بخشی از مقاله
ازدواج
مقدمه
(ازدواج يا انتخاب همسر، پيمان مقدسي است براي زندگي مشترك بين زن و مرد كه طبق قوانين الهي تجويز شده و هدف آن آرامش و آسايش بهتر و بيشتر از زندگي، مهر و محبت، و گذشت و فداكاري و همچنين بقاي نوع ميباشد.)
خداوند در سورة روم ميفرمايد: از نشانههاي خداوند متعال آن است كه براي شما همسراني از نوع خود آفريد تا توسط آن آرامش بگيريد و ميان شما دوستي و مهرباني قرار داد.
ازدواج وسيله آرامش و آسايش است ولي زماني كه عجولانه و كوركورانه انجام نگرفته باشد. بايد قبل از ازدواج به اصل تناسب توجه داشت يعني دختر و پسري كه ميخواهند با هم ازدواج كنند
بايد از جهات بسياري متناسب يكديگر باشند، مانند تناسب در جهات روحي، اجتماعي، آموزشي، خانوادگي، سني، اقتصاد و غيره. اگر در ازدواج به اين جهات توجه نشود، ممكن است در آينده زندگي آنان از هم بپاشد و به جدايي و طلاق منجر شود كه نتيجه سو عدم تفاهم و طلاق و جدايي بيشتر روي فرزندان است.
بله از ازدواج نيز عامل مهم اصل توافق است. زن و مردي كه داراي تناسب باشند ميتوانند خود را به ميل يكديگر وفق دهند و توافق به وجود آورند. اصل ديگر گذشت و بردباري و فداكاري است. اگر زن و مردي در مواردي تفاهم و توافق ندارند بايد صبر و گذشت كنند و يا يكديگر را تحمل كنند و
سعي نكنند رأي يكديگر را بر هم تحميل كنند و اگر مطمئن باشند كه اگر يكديگر را دوست داشته باشند و به هم عشق بورزند موارد كوچك اختلافها نيز در سايه همان عشق و محبت و گذشت و فداكاري رفع خواهد شد. معمولاً علاقه زن معلول علاقه مرد به زن و وابسته به اوست. اين مرد است كه اگر زن مرد است كه اگر زن را دوست بدارد و نسبت به او وفادار بماند زن نيز او را دوست ميدارد و به او وفادار ميماند. به طور كلي زن طبعاً از مرد وفادارتر است و بيوفايي زن عكسالعمل بيوفايي مرد است.
عشق و ازدواج
سه زوج را در نظر بگيريد: اولين زوج، دو جواني هستند كه به تازگي شيفته هم شده و عشق و علاقهاي عجيب در ميانشان به وجود آمده و با اين حال كه كوچكترين شناختي از هم ندارند ليكن هر كدام ديگري را به عنوان بهترين و زيباترين فرد دنيا خطاب ميكند. اين دو قلباً معتقدند كه عشقشان بينظير است و تا ك
نون هيچ زوجي تا به اين حد به هم علاقهمند نبودهاند و عشقشان را زوال ناپذير ميدانند.
زوج دوم زن و شوهر مسن هستند كه تمام توهمات و خيالاتشان پايان پذيرفته و از ديدن هم خونشان به جوش ميآيد و حالشان به هم ميخورد! عشق آتشين ايام جواني جاي خود را به تنفر و انزجار شديد داده. ديگر نشاني از حرفهاي صميمانه و عاشقانه درميان آنها نميتوان يافت و تنها به خاطر فرزندانشان است كه حفظ ظاهر كردهاند.
روح سوم نيز زن و شوهري مسن در حدود 40 تا 50 سالهاند. آنان نيز توهمات ايام جواني راپشت سر گذاشتهاند ليكن به مرور زمان ياد گرفتهاند كه به واقع يكديگر را همانطوري كه هستند دوست بدارند و اشتباهات و عيوب هم را ناپديد بگيرند. در حقيقت آنها چنان مجذوب هم شده وجود را در ديگري ميپندارد كه احساس ميكنند خوشبختي همسرشان سعادت او هم هست. در تحقيقت اين زوج شخصيت خصويات اخلاقي هم را دوست دارند حتي اگر به فراق هم سازگار نباشد.
مشكل همه زوجهاي جوان اين است كه نميدانند چه بكنند تا به سرنوشت زوج دوم گرفتار نشوند خود را در همان مسيرن هدايت كنند كه زوج سوم هدايت كردهاند.
بايد در نظر گرفت كه اولاً ازداج منحصراً يك رابطه اقتصادي يا روانشناهي يا جنسي نيست. بلكه رابطه عميقي است كه عمري ميان زن مرد جريان دارد. پيماني كه فعاليت انسان را در تمام زمينهها به كل تغيير داده او را به سوي تكامل سوق ميدهد. نكته ديگر اين كه ازدواج هرگز در تيجه اميال و احساسات شخصي رشد نميكند بلكه لازمه نيكبختي دگرگوني و تغيير به سرعت رو به زوال خواهند بود. ازدواج بايد موجب شود تا زن و مرد به تكامل اخلاقي و روحي دست يابند و براي حصول به چنين هدفي هر دو بايد حامي يكديگر و ياري كننده هم باشند.
ديدگاه مردان و ديدگاه زنان
مردان و زنان نه تنها از نظر ساختمان بدني و خصوصيات رواني از هم باز شناخته ميشوند بلكه اساس اهميت آنها با يكديگر متفاوت است زنان ارتباط جز را به كل به خوبي در مييابند آنها تمايلات مادرانه، مربيگرانه و محافظهكارانه دارند. در حاليكه مردان هر چيزي را به ع
نوان مجموعهاي از اجزايي كه قابليت تقسيم پذيري و شكل گيري دوباره دارد تلقي ميكند.
زنان نسبت به مردان از ثبات اخلاقي بيشتري برخوردارند و اعتماد به نفس بيشتري دارند. آنان موضوعاتي را به طور فطري ميدانند كه مرد براي دانستن آنها بايد مدتها مطالعه و انديشه كرده باشد. مردان و زنان هر كدام به شيوة خود خدا را ستايش ميكنند.
معمولاً تفاوتهاي فاحشي و اختلافات بيحد و حصر در شخصيت و خلق و خوي زن و مرد، يكي از مهمترين عوامل ايجاد ناراحتي و سيه روزي در ازدواج است.
وقتي زن قويتر، عاقلتر، با تجربهتر و سرزندهتر از مرد باشد و برتري خود را به زخ او بكشد بيترديد مشاجره و بدبختي گريبانگير هر دوي آنان خواهد شد. اما هرگاه مرد مسئوليتهاي خود را بپذيرد و به عنوان سرپرست خانواده به وظايف خود عمل كند و زن هم به عنوان قلب تپنده خانه با وجودي كه خانه را كانون مهر و محبت ميكند و به آن گرمي و صفا ميبخشد آنگاه استوارترين پايههاي سعادت و خوشبختي براي آنها و فرزندانشان شكل ميگيرد.
همسر يابي
احساسات عاشقانه و خصوصاً عشق در نگاه نميتوان به تنهايي ازدواج موفقي را تضمين كند. چرا كه تنها يك بعد از شخصيت طرف مقابل را در نظر ميگيرد و فرد عاشق علاوه بر ناديده گرفتن صفات منفي معشوق به وسيله فرافكني و نسبت دادن صفات غير واقعي به او، از واقعيت به دور ميافتد.
ازدواجهاي مطلقاً حساب شده و منطقي كه تنها به خاطر دلايل شغلي و رسيدن به پول و ثروت صورت ميگيرد پذيرفتن نيست و سرانجام خوشي ندارد. البته به دفعات ديده شده كه زوجين به هم علاقهمند شده و به خوشبختي رسيدهاند. زن بايد قدر و ارزش همسر خود را بالا ببرد و اگر زني نسبت به همسرش قويتر و با هوشتر با تحصيلات برتر، با تجربهتر و يا بيش از حد مسنتر
باشد اين وضعيت چندان براي مرد دلپذير و خوشايند نيست. بهتر است كه زن مهربانتر باشد و از احساسات پاكي برخوردار باشد همچنين ذوق و سليقه زيبايي شناسي بيشتري نسبت به همسرش داشته باشد. با اين وصف مرد در جريان همسريابي بايد از خود بپرسد كه آيا فلان دختر ميتواند قلب تپنده خانهاش باشد و به كانون خانوادهاش گرما و صفا ببخشد يا نه. و دختر هم بايد
مرد را مورد بررسي و آزمايش قرار دهد تا به توانايي او در سرپرستي و انجام وظايف مردانهاش اطمينان حاصل كند. سعي كنيد تا ديگران را آنطور كه هستند ببينيد. براي نشان دادن طرف ديگر سكه بهتر است گاهي هم با سر و وضع نامرتب در برابر همسر آيندهتان ظاهر شويد و خود را آنچنان كه هستيد به او نشان دهيد. در چنين مواردي نبايد در عاداتي نظير طرز لباس پوشيدن،
سرگرميها، غذاخوردن و ديگر عادات فيزيكي افراط و تفريط كرد چرا ليوان شربتي را روي لباس جديد معشوقاش بريزد يا روي كلاه نو او بنشيند خيلي بهتر و راحتتر ميتواند به شخصيت او پي ببرد تا اينكه هفتهها با هم به گردش بروند.
ازدواجي كه بر اساس ترحم و دلسوزي بنا شده باشد ازدواجي است كه همواره هر دو طرف را ناراحتي نگه ميدارد.
- نبايد با كسي كه در او جذابيت جسمي نمييابيد ازدواج كنيد.
- نبايد با كسي كه از همراهي و دوستي با او خسته ميشويد ازدواج كنيد.
- نبايد با كسي كه آنچه را كه دوست دارد و مقدس ميشمارد و نميتواند با شما آن را تقسيم كند ازدواج كنيد.
- نبايد با كسي كه چند خصوصيات اخلاقي دارد و اميدواريد تا به مرور زمان آنها از بين برود ازدواج كنيد. ممكن است او هرگز دست از اعمال و رفتار خود برندارد و اميد شما به نااميدي گرايد و در ازدواج با او با مشكلات عديده روبهرو شويد.
زن عفيف و پاكدامن و عاقل همواره به شوهر خود ميگويد من تو را به آنچه هستي دوست دارم و اميدوارم كه تو به گونهاي شوي كه خداوند دستور داده.
كافمن(Kafman) براي حصول به ازدواج موفق چهار مورد ذيل را كه مربوط به علايق مشترك ميشود پيشنهاد ميكند:
1) هماهنگي عقلي و عاطفي
2) سازگاري جنسي
3) توافق در موضوعات اقتصادي و فرهنگي
4) وحدت نظر در روابط خانوادگي
اگر در طول دوران نامزدي طرفين افكاري را كه در زواياي ذهنشان مخفي كرده و آن را بروز نميدادهاند براي هم مطرح ميكردند بسياري از ازدواجهاي نا موفق امروز شكل نميگرفت.
ازدواج و پيامدهاي آن
غريزه در انسان مانند غريزه حيوانات صرفاً تابع اميال نا خودآگاه ذهني نيست. آنچه ضروري به نظر ميرسد پديد آوردن انساني متعادل و متعارف. كسي كه با همسر خود همبستر ميشود و اين عمل را بدون عشق انجام ميدهد تا حدي به وحدت جسمي دست مييابد اما به مهمترين مرحلة آن كه «انحلال من در تو» است و آنچه در پي آن است «وحدت دو تن» نائل نميشود.
وحدت دو جسم تنها با ارتباط جسم حاصل نميگردد بلكه با دوست داشتن و عشق وحد
ت شخصيتهاي طرفين امكان پذير است. اين موضوع بايد به دو گروه از افرادي كه ذكر كردهايم تفهيم شود. يكي افراد پاك و شرافتمندي كه تصور ميكنند ازدواج زندگي را به كمال نميرساند بلكه به رابطه جنسي منجر ميشود و دوم به افراد «غير اخلاقي» كه تصور ميكنند براي آمادگي به ازدواج بايد از قبل تجربيات جنسي داشته باشند. در حقيقت گروه دوم در از دست دادن تجربه عشق و وحدت در خطر بيشتر هستند.
هنر عشقورزي
ويژگي مخصوص انسان در تجربه عاشقانه، آزاد بودن در آن است و اينكه خود ميتواند انتخاب كند و با تصميم خود عاشق شود. عشق اين توانايي را ايجاد مي كند كه فرد دست به ابداع و خلق چيزهاي بزند. به طوري كه آن را به صورت هنري جلوهگر ميسازد و همين سبب ميشود تا تمايزي بين اين عشق و غريزة جنسي حيوانات بته وجود آيد.
براي آموختن هنر عشقورزي دو شرط لازم است:
1) شناخت مقدماتي از ساختمان و طرز كار ارگان هاي جنسي
2) اعتقاد به اين امر كه ازدواج فراتر از روابط جنسي است.
اين آگاهي و شناخت بايد در طول دوران نامزدي آموخته شود و اگر امكان نداشت بايد قبل از برقراري رابطة جنسي ياد گرفته شود. چرا كه اين شناخت از مهمترين و ضروريترين نكاتي است كه مرد بايد بداند. زيرا مرد همچون سكاندار كشتي زندگي است و وظيفه او است كه با اين مسائل آشنايي داشته باشد.
توصيه ميشود كه قبل از ازدواج و در طول دوران نامزدي از هرگونه ارتباط جنسي با همسرتان اجتناب كنيد چرا كه برقراري ارتباط جنسي به وي صدمه روحي ميزند در طول اين دوران و پس از ازدواج از اظهار عشق به ديگر زنان كاملاً پرهيز كنيد و احساسات عاشقانه خود را نسبت به ديگران تحت كنترل در آوريد و نگذاريد كه نامزدتان متوجه آن شود.
هنر عشقورزي به طرق مختلف صورت ميگيرد و تغييراتي كه در آن حاصل ميشود مطمئنترين راه براي تازه نگهداشتن ازدواج است. به اين معنا كه گوناگوني ئ تغييرات تكنيكهاي جنسي در ازدواج ضروري و لازم است.
شهوت و محبت
آنچه زن و مرد در هر لحظه و در همهجا نياز دارد محبت است و متاسفانه از سوي ديگر، مرد اسير شهوت است. معناي مهرومحبت براي زن به هيچ وجه تماس فيزيكي نيست بلكه محبت در طنين صدايي نهفته كه مرد به همسرش صبحبهخير ميگويد. محبت در همان احساس صميمي است كه زن نسبت به مرد دارد. اما وقتي مرد صحبت ميكند معمولاً نوازش همسرش است كه غالباً مقدمه ارتباط جنسي بيشتر است.
مرد بدون داشتن احساسات عاشقانه ميتواند احساس نياز جنسي كند و در حقيقت چون احساسات عاشقانه ندارد احساسس نياز جنسي ميكند. هر گيرايي و جذابيتي در زن ميتواند احساسات جنسي مرد را تحريك كند و در چنين حالتي وي تلاش ميكند تا هر چه سريعتر به سائق جنسي خود پاسخ دهد. پس از آن نيز ميل جنسياش به سرعت به صفر ميرسد و حتي ممكن است به مرحله منفي برسد يعني احساس خستگي و بعد به خواب عميقي فرو رود
. برخلاف مرد زن مراحل مذكور را به گونهاي ديگر احساس ميكند. احساس فيزيكي و شهواني وي پس از تهيج احساسات عاشقانه به تدريج رشد ميكند. زن به تدريج به اوج لذت جنسي ميرسد و زماني چنين احساسي براي وي طبيعي است كه آن را با همسر خود مشتركاً تجربه كند. اگر مرد پس از اتمام عمل جنسي به سرعت زن را ترك گويد و به رختخواب برود زن احساس
ناكامي ميكند. مرد بايد شجاعت خود را با كنترل شهوت خود به نمايش بگذارد، عملي كه زن براي آن ارزش و اهميت به خصوصي قائل است. هنر عشقورزي موجب ميشود تا شهوت چشم عقل را ببندد و شخص را قادر ميسازد تا هوسهاي شخصي خود را به صورت تجربيات جنسي مشترك شكل دهد.
بايد از قبل به زن اطمينان داد كه شوهرش از او درخواستي غير منتطقي مبني بر اينكه يك شبه همه چيز را به او بدهد نخواهد كرد. هر مردي كه از همسرش تقاضاي كاري را كند كه همسرش آمادگي آن را نداشته باشد در حقيقت به او تجاوز كرده.
انحرافات جنسي نظير ساديسم (ديگر آزاري) مازوسيشم (خودآزاري) فيتي شيسم (بت پرستي جنسي)، خيالبافيهاي زنانه و نياز به همجنسبازي اغلب به دخالت در رشد جنسي معمولي به هنگام كودكي به وجود ميآيد. نياز به هم جنسبازي اغلب به دخالت در رشد جنسي معمولي به هنگام كودكي به وجود ميآيد. نبايد چنين تغيير كرد كه اين قبيل افراد فاسدالاخلاقاند بلكه بايد يا شيوههاي گوناگون روان درماني آنها را درمان كرد.
عشق در زندگي روزمره
عشق در طول روز منحصر به فرد نميشود و يك موضوع شخصي نيست بلكه قسمتي از همدلي و دوست داشتن است كه بين زن و شوهر جريان دارد.
نبايد عقايد خود را بر ديگري تحصيل كرد نبايد همسرمان را به اجبار وادار كنيم كه همان راهي را برود كه ما ميخواهيم يا با اشخاصي ملاقات كند كه ما ميپسنديم.
هر ناكامي همسرمان ميتواند بازتاب بعضي ناكاميهاي ما باشد. هر گاه سعي كنيم كه از ناكاميها و مشكلات خود خلاص شويم در همان حال مشغول به برطرف كردن مشكلات
همسرمان نيز ميباشيم.
اگر زن حسود است هميشه به اين دليل نيست كه شوهرش با زنان ديگر ارتباط دارد بلكه معمولاً به اين خاطر است كه مرد آنقدر درگير مشكلات ديگر است كه توجه بسيار ناچيزي به همسرش ميكند. همسر يك مرد دائمالخمر اغلب توانايي سرگرم كردن او را در خانه ندارد و شوهر يك بار جداً بايد از خود بپرسد كه چه اشتباه و لغزشي مربوط به شخص خودشان باعث شده تا همسرشان نيز از مسير درست زندگي منحرف شود.
عشق در طول روز خود را به شيوههاي گوناگوني جلوهگر ميسازد:
طريقهاي كه زن لباس ميپوشد يا براي همسرش غذا تهيه ميكند و يا خانه را مرتب كرده و از مهمانان پذيرايي ميكند. حمايت و توجه مرد به همسرش، انجام كارهاي سنگين توسط مرد تامين معاش خانه حساب دخل و خرج را داشتن همه از جلوههاي گوناگون عشق در طول روز است.
در طول هفته بايد براي اوقات خوشايند و مفرح برنامهريزي كرد. اگر امگان دارد صبح زود يا شب بعد از شام به پيادهروي برود.
وقتي شوهر خسته و كوفته به خانه ميآيد نبايد همان موقع قبض آب و برق را جلويش رديف كنيم يا وقتي زن پس از خريد يك دست لباس يا وسيله منزل احساس شادماني ميكند نبايد به او سركوفت زد و با پيش كشيدن مسايلي چون صرفهجويي و خريداري وسايلي كه مطلقاً ضروري نسبت احساسات او را تباه كرد. اگر مرد درگير مشكل پيچيدهاي است و يا زن در حال وصله پينه كردن يك عرقگير است تنها انتظاري كه ميرود اين است كه مزاحم هم نشوند. البته همدلي و هم دردي نبايد فراموش شود.
مزاياي و معايب ازدواج
مزاياي ازدواج
هدف از ازدواج، بستن پيمان عشقانة باشد مدت و حمايت از يكديگر است. زوجهاي متعهد و عاشق از موهبت بينظير و والايي برخوردار هستند كه از آن طريق ميتوانند به يكديگري اعتماد كنند و ارتباط بسيار دوستانهاي داشته باشند.
افرادي كه ازدواج ميكنند هر دو پيمان عشق، احترام و حمايت از يكديگر را با هم ميبندند.
با ازدواج به عنوان پيوندي مجاز از سوي جامعه به رسميت شناخته شده است. در برخي جوامع، پس از ازدواج، روزنههاي زيادي به روي افراد باز ميشود. به عبارت ديگر با اتعقاد پيمان زناشويي، افراد به موقعيتهاي برتر اجتماعي صعود ميكنند. افراد متأهل بسيار راحتتر از ديگران ميتوانند در تفريحات خانوادگي يا جامعهاي دوستانه حضور پيدا كنند. با حفظ زندگي مشترك، فرزندان در فضاي خانوادگي بهتري رشد ميكنند.
معايب ازدواج
در ازاي هر آنچه كه بدست ميآوريد، يقيناً چيزهايي را نيز از دست مي دهيد. با حال پس چرا فكر ميكنيد كه ازدواج از اين قاعده مستثني است؟ در اين ترازمانه عناصر ديگري نيز مطرح شدهاند كه بيشتر مردم آنها را به عنوان مجردي، هر زمان كه دوست داشتيد به خانه بياييد يا از آن خارج شويد.
به عنوان مثال ممكن است ديگر نتوانيد همچون گذشته، وقتي خود را صرف خوشگذراني را دوستانتان نماييد.
سعي نماييد تا خودتان را با نقاط ضعف و خصلتهاي غير عادي همسرتان وفق دهيد. آيا شوهرتان عادت دارد كه هميشه پس از حمام كردن، تمام لباسهايش را كف حمام بيندازد؟
سعي كنيد همواره با يكديگر گفتگو نماييد و روابطي دوستانه باشيد. تا زمانيكه مجرد هستيد، آزاديد تا هر كاري را كه مايليد انجام دهيد. اما پس از ازدواج موظفيد تا در مورد اكثر مسائل با يكديگر گفتگو و مشورت نماييد.
هنگامي كه زندگي مشترك سخت و دشوار ميگردد، خودتان را كنار بكشيد. ممكن است گاهي در زندگي مشترك به اين فكر افتاده باشيد كه ايكاش هرگز ازدواج نكرده بوديد البته ممكن است اين فكر فقط براي يك شت يا تنها در تعطيلات آخر هفته به سراغتان بيايد.
ممكن است مجبور شويد با افرادي از خانوادة همسرتان معاشرت كنيد كه هرگز به تحمل آنها نيستيد. در واقع پس از ازدواج، به طور ناخواسته تعهد كنار آمدن با فاميل همسر را نيز گردن
ميگيريد كه ممكن است اين تعهد شامل سر و كله زدن با افرادي باشد كه اگر به خودتان بود به راحتي ميتوانستيد از زندگي با آنان شانه خالي كنيد. پس از ازدواج، ديگر همچون گذشته، به خودتان تعلق نداريد. بنابراين عاقلانهترين راهي كه ميتوانيد در پيش گيريد، شناخت افراد و برقراري ارتباط با خويشاونداني است كه از آنها خوشتان ميآيد، سپس تمام سعي خويش را به كار گيريد تا بتوانيد خويشاوندان ديگر را نيز تحمل نماييد.
ازدواج براي هر كسي مناسب نيست
به اكثر مردم در دوران كودكي گفته شده است، كه روزي ازدواج خواهند كرد و صاحب فرزند خواهند شد وبيشتر مردم نيز بدين شيوه و با اين طرز تفكر زندگي كردهاند. در عين حال، واقعيت امر آن است كه ازدواج براي هر كسي مناسب نيست. اگر چه گاهي برخي اشخاص ميبايد ازدواج كنند تا به خوبي دريابند كه ازدواج مناسب روحيات آنان نبوده است.
برخي از مردان و زنان هيچ تمايلي به برقراري ارتباط صميمانه و پذيرفتن مسئؤوليتهاي زندگي زناشويي از خود نشان نميدهند. اين گونه افراد، حداقل تا زمانيكه طرز تفكرشان تغيير نيافته است، نبايد ازدواج كنند.
ازدواج موفق فرايندي است بلندمدت، نه معجزهاي كه در عرض يك شب رخ داد
ه باشد، البته ممكن است هنوز كاملاً درك نكرده باشيد.
در جستجوي هويت واقعي
ازدواج در بسياري از موارد، به موجود زنده شباهت دارد. همواره در حال تغيير است. نميتوان گفت كه گذشت زمان موجب محبت و صميصيت بيشتد، ميان زن و مرد ميشود. زمانهايي پيش ميآيد كه از دست همسرتان بسيار خشمگين ميشويد. و ممكن است از خود بپرسيد: اصلاً چرا ما با يكديگر ازدواج كرديم.
ناديده گرفتن برخي از مشكلات، صميميت شما را بيشتر ميكند. اما در مورد موفقيت در پيوند زناشويي بايد گفت كه به طور كلي هيچ فرايند موفقيتآميزي ناخواسته صورت نميگيرد. اغلب
زوجهايي كه تازه ازدواج كردهاند گمان ميكنند مشاجره كردن كار زشت و ناپسندي است. آنها توقع دارند كه كاهايشان به نرمي و بدون درسر پيش رود و فكر ميكنند. تنها مانعي كه ميتوان سد راه آنان واقع شود، اندكي ناملايمت و اختلاف بسيار جزئي باشد. آنگاه پس از گذشت چند سال در دام كشمكشهاي متعارفي همچون پول، مسائل جنسي، تربيت فرزندان و يا تقسيم وظايف گرفتار ميشوند.
يك باور غلط:پرداختن به نياز هاي شخصي، با ازدواج موفق همخواني ندارد
اين باور غلط از آنجا سرچشمه ميگيرد كه عدهاي گمان ميكنند زوجهاي خوشبخت ميبايد تمام كارهايشان را به اتفاق يكديگر انجام دهند. اما واقعيت اينگونه نيست. موفقيت در پيوند زناشويي فراتر از تلاش زن و مرد است. به عبارت ديگر، زن و شوهر ميبايد فرديت خويش را تا حدي حفظ كنند.
هر شخصي علاوه بر زندگي مشتركش، داراي زندگي فردي نيز ميباشد. حل مشكلات زندگي فردي هر كس بر عهده خويش ميباشد ولو اينكه مجبور باشيد به طور همزمان خود را وقف ايجاد رابطه قويتر با همسر خويش نمايد.
وقتي دو نفر با يكديگر ازدواج ميكنند، هر يك نيمة مكمل دنياي ديگري ميشود. منظور آن است كه با ازدواج، گذشته از همة مسائل، آرمانهاي شخصي همسرتان برخورد گرم و دوستانهاي داشته باشيد بخاطر داشته كه نكات يادشده، با اين تصور كه چنين باور نادرستي را در ذهن خويش ميپرورانند، خيلي زود در دام مشكلات گرفتار ميشوند.
زن و مرد ميتوانند خلأها و نقاط ضعف يكديگر را بپوشانند
يكي از بزرگترين مواهب ازدواج، امكان تقسيم تواناييها و استعدادهاي خاص خودتان ميان يكديگر مي باشد. در اين صورت اگر يكي از شما قويتر و ديگري با هوشتر است، ميتوانيد به يكديگر كمك كنيد تا افق فكريتان گسترش پيدا كند. اما اگر يكي از آن دو به شدت خجالتي باشد و همواره به ديگري تكيه كند تا او بجايش سخن بگويد، مسلم است كه عدم موازنه بوجود ميآيد و در حق ديگري اجحاف ميشود.
نمونة بارز اين قبيل وظايف تحميلي زماني صورت ميگيرد كه همسران، هر يك براساس جنسيت خويش، نقشهاي ثابتي به خود ميگيرند: همانند شوهر كه از انجام كارهاي خانه اين مثل زن كه از برداشتن يك چكش يا پيچگوشتي امتناع چونكه فكر ميكند انجام اين قبيل كارهاي سنگين وظيفه مرد است. اگر بخواهيم كه در قرن 21ام، پيوند زناشويي موفقي پيشرو داشته باشيم، بايد هريك از ما در نقشهاي ثابتي كه به عنوان زن و مرد، وظيفهاي را به انجام رسانيم. ازدواج پايدار، نتيجه تلاشي است دستهجمعي، كه زن و مرد، هر يك به تنهايي و نيز با هم براي تداومش
جانفشاني كردهاند.
اما اگر جنبش و پيشرفت يكي از آن دو در مقايسه با ديگري، ابعاد نسبتاً بالاتري داشته باشد، موجب پيدايش عدم تعادل ميگردد كه اين خود ميتواند پايههاي زندگي مشترك را تضعيف نمايد.
باور غلط: هدف از ازدواج آن است كه تمامي خواستههاي زن و مرد، عيناً تحقق يابد.
اين عقيده تفكري كه به تازگي مردم ازدواج را وسيلهاي در جهت برآوردن خواستههايشان قلمداد ميكنند، تفكري نسبتاً جديد است.
اين حق همه ماست كه بخواهيم خواستههايمان تمام و كمال به تحقق پيوندند. اما بهتر است كمي واقع بين باشيم، چرا در موفقترين پيوندهاي زناشويي، همسرمان تنها ميتواند بخشي از خواستههاي ما را برآورده سازد و مابقي آن ميبايد از جانب فرزندان، كار، علايق گون
نگاهي واقعبينانه به ازدواج
اولين دليل تداوم پيوند زناشويي، آن است كه زن و شوهر هر دو عبارت «چه در شادي و چه در غم يكديگر را ترك نخواهيم كرد» را با جان و دل پذيرفتهاند. آنان با يكديگر پيمان بستهاند كه مشكلات را حل كنند و بهنگام بروز سختيها خود را كنار نكشند. با گذشت زمان زن و شوهر درمييابند كه خوبيهاي زندگي، زشتيهاي آن را تحتالشعاع قرار ميدهد. البته بدون سعي و تلاش چنين نتيجهاي حال نميشود. اما در عين حال بايد به
خود قبولاند كه در هيچ پيوند زناشويي بلند مدتي خوشبختي كامل وجود ندارد.
البته مواقعي نيز پيش ميآيد كه مشكلات زندگي آنقدر سخت و جانكاه ميشود كه ميبايد آن را خاتمه تلقي كرد. به عنوان مثال تكرار پيدرپي خيانتهاي زناشويي يا نپذيرفتن مسئوليتهاي فردي
خويش در قبال زندگي مشترك، از آن دسته موضوعاتي هستند كه ادامه زندگي را با مشكل مواجه ميسازند. اعتياد شديد و بيماريهاي رواني از جمله مواردي هستند كه وضعيت زندگي مشترك را به مرز نابودي ميرسانند بخصوص اگر خود فرد نيز اجازه ندهد كه كسي به او كمك كند.
بجاي انگشت گذاشتن بر روي اختلافات و مشكلات زناشويي، سعي نمايد تا به افزايش لحظات
كارآمد ميان خودتان، روابط زناشويي خويش را مستحكمتر نماييد.
پيشنهادهاي زير شما را در انجام اين امر ياري ميكند:
با انجام كارهاي محترمانهاي كه در زير بدانها اشاره شده است ميتوانيد همسرتان را متوجه سازيد كه برايش اهميت قايل هستيد و به او توجه بسيار داريد:
- در مورد عقايد و احساسات همسرتان خيلي سنجيده و محترمانه اظهار نظر كنيد.
- هنگامي كه همسرتان با شما حرف ميزند بدون قطع سخنانش، به گفتههايش گوش فرا دهيد.
- علاقة خويش را با تقديم چند شاخه گل، يادداشتهاي غير منتظره و هداياي زيبا و ارزشمندي كه لزوماً نبايد گران قيمت باشند، به همسرتان نشان دهيد.
- به گونهاي خود را بيارايد و لباس بپوشد كه در نظر همسرتان جذاب و زيبا جلوه كنيد.
انتظار نداشته باشيد كه با هر احترام كوچكي كه ميگذاريد به موفقيتهاي تكاندهندهاي در روابط زناشويي تان نائل شويد. البته اين گونه رفتارهاي سنجيده تا اندازهاي ميتواند حالات كلي روابط شما را تغيير دهد.
- در عمل به همسرتان نشان بدهيد كه به او علاقمند هستيد.
- به شما توصيه مي كنيم كه همواره جوياي اوضاع و احوال كارهاي شخصي همسرتان باشيد. سعي كنيدسؤالاتي كه از همسرتان ميپرسيد تكراري و كليشهاي نباشد، بلكه سؤالاتي مشخص و دقيق همانند نمونههاي زير باشند: راستي نظر رئيستان راجع به طرح پيشنهاديات چه بود؟ خوب تعريف كن ببينم امروز تو و بچهها چه كارهايي كردهايد؟ سؤالات عمومي و هميشگي همچون: كارها چطور پيش ميرود؟ پاسخهايي كلي همانند بد نيست، كارهاي تو چطور پيش ميرود.
آمادة تغييرات باشيد
اگر اوضاع در حال حاضر، مشتنج و آشفته است كمي صبر كنيد. شرايط هميشه اينطور باقي نميماند، به زودي همه چيز تغيير ميكند اگر به زندگي مشتركتان بسان پديدهاي پر جنب و جوش و نه راكد، بنگريد، قطعاً با اين گونه آشفتگيها و ناملايمات دورهاي، راحتتر ميتوانيد كنار بياييد.