بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر به شیوه تحلیل محتوا و با صرف نظر از ویژگی کمّی آن، به بررسی سازوکارهای فرایند درونی سازی اخلاقی در رویکردهای روانشناختی عمده میپردازد. رویکرد روانتحلیلگری، مبدء این فرایند را فشارهای اجتماعی برای مبادرت به اعمال مورد پذیرش جامعه میداند و همانندسازی و تکوین فرامن، با انگیزه پرهیز از از دستدادن عشق والدین را سازوکارهای اصلی می داند. بر حسب رویکرد شناختی- اجتماعی، هنجارهای اخلاقی در اصل پدیده ای بیرونی و اجتماعی بوده و از طریق فرایندهای تجربه تنبیه، الگوبرداری، تقویت خود، خود نظم دهی و احساس همدلی در خزانه رفتاری فرد جای میگیرند. از دیدگاه شناختی-تحوّلی، ارزش های اخلاقی یک نظام استدلال در درک روابط اجتماعی می باشند. سازوکارهای اساسی این فرایند را تعارض شناختی، کنشهای مکمّل جذب و انطباق و در نهایت، تعادلجویی تشکیل میدهند. رویکرد شناختی-عاطفی، تحوّل درونیسازی اخلاقی را از خلال فنون نظمدهی، پردازشهای شناختی و سطح بسنده انگیزش
فرد صورت تبیین می کند. هر چند همه رویکردها بر تعامل تعیین کننده های درونی و محیطی تأکید می ورزند، امّا میزان مشارکت آنها در درونی سازی متفاوت است. رویکردهای روان تحلیل گری و شناختی- اجتماعی، نقش پدیدههای اجتماعی برونی را مؤثرتر میدانند و دیدگاههای شناختی-تحوّلی و شناختی- عاطفی بر تعیینکنندههای درونی، تأکید بیشتری دارند.

کلمات کلیدی: ارزشهای اخلاقی، درونیسازی، سازوکار روانشناختی

مقدمه

هرچند ارزشهای اخلاقی و هنجارهای رفتاری مورد پذیرش فرهنگهای گوناگون، در جوامع مختلف انسانی با یکدیگر تفاوت دارند، امّا هر جامعه، نظامی از ضوابط مشخص و ملاکهایی برای رفتارهای درست و نادرست اعضای خود تدارک میبیند. کنش اساسی دیگر هر نظام اجتماعی، در همه جا، کوشش برای آموزش و انتقال معیارهای اخلاقی مورد نظر، ایجاد و تقویت زمینهها و شرایط لازم برای ظهور هر چه بیشتر رفتارهای پسندیده و کاهش نابهنجارهای رفتاری در میان آحاد آن جامعه، به ویژه در دهه اوّل و دوّم زندگی آنها، از طریق برقراری نظام تربیتی کارآمد و مؤثر میباشد. اگر نظام توالی مرحلهای تحوّلی انسان را ملاک قرار دهیم، واملیع که در مراحل اولیه تحوّل، نقش اصلی را در مهار رفتار کودکان به عهده دارند، تعیینکنندههای بدون واسطه بیرونی، از قبیل نفوذ و اقتدار یک چهره مهمّ و مقتدر یا ترس از شکلهای گوناگون تنبیه میباشند.

با وجود این، چنین به نظر میرسد که به موازات افزایش سن کودک، سازوکارهای مهارکننده رفتار، به شکل فزایندهای از طریق ملاکهایی که کارکرد اصلی آنها در غیاب قید و بندهای خارج از وجود فرد بروز پیدا میکند، تأثیرگذار خواهند بود. نظامهای تربیتی موجود هم، فراتر از آموزشهای اخلاقی، وضعیتی را نشانه رفتهاند که آدمها در صورت نقض هر یک از ملاکهای موردنظر، نوعی تنش درونی را تجربه کرده و در فرض رعایت آنها، احساس رضایت باطنی و آرامش خاطر داشته باشند. به بیان دیگر، اولویت اساسیتر هر نظام تربیتی، آن است که مقاومت در برابر وسوسهگریها را به طور ذاتی در افراد برانگیخته و احساس ندامت و گناه را در موارد نقض هنجارهای اخلاقی، بدون نیاز به حضور تعیینکنندههای خارج از ذاتتجربه کنندیعنی وضعیتی که انتقال از عوامل بیرونی به احساسات درونی و باورهای اخلاقی به عنوان بنیانهای رفتار اخلاقی ،ویژگی اصلی آن به شمار میرود؛ چیزی که به اعتقاد بسیاری از دانشمندان حوزههای مربوط فرایند اصلی تحوّل اخلاقیتلقّی میشود.

در زمینه این فرایند اساسی، که اصطلاحاً درونیسازی هنجارهای اخلاقی نامیده میشود، مباحث متعدّدی در حوزه دانشهای اجتماعی مرتبط، از قبیل تعلیم و تربیت و روانشناسی تحوّلی و حتی روانشناسی اجتماعی مطرح است. یک یا چند بُعدی بودن این فرایند،میزان تأثیرگذاری هر یک از ابعاد مفروض در جریان وقوع آن، تصویر زمانمند مراحل احتمالی آن،پیشایندهای درونیسازی اخلاقی، مقایسه نقش درونیسازی و جایگاه عوامل موقعیتی بر رفتار اخلاقی،بخشی از خطوط پژوهشی مرتبط با این موضوع را تشکیل میدهند. یکی از مباحث مهمّی که در مورد این فرایند تحوّلی، همواره مورد اهتمام پژوهشگران و نظریه پردازان ِبا نفوذ در علوم اجتماعی بوده است، مسئله سازوکارهای درونیسازی هنجارها در انسان و چگونگی وقوع این پدیده مهمّ در ضمن فرایندهایتحوّلی دیگر است. مسئله دیگری، که رویکردهای عمده روانشناختی در این زمینه مطرح میکنند، منشأ درونی یا برونی ارزشهای اخلاقی، به ویژه آن دسته ازفرایندهایی است که این ارزشها را در درون افراد شکل داده، سازماندهی میکنند.

هدف از تدوین مقاله حاضر بررسی این دو مسئله اساسی در حوزه روانشناسی اخلاق میباشد. بنابراین، دو پرسش عمده زیر مسیر این نوشتار را ترسیم میکنند: - 1 درونیسازی اخلاقی در یک نگاه کلان از کدام خاستگاه تأثیر میپذیرند؟ منشأ این فرایند عمده روانشناختی تعیینکنندههای بیرونی و محیط اجتماعی میباشد یا این که عوامل درونی، و به ویژه جریانهای تحوّلی، بر آن اثرگذارخواهند بود؟ و - 2 سازوکارها یا فرایندهای اصلی درونیسازی اخلاقی در رویکردهای عمده روانشناختی کداماند؟ در مورد اهمیت بحث میتوان گفت: از یک سو، شناخت گسترده و احتمالاً عمیقتر از کمّ وکیف تحوّل این پدیده در انسانها به کشف عوامل عمده و موانع پدیدآیی به موقع آن در پرتو یافتههای پژوهشی منتهی میشود. از سوی دیگر، به طرّاحی اقدامات تربیتی لازم و هماهنگ با یافتههای علمی و ارائه آموزشهای مؤثر در حوزه تربیت اخلاقی، کمکهای شایانی خواهد کرد.

در پیشینه بحث درونیسازی ارزشهای اخلاقی، علاوه بر موارد یاد شده فوق، میتوان به پژوهش های تجربی و نظری فراوانی مراجعه کرد که حاصل تعدیل و ادغام یافتههای هر گروه از آنها، زمینه تکوین یک نظریه خاص در گستره سازوکارهای ضروری برای بروز چنین رویداد تحوّلی و تربیتی را فراهم کرده است. این دسته از پژوهشها، به بررسی و مطالعه فرایندهایی میپردازند که در نهایت، نوعی احساس اخلاقی و استقلال فزاینده فرد از فشارها و تنگناهای موقعیتهای بیرونی را شکل میدهند و شاخص تعیینکنندهای برای عملکرد اخلاقی او خواهند بود. چنین درک و احساسی میتواند فرد را در موقعیتهایی که مشتمل بر تعارضِ میان خواستههای فردی و نیازهای دیگران میباشند، بدون نیاز به استفاده از تأیید اجتماعی یا عوامل خودمحورانه دیگر، برای عمل بر طبق ملاکهای اخلاقی برانگیزد. ارائه، بررسی و نقد آنچه که در باره سازوکارهای این فرایند اخلاقی و تحوّلی بنیادین در نظریههای گوناگون و یافتههای برنامههای پژوهشی تجربی مربوط مطرح
است، بخشی از اهداف مقاله حاضر است. روشن است که بالندگی مباحث تجربی و نظری یادشده میتواند به ارائه شیوههایی برای آموزش قوانین و اصول اخلاقی به منظور رشد فضایل، صفات خوب و رفتار پسندیده، از طریق برنامهریزیهای آشکار و پنهانِ مراکز آموزشی و تربیتی، که کارکرد اصلی فرایند تربیت اخلاقی7 شهروندان هر جامعه را شکل میدهد، هم منجر شود.

مقصود از درونی کردن مفاهیم اخلاقی :

روان شناسان اجتماعی پاسخ افراد به نفوذ اجتماعی - تحت تأثیر قرار گرفتن رفتار فرد یا گروه از سوی دیگران - ×را به سه دسته مختلف تقسیم می کنند که عبارت اند از:

- 1 متابعت

- 2 همانندسازی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید