بخشی از مقاله

چکیده

در این نوشته سعی بر آن است تا با تکیه بر آیاتالاحکام، و با مروري گذرا بر ابواب و احکام فقه اسلامی نقش فقه عصر تشریع در بسترسازي تمدن اسلامی به صورت عینی نشان داده شود. در این راستا با تقسیم نظامهاي تمدنی به سه نظام فرهنگی، اقتصادي و سیاسی و ذکر مؤلفههاي مربوط به هرنظام، اثبات شده که هر کدام از ابواب و مسائل فقهی چگونه در هریک از نظامهاي تمدنی مؤثر افتاده، باعث شکلگیري، رشد و هدایت آنها میگردد. در نهایت به خوبی روشن میگردد؛ فقه اسلامی با نگاهی وسیع و همه جانبه به مثابه یک قانون اساسی مدون و متعالی، نهادها و روابط اجتماعی مورد نیاز یک تمدن عظیم را با شکلدهی جامعه نبوي به عنوان الگویی از یک جامعه مترقی و متعالی تأسیس نموده است.

-1 مقدمه

تمدن اسلامی را میتوان ثمره عینی و جلوهگر کاربرد آموزههاي شریعت به دست مسلمانان در جوامع اسلامی دانست. این تمدن کهن، با پیمودن فراز و نشیبهاي تاریخ، طی قرون متمادي، اکنون میراثی ارزشمند در دست مسلمانان زنده دل و بیداري است که با تنبه و بازگشت به هویت اسلامی خود، بارقههاي امید را زنده کرده و جان تازهاي به آن بخشیدهاند. بازیابی شکوه وجلال تمدن اسلامی در گرو شناخت کامل بنیادها، استعدادها و ظرفیتهاي آن است و اینکه بنیادهاي تمدن اسلامی را نه در شرق و غرب عالم و نه در بین حاکمان و امت اسلامی نمیتوان یافت، به عبارت دیگر عوامل جغرافیایی و انسانی اگرچه در بروز و ظهور این تمدن ایفاي نقش نمودهاند، اما روح این تمدن را باید در اسلام و تعالیم آن که وجه مشترك و پیوند دهنده تمام جوامع و ملل اسلامی است جستجو کرد.

آنچه این مایه ترقیات علمی و پیشرفتهاي مادي را براي مسلمین میسر ساخت در حقیقت همان اسلام بود. - زرینکوب، :1389 ص - 22 اسلام، به باور اندیشمندان، عناصر بینظیري در خود نهفته دارد که در صورت بروز و تجلی آنها خواهد توانست آمال و آرزوهاي بشریت را براي استقرار تمدنی متعالی و مترقی تحقق بخشیده، بر همه تمدنهاي موجود که ناشی از افکار، تمایلات و مصلحت سنجیهاي بشري است توفق یابد.

»قانون اسلام در طرز تشکیل حکومت و وضع قانون مالیات و وضع قوانین حقوقی و جزایی و آنچه مربوط به نظام مملکت است، از تشکیل قشون گرفته تا تشکیل ادارات، هیچچیز را فروگذار نکرده است.« - خمینی: - 184 بیتردید فقه اسلامی یکی از همان عناصر بیبدیل و مؤثر، بلکه بزرگترین و مهمترین آنها است و بنابراین تحلیل رابطه فقه و تمدن اسلامی و تبیین »نقش فقه در بستر سازي و شکلدهی تمدن اسلامی« میتواند جنبهها و نیازهاي تمدنی فقه را روشن ساخته، توجه عالمان و فقها را در راستاي رشد و پویائی این ابعاد جلب نماید.

از دیگر سوي همواره مجتهدان بر جایگاه فاخر فقه، به مثابه دانشی که عهدهدار نظم بخشیدن به زندگی فردي و اجتماعی انسان و جامعه معاصر است اصرار میورزند، در حالی که برخی از روشنفکران دینی معتقدند فقه جایگاه مدنی خود را از دست داده و مدیریت فقهی، امروزه کارآیی ندارد. مجتهدان به دینی کردن عصر میاندیشند، در حالی که روشنفکران دینی به عصري کردن دین مشغولند. تبیین ظرفیتهاي فقه در بسترسازي تمدن اسلامی و نمایان کردن عرصههاي تمدنی فقه شاید راهکار سومی را در تکمیل این دو نگرش با رویکرد پویا سازي مبانی اجتماعی فقه ارائه داده و محققان را در این زمینه دعوت به تحقیق و پژوهش نماید.

رشد قابل ملاحظه نگرش تخصصی به فقه توسط اندیشمندان و فقهپژوهان، برجستگیهایی را در جنبهها و ابعاد گوناگون آن به خصوص جنبههاي اجتماعی، روشن نموده است. جنبه هایی ناظر به جامعه، سیاست، حکومت و دیگر علوم اجتماعی، به گونهاي که نگرش به فقه از جنبههاي فردي و عبادي را به ساحتهاي اجتماعی و ارتباطی سوق داده و باعث پیدایش علومی همچون فقه سیاسی، فقه الاداره، فقه حکومتی و دیگر فقههاي مضاف از این دست گردیده است.

از سوي دیگر موضوع تمدن را به خاطر وسعت موضوعی خاصش نمیتوان جنبه و یا بعد خاصی از فقه دانست ولی میتوان با تطبیق جنبههایی از آن با ابواب و مسائل فقهی مجموعهاي از آنها را ناظر به تمدن قلمداد کرد؛ از این رهگذر کلیه تحقیقاتی که با جنبههاي تمدنی فقه مثل فرهنگ، سیاست و اقتصاد، سرو کار دارد میتواند گامی در مسیر آشکار نمودن جنبههاي تمدنی فقه محسوب گردد. در بین نوشتههایی که بررسی شد؛ مقاله »درآمدي بر سنجش ظرفیت هاي تمدن سازي فقه« با موضوع بحث ما بسیار نزدیک می نماید که آقاي مشکانی در این نوشته کوشیده است وجود ارتباط حداقلی بین فقه سنتی و تمدن را با رصد ابواب و مسائل فقهی نشان دهد.

- مشکانی سبزواري،:1390 ص - 159 اما چگونگی این ارتباط و به خصوص جهت گیري به سمت سالهاي اولیه پیدایش فقه که مهمترین نقش را در بسترسازي تمدن اسلامی ایفا نموده موضوعی قابل بحث و پیگیري است. مسأله اصلی این نوشته یافتن و تبیین جنبههائی از فقه است که در شکلگیري تمدن عظیم اسلامی به طور مستقیم یا غیر مستقیم ایفاي نقش نمودهاند، در واقع این تحقیق به دنبال اهمیت دادن و برجسته ساختن آن ابواب و مسائلی از فقه است که ردپاي تمدن اسلامی را میتوان در آنها یافت.

-2 فقه اسلامی

-1-2 تعریف و پیدایش

فقه در لغت به معناي دانستن چیزي و فهم آن - ابن منظور، :1414 ج15، ص522 و فیومی: ج2، ص - 479 یا فهم دقیق همراه با تأمل - عسکري، :1410 ص - 69 و یا فهم دین - العین، ج3، ص - 370 دانسته شده است. اما در اصطلاح، فقه نام دانشی از دانشهاي مدون به معناي معرفت به احکام شرعی عملی به واسطه دلائل تفصیلی است، البته فقه معناي دیگري هم دارد که شامل همه علوم دینی میشود و به همین جهت ابوحنیفه کلام را فقه اکبر نامیده است. - تهاونی، :1996 ج2، ص - 1282

باید دانست فقه به معناي خاص خودش پس از هجرت پیامبر و نزول آیات الاحکام در مدینه رایج شد و تا قبل از آن از فقه، مفهوم عام آن شامل اصول اعتقادي، فروع عملی و امور اخلاقی اراده میگردید. - جناتی،:1373 ص - 41 بنابراین اصطلاح فقه به معناي عام و همچنین اصطلاح فقیه، اصطلاحات جدیدي نیستند، بلکه از ابتداي پیدایش اسلام رایج بودهاند. - جناتی،:1373 ص - 38 فقها و مفسرین اتفاق نظر دارند که تشریع معظم احکام، پس از هجرت پیامبر بوده است.

احکامی چون؛ تبدیل نمازهاي دو رکعتی به چهار رکعت، حکم دیه و قصاص، انواع نماز، کیفیت وضو و تیمم، میراث، اذان، نماز میت ، حکم قبله، روزه ماه رمضان، اعتکاف، نماز عید فطر، زکات فطره، جهاد، غنائم و خمس، نماز عید اضحی، وصیت، رجم، حد سرقت، نماز خوف، حکم تیمم، حرمت خمر، نماز خسوف، حجاب، حدقذف، حج، نماز استسقاء، ظهار، ایلاء، لعان و حد آن، نماز قضاء و سهو در نماز، قسامه، نماز کسوف، زکات، ربا و برخی نماز جمعه را از احکام سال دوازدهم بعثت دانستهاند. - شهابی،:1340 ص - 88

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید