدایت تکوینی به رهنمودهای تشریعی نیز نگاهی ویژه دارد. متون زبان و ادبیات فارسی نیز درکنار دیگر آثار و آموزه های گران مایه ی الهی و ارزشی از جمله ذخایر غنی حکمت، معرفت و اخلاق است. در ادبیات گرانمایه و عمیق زبان فارسی، همواره آموزه های تعلیمی و اخلاقی در قالب متون ارزشمند تبلور یافته است. بسیاری از نویسندگان و شاعران بلند مرتبه ی فارسی با هنر آفرینی و جاذبه های شعری و متنی همواره در تلاش بوده اند که آموزه ها، مضامین و درون مایه های اخلاقی و انسانی را به زیبا ترین نحو ممکن ترسیم کنند و به مردم زمان خود و زمان های آتی انتقال دهند. از این روی، در ادبیات فارسی علاوه بر سبک های ادبی مختلف، ادبیات تعلیمی همواره جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. اخلاقیات نیز با محورهایی که به توصیف فضایل اخلاقی می انجامد و رذایل اخلاقی را مورد نکوهش قرار می دهد، مورد توجه قرار گرفته است و شاعران و نویسندگان، برای نشر آثار خود به تلاش پرداخته اند، که نمونه ای از این تلاش ها را به راحتی و صراحت می توان در آثار پربار ادبیات فارسی مشاهده کرد.

بسیاری از شاعران ادبیات فارسی با هنرآفرینی و جاذبه های شعری دنبال این موضوع بوده اند که آموزه ها و مضامین و درون مایه های تعلیمی-اخلاقی را با بهترین و ملموس ترین شیوه به افراد انتقال دهند. در ادبیات فارسی و آثار بسیار زیاد و ارزشمند آن، سبک های تعلیمی اخلاقی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است.داخلاق بخش تجزیه ناپذیر و تفکیک ناپذیر زندگی انسان است و زیر مجموعه ای از فلسفه ی عملی است که در جستجوی درست ها و نادرست ها؛ و تبیین خوب و بد در مجموعه ای از رفتارها، در شرایط معین می باشد - قدیانی، . - 125:1381به بیانی دیگر، اخلاق شامل اصول و ارزش هایی است که بر رفتارهای فردی و جمعی تحت عنوان درست یا غلط، حاکمیت دارد - میرکمالی، . - 54:1382 اخلاق در لغت جمع واژه خُلق«» است.

خُلق صفتی را گویند که در نفس انسان رسوخ دارد و موجب آن میشود که افعالی متناسب با آن، بدون نیاز به تفکر و تأمل از او صادرشود. خَلق همان ملکه است که در مقابل حال قرار دارد. حال بر خلاف ملکه، کیفیت نفسانی سریع الزوالی است که میتواند پس از ممارست و تمرین، ملکه انسان گردد - طوسی، . - 101 :1369 ابن مسکویه میگوید: خُلق» همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارهایی دعوت میکند؛ بیآنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد« - ابن مسکویه، . - 15 :1381 به تعبیر مرحوم نراقی، اخلاق عبارت است از: دانش صفات مهلکه و منجیه و چگونگی متصف شدن و گرویدن به صفات نجات بخش و رها شدن از صفات هلاک کننده. - مصباح، . - 18 :1381 ارسطو معتقد بود که انسان به طور طبیعی واجد خلق و خویهای خاصی نیست؛ هرچند طبیعت او با هیچ خلق و خویی هم ناسازگار نیست، بلکه میتواند بنا به خواست خود و با مداومت و تمرین، ملکات خاصی را در خود پرورش دهد و نیز معتقد است، اشرار به تأدیب و تعلیم اخیار میشوند و تکرار موعظه و نصیحت تأثیر دارد - طوسی، . - 104 :1386

اخلاق در ادبیات و زبان فارسی

همواره میدانیم که همیشه مهمترین مسائل ملل مختلف در ادبیات آنها مطرح میشود. ادبیات یکی از جلوههای قابل لمس فرهنگ است. ادبیات صورتی از گفتار است. امیل بنونیست گفتار را چنین تعریف کرده است: »هر نوع بیان که در آن گوینده و شنوندهای هست و گوینده به نوعی، نیت تأثیر گذاشتن در شنونده را دارد .« بنابراین تعریف، حتی نوشتهای نظاممند را که نویسنده آن به کمک واژههای مشخص قصد دارد تعریفی از اساس زندگی اخلاقی به خواننده القا کند، میتوان گفتار انگاشت. واژه ادبیات به مفهوم گفتاری است که با استفاده از قدرت زبان سعی میکند فارسی زبانان سدههای مختلف را تحت تأثیر قرار دهد. از آنجا که قدرت زبان جزء مهمی از گفتار است، آن را نمیتوان نادیده گرفت. این قدرت غالباً صورت کلمات قصار، حکایات اخلاقی و شعر در دورهای ارائه شده است.

ادبیات اخلاقی موجود در زبان فارسی در چارچوب آنچه ما ادبیات آموزشی نامیدهایم، جای میگیرد. صورت اولیه بیان اندرز، کلمات قصار است. حکایت نیز یکی از عناصر اساسی آثار اخلاقی فارسی است. هر روایت اعم از داستان و یا قطعهای عبرتآموز از اثری تاریخی از جایگاهی مرکزی در گفتار فرهنگها برخوردار است - فوشه کور،. - 23:1377 از شعر کهن فارسی، روایات نیاکان و اندیشه حکیمان و تحقیق عارفان و خلاصه همه جلوههای روح مردم مسلمان ما آشکار است و در آن نمیتوان به مسائل معینی اکتفا کرد یا در حدود خاصی توقف نمود. حتی فرد فرد شاعران بزرگ ما هم به یک شیوه بسنده نکردهاند بلکه میدانهای مختلف فکری را برای جولان هنرنمایی خود برگزیدهاند و از همه آنها پیروز بیرون آمده اند. در قلمرو گسترده شعر گذشته فارسی، انواع مختلف شعر از غنایی و حماسی و عرفانی و حکمی و داستانی و انتقادی و جز آنها هر یک به تنهایی برای نشان دادن عظمت کار گویندگان ایرانی کافی شمرده میشود - رزمجو، . - 262 :1382

در کشور ما همیشه مهمترین مسائل جامعه و مردم همانند مسائل دینی، عرفانی، تاریخی، اجتماعی و مسائل خردگرایانه در ادبیات جای گرفته و بُعد اخلاقی جای خود را در تمامی قسمتهای مختلف ادبیات و زبان فارسی باز کرده است. برای مثال، میتوان رگههایی از معانی اخلاقی را در ادبیات دینی، داستانی، تاریخی، فلسفی، حماسی و... مشاهده کرد که این خود حاکی از توجه ایرانیان و فارسی زبانان به این مسئله مهم است و همواره درداشعار شاعران بزرگ این موارد به چشم می خورد. اکنون پس از بررسی اجمالی از تعریف اخلاق و اهمیت اخلاق در ادبیات و زبان فارسی، در ادامه به بررسی برخی از مضامین اخلاقی و تعلیمی در خلال هفت اورنگ جامی می پردازیم.

مناجات و نیایش

مناجات و نیایش همواره یکی از راه های ارتباط انسان با خدای خود است که می توان به وسیله ی آن با خداوند تعالی رابطه برقرار کرد و انسان های مناجات کننده قطعا از اخلاق و روح والایی برخوردارند. و نیز عملی برای پرورش فضایل اخلاقی انسانی است که در متون زبان فارسی و مناجات نامه ها همواره مورد توجه تمامی شاعران و نویسندگان قرار گرفته است، و از این رو است که مطالعه کنندگان آثار و اشعار فارسی به راحتی با مناجات و نیایش بیشتر آشنایی پیدا می کنند. از این رو نیز جامی در هفت اورنگ خود در مثنوی تحفته الحرار نیز به طور واضحی با اشتیاق به مناجات با پروردگار خود پرداخته است و او را یکتای بی همتایی نامیده است که به همه برتری دارد و همه از ذات وی نشات می گیرند:

هست توئی، هستی مطلق تویی!

هست که هستی بود، الحق تویی

نام و نشانت نه و دامن کشان

می گذری بر همه نام و نشان

با همه چون جان به تن آمیزناک

پاک ز آلایش و ناپاک پاک

- تحفته الحرار -

در دفتر اول سلسله الذهب نیز به حمد و ستایش پروردگار والا پرداخته است:

الله الحمد قبل کل کلام

به صفات الجلال و الکرام

هر چه مفهوم عقل و ادراک است

ساحت قدس او از آن پاک است

به هوا و هوس در او نرسی

تا ز لا نگذری به هو نرسی

- سلسله الذهب -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید