بخشی از مقاله
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی درمان ناسازگاری زناشویی مبتنی بر مدل روان شناسی کنترل درونی است. طرح پژوهش از نوع آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 40 دانشجوی متأهل دارای نا سازگاری زناشویی دانشگاه فرهنگیان بابل بودند. حجم نمونه مورد مطالعه، شامل 20 زوج بود، که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند، بدین صورت که 10 زوج در گروه آزمایش و 10 زوج در گروه کنترل قرار گرفته اند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی، تست سازگاری زناشویی و مقیاس منبع کنترل بود. دادهها با استفاده از روش T مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. مداخله درمانی مبتنی بر مدل روان شناسی کنترل درونی در کاهش ناسازگاری زناشویی مؤثر واقع شده است. کاربرد مدل روان شناسی کنترل درونی می تواند به عنوان یکی از روش های مداخله برای زوج هایی که از نا سازگاری زناشویی رنج می برند و به طلاق فکر می کنند مورد استفاده قرار گیرد.
واژههای کلیدی: نا سازگاری زناشویی، زوج درمانی، روان شناسی کنترل درونی
مقدمه
افزایش روزافزون آمار طلاق در دنیای معاصر و نیز اثرات منفی آن بر سلامت روانی- اجتماعی زوجین و فرزندان موجب شده است که مشاوران خانواده نظریهها، طرحها و روشهای کاربردی را برای کمک به زوجین دچار نارضایتی و در حال طلاق ارائه دهند. در حال حاضر کمک به ازدواج و خانواده به عنوان یکی از نیازهای ضروری جهان و جامعه ایران است.پژوهشهای متعدد اثرات منفی نارضایتی زناشویی بر زوجین و کودکان را تأیید کرده است - بیرد و ملویل1 ،. - 1994 زوجهایی که روابط مختل و از هم پاشیده را تجربه میکنند، بیشتر احتمال دارد دچار درگیری لفظی و فیزیکی، خشونت خانگی، روبط جنسی بدون صمیمیت، اعتیاد به موادمخدر، سوءرفتار با همسر، خیانت به همسر، اضطراب، افسردگی، بیماریهای شدید روانی، بیماریهای عفونی، طول و عمر کوتاهتر و خودکشی شوند و از مشکلات پژشکی حاد و مزمن و ناتوانایی چون کارکرد ایمنی مختل و فشار خون و چربی خون بالا رنج ببرند و نسبت به رفتارهای پر خطر مثل بیماریهای مقاربتی جنسی و تصادفات آسیبپذیرتر گردند.
همچنین فرزندان در ازدواج مختل بیشتر احتمال دارد که دچار مشکلات تحصیلی، خشونت، بی ثباتی، اضطراب، افسردگی، مشکلات رفتاری و مشکلات جسمانی شوند - سایرز و کوهن2، . - 2001برنامههای زیادی برای مداخله در ازدواجهای دچار ناسازگاری و نارضایتی تدوین و معرفی شده است. تمامی آنها را میتوان به سه دسته عمده طبقهبندی کرد. دسته اول برنامههای آمادهسازی پیش از ازدواج، دسته دوم برنامههای غنیسازی بعد ازدواج و دسته سوم مشاوره ازدواج برای زوجین ناسازگار میباشد. آنچه در این پژوهش به عنوان روش مداخلهای مطرح است، در حقیقت به دسته دوم یا برنامههای غنیسازی بعد ازدواج مربوط میشود.یک فرض عمومی و شایع، مبنی بر اینکه مشکلات زناشویی، ناشی از نقص مهارتهای ارتباطی زوجین است، وجود دارد - دای3 ، . - 2003
این عقیدهی کلی که مهارتهای برقراری ارتباط تعیین کنندهی اصلی رضایت و سازگاری زناشویی است توسط نظریههای زوج درمانی و پژوهشهای متعددی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشها نشان میدهند، مسائل و مشکلات ارتباطی منبع اصلی مشکلات بین فردی است و بسیاری از مشکلات زناشویی ناشی از سوءتفاهم و ارتباط غیرمؤثری است که نتیجهی آن احساس ناکامی و خشم به خاطر عدم برآورده شدن انتظارات و آرزوهای نهفته می باشد. به همین دلیل اودون و کراچ 1996 - ، به نقل از برزسنیاک4، - 2001 اظهار میدارند: مرکز و هستهی درمان مشکلات زناشویی اصلاح مهارتهای ارتباطی است. سلیک - 1997 - 5 در پی مرور مقالات متعدد مشاهده نمودند که تعداد زیادی از آنها آشکارا یا ضمنی بر اهمیت مهارتهای ارتباطی در تعارضهای زناشویی تأکید داشته و یافتههایشان آن را تأیید کرده است.
بورلسون و دنتوان در پژوهشها و مطالعات خود دریافتهاند که تعارض زناشویی بطور مستقیم ناشی از نقص در مهارتهای ارتباطی یک یا هر دو زوجها است.فیلدر - 2001 - 6 اظهار میدارد که زوجهای خوشبخت زمانی که با همتایان غیرخوشبختشان مورد مقایسه قرار میگیرند، نسبت به احساسات یکدیگر حساستر و آسیبپذیرتر هستند، در طول بحثها و استدلالها حمایت کنندهتر هستند، و آنها انعطافپذیرتر و همکارانهتر هستند. صمیمیت، نزدیکی و رضایت زناشویی در تحقیق و مطالعهی دیگری شناسایی شده است که با یکدیگر رابطهی همبستگی دارند.آدامز و جونز - 1997 - 7 بر روی تعهد و احساس مسئولیت متمرکز شدند زیرا آن توسط افراد متأهل مورد تجربه قرار میگیرند.
پژوهشگران سه بعد پایه و اساسی تعهد و احساس مسئولیت زناشویی را مورد کاوش و بررسی قرار دارند، یک مؤلفهی گیرایی و جلب توجه که براساس رضایت، فداکاری و عشق استوار است، یک مؤلفهی اخلاقی که براساس احساس تعهد یک فرد استوار است و همچنین براساس مسئولیت شخصی او و مسئولیت اجتماعیاش، و یک مؤلفهی محدود کننده که براساس ترس و بیم از نتایج و پیامدهای اجتماعی، احساسی، مالی یا حقوقی و قانونی پایان رابطه استوار است. محققان پیشنهاد دادند که وقف و ایثار شخصی، فداکاری و از خودگذشتگی، رضایت، و عشق به صورت نزدیکتری با رضایت زناشویی در ارتباط هستند تا سایر مؤلفهها.
مطالعات و پژوهشهایی هم وجود دارد که نشان میدهد منبع کنترل نیز جزء عواملی است که در رضایت زناشویی نقش مهمی دارد. منبع کنترل به عنوان یک سازهی روانشناختی برای نخستین بار توسط راتر8 در سال 1954 مطرح شد و گسترش یافت. راتر در جریان یک برنامه پژوهش گسترده دریافت که برخی از افراد معتقدند تقویت کنندهها به رفتار و اعمال خودشان بستگی دا رد. در حالی که دیگران باور دارند که تقویتکنندههای آنها به وسیلهی دیگران و نیروهای بیرونی کنترل میشود. او در ابتدا این مفهوم را کنترل تقویت و بعد منبع کنترل نامید - راتر،. - 1999رشد و گسترش منبع کنترل، از زمانی افزایش یافته است که پژوهشگرانی مشغول مطالعه و تحقیق در زمینهی درک علل رفتار در آزمایشگاه بودهاند .در این میان ویلیام گلاسر در اواخر دههی 70 به سیستم نظریه کنترل از طریق نوشتههای ویلیام پاورز معرفی شد.
گلاسر - 1998 - 9 با ابداع نظریهی جدیدی در روانشناسی به نام نظریهی انتخاب، کمک شایانی به درک رفتار انسان در شرایط و موقعیتهای گوناگون نموده است. نظریهی انتخاب براین اصل استوار است که ما فقط همان کسی که رفتارش در کنترل و اختیار ماست. به عبارت دیگر، براساس نظریهی انتخاب تنها کسی میتواند بر ما کنترل داشته باشد، خودمان هستیم. درمانگران نظریهی انتخاب معتقدند که مشکل اساسی اکثر زوجها یکی است، آنها در روابط زناشویی متوسل به روانشناسی کنترل بیرونی10 هستند و درصدد تغییر همسرشان می باشند. در هر ارتباطی، از هر نوع و شکلی، هرکسصرفاً میتواند خود را تغییر دهد و نه هیچکس دیگر را.در این پژوهش، از مدل روانشناسی کنترل درونی11 که یکی از مهمترین نوآوریهای علمی محقق در پایاننامه دکتری طراحی و تدوین گردیده، استفاده شده است - اصغری گنجی،. - 2014 چارچوب زیربنایی این مدل را مبانی