بخشی از مقاله
چکیده
بررسی و مقایسه شعر شاعران زبان هاي مختلف از نظر اشتراك در مضامین شعري می تواند ما را در شناخت شاعرانی که نسبت به جهان دیدگاه مشترك دارند، یاري دهد. طرح این موضوع همچنین بیانگر این حقیقت است که هرچند زبانها و لهجهها در ظاهر اختلاف دارند ولی زبان دل و لغت فکر همه ابناي بشر با وجود تفاوتهاي اندك اشتراکات بسیار دارد.
در این میان تأثیر متقابل ادبیات فارسی و عرب بر یکدیگر امري غیر قابل انکار است، تا جایی که این تأثیر نه تنها در قرون اولیه اسلام بر اثر آمیزش زبان و ادبیات فارسی و عربی دیده شودمی بلکه در زمان جاهلیت عرب نیز شعرایی پیدا میشوند که کلمات فارسی را در اشعارشان به کار برده و با زبان فارسی به خوبی آشنایی داشتهانداساس. کار جنگی عربی است که »مجموعه المعانی« نام دارد. گردآورندة جنگ، گمنام است و محقق نامور عرب، عبد السلام هارون آن را تصحیح کرده است.
بخش چهارم و پنجم کتاب ابیاتی در آداب و حکم و تجارب و تدابیر و سایر مضامین اخلاقی را در برمیگیرد؛ نگارندگان پس از ترجمه هر بیت از این دو بخش، نمونههایی از نظم و نثر فارسی آوردهاند و همگونی و همساناندیشی و تشابه مضمون و واژگان و ترجمههاي شعري را در آن کاویدهاند.
.1مقدمه
.1 .1 بیان مسأله
دریافت سرچشمههاي الهام شاعران و نویسندگان، همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده، عدم آشنایی با آن میتواند مانعی بزرگ در راه دریافت معانی و مفاهیم شعر و نثر فارسی به شمار آید. البته اثبات اقتباس شاعران از مضامین و معانی سخنان پیشینیان و یا معاصران ایشان دشوار نماید،می زیرا در زبانِ روح و لغت فکر ابناي انسانی اختلافی دیده نمیشود و این مشابهت مضامین و اشتراك درونمایههاي شعري را جز به ارادت عظیم شاعران و نویسندگان نسبت به حقایق جاودان حاکم بر عالم انسانی نمیتوان تعبیر کرد. هرچند تأثیر انس و دقت دائمی و استمرار آمیزش با آثار و استغراق در تار و پود و معنی کلام شاعران و گویندگان، در ظرافت بیان و حسن تعبیر ایشان غیر قابل انکار است.
با تأملی در مضامین عبارات و اشعار و امثال مشاهده میشود که این سخنان در عین جدایی از یکدیگر مشابهت معنوي دارند. وجود این قبیل مضامین را هرگز نمیتوان به غارت آثار تعبیر کرد؛ بلکه اینهااَشکال گوناگون بیان و واقعیات و انتقال تجارب و جانمایههاي معرفت در قالب کلام منظوم و منثور به شمار میرود
متقدمان ما نیز در مسألهي سرقات، تحقیق بسیار کردهاند و اقسام آن را از توارد و انتحال و المام و سلخ و تصرّف ذکر نمودهاند. به عقیدة ابی هلال عسکري و اصحاب او »هر که معنایی را با عین لفظ آن از گویندهاي بگیرد آن را سرقت کرده است، اما اگر کسی معنی و مضمونی را از دیگري بگیرد و از خودکسوتتازهاي از الفاظ در آن بپوشاند که از کسوت نخستین خوبتر باشد او بدان معنی سزاوارتر خواهد بو
قاضی جرجانی بر این باور است که »سرقت فقط وقتی است که شاعر لفظ و معنایی را از شاعر دیگر اخذ کند یا اینکه بیتی یا جمله یا مصراعی را به تمامی ازدیگران بگیرد و به خود نسبت نماید« - جرجانی،1348، ص . - 151 اما اگر شاعر »از مضامین قدما به حد اعتدال استفاده کند و پیرایهاي نو در آنها بپوشاند و آثار تصرف خویش را در آنها به جاي گذارد چندان در خور ملامت نیست و بیشتر منتقدان نیز آن را پذیرفتهاند
از سوي دیگر گاهی بعضی منابع الهام، منابع حیاتی هستند که عبارتند از تجارب شاعر و اموري که در محیط زندگی او جریان دارند و البتّه در فکر او تأثیر و نفوذي تمام دارند و بعضی دیگر منابع کتابی هستند که عبارتند از آنچه نویسنده و شاعر از مطالعه کتب در خاطر دارند
با توجه به این مقدمات، از انصاف و عدالت به دور است که امروز ما که از روزگار شاعران و نویسندگان فاصله زمانی بسیار داریم با مطالعه اشعار سخنسرایان گذشته ومشاهده مضامین واندیشههاي آنها در کلام گویندگان دورههاي بعد همه سخنان مذکور را اقتباس بدانیم و فکر کنیم که گویندگانی که سخنانشان مضامین شاعران پیشین را به خاطر میآورد، ذوق خلاق نداشتهاند و با تغییر آثار گویندگان گذشته، خویشتن را ادیب و شاعر انگاشتهاند؛ بلکه باید به این نکته توجه کرد آنچه بیش از همه گوینده را به سرودن شعر یا نوشتن نثر وامیدارد عواطف و احساسات حقیقی شاعر است که هیچگونه توجهی به هنر و قوانین ادبی ندارد و همه از سر درد و احساس نیاز است. و گوینده در آن لحظه بدون توجه به فرد خاص و اندیشه مشخصی، مطلبی را از سر ذوق بیا ن نموده که معرف عقیدة ثابت یا تأثرات او به مسائل گیتی است.
از سوي دیگر، میتوان مشابهت افکار و اشتراك مضامین را مبین وحدت نیازهاي بشر و همسانی معضلات و معماهاي آدمی و تشابه مسائل و دشواريهاي دیروز و امروز او دانست. گاهی شاعران در بیان این مضامین، آن چنان استادانه عمل کردهاند که از آثار آنها به هیچ وجه بوي اقتباس و انتحال به مشام نمیرسد، هرچند این مشابهتها نشانه توارد و یا تصادف محض نیز نمیتواند پنداشته شود، اما میتوان آنها را از مقوله برخورداري از تفکر مشترك انسانها محسوب کرد که به صورت بازآفرینی تازهاي از مضامین گذشتگان بیان گردیده است. بنابراین وجود این چنین مضامین در شعر شاعران، بیشتر خاستگاه انسانی دارد تا منشأ ایرانی یا غیرایرانی و انصاف حکم میکند که این مضامین را آینه باور انسانی و بیانگر احوال روحی شاعران بدانیم که به صورت عصارة روح اصیل انسانی در قالب پند و اندرز تجلی یافته است