بخشی از مقاله

اخلاق از دیدگاه قرآن، پیامبر و عترت


اخلاق از ديدگاه قرآن
پاره اى از آيات اخلاقى ، به عبارت ديگر اخلاق از ديدگاه قرآن را به نظر مباركتان مى رسانيم كه بطور گذرا و اشاره آورده و فقط به ترجمه آيات اكتفاء نموده ايم . قال الله تعالى : و انك لعلى خلق عظيم ، براستى از براى تو است (اى محمد) اخلاق عظيم . قال الله تعالى : لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنه ، مسلما براى شما در زندگى رسول خدا سر مشق نيكوئى بود. در سوره مريم فرمود: آن الذين امنو و عملو الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا مسلما كسانى كه ايمان

آوردند و كارهاى شايسته انجام داده اند خداوند رحمان محبتى براى آنان در دلها قرار مى دهد. اخلاق حسنه از بر جسته ترين اوصاف انبياء و سفيران الهى در زمين است . معجزات پيامبران در سايه اخلاق نيكويشان به وقوع پيوست ، بطوريكه خداوند در يكجا اخلاق و خلق عظيم پيامبرش ، حضرت ختمى مرتبت را مى ستايد. و در جاى ديگر قرآن ، پيامبر هظيم الشاءنش را الگو و اسوه حسنه معرفى نموده و بشريت را به پيروى و اطاعت محض از آن حضرت دعوت مى نمايد. قال الله

تعالى : قل آن كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله . (اى امت )، اگر شما خداوند را دوست مى داريد، پس از من اطاعت كنيد، خدا هم شما را دوست خواهد داشت . اين مفاهيم بلند قرآنى ، گوياى اين حقيقت است ، كه اخلاق حسنه از امتيازات بزرگ انبياء و اولياء گرامى خدا بر ساير بشريت است . پس سعى كنيم به اخلاق نيكوى پيامبران الهى ، خاصه حضرت ختمى مرتبت عليه السلام متخلق و متصف گرديم .

اخلاق قرآنى
قال الله تبارك و تعالى : و عباد الرحمن الذين يمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما، بندگان خاص خداوند رحمان ، كسانى هستند كه با آرامش بى تكبر بر روى زمين راه مى روند و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند و سخنان نابخرادانه گويند به آنها سلام مى گويند و با بى اعتنايى و بزرگوارى مى گذرند. قال الله تعالى : و نفس و ما سويها، فالهمها فجورها و

تقويها قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را آفريده و منظم ساخته ، سپس فجور. تقوى را به او الهام كرده است ، كه هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده رستگار شده ، و آنكس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته ، نوميد و محروم گشته است . قال الله تعالى : و نفس و ما سويها، فالهمها فجورها و تقويها و قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها
قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را آفريده و منظم ساخته ، سپس فجور و تقوى را به او الهام كرده است ، كه هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده و رستگار شده ، و آنكس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته ، نوميد و محروم گشته است .


قال الله تعالى : فهديناه النجدين و او را به راه خير و شر هدايت كرديم .
قال الله تعالى : من اهتدى فانما يهتدى لنفسه و من ضل فانما يضل عليها و لا تزر وازرة وزر اخرى و ما كنا معذبين حتى نبعث رسولا
هر كس راه هدايت يافت ، براى خود هدايت يافته و آن كس كه گمراه گردد، به زيان خود گمراه شده است و هيچكس گناه ديگرى را به دوش نمى كشد و ما هرگز قومى را مجازات نخواهيم كرد، مگر آنكه پيامبرى مبعوث كرده باشيم ، تا وظايفشان را بيان كند.
اخلاق از ديدگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله
اخلاق از ديدگاه پيامبر بطور فشرده و در عين حال با توضيح كافى بخدمت شما عزيزان قرار مى گيرد.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق
براستى و به حقيقت مبعوث به رسالت نشدم ، تا مگر مكارم اخلاق را به اتمام برسانم .
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : حسن الخلق نصف الدين . نيكخويى نيمى از دين است .
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : حسن الخلق يثبت المودة


نيكخويى ، دوستى را در آدمى استوار مى نمايد.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : حسن الخلق يذيب الخطاء كما تذيب الشمس الجليد.
اخلاق نيكو گناهان را مى برد و محو و نابود مى گرداند، چنانكه خورشيد يخ را آب مى كند.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : حسن الخلق زمام من رحمة الله فى انف صاحبه و الزمام بيد الملك ، و الملك يجره الى الخير، و الخير يجره الى الجنة و سوء الخلق زمام من عذاب الله فى انف صاحبه و الزمام بيد الشيطان ، و الشيطان يجره الى السوء و السوء يجره الى النار.


نيكخويى زمام رحمت خداوند است كه در بينى صاحبش بند و بسته است . و زمام او بدست فرشته است و فرشته او بسوى نيكى مى كشاند. و نيكى او را بسوى بهشت ميراند. و بد خوئى زمام عذاب خداست و آن به بينى صاحبش بسته است و زمامش ‍ بدست شيطان است و شيطان او را به سوى بديها مى كشاند و بدى نيز او را به جهنم مى رساند.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : استقم و ليحسن خلقك للناس
استوار باش و رفتار خويش را درباره مردم مردم نيك ساز.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : شاب سخى حسن الخلق احب الى الله من شيخ بخ

يل عابد سى ء الخلق .
جوان سخى الطبع و خوش اخلاق نزد خداوند برتر و محبوب تر از پيرمرد عابد بداخلاق است .
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : لكل ذنب توبة الا سوء الخلق .
هر گناهى قابل بخشودگى است الا بدخويى و اخلاق زشت كه تا از آن توبه بعمل نيايد بخشودگى ندارد.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : لو كان سوء الخلق رجلا يمشى فى الناس لكان رجل سوء و آن الله تعالى لم يخلقنى فحاشا .پيامبر گرامى اسلام فرمود: اگر بدخوئى مردى بود كه در ميان مردم راه مى رفت ، مرد بدى بود، آگاه باشيد كه خداوند مرا فحاش و ناسزاگو نيافريد. قال رسول الله عليه السلام : لا يدخل الجنه سى (الخلق ) الملكه بد خلق و بد اخلاق به بهشت نمى رود. قال رسول الله عليه السلام : ما من ذنب الا و له عند الله توبه الا سوء الخلق فانه لا يتوب من ذنب الا رجع الا ما هو شر منه . هر گناهى نزد خداوند توبه اى دارد مگر بد اخلاقى ، كه بد خوى ، از گناهى باز نگردد، مگر آنكه به بدتر از آن رو كند. قال رسول الله عليه السلام : حسن الملكه نماء، و سوء الخلق شئوم و البر زيادة فى العمر، و الصدقه تمنع ميته السوء. . نيك خويى رشد (و ملكه

اخلاقى است ) بد خوئى شئامت و زشت و شوم است . و نيكى ها موجب افزايش عمر، و صدقه ، از مرگ بد جلوگيرى مى كند. قال رسول الله عليه السلام : حسن الملكه يمن و سوء الخلق شوم . نيك اخلاقى بركت و ميمنت است . بداخلاقى ، شومى است . قال رسول الله عليه السلام : خصلتان لا يجتمعان فى مؤ من البخل و سوء الخلق . دو صفت در مؤ من جمع نگردد، بخل و بدخوئى . اين هر دو در مؤ من يافت نشود. قال رسول الله عليه السلام : الخلق الحسن يذيب الخطايا كما يذيب الماء الجليد و الخلق السوء يفسد العمل كما يفسد الخل العسل . . خوى نيك و اخلاق

شايسته گناهان را مى برد و همانند آب ، يخ را ذوب مى كنند، خوى بد اعمال نيك را فاسد مى كند چنانكه سركه ، عسل را ضايع مى نمايد. قال رسول الله عليه السلام : سوء الخلق شئوم و طاعه النساء ندامه و حسن الملكه نماء. بد اخلاقى شوم است ، و اطاعت زنان پشيمانى ، و سيرت زيبا مايه رشد و كمال انسان است . قال رسول الله عليه السلام :
سوء الخلق شئوم و شراركم اسوءكم خلقا. بد خوئى شوم است و بدترين شما بدخوترين شما است . قال رسول الله عليه السلام : من كانت له سريرة صالحه او سيئه نشرالله عليه منها رد

اء يعرف به . هر كه سيرتى شايسته و نيك يا بد داشته باشد، خداوند مارك و نشانى از آن بر وى اندازد كه به آن ، مردم او را بشناسند، و با آن سريره و اخلاق زشت شناخته شود. قال رسول عليه السلام : من ساء خلقه عذب نفسه و من كبر همه سقم بدنه ، و من لا هى الرجال ذهبت كرامته و سقطت مروته . هر كه اخلاقش بد باشد، خويشش را معذب دارد. و هر كه غمش بسيار شود تنش رنجور گردد، هر كه با مردم منازعه كند كرامتش برود و جوانمرديش نابود شود. قال رسول الله عليه السلام : حسن الجور يعمر الديار و ينسى فى الاعمار. خوش برخوردارى و خوش رفتارى با همسايگان ، باعث آبادى شهرها و طولانى شدن عمرها است . قال رسول الله عليه السلام : من سعادة المرء حسن الخلق و من شقاوته سوء الخلق . اخلاق شايسته از نيك بختى انسان است ، و بد خوئى جزء بدبختى نيست . خواننده محترم : هر يك از اين احاديث نبوى عليه السلام در اخلاق و كسب محاسن و دفع مساوى و بديها، درسهائى بس بزرگ و قابل اهميت است . سعى كنيم اين گفته ها و فرموده هاى پيام آور وحى را اسوه و الگوى زندگى خود قرار دهيم ، و از اخلاق سوء و بديهاى آن پرهيز نموده و اجتناب نمائيم .


اخلاق از ديدگاه عترت
حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مى فرمايد: الزم العلم لك ما دلك على صلاح قلبك و اظهر لك فساده . ضرورى ترين دانش براى تو آن است كه خير و صلاح قلبت را به تو ارائه كند، و يا فساد و زشتى آن را بر تو آشكار نمايد. پيامبران الهى براى آن كه مردم را اصلاح كنند و با اخلاق انسانى ، آنان را تربيت نمايند، بنيان و اساس مكارم اخلاقى را در جهان پى ريزى كردند، و سجاياى اخلاقى و انسانى را بنيان نهادند، و كرامت نفس انسانى را به پيروان خود آموختند، و از فساد و فحشاء،

ايشان را بر حذر داشتند. فلاسفه بزرگ اخلاق ، مخصوصا طرفداران سعادت فردى و اجتماعى ، كه داراى عقائد و اخلاق خاص انسانى مى باشند چنين مى گويند.
سقراط مى گويد:
انسان جوياى خوشى و سعادت است و جزاين تكليفى ندارد، اما خوشى به استيفاى لذات و شهوات به دست نمى آيد، بلكه بوسيله جلوگيرى از خواهشهاى نفسانى ، بهتر ميسر مى گردد. و سعادت افراد در ضمن سعادت جماعت است ، بنابراين ، سعادت هر كس در اين است ، كه وظائف خود را نسبت به ديگران بهتر انجام دهد. بنابراين دانش بشر، بايد او را به سوى سعادت سوق دهد، نه اينكه هر چه بيشتر و زيادتر به فساد آلوده اش نمايد.

نظريه اخلاقى ارسطو:
ارسطو مى گويد: عمل انسان را غايتى است ، و غايت مطلوب انسان مراتبى دارند، آنچه غايت كل و مطلوب مطلق است ، مسلما سعادت و خوشى است ، اما مردم خوشى را در امور مختلف مى انگارند، بعضى به لذات راغبند، برخى به مال و جماعتى به جاه ، مگر آنكه همواره وظيفه اى را كه براى او مقرر است ، به بهترين وجه اجرا كند و انجام وظيفه به بهترين وجه ، براى هر وجودى ، فضيلت او است . پس غايت مطلوب انسان ، يعنى خوشى و سعادت ، با فضيلت حاصل مى شود.
دكارت در اخلاق مى گويد:
اگر چه هر فردى از ما از افراد ديگر جداست ، وليكن چون تنها نمى توانيم زيست كنيم ، ناچار بايد

منافع خود را تابع منافع حقيقى جماعتى ، كه جزء آنها هستيم بنمائيم و اگر كسى اين حس را داشته باشد كه صلاح كل ، مقدم بر صلاح جزء است ، مكارم والاء از او ظهور خواهد كرد، و حتى براى خدمت به ديگران جان خود را به خطر خواهد انداخت . خلاصه ، آن كه عمل انسان همواره بايد موافق عقل باشد و اگر چنين شود البته سعادت و خرسندى خاطر - كه مراد و منظور از علم اخلاق همان است - حاصل خواهد گرديد. بعضى از فلاسفه ، طرفدار نيرومندى و هواپرستى و ضعيف كشى مى باشند و اخلاق انسانى را سدى بزرگ در سر راه لذائذ حيوانى و نفسانى مى شناسند.

نظريه فلسفى و اخلاقى نيچه :
او مى گويد: خود را بايد خواست و خود را بايد پرستيد، و ضعيف و ناتوان را بايد رها كرد تا از ميان برود، و درد و رنج كاسته شود و ناتوان بر دوش توانا بار نباشد، و سنگ راهش نشود. نيچه مى گويد: مرد برتر آن است كه نيرومند باشد، به نيرومندى زندگى كند و هوا و تمايلات خويش را برآورد سازد، خوش باشد و خود را خواجه و خداوند بداند و هر مانعى كه براى خواجگى ، در پيش بيابد، از ميان بردارد، از خطر نهراسد و از جنگ و جدال نترسد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید