بخشی از مقاله

واژه آناهیتا :
در ایران باستان ، به سبب ارجمندی آب ، چندین ایزد ، مانند ابم نبات و تشتو و خرداد که وظیفه پاسبانی از آب را به عهده داشتند و آناهیتا ، ایزد باندی آب در ایران باستان یکی از بزرگترین و محبوب ترین ایزدان آیین زرتشت است که در یونان : آنائیتیس ، ارمنی : آناهیت فارس : ناهید نامیده می شود. نام کامل این فرشته ، اردوی سوَره آناهیتا ، از ترکیب سه صفت اردوی/ به معنی فزودن و بالاندن که نام یکی از رودهای افسانه ای است و غالباً با سورَه بـه مـعنی زور می آید و بالاخره آناهیتا از ترکیب حرف نفی اَ ( برابر قائده : اَنه ) و آهیَته / به معنی چرک ، پلید و ناپاک درست شده است.


پس آناهیتا یعنی نیالوده ، پاک و بی آلایش. آناهیتا با گذشت زمان به صورت آناهیتا آناهید و ناهید درآمده است.
اردوی سورآناهیتا ایزد بانوی همه ی آب های روی زمین و سرچشمه ی اقیانوس کیهانی است. او برگردونه ای سوار است که چهار اسب آن را می کشند : باد ، باران ابر و تـگرگ. وی سرچشمه ی زنـدگی ، پـاک کننده ی تـخمه ی همه ی نرها و زهدان همه ی ماده ها و تصفیه کننده شیر در پستان همه مادران است. به دلیل ارتباطی که با زندگی دارد جنگویان در نبرد ، زنده ماندن و پیروزی را از او طلب می کنند.2


اما واژه ی آناهیتا در سر زمینهایی که در هزاره ی دوم اول پ. م. ورود اقوام آریایی را تحمل می کردند پند همین الهه به صورتی تازه و با نامهایی هندو و اروپایی ظاهر می شود. سَرَسوَتی در هند ، آناهیتا در ایران و آفرودیت در یوانا معرف این قول نام ها است. هر چند در ادواری که پدر سالاری

در آسیای غربی برقرار می شود ، دیگر این الهه ی بزرگ در رأس خدایان قرار ندارد و مقامی فروتر و درجه ی دوم پیدا می کند اما خویشکاری او همچنان بر جای می ماند. سَرَسوَتی در دره ی سندوا آناهیتا در ایران الهه گانی بس قدرتمندند. جنگاوری ازدواج و باروری خویشکاری بزرگ ایشان است.
آناهیتا بارور کننده ی زهد نما است. او دشمن پیروزمند یوان ، جادوان و پریها است. او شهریاری می بخشد. او یـاور انـسانها است. او بـخشنده ی فره1 است. او بـه اهورامزدا یـاری می رساند تا زرتشت مقدس ابراه دین بکشاند. او حامی مؤمنان و دشمن دیوپرستان است.


درباره ی وجه تسمیه ی آناهیتا عقاید صاحب نظران تا حد زیادی با هم متفاوت است :
نظر بارتولمه : ( arddri ـ ) اسم مؤنث ، نام روخانه ای اساطیری غالباً با sure و Anah ita توأماً می آید. در یشت 5 اوستا نام رودخانه ای است که از کوه هوکریه به دریای و روکشه می ریزد.
arddri در اصل به معنای رطوبت / نمناکی است.


Sure به معنای / نیرومند است.
ahita صفت مفعولی به معنای آلوده است.
an-ahita به معنی ( بی آلایش / پاک ) است.
براندن اشتاین اعتقاد دارد این اسم صورت متغیر شکل یافته ی نام مهمترین ایزد بانوی ایلامی یعنی Nanhunte است که بعداً nahiti تبدیل شده است ). نظر رایشت و مای هوفی هم همین تعاریف بسنده شده است.
هرمان ولر در اثر خود به نام آناهیتا در این باره چنین می گوید :
ardri : با واژه ی هندی باستان ( شیرین ، ندم ) و مشتق از ریشه rd است که به گونه ی تحول یافته ی ریشه ی r در اصل در جریان یافتن و جاری شدن است. همچنان که rd+nis بـه مـعنای جریان یافتن است و می توان آن را با واژه های هـندی باستان ar-na ( باران ) یا ar-nara ( اقیانوس ) و ardra ( نمناک و ملایم و نرم ) سنجید. اما از آنجا که در این مورد به ویژگی آب به عنوان عنصر باروری توجه می شود ، ولو این واژه را جریان مقدس نمناک مشتق می داند.
به نظر لومل اردوی سور آناهیتا سه نام دارد و این واقعیتی است نسبتاً غیرعادی و همه ی این سه نام را می توان ترجمه کرد : رطوبت ، قهرمان ، پاک.


آناهیتا در یشت 8 ، بند 2 به صورت صفتی برای روشنایی ستاره ی تـیشتر نیز آمده است.1 تیشتر ستاره ی رایومند فرهمند را می ستاییم که منزل آرام و منزل خویش بخشد. آن فروغ سفید افشاننده ی درخشنده ی درمان دهنده ی تن پرنده ی بلند از دور درخشنده را که روشنایی بی آلایش( پاک ) افسانه ... )2
در یشت 10، بند 88 آناهیتا به صورت صفتی برای میترا ، هوم ، برسم ، زوهـر وگفتار می آید :
مهر را می ستاییم کسی که دارای دشت های پهن است که از کلام راستین آگاه است زبان آوری که دارای هزار گوش تست ، خوش اندامی که دارای هزار چشم است. بلند بالایی که در بالای برج پهن ایستاده ، زورمندی که بی خواب پاسبان است.


هوم مقوی درمان بخش و فرمانده ی زیبا با چشم های زردرنگ در بلندترین قله کوه هوئیتی کـه مـوسوم است به هـوکریه از بـرای آن ( مـهر ) بی آلایش آن ( هوم ) بی آلایش از برسم بی آلایش ها و از زوهربی آلایش و از کلام بی آلایش.3
با همه ی این نظریه ها حالا نظریه ی کوروش محسنی را می خوانیم :
واژه ی نـاهید کـوتاه گـشته ی واژه ی « آنـاهیتا = آنـاهیـت است. واژه آنـاهیتـا در اوسـتـا مـرکب از دو بـخش آن / پـا در ، ضد + اهیته / کوده و در یـک جــا بـه چـشم نـاآلوده / پــاک می باشد. نـام ایـن ایـزد ـ پـس از روی کـار آمـدن آیــین و دیــن زرتـشت ـ اوستا بــیش

تـر بــه ریـخـت « اردویـسور آنـاهیتـا آمـده کـه بـه چـشم « رود نـیرومند پـاک » می باشد.
ناهید نیز به مانند مهر ، از خدایان باستانی ایران بوده و به وارونه ی باور ریچاردفرای که این خـدا را هم پیوند با تیره های بومی ایرانی. بیش از درونشد ( ورود ) آریایی ها بـه ایـران می داند. این الهه و نشانه های پیرامون آن ، بیشتر آریایی بودن آن را آشکار می سازد.1
ناهید ـ چنان که گذشت ـ هم ایزد آب و باران است و هم نمادی از رسایی و کمال زن فریادرس پشتیبان زنان و نیز بخشنده ی فراوانی ـ کامیابی و پیروزی دولت به شمار می آمد و به همین انگیزه ها ، در و ید ( ذهن ) باورمندانش جایگاهی بس ارجمند در میان ایرانیان و کـشورهای پـیرامون ایران داشته و پـرستشگاه های ویـژه ی فـراوانی داشت کـه از آن مـیان می توان از نیایشگاه های استخر و تخت سلیمان در زمان اشکانیان و سامانیان یاد نمود.


از دیگر برتوی های الهه ناهید ، تاج بخشی به شاهان بوده در نقش رستم و نیز در طاق بستان ، ناهید حلقه ی پادشاهی را به نرسید و پیروز ، شاهان می بخشد. بر پایه ی آیین کهن پادشاهان هخامنش و اشکانی و ساسانی بیشتر در پرستشگاه ناهید استخر و چندی پس از آن شیوه تاج گذاری می کردند.2
از مجموع منبع های در پیوند با آیین زرتشت چنین بر می آید که باور به این ایزد را باید یکی از کهن ترین و پراهمیت ترین باورهای ایرانیان باستان به شمار آورد. هیچ ایزدی در اوستا و آیـیـن زرتـشت تـا انـدازه ی آنـاهیتا با گرمی و دلبستگی یاد نمی شود. از این روی غیر ایرانی بودن این ایزد ؛ که گاهی چنین پنداشته شده ، غیرممکن است.
تاریخ هم گواه است که ایرانیان هرگز به پدیده ای غ

یر --- مهر چندانی نداشته و هرگز از آن پاسداری نکرده اند.
در حالی که همزاد آناهیتا ، اپم نپات در مقام نوه ی آب ها ، در دریاها می زید ، آناهیتا دوشیزه ی رودها ، تبسم رودی توانگر و افسانه ای ، بیرون از اندازه ی طبیعی و تبلور آب مقدس و همه ی رودها است. او سرچشمه ی همه ی آب های روی زمین است. با اندامی بلندبالا و درونی بی نظیر.


دریای فـراخکرت هـزار دریا ، در نـیمروز و کنار الـبرز ، سرچشمه ی اردویسور است. 1 فره زرتشت برای نگهداری به آناهیتا سپرده شده است.
با این که جدا کردن آناهیتا از بدنه ی آیین زرتشت ناشدنی است ، اما خود او همواره به صورت ایزدی انتزاعی متجلی می شود و هرگز به مثابه ی عنصری از پیکرآیین مزدیت در نمی آید.
همین ویژگی آناهیتا است که نشان از کهن بودن آن دارد و نشان می دهد که آناهیتا کهن تر از زرشت است و ایزدی است که هم میزبـان زرتشت است و هم میهمان او ).1
خاستگاه آناهیتا :


اینک به زمان هایی بـر می گردیم کـه چه طور به الـهه ی مـادر ، زن ، --- ، اهـمیت می دادن و چه عواملی باعث نیاز و یا توجه به این الهه شدن و خاستگاه های اولیه این الهه. مادر خدا از کجا شروع شده و توجه به الهه مادر شده و سپس به جایگاه آناهیتا و چه طور وارد دین زرتشت شده می پردازیم.
سنت پرستش مادر ـ خدایان بین اقوام گوناگون در جهان کهن رواج داشته و تنها به سرزمین ما محدود نمی شده است. شاید بارزترین مثال در این مورد یونان باشد که در آن جا مادرـ خدا در تمام دوران کهن سنگی به عنوان قادر مطلق پرستش می شد و تصور پدر خدایی هنوز در اندیشه های مذهبی ساکنان آن رسوخ نکرده بوده ، پیش از ورود اقوام آریایی به ایران و تقسیم شدن آنان به گروه های گوناگون در این اقوام بومی ایران نیز پرستش مادر ـ خدایان رایج بوده است.


اکتشافات باستان شناسی ای که در اواخر قرن 19 و پس از آن در ایران انجام گرفته سبب گردیده است که به تدریج آگاهی های ارزشمندی درباره ی چگونگی پرستش مادر ـ خـدایان بـه دست آید. این حـفریات در نـقـاط مـختلف سرزمین ایـران مـانند : « تل باکون » ( نزدیک تخت جمشید در فارس )، « تپه گیان » ( نزدیک نهاوند در غرب ایران ) ، « گئوی تپه » ( آذربـایجـان ، در غـرب دریــاچـه ی

ارومـیـه ) ، « تـپه چـفاگاوانـه » ( اسـلام آبـاد غـرب ) « کـوهدشت » ( لرستان ) ، « تـورنگ تپه » ( استرآباد گـرگـان ) ، « تـپـه ی سیلک » ( کـاشان ) ، « تپه یحیی و حاجی فیروز » ( جنوب کرمان ) ، « شهد سوخته » ( جنوب زابل ) « تپه حصار » ( نزدیک دامغان ) و چندین نقطه ی دیگر انجام شده و پیکره های کوچکی

از مادر ـ خدایان کشف گردیده که غالباً مربوط به هزاره ی دوم و اول پیش از میلاد است.
در تپه گیلان ( نهاوند ) تندیسه ی مادر ـ خدایی در سال 32-1931 توسط کنتنو و گیوشن به دست آمده که تنها نمونه ی سالم مادر خواست. این پیکره را گیرشمن متعلق به 2500 تا 1800 پیش از میلاد می داند. روی برنزهای لرستان نیز که متعلق به هزاره ی نخست پیش از میلاد است ، نقوش از مادر ـ خدا دیده می شود.


این اشیاء غالبا ًسنجاق های مفرغی و مسی هستند که انتهای آنها به صفحه ای بزرگ و مدور ختم می شود. به طور کلی در منطقه ی خوزستان که مهد پرورش تمدن ایلامی بوده بیش از سایر نقاط غرب ایران تندیسه های مادر ـ خدا یافت شده است. یکی از این نقاط مسجد سلیمان است. در منطقه ی فارس و نواحی جنوبی ایران نیز کاوش های باستان شناسی نتایج پرثمری داشته است. مثلاً « تل باکون » قطعات شکسته ی زیادی از نیم تندی یان مادر ـ دست یافتن به این پیکره ها همه بیانگر آن است که سنت پرستش مادر ـ خدا از کهن ترین ادوار تمدن های نوین سنگی در ایران رواج داشته است.


وفور این کشفیات در نقاط مختلف سرزمین ما ، از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال و در میان مردمی که دارای فرهنگ های گوناگون بوده اند نشان دهنده ی رواج سنت پرستش این خدای کهن ایرانی است.
به احتمال زیاد پرستش مادر ـ خدا بر اساس یک روش سیاسی مادر سالاری استوار بوده است که تا حدود هزاره دوم قبل از میلاد اعمال می شده است. ممکنه بپرسید که چرا در جهان کهن ، مادر خدایان تا این حد اهمیت داشته و آنها توجه ویژه می شود ؟
باید در نظر داشت که در جوامع بدوی ، زن وظایف بسیار مهمی داشت. او گذشته از این که نگاهبان آتش و احتمالاً سازنده ی ظروف سفالین بود ، در زمینه ی کشاورزی نیز افزارهای ویژه ای برخوردار باشد. پس جای تعجب نیست ).1


زنجیر اتصال خانواده به وسیله ی زنان صورت می گیرد چه زن ناقل خون قبیله به خالص ترین شکل خود به شمار می رود. این طرز اولویت زن یکی از امور مختصیاکنان اصلی نجد ایران بوده و بعدها در آداب آریاییان فاتح وارد شده است ).2
این سنت از دوره های کهن سنگی و نوسنگی آغاز و در دوره های بعد به گونه های کثیر نمایان می شود. در سنگ نوشته هایی که از هخامنش به جا مانده و به خط میخی و زبان فارسی باستان است ، مادر ـ خدا نامی مشخص می یابد و « آناهیتا » خوانده می شود و این همان ایزد بـانویی است کـه شاهان هـخامنش او را هـمانند اهورامزدا و مـهد ( مـیترا ) ستایش می کنند.1 این توصیف های روشن حکایت از آن دارد که از زمان های قـدیم تـندیس های این ایزد بانو در مراسم پرستش او وجود داشته است.


بی گمان از زمان اردشیر خوش حافظه2 به بعد این تندیس ها بخشی ازآیین پرستش او را تشکیل می داده است ، زیرا یکی از تاریخ نویسان قدیم یونان ( برسوس ) روایت می کند که این شاه مجسمه هایی را از او در شهرهای دوردست بابل و دمشق و همدان و سارد و شوش برپا کرده بود.
ناهید ایزد بانوی محبوب مردم در بسیاری از سرزمین ها شده در ارمنستان « فره زندگی ارمنستان ، زندگی بخش ، مادر همه ی خردها ، خـیرخواه همه ی نـژاد بـشر ، دخـتر ارمزدای ( اهورامزدا ) بزرگ نیرومند » ( آگاثنگلوس ، به نقل ازگری ، مبانی ، ص59 ).


ناهید در اناطولی دارای معابد بسیاری بود. به طوری که استرابون مورخ رومی می گوید در آن جا از دختران خاندان اشرافی درخـواست می شد که پیش از ازدواج در مـعبد نـاهید به « روسپی گری مقدس » می پرداختند. مشکل بتوان اظهارنظر کرد که آیا این کار در ایران نیز اجرا می شده یا نه ؟
همه ی متن های دینی روسپی گری را با تندترین کلمات ، زشت شمرده اند ، اما بعضی بر آنند که این تقبیح ها خود دلالت بر این دارد که چنین کاری معمول بوده است. به هر حال نادرست است اگر بر این عقیده باشیم که پیرامون این ایزد بانوی آب ها آیینی آمیخته با هرزگی وجود داشته است ،

زیرا از کاهنده هایی سخن رفته که در خدمت او بوده اند و تعهد پاکدامنی داشته اند.1 به سبب نقش و اهمیت آب ، ایزدان آب و الاهه های آب و باروری از آن حوزه ی خاصی نیستند و قلمرویی تقریباً جهانی دارند.
مـتن ها در هر قلمرویی اندام و اخلاقی برابر با خواست آفریدگان خود دارند. ایـن گمان ها هنگامی می توان اعتبار داد که مسأله کوچ آریاییان به ایران به اثبات می رسید. اگر هم تاکنون قدیم بودن آریاییان در ایران ثابت نشده مسأله کوچ آن ها نیز معلق است.


همان گونه که بالاتر اشاره شد ، درخشانی موفق به اثبات حضور آریاییان تا نیمه های هزاره سوم قبل از میلاد در ایران شده است. توجه داشته بشیم که غیر ایرانی بودن آناهیتا متفاوت است از هویت نژاد ، در این جا ایراد ما به نژاد مردمی بود که احتمالاً آناهیتا را از دیگران گرفته اند.
نیبرگ ، آناهیتا را یکی از خدایان نورانی می داند که در جنگ های خود از او یـاری می خواهند و با تکیه بر بندهای 88 ، 90 ، 132 ، از یشت 5 معتقد است که آناهیتا خدای ستارگان نیز پنداشته می شده است و قطعاً در مقام کهکشان یک سیمون آسمانی بوده است. از این روی نیبرگ ،

آناهیتا را الهه ی سیمون می خواند. به گمان او احتمالاً مطرح شدن پوروچیستا ، دختر زرتشت ، دریسنا 53 2حکایت از نیاز به آتـش یک ایـزد بـانوی بـاروری می کند و نشان می دهد که انجمن نو ایرانیان نشانی از مادر سالاری دارد. گیگر1 نیز اردویسور را ، بی تردید همان سیمون ، سیراب کننده ی خاستگاه آریاییان می داند.
لومل معفقد به غیرزرتشتی بودن آناهیتا است ، اما درباره ی راه ورود این ایزد به آیین زرتشت ، ناگزیر از گمانه زنی است : اگر آناهیتا برگرفته از باورهای مردمی ایران باشد ، چرا بر خاتف میترا ، هوماو اپم نپات که با آبشخوری هند و ایرانی وارد آیین زردتشت شده اند و هر یک همگن آریایی خاص خود را در دین ودایی دارد ، در این جا ، جای آناهیتا خالی است.


آیا آناهیتا از دین همسایه ای غیرآریایی برگرفته نشده است ؟ آناهیتا علاوه بر همسانی با ارتمیس و آته ، با آفرودیت و عشتار نیز همگن است. این همگونی ، با نام ناهید که به ورنوس اطلاق می شود تأیید می شود.
صفت هایی که امروز آناهیتا در دست داریم ، نمی تواند برای یافتن مبدأ آناهیتا تعیین کنننده باشند. زیرا در گشت و گذار تاریخی آناهیتا ، بسیاری از خصال خدایان همگن به او داده شده است. پیوند میان آنائیتیس یونانی با ایزد باندی آبو باروری ایران ، حاصل همین برخوردهای فرهنگی است.


اگر وجود آناهیتا در میان خدایان مادی در غرب ایران که گیوشمن مطرح می کند به اثبات برسد ، آن گاه به همان نسبتی که به نظر نیبرگ مبنی بر نورانی بودن آناهیتا کم اعتبار می شود ، احتمال اصلیت بومی ( غیرآریایی ) بودن آناهیتا قوت بیشتری می گیرد. البته کشف پیکره های گلی آناهیتا در کوی کریکلان قلعه زارتپه و رخشا در بخارای غربی ، تالی برررو در 6 کیلومتری سمرقند جلب توجه می کند.1


به هر حال وجود این الهه هم در زمانهای آریاییها بوده و هم در خارج مرز ایران در غرب ( پرستش آناهیا ـ نه همچون مهد ) در بیرون از مرزهای ایران نیز گسترش داشته است.
ستایش ایزد آناهیتا راه درازی را گذرانده و با گذر از میانرودان و سوریه به آسیای کوچک و پس آن گاه از راه دریای مدیترانه به روم راه یافته. ستایش آناهیتا در غرب با ستایش بزرگ ما در همه ی خدایان ممزوج گردید.


چهره ی ایزدان به نگاره ی آناهیتا هم پیوند شد و آناهیتا چهره ی ویژه ی شرقی خود را همچنان نگه داشت ولی ناهید پس از این که از ایران گذشته و به میان تیره های سامی و آسیای کـوچک رسید رنـگ و روی برخی از خدایان تیره های بیگانه را به خود گرفت. نگاره ی هم ریشه بودن آفرودیت با ناهید از شهوت و --- به دور است.2


در این میان مسأله ی تفاوت میان تصویری که به کمک آبان یشت از آناهیتا داریم با شکل و پرداخت نگاره ها و مجسمه هایی که از آناهیتا به دست آمده اند ، در خور توجه است.
در حالی که آناهیتا در تصویرها و مجسمه ها اغلب اوستا بر فرهنگ شمالی ـ آریایی نزدیک تر است تا به برداشت بومیان جنوب غربی فلات ایران و بابل.
بـنابراین بـا تـوجه بـه اپـم نپات در اوستا و سرسوتی ، ایـزد آب ها ودریـاچه ها در ریگ ودا می توان گـمان بـرد کـه بـاورهای ذهـنی ـ مـذهبی ایـرانیان از ایـزدآب ، بـه هـنگام تـجسم یـافتن مـادی در مـعبدها ، بـه شدت تـحت تـأثیر بـرداشت های مـیزبانان بـومی و دیـگر ایـزدان آب در مـنطقه ، بـه ویـژه در غـرب ایران قـرار گـرفته است.


بـا ایـن هـمه همه ی شواهد گویای این حقیقت است که هسته ی بنیادی فرهنگ آناهیتایی ، ایرانی ـ آریایی بوده است.1
ایزد بانویی با شخصیت بسیار برجسته که جای مهمی درآیین های ایران باستان به خود اختصاص می دهد و قـدمت ستایش او به دوره های بسیار پیشین و حـتی بـه بـیش از زرتشت می رسد.2
آناهیتا در یشت :


خـدایـانی کـه در اوسـتـا ذکـر شـده انـد ، هـمـه در یـشـت هـا سـتـوده می شوند. بـزرگ داشت ایـن ایـزدان در یـشت ها و گـفتگـو دربـاره ی گـوهر و سـرشـت آنـان و صـفـات و اعـمالشـان اغـلـب بـا جـزئیـات مـفصـل و اشـارات دقـیتق هـمـراه اسـت کـه نـشـان می دهد.
پرستش آنان از دیرباز معمول بوده و ستایشان در مذهب عامه ی مردم پاییده است.
بیشتر یشت ها نام ایزدانی هستند که سی روزه ی ماه نیز دارای اسامی آنهاست. یشت ها مانندگاهان 1منظوم ولی اوزان آن ها با هم متفاوت است.


هر یک از یشت ها ستایش هاست برای ایزدی از ایزدان دین زرتشت. در این ستایش هاست که ویژگی های هر ایزد و ارج و ارزش او در دین نموده شده است.
یشت های کوچک از سایر پاره های اوستا گرفته شده شامل ادعیه و نمازهای گوناگون است ، اما یشت های بزرگتر هر یک دارای ویژگی های مخصوص به خود هستند. مثلاً در آبان یشت و تشتر یشت : رویدادهای طبیعی ، در مهد یشت و فورین یشت : جنبه ی اخلاقی در زامیا یشت : شکوه و جلال سلطنت ایران و رقابت تورانیان و ایرانیان عنصر غالب است.
شایان ذکر است که آن چه فردوسی ، طبری ، ابن الاثیه و بیرونی درباره ی داستان های ملی ایران آورده اند ، در یشت ها آمده است.

 


آبان یشت سرود شکوهمندی است در ستایش ایزدباندی آب ها اردوی سور آناهیتا در این دوران آناهیتا مانند میترا موفق می شود. به حریم یاوران اهورامزدا راه یابد.
آبان یشت احتمالاً به وسیله ی یک یا چند تن از پیروان آیین ناهیدی سرورشده ومنظوراز--- آن پذیرفته شدن آیین ستایش آناهیتا درباورهای زرتشتیان بوده است.
یکی از بخش های دیگر اوستا که در برابر « گاهانی » اوستای جدید نامیده می شود. خرده اوستا است که مجموعه ای است متأخر و در آن نیایش های روزمره گردآوری شده است. جرء ادعیه ی خرده اوستا پنج نیایش راجع به خورشید و مهر و ماه و آب ( اردوی سور نیایش ) و آتش وجود دارد.
در خرده اوستا ، نیایش به اردوی سور آناهیتا ، سرچشمه ی مینوی آب های جهان پنین آغاز می شود :
نماز به ت

و اردوی سور آناهیتای پاک و سودبخش ، به خشنودی اهورامزدا اشم و هو. بر می گزینم کیش مزدیستی را که آورنده ی زرتشت است و کیش است که پا دیار ---- و کیش اهورایی است. درود و ستایش و توانایی و زوهر و آفرین باد به اهورامزدای فروغمند باشکوه و به امشاسپندان به آب های مزدا داده ، به آب اردوی سور آناهیتای پاک می ستاییم. آب اردوی سور آناهیتا را که در همه جا گسترده شده است.1
آناهیتا ایزد بانویی است که یکی از زیباترین یشت های اوستا ، یعنی یشت پنج به او اختصاص دارد و او به عنوان تجسم آسمانی و زمینی آب در جهان بینی زرتشتی همان مقامی را داراست که امشاسپندان ، خرداد و مرداد . در آیین زرتشتی آب ، عنصری مقدس است.


بنابراین جای تعجب ندارد اگر آناهیتا ـ که هم رودی است مینوی و هم ایزد بانویی است که از آب ها نگاهبانی می کند ـ در اوستا مورد ستایش قرار می گیرد. یشت پنج ، یعنی تنها مؤاخذی که می توان از خلال آن موجودیت اساطیری آناهیتا را بازیافت ، شامل 30 گرده و 132 بند است.
آبان یشت با بندهای زیر ـ که همه در توصیف آناهیتاست ـ آغاز می شود :
اهورامزدا زرتشت را گفت : ای زرتشت سپیتمان ، ای اردوی سور آناهیتا که بر گشتاسب و زرید جنگجو پیروز شوم و قوم آریایی را براندازم با پنجاه ، صد ، هزار و ده هزار ده هزار و صد هزار ضربه. ( بند 117 )1 ( آبان یشت به او اختصاص داده شده و نزول او بر زمین را چنین توصیف می کند :
ای زرتشت ! اردوی سور ناهید از آن کره ستارگان به سوی زمین آفریده ی اهورا فرود آمد و این

چنین گفت اردوی سور ناهید ( یشت 5 ، 88 ).
هنگامی که زرتشت از او می پرسد آیین پـرستیدن او چـگونه است ، ایـزد بانو پـاسخ می دهد :
آن گاه گفت اردوی سور ناهید ، به راستی ای اسپنتمان2 پاک با اینستایش مرا بستای ، با این ستایش مراسم مرا به جای آر.
از هنگام بر آمدن خورشید تا به وقت فرو رفتن خورشید از این زور3 من ، تو توانی نوشید و نیز آتربانانی که از پرسش و پاسخ آگاهند و خردمند آزموده ای که کلام مقدس در او حلول کرده باشد. ( یشت 5 ، 91 ).


در یک توصیف زنده و جانداراردوی سور آناهیتا ، با یک دوشیزه ی زیبا با قدی بلند بدنی نیرومند و پاک توصیف شده است : اردوی سور ناهید همیشه ظاهر می شود به صورت یک دختر جوان بسیار برومند ، خوش اندام ، کمر به میان بسته ، راست بالا ، آزاده نژاد و شریف کـه یـک حـبه ی قـیمتی پـرچین زریـن در بـردارد. بـه راستی هـمان طـوری کـه در قـاعده است. او بـرسم1 در دست بـا یـک گـوسفند بـا یـک گوشواره ی زرین جلوه گر است.2


تجسم او در آبان یشت اوستا زنی است جوان ، کمربند تنگ برمیان بسته ، به جواهر آراسته ، با طوقی زرین بر گردن ، گوشواره ی چهارگوش در گوش ، کفشهایی درخشان درپا ، با بالاپوش زرین و پرچین.3
در اوستا ، قـهرمان و ضد قـهرمانان به یکسان آناهیتا را می ستایند ، به درگــاه او دعـا می کنند و قربانیانی به حضورش تقدیم می دارند. اهمیت منزلت این ایزد بانو را به بهترین وجه می توان در کـشاکش مـیان ---- شد و رؤیارویی مـیان پـادشاهان ایـران و فـرمانروایان تـور ( توران ) یعنی منطقه شمال شرقی ایران مشاهده کرد.4


با این یشت به تصویری زیبا و مشخص بر خلاف بیشتر اسزدان ایران باستان ، از آناهستا و همچنین برداشت زمان تدوین این یشت از او در می یابیم که نقش بنیادی و پر سابقه در میان باورهای مردم و در نتیجه آیین زرتشت دارد. آبان یشت اوج آفرینش کلام زیبا و برخورد مهر انگیز در اوستا است. سراینده ی آبان یشت چنان شیوا و گیرا سخن می راند و آناهیتا را به تصویر می کشد که گویی به قول بنونیست پیکره و تندیس آناهیتا را پیش چشم داشته است. آبان یشت یکی از زیباترین و آرام بخش ترین سرودهای تاریخ دینی جهان است.


آفرینش اندام مطلوب به نشان کمال مطلوب. اهورامزدا از زرتشت می خواهد که به خاطر آناهیتا را ستایش کند. آناهیتا در آبان یشت رعـناترین مـخلوق نـیکی بخش است : چهره های افسانه ای و پهلوانان از آناهیتا پشتیبای می خواهند. ضحاک می خواهد مانند هوشنگ و جمشید ، با فربانی و نیایش ، 7 کشور را از انسان تهی کند ، اما آناهیتا او را کامیاب نمی سازد و اهورامزدا با نیایشی بلند آناهیتا را ستایش می کند ، فریدون برای آناهیتا قـربانی می کند و بد ضحاک پیروز می شود. آناهیتا افراس

یاب را ناکام می کند. اما به کیکاووس و کی خسرو کام می بخشد و به توس یاری می رساند.
نومل تفسیر قابل اتکایی از آبان یشت دارد. کریستین من تدوین آبان یشت را از زمان اردشیر دوم ( 404-358 ق.م ) می داند.1 از میان گلها ، نیلوفر به ایزد آن اختصاص دارد.2

آناهیتا در زمان مادها :
ظاهراً مادها نخستین ایرانیانی اند که به عنصرهای تشکیل دهنده ی آناهیتا امکان رشد داده اند و به برداشت ایرانیان از ایزد آب ها هویتی رسمی بخشیده اند. در میان اشیای مفرغی لرستان از 800 تا 700 بیش از میلاد نشانه هایی از آناهیتا به چشم می خورد. این اشیاء بیشتر در هرسین ، خرم آباد و الشتر به دست آمده اند. شباهت
الشتر به عشتار ( اشتار / اشتر ) جالب توجه است. در این جا به فراوانی به ایزد بانویی منقوس ، در دسته ی سنجاق ها و آینه های مفزعی بر می خوریم که گاه در حالی که پستان خود را در دست گرفته است. در حال زایمان است.


گیرشمن با احتیاط این نقش های مادینه را با آناهیتا در پیوند می داند و کناره های برخی از بشقاب های آیینی را که به شکل ماهی و درخت انار ـ دو مظهر ایزد آب و فراوانی ـ تزیین شده اند و هم چنین ظرفی مفرغی را از آن موزه لوور ـ که به گمان دارای تصویر اهورامزدا است ، مؤید فرضیه خود می داند ).1
در این فصل می خواهم در مورد معبد آناهیتا که خاص این الهه است و در زمان های مختلف ساخته یا تزییناتی اضافه شده ، صحبت کنم که بی ارتباط با زمان های ماد و هخامنشیان و سامانیان نیست.


کنگاور به همراه نهاوند و تویسرکان و اسدآباد در جلگه ی جنوبی همدان و حدود 200 متر پایینتر از سطح دره ی اصلی این شهر کهن واقع شده است که در دامنه ی الوندکوه از موقعیت ممتازی برخوردار بوده است. گذرگاه ها و معابر کاروان روی این منطقه در دوره ی مادها و پارسها از اهمیت تجاری و مذهبی برخوردار بوده است و بیشترین جایگاه های مقدس از قبیل پرستشگاه ها ، استوان ها و دخمه ها را در این نواحی می توان به کثرت یافت. در نزدیکی بیستون ، دخمه ها و پرستشگاه های مغان مادی وجود دارد که در جـهت یابی و کـشف و یـافتن مـنشأ و مـبدأ آیین های کهن می توانند راهگشا باشند.1


آناهیتا در زمان هخامنشیان :
در دوران هخامنشیان تاج گذاری شاهان در معبد آناهیتا در پاسارگاد انجام می شده است. حتی چنین باور دارند که نشر و ترویج مناسک مذهبی ایرانیان بود. قبلاً تحت سلطه ایلامیان بوده است.
معابد آناهیتا در هگمتانه و گنتاور در زمان اردشیر دوم بیاد شده است تا با انجام مراسم نیایش خشنودی الهه آب ها و نعمت برکت فراهم شود.


آناهیتا در این پرستشگاه نقش اساسی بعدی را از زمان اردشیر دوم هخامنشی داشته است بدین ترتیب که معابدی مشابه کنگاور ، علاوه بر پاسارگاد ، در همدان و شوش نیز بنیاد نهاده می شوند و در خارج از سرزمیـن ---فعلی نیز از جـمله در بـابل و سوریه بـه وجـود می آیند.3
با سنگ نبشه اردشیر دوم هخامنشی ( 404-359 قبل از میلاد ) در همدان آناهیتا ، رسماً در یک سند مکتوب ایرانی وارد میدان می شود.


با توجه به این که در زمان هخامنشیان نام های آناهیتا و مـیترا برای نخستین بار به میان می آیند ، می توان چنین تصور کرد که در زمان اردشیر دوم مذهب جریانی تازه یافته باشد. در زمان اردشیر ، بر خلاف معمول که نیایش ها و فضای باز انجام می گرفت ، در شهرهای متعددی معبد آناهیتا ساخته شد.


هوزینگ معتقد است که اردشیر دوم با آوردن نام میترا و آناهیتا در کنار اهورامزدا برای همیشه مزدائیسم را به جهنم تبعید کرد و در حقیقت دیگر نمی توان از مزدائیسم واقعی سخنی به میان آورد. اردشیر دوم ظاهراً تحت تأثیر غرب با تجدیدنظر در آیین دینی ایرانیان ، در بابل شوش اکباتان ، دمشق و سارد مجسمه ی آناهیتا را به مردم پارس و بلخ آموخت.
پـیکره کـنده های هخامنشی ، به استثنای تصویر سمبولیک اهورامزدا ، تنها کارنامه ی سیاسی شاهانند. بنابر گزارش پلوتارخ / در آغاز سده دوم مـیلادی ، به نقل از کتسیاس در رابـطه با مبارزه ی اردشیر با برادرش تصمیم به اعزام اسپاسیا به معبد آناهیتا از حسادت و خشم بوده است. از این سند بر می آید که افرادی به صورت راهب و راهبه در معبدهای آناهیتا مشغول به کارهای نیکو بوده اند.1


در زمان اردشیر دوم ساختن تندیس های مهد و آناهید معمول گردید ، تصور می کنند که تفسیری در مذهب هخامنشیان در زمان شهریاری اردشیر دوم پیش آمده است. برخی نیز آن را نشانه یی از نفوذ مذهب زرتشت به شمار آورده اند و شاهان از اردشیر به یبه بعد را زرتشتی مذهب می انگارند. به عقیده ی این نویسنده مذهب شاهنشاهان هخامنشی در تمام طول سلطنت این سلسله به یک حال و بدون تغییر مانده و به هیچ وجه تبدیلی در آن پیش نیامده بوده است و

کسانی که چنین ادعایی کرده اند از توجه به سمبل ها و علائم رمزی و مذهبی هخامنشیان که سپس راجع به آنها گفت و گو خواهیم کرد غافل مانده اند. اما موضوع ظاهر شدن نام مهد و آناهید در کتیبه های اردشیر دوم وسوم و نیامدن نام آن ها در کتیبه های شهریاران پیشین علت دیگری دارد.


در زمان نخستین شاهان هخامنشی و حتی تا زمانی پس از آن ها ، به علت سادگی و منع زندگی و نیمه شهری بودن پارسیان ؛ بیشتر توجه مردم به اهورامزدا ، خدای بزرگ یا بزرگترین خدایان بود. زیرا زندگانی ساده و بی آلایش شبانی و گله داری چنین اقتضا می کرد. ولی پس از زمان کوروش بزرگ به علت پیشرفت هایی که در شئون مختلف نصیب مردم ایران گردید و هم چنان ادامه یافت و نیز به سبب فتوحات و کشورگشایی هایی که با دست سربازان و سرداران ایرانی

انجام گرفت و برای حفظ و نگاهبانی کشور پهناور هخامنشی جنگ و جنگاوری از امور اساسی دولتی محسوب گردید و آبادانی و ثروت و شکوه و تجمل دوستی در زندگی شهرنشینان شروع به خودنمایی کرد ، این تغییرات مهم و محسوس اجتماعی بالطبع در نوع عقاید و پرستش پارسیان و هخامنشیان نیز مؤثر افتاده قسمتی از آن رشد و توسعه ی بیشتری یافت و از آن جمله دو خدای نور پیمان و جنگ « مهد » و خدای آب ها و آبادانی و --- و ثروت و شکوه « آناهید » اهمیت بیشتری کسب کردند و در جنب اهورامزدا جای گرفتند و همان هایی که سابقاً فقط با نوان «

خدایان دیگر » در کتیبه ها نام برده می شوند ، این بار به نام خود خوانده شدند و در حفظ کشور و خاندان هخامنش و شاهنشاهان و آن چه آنان ساخته و پرداخته بودند ، از بلاها و بدی ها با اهورامزدا شریک و دمساز شدند و ما از هر راه که بیابیم جز تحولات اجتماعی که منجر به کسب معروفیت و جبهه ی بیشتر برای مهد و آناهید گردید ، منشأ دیگری برای این موضوع نمی یابیم و گفته شده شاید تغییری در مذهب هخامنشیان در این زمان پیش آمده است صحیح به نظر نمی

رسد. زیرا نه در مضمون کتیبه ها و نه در علائم سمبلیک و نه در نوشته های مورخان کلاسیک ، به پیش آمدن چنین نظریه ای حرفی نباشد.هخامنشیان بر خلاف سامی ها و یونانی ها که زره را ستاره ی مخصوص ایشتار و ونوس می دانستند و علامت آن مشکل این ستاره بود ، از اجرام سماوی ، ما را بیشتر به شکل هلال و گاه به شکل بذر ( ماه پر پر نو. ماونگه ) به این خدا منسوب می دانستند.1


تزویج نمادی مهد و اپم نپات به دوره ی هخامنشیان باز می گردد ، به زمانی که گل آفتابگردان و نیلوفر را طوری با هم ترکیب کرده بودند که گویی اولی از بـطن دومی بـرون می آمد.
گل آفتابگردان همیشه نمودار خورشید و نیلوفر ، نمودار آب ها.1 هر یک از امشاسپنتان را گلی نسبت داده اند و نیلوفر گل آبان است و گل آفتابگردان گل مهد.2


بنابراین ترکیب این دو گل نه تنها اشاره به باور قدیم ایرانیان داشت که که شب هنگام آفتاب به دریا فرو می رفت و سحرگاهان از آن بر می خاست ، بلکه بیانگر این بود که ایزد آب ها یعنی اپم نپات به عنوان نگه دارنده ی فره این تزویج نمادی بر روی یک جام نقره متعلق به موزه ی نفلیس نیز نمایان است. برگهای نیلوفر نماینده ی فر اپم نپات هستند و حلقوی متشکل از گلبرگ آفتابگردان همچون شمسه و دایره های نقطه گون ، نمادی دیگر است از برای آفتاب خسروانی.


به عقیده ی مری بویس ، با ظهور زرتشت ، اپم نبات که توان خلق او مغایر با قدرت آفرینش اهورامزدا بود ، اجباراً محکوم به زوال بوده از این رو ، ناهید که ایزد بانوی آبها بوده به تدریج جایگزینش شده و اما نیلوفر طبیعتاً نماد هر دو شد ، هم اپم نبات که فرزند آب ها بود و هم ناهید که بانوی آب ها بود. نتیجتاً ناهید که در صحنه ی تأیید پادشاهی خسرو دوم در طاق بستان ، کوزه ی آب در دست دارد و نیلوفری هم به دست چپ.
همچنین نیلوفری را به دست پادشاهی می بینیم که در وسط ظرف نقره ی --- سابق الذکر به بزم نشسته است. عناصر مجلس حاکی از آنست که ناهید که به نام « مطربه ی فلک » معروف بوده1 بر این بزم سایه افکنده است.


پس گل نیلوفر و جام شرابی که در دست پادشاه قرار دارند از یم سو ، برگ های چهارپر و نوازندگانی که همچون ستارگان در اطراف ظرف پراکنده شده اند از سوی دیگر بازتابی از ناهید هستند و مؤید این که پادشاه در پناه ایزد بانوی آب هایت.
نکته ی مهم اینست که تصویر خدایان از برای عبادت ایشان نبود ، بلکه نقش آن ها در سنگ نگاره ها نمادین بود و صرفاً به منظور تقویت مشروعیت پادشاهان و به همین دلیل بزرگی و کوچکی مطرح نبود ، کما این که به زمان هخامنشیان که هنوز مضمون که چهره از ایزدان رایج نشده بود ، نشان اهورامزدا آدمک کوچکی بود سوار بر گوی بالدار.2


آناهیتا در زمان اشکانیان :
در زمان اشکانیان و میترا به اوج قدرت رسمی می رسند و با اهورامزدا تشکیل یک مثلث را می دهند. معبد آناهیتا در گنگاور و رخنه ی تاریخ میترا در سال 66 به مغرب زمین که سده های زیادی چهره ی مذهبی اروپا را تحت الشعاع قرارداد، از نتیجه های این قدرت است. از نقش سکه هایی که در سده ی اول میلادی در همدان ـ پایتخت تابستانی اشکانیان ـ به دست آمده اند. چنین بر می آید که از نخستین سده ی پیش از میلاد ، این ایزد بانو برای اشکانیان بدترین مقام را داشته است. هیچ مدرکی گواه وجود و حضور آیین زرتشت در این زمان نیست.


آناهیتا با تاج معروف خود بر سکه های ارد اول به چشم می خورد. این سکه ها شباهت زیادی به سکه های رمتریوش یونانی در بلخ دارند. تمام معابد ایرانیاین دوره به آناهیتا هدیه شده اند. از آن میان معبد شیذ1 که با جمع مغانش یکی از مرکزهای بزرگ مذهبی بود. بنای معبد شیذ که منسوب به مادها است ، اگر در زمان مادها از آن آناهیتا نبوده باشد اختصاص آن به آناهیتا در زمان اشکانیان نقش تعیین کننده ای دارد.


بزرگترین بنایی که گمان می رود ، بنـایی مـذهبی بـوده بـاشد ، اخـتصاص آن بـه آنـاهیتا در زمـان اشکانیان نـقش تـعیین کننده ای دارد. بزرگترین بنایی که گمان می رود بنایی مذهبی بوده باشد ، کعبه ی زرتشت است که دست کم به سبب صعب الورودبودن و فضای بسیار کوچکش معبد نمی تواند باشد.
هم چنین تیرداد اول نخستین فرمانروای واقعی اشکانی در معبد آناهیتای ارشک تاجگذاری کرده است. شاید وجود معبد به صورت نیایشگاه از نیمه های فرمانروایی هخامنشیان معمول شده و در زمان اشکانیان به تکامل رسیده باشد.


در زمان اشکانیان ساختن تندیس های کوچک آناهیتا ، اغلب بر هند و در حال نگه داشتن پستان خود است به پهلو درازکشیده است معمول بوده.
با توجه به هزاران مجسمه ای که تاکنون به دست آمده می توان نتیجه گرفت که آناهیتا از توجه توده های وسیع مردم برخوردار بوده است. ظاهراً یکی از مرکزهای بزرگ تولید صدور مجسمه ی آناهیتا ، خوزستان و حوزه ی بیـن النهرین ، موطن عـشتار یا نه نه ی ( نانای ) خـدای جـنگ و حـاصلخیزی و عشق بوده است.


به سبب تقدیم وجود نذری و هدیه های مردم به معبدهای آناهیتا ، این معبدها از ثروت قابل ملاحظه ای برخوردار بوده اند. یک قرن و نیم پس از سقوط هخامنشیان ، مهرداد اول اشکای ( 171-138 قبل از م ) در آغاز کار خود با غارت معبدهای آتناوارتیس ( آناهیتا ) به ثروت هنگفتی رسید. همان کاری که آنتیونوس سلوکی با سقوط هخامنشیان در معبد آناهیتای همدان کرده بود.
بعید هم نیست که برخی از این معبدها واقعاً از آن سلوکی ها بوده اند که شکست سلوکیه به آناهیتا تعلق یافته اند. ظاهراً شاهان سلوکی ضمن

تظاهر به اعتقادات مذهبی به معبدها بیشتر به چشم یک منبع درآمد نگاه می کرده اند. شاه ، شوهر آناهیتا اندودر مواقع ضروری از او تقاضای جهیزیه می کردند.
بدون تردید نقش سیاسی معبد شوش بر اعتبار آناهیتا می افزاید گزارش آئلیان از حدود سده ی دوم میلادی هر چند افـسانه ای بـه نـظر می رسد ، نـشان دهنده ی شدت و اعتبار معبدهای آناهیتا در این دوره است. به گفته ی او در خوزستان معبدی برای آناهیتا وجود دارد که در آن شیرهای اهلی به پیشواز نیایشگران می روند و بر ایشان دم می جنبانند.1
در سبک معماری های زمان اشکانیان که سپس ساسانیان آن ها را از آن خود وانمود کردند ، طاق قوسی شکل از نشانه های ناهید است نقش بزرگی بازی می کند.
در ایران زمان ( پادتیان ) کیش واحد دولتی وجود نداشت و در میان مذاهب متعددی که در کشور اشکانیان وجود داشته پرستش خدای خورشید که نام های مختلف داشت.....


الهه ی بزرگ ما در باکره ی الهه ی حاصلخیزی خاک که خود با آی مرتبط بود ، به موازات خدای خورشید مورد احترام بوده است. این الهه را ایرانیان ( آناهیتا ) یا ( آنائیت ) و سامیان ( نانایا ) یا ( آتارگاتیس ) می خواندند. معبد این الهه که در عهد باستان مشهور بوده و توسط ( آنطیوکوس سوم ) غارت شد در ( اکباتانا ) قرار داشته بود.
به عقیده ی ( س.ویکاندر ) دانشمند ایران شناس سوئدی پرستش ( آناهیتا ) رابطه ی ناگسستنی با آتش داشته. ظاهراً از این جا سرچشمه گرفته چون ( آتش پرستان ) نتوانستند ناهید پرستی را بر اندازند.


ناگزیر پرستشگاه های ناهید را آتشکده نام نهادند و کوشیدند با در آمیختن بر چسب و نام دین جدید آتش پرستی که مظهر عمده ی آن ناهید بوده بر نیروی خـود بیفزاید ، این شیوه به ویژه در زمان قدرت مغان رواج داشته است و برخی هل خیال کرده اند. آتش پرستی هـمان نـاهید پـرستی است و در این خیال تا آن جـا پـیش رفـته اند کـه ( آتارگاتیس ) را کـه گـویا تـلفظ یـونانی و رومی ( آذرکده ) یـا ( آتشکده ) است نـام سامی ( آناهیتا ) شمرده اند ، ولی آب با آتش یکی نیست.


ادعای این که پرستش ( ناهید ) از زمان اردشیر دوم هخامنش در ایران و آسیای صغیر رواج یافته باشد ناشی از کم اطلاعی و نبود مدارک کافی است زیرا پرستش ناهید دست کم از شش هزار سال پیش از این در ایران پیشینه و استمرار داشته است. چون ادعای این گفته را بروسوس مورخ و پیشوای ( کلده ) است که در قرن سوم پیش ازمسیح می زیسته می داند. لکمنس الکساندر نیوس یکی از پیشوایان عیدیان در حدود سال 220 میلادی از ( بروسوس ) نقلکرده که ایرانیا بسیار متأخر به ستایش کردن پروردگاران آدمی شکل شروع کردند و بعد از اردشیر دوم هخامنشی با این امر پرداخته مجسمه ی ناهید را در بابل و شوش و همدان و دمشق و سارد برپا نمود

.
اشکانیان خود را از دودمان اردشیر دوم هخامنشی می دانستند که ناهیدپرستی آنان از اردوان پنجم آخرین شهریار اشکانی لوحه ای سنگی از شوش به دست آمده که شاه بر صندلی پادشاهی نشسته و با دست راست حلقه ای را از دست راست شخصی که بر سرش تاجی مانند موی بافته با پوشش چهار ردیفی دیده می شود دریافت می کند

.
مؤلف این شخص را ( ساتراپ شوش ) گـمان برده است. امـا چـنان چه می دانیم حلقه یا ( دست آورنجن ) که النگوی دست زنان و دختران است و تاج چهار طبقه و آرایش مو به شکل تاج چهار طبقه هـم از نـشانه هـای ( ناهید ) بوده ، جـامه و صورت نجشنده حـلقه پادشاهی نـیز هـمانند صورت های مذهبی است.
در گذشته گرفتن حلقه و علامت شهریاری از ایزدان رایج بوده و در نقش رستم نیز تقلید ساسانیان از همین شیوه باستان دیده می شود.1
آخرین گزارشی که از آناهیتا در ان دوره داریم مربوط به سال 224 یا 226 میلادی است.
در این سال اردوان پنجم ، پس از غلبه بر ما کرینوس ، امپراتطور روم و پایان دادن به کوشش های 250 ساله ی رومیان در به تابعیت کشاندن ایرانیان به دست اردشیر بابکان مؤسس سلسله ی ساسانی به قتل رسید و اردشیر سر اردوان پنجم را در معبد آناهیتای استخر آویخت.


در واقع درست 473 سال پس از تاجگذاری تیرداد مؤسس اشکانیان در معبد آناهیتای شهد ارشک.
به این ترتیب حکومت بلندترین سلسله ی ایرانی در معبد آناهیتا آغاز شد و در همان جا به انجام می رسد. از این پس آناهیتا با تصویر جا افتاده با تصویر جا افتاد و نهایی خود وارد عصر ساسانیان می شود.2


آناهیتا در زمان ساسانیان :
همان گونه که انتظار می رفت ، سقوط اشکانیان منجر به یک تحول عظیم دینی ـ اجتماعی شد. آناهیتا در زمان ساسانیان نیز مانند روزگار دو سلسله ی پیشین ، پس از اورمزد ایزدی نیرومند است. اینک آیین آناهیتایی ، پیوند خورده به بدنه ی آیین زرتشت که ظاهراً دین رسمی و ستون فقرات کشور است ، اندام می گیرد و اعتباری رسمی می یابد.
ساسانیان برای دستیابی به حکومتی مرکزی و نیرومند ، کوشیدند با محمل قرار دادن دین و جا به جا کردن و گاهی تحریف مسائل دینی و همچنین با بنیاد نهادن آتشکده ها و پرستشگاه های یکنواخت و آفرینش وحدت دینی ، به تسلطی بی چون و چرا دست یابند.


اردشیر مؤسس سلسله ( 226ـ 240 م ) که خود به خاطر تولیت پدرش در معبد آناهیتای استخر ـ که طبری آن را بیت نار آناهید می خواند ـ و سرپرستی همه ی آتشکده های منطقه از تربیتی مذهبی برخوردار بودند ، دین برای نخستین بار در تاریخ ایران ، قدم به عرصه ی حکومت گذاشت. در زمان شاپور دوم رسم بر این بود که سر بریده ی دشمن به آناهیتا تقدیم بشود. شاپور دوم با سرهای شهدای مسیحی چنین کرد.


نـخستین سندهای مـکتوب ساسانیان دربـاره ی آنـاهیتـا از شـاپـور ، دومـین شاه ساسانی( 241-272یا 273 م ) و از کرتیر ، بزرگترین مرد سیاسی ـ مذهبی سلسله ی ساسانیان در کعبه ی زرتشت است.1 همچنین در کتیبه ی سر ---- ( در 36 کیلومتری مغرب دهستان جره و هشتاد کیلومتری جنوب کازرون نقشی دیده می شود که در آن کرتید را در کنار بهرام دوم و ناهید نشان می دهد.2
در سنگ نبشته ی شاپور به یکی از همسران شاه با نام آتور آناهیت و به معبدی به همین نام که به افتخار وی بنا شده اشاره دارد و برخی کوشیده اند کعبه را معبد آناهیتا بدانند !
سند مکتوب بعدی از آناهیتا در سنگ نبشته ی نرسی اول ( 292-302 یا 303 م ) در پایکولی است. او در این جا خود را ستایشگر آناهیتا می نامد. دیگر سند مهم این شاه ، مراسم دیهیم ستانی او از آناهیتا در پیکر کنده ی نقش رستم است.1


این صحنه ی تأییدی پادشاهی نرسه در نقش رستم است که به جای اهورامزدا ناهید است که حلقوی تأیید به دست شاه می دهد ، ولی در سایر مواقع نقشش همان بود که از اپم نپات به ارث برده بود ، یعنی بخشاینده ی فر بود.
سامانیان ناهید را حامی سلسله شان می دانستد. نقش این ایزد بانو در سنگ نگاره ها بسیار مهم شد و اکثراً یا خودش را تصویر می کردند و یا با قرار داده سنگ نگاره ها در کنار نهر یا برکه ی آب او را به طور مستقیم ستایش می کردند. دو سنگ نگاره ی ساسانی ، یکی در تنگ قندیل و دیگری در بدم دلک ، نقش ناهید را به عنوان بخشاینده ی فر تأیید می کنند. هـر دو نـسبتاً کـوچک هستند و در هـر دوی آن ها یـک زن و مـرد گـل نـیلوفـر رد و بـدل می کنند.


در موضوع این دو سنگ نگاره نیز اختلاف نظر است. به استثنای یکی از محققین که نقش زن این سنگ نگاره ها را « موبده » یا راهبه فرض کرده است. مابقی علیرغم این که از یک طرف شباهت او را با تصویر ناهید در صحنه ی تأیید پادشاهی نرسد گوشزد می کنند و از طرفی دیگر اختلاف تاج و لباس او را با ملکه ی منقوش در سر ---- یادآور می شوند معهذا او را یک ملکه ی سامانی می رانند.
در صحنه ی تنگ قندیل ، وجود حلقه ی تأیید حاکی از آنست که این صحنه جنبه ی سیاسی و تبلیغاتی دارد ونه جنبه ی نقش « یادبود خانوادگی ». دیگر این که ایجاد این دوسنگ نگاره در کنار نهر آب اتفاقی نبوده و مسلماً از برای بزرگداشت ناهید بوده است و چون در تنگ قندیل ، نفر سمت چپ نیلوفری در دست دارد گفتیم علامت ناهید است ، بلاشک خود اوست.
از طرفی دیگر نمایش افراد سه گانه ی این صحنه مشابه همان ترکیب سه گانه ی غار خسرو دوم در طاق بستان است که کمی جلوتر در مورد این هم توضیح خواهیم داد و حاکی از آن است که مشروعیت پادشاه دو رکن دارد : یکی تأییدی است که از اهورامزدا دریافت می دارد و دیگری فری است که از ایزدان بخشنده ی فر نصیبش می شود.

 


پـس در نـظر بـیننده ی ساسانی ، این ترکیب سه گانه نمایانگر مشروعیت مضاعف پادشاه بود. ( بنابراین به بقیه ی توصیفات نقش خود بر گردیم ).
نفر وسط پادشاه است و آن که در سمت راست حلقه به دست دارد اهورامزدا است و اگر پادشاه نه حلقه را گرفته و نه نیلوفر را ، شاید دلیلش این است که صحنه ی تأیید پادشاهی نیست ، بلکه نمایانگر مرحله ی قبل از آن است که اهورامزدا او را نامزد پادشاهی کرده است ولی هنوزش تعویض نکرده است.


دیگر این که همان طور که بعداً استدلال خواهیم کرد کلاه بدون تاج دندانه دار نیز شاهانه است. وجود این کلاه از اهمیت صحنه نمی کاهد. مهم این است که شاه یا شاهزاده به چهره ی ایزدان باشد و به همین جهت اگر یکیتاج دندانه ندار نداشت ، آن دو تای دیگر هم نمی بایست داشته باشند.
با این تفاصیل ، تنها جنبه ی غیرعادی صحنه این است که شاه پشت به اهورامزدا کرده و خواستار پشتیبانی ناهید است و چون تنها پادشاهی که در حقیقت « پشت به اهورامزدا کرده و تأیید از ناهید گرفت نرسه بود. او با این کار اهورامزدا را کنار نگذاشت ، فقط تأکید بیشتر ناهید برای نگهداری دودمانش بود.


معذلک از برای زردشتیان ، این سیاست او نه تنها ناخوشایند بود بلکه نزدیک به کفر و ---- بود ، همانند همه ی تحولات نا به هنگام مذهبی ، واکنشی به دنیال داشت. بنابراین چنین به نظر می رسد که علاوه بر فره افزونی ، هدف از نقش مهر و نیلوفر آبی به جای اپم نبات در سنگ نگاره ی شاپور دوم کنار گذاشتن ناهیدی بود که مقامش بیش از حد در زمان فرمانروایی نرسه بالا رفته بود.


باید خاطر نشان کنم نرسه پسر شاپور اول بود و طی موقعیت های استثنایی شاهد فرمانروایی برادرش بود و مسائلی که گفتن آن بیشتر جنبه ی سیاسی گفتن داستان را دارد و اصلاً مـوضوع بـحث مـا نیست فـقط همین که شاپور دوم به این خاطر حلقه را از اهورامزدا می گیرد نه ناهید. در دوره ی ساسانی ، از برای تجسم بهتر شهاری که رواج داده بودند. شکل و هیأت ایزدان مشابه پادشاه بود ( ولی قدری کوچکتر ) تا فی الفور مشخص شود که پادشاه کیست و ایزد کدامست. نکته ی دیگر هیبت شاه و ایزد به تاج دندانه دار نبود.1


پیکر کننده ی بعدی از آن خسرو انوشیروان ( 531-579 م ) در طاق بستان است. در این پیکر کنده در حالی که انوشیروان دیهیم شاهی را از اهورامزدا می ستاند ، آناهیتا را پشت سر خود قرار می دهد. ظاهراً با این که شاه خود را مروج یکتاپرستی قلمداد می کند ، دل از آناهیتای باستانی نمی کند.
همه ی این تجلیل ها در سده ی نخستین فرمانروایی ساسانیان روی می دهد. سپس برای زمانی دراز چیزی درباره آناهیتا نمی شنویم. همه چیز گواه آن است که آناهیتا رو به افول است. پس از زنگ باختن آیین زرتشت در زمـان ساسانیان ، نـوبت بـه رنـگ بـاختن آناهیتا می رسد.


روشن است که این رنگ باختن ها به سبب جدا شدن دین از زندگی مردم و درباری ـ تشریفاتی شان آن است. از همین روی نقش دین بستگی دارد به روحیه ی شاهی کـه فـرمان می راند. تنها در اواخر فرمانروایی ساسانیان یک بار دیگر در پیکر کده ی مراسم دیهیم ستانی خسروپرویز ( 590-628 م )در طاق بستان با چـهره ی آنـاهیتا رو بـه رو می شویم.


پس از مرگ وی ، هیربدان ضمن جلسه ای در معبد آناهیتای استخر جمع می شوند بـرای چـاره انـدیشی و یـزدگرد سوم را بـه شاهی بر می گزینند. عصر ساسانیان عنصر نمود چهره ی زیبای آناهیتا است. ساسانیان پیش از انتقال پایتخت به تیسقون که اهمیتی استراتژیک داشت ، به سبب تأکید بر پیوند با هخامنشیان برای مددتی بلند در استخر فارس که ریشه های عمیق فرنگ آناهیتایی بود فرمان راندند و معبدهای زیادی در وصف آناهیتا ساختند.1
نمادهای آناهیتا


نماد حیوانی :
کلاغ در آیین مهرپرستی نشانه و پیک ایزد = میترا = مهر است و کبوتر پیک ویژه ی ناهید به شمار می رفت. مجسمه هایی که از کبوتر و قمری در خوزستان و جاهای دیگر ایران پیدا شده رمزی از ناهید است. عـلاوه بـر آن مـرغابی یـا ( اروزا ) یـا ( بط ) هـم نـماد دیـگر ایـن الـهه است. پـرنده ی تـیهو در صـورت و پـیکر خـویشاوند بـط بـه نـظر می رسد. این مرغان از نشانه های دیگر ناهیدند.2
( شاهین ) عقاب هم از جمله پرندگانی است که ناهید در پناه او قر

ار دارد. زیرا در اساطیر ایرانی و داستان ها داریم که آتش ایزدی یعنی آذرخش را به زمین آورده.
از جمله نمادهایی که بر معبد آناهیتا کشف شود عقاب کنده کاری روی سنگ ، مای ستاره است. از حیوانات دیگر قوچ و بز کوهی و حتی گاو از نشانه های دیگر این ایزد بانو هستند. روی کوزه های قدیمی ایران به دست آمده تمام گل و گیاه و انسان و آب تمام پر است روی این ها نقش مار دیده می شود. کار نماد آب ، خرد ، جاودانگی است. 1
ظرف مفزغی از لرستان نیز به دست آمده که با شکل پیکره ای دور تا دور آن با اشکال ماهی تزیین شده است.


نماد گیاهی :
برگ های نیلوفر نماینده ی فر اپام نپات هستند و حلقه ی متشکل از گلبرگ آفتابگردان همچون شمسه و دایره های نقطه گون. چون حرمت ناهید بالا رفت ، تعداد نشانهایش نیز افزایش پیدا کرد و بر روی ساغرهای نقره ، اضافه بر نیلوفر و کوزه ، معمولاً چهار تا شش نشان دیگر ظاهر شد. یکی از آن ها انار است. در بین دو شاخ قوچ روی سر ناهید به شکل میوه ی کامل پدیدار شده است و پیش روی پادشاه ، به صورت گپه انار دانه شده. مهم تر آن که در یک قاب گلچین دیگر از قصد کش در دل یک گل نیلوفر که به ساقه اش یک ---بسته شده جلوه می کند.2


همچنین گیاه سنبله و اسپرغم که نقش بر موزاییک کف ایوان در ( بیشاپور ) از سده سوم بیش از مسیح از زمان ساسانیان. در ایـن نـقش بـانویی ایـرانی جـامعه ی جـالب در دستی ( خوشه ) را رد و رو به رویش ( خوشه ی دیگری ) دیده می شود که رمزی از برج ( خوشه ) را می نمایند.
نماد انسانی :


مری بویس می گوید : زردشتیان به طور روزمره در نماز او زرین گاه ، او رادکیسنا ، از اپم نپات یاد می کنند. لذا از برای زرتشتیان آن زمان ، پـسر بـچه ی کـنار ناهید که « بانوی آب ها » بود ، الزاماً اپم نپات بود که نام دیگرش معنی « فرزند آب ها » است. تصویر ناهید با پسر بچه مکرر دیده می شود. په روی مهر ، مثل و چه روی تنگ آب یا شراب.


این تصاویر مؤید آنند که در یک برهه از زمان ، کوششی به عمل آمد تا اپم نپات را به قالب فرزند ناهید در آورند تا به طریق معکوس ، ناهید وارث اپم نپات بشود و همتا ---.1
ناهید در شکل و هیکل سمبل انسانی خود ، زنی زیبا و خوش اندام و بلندبالا مجسم و تصور شده که زیبا چهره ، با بازوان سپید و اندامی برازنده با پالاپوشی زرین و پرچین ، طوقی زرین بر گردن توصیف شده است.2
نماد غیرانسانی و هندی :
اگر دقت کنیم تمام حروف خطوط میخی عبارت از مثلث هایی هستند مه تشکیل کـلمات می دهند و مـثلث هم چـنان چـه می دانیم نـشانه ی نـاهید و تـیر ، ( ایزدان ایرانی ) می باشد.
قوس و هلال و طاقی شکل که در ساختمان های ایران سبک معماری و طرح اساسی است و بزرگترین طاق هلالی شکل آجری یا طاق کسری در مدائن گواه بزرگ این گفته است. قوس یا ---- بیرونی « نیماسب » در شکل قوس قزح یا رنگین کمان یا کمان دستم کنایه به ایزد ناهید هـم دارد و نـظر بـه اتـحادی کـه مـیان ( تـیر ـ نـاهید ) است شکل خـمیده و منحنی و دال شکل و قوس و قوز هم نشانه ی ایزد اصلی آب و هم نشانه ی ایزدان ( تیر ـ ناهید ) است. این قوس یا رنگین کمان رستم یا کمانه ی آسمان یا قوس قزح به نشانه ی قوس یا برجی که با تیر و موسوم ایزد تیر و نیز ناهید دارد. پس ناهید که رب النوع بزم بود و نشانه ی اصلیش اجباراً جایش یر رویساغر فی هم بود.
به همین مناسبت تعدادی از ساغرهای نقره ساسانی او را در حالت مختلف نشان می دهد. منگوله ی بزرگ روی سرش ، دست های تابیده به دورش ، شمسه پشت سرش ایزد بودن او را گواهی می کنند1 و پستانهای برجسته اش تابع وصفی است که اوستا از او دارد.
در طاق بستان ، حضور ناهید با کوزه ی آب در کنار خسرو و قرارگیری صمندی غار در برابر برکه ی آب ، تأکید مضاعف است بر اهمیت آبان و نمادهایش در آیین پادشاهی شاسانیان از فلزات نقره منسوب به اوست. رنگ سفید از میان رنگ ها مخصوص به بخ بانو آناهید است. حالت چین و چروک لباس ناهید خود بر جریان مواج آب دلالت دارد که در این تصویر چین و حالتهای لباس وی نشان دهنده ی حرکت و جریان آب می باشد.


نتیجه گیری :
در ایران باستان به سبب ارجمندی آب ، چندین ایزد مانند اپم نپات ، تشتر و خرداد و آناهیتا که هر کدام برای پاسبانی از آب وجود داشت.
آناهیتا ایزد بانوی آب در ایران باستان یکی از بزرگترین و محبوب ترین ایزدان آیین زرتشت است که در یونانی به آن : آنائیتیس ، ارمنی ، آناهیت ، فارسی : ناهید نامیده می شود.
نام کامل این فرشته ، اردوی سوره آناهیتا از ترکیب سه صفت اردوی / به معنی فزودن و بالاندن که نام یکی از رودهای افسانه ای است.


سوره / به معنی زور
آناهیتا / از ترکیب حرف نفی اَ ( برابر قائده : اَنـ ) و آهیته ( به معنی چرک ، پلید و ناپاک درست شده است.
پس آناهیتا به معنی نیالوده ، پاک و بی آلایش است و با گذشت زمان به صورت آناهیتا آناهید ، ناهید نامیده می شود.
خاستگاه آناهیتا به عنوان ایزد بانوی آب ها در زمان های آریایی هم بوده خیلی ها او را همتای آفرودیت می دانند اما به نظر من آفرودیت الله ی عشق و شهودت است ولی ناهید با وجود زیبایی از شهرت و لذت به دور است و دیگر این که مجسمه هایی از اغلب آفرودیت برهنه بوده است برهنه بوده اما آبان یشت که اختصاص به این الهه را داردو خصوصیات و ستایش این ایزد بانو را داراست پوشیده است و طوری که از نوشته ها پیداست. او جامعه ای از پوست 300 کیلو در تن دارد . آناهیتای اوستا بر فرهنگ شمالی ـ آریایی نزدیک تر است تا به فرداشت بر میان جنوب غربی فلات ایران و بابل.
بنابراین با توجه به اپم نپات در اوستا و سرسوتی ، ایزد آب ها و دریاچه ها در ریگ ودا می توان گمان برد که باورهای ذهنی ـ مذهبی ایرانیان از ایزد آب ، به هنگام تجسم یافتن مادی در معبدها ، به شدت تحت تأثیر برداشت های میزبانان بومی و دیگر ایزدان آب منطقه به ویژه در غرب ایران قرار گرفته است.


با این همه ی شواهد گویای این حقیقت است که هسته ی بنیادی فرهنگ آناهیتایی ایرانی ـ آریایی بوده است. زیرا آریایی ها به ---- طبیعت اعتقاد داشتن مثل خدای آب خدای ماه ، آسمان و ... با وجود زرتشت و آمدن آن به خدای یکتا و همتا به نام اهورامزدا و داشتن باورهایی مثل این که امشاسپندان یاران اهورامزدا ، ایزدان یاری دهندگان او هستند بنابراین من قدمت آناهیتا را خیلی قبل تر می دانم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید