بخشی از مقاله

بررسی نظریه قطب رشد با بررسی سابقه ی شکل گیری قطب های رشد در ایران

 

چکیده

مفهوم قطب رشد در سال 5691 توسط ،فرانسوا پرو، اقتصادان فرانسوي ارائه گرديد. از سابقه اي طوالني ، پيچيده و گاه مبهم برخوردار است . مضمون اصلي اين ديدگاه بيانگر تمركز فعاليت هاي اقتصادي در تعداد محدودي از مراكز شهري است. ايده اصلي نظري قطب رشد توسعه اقتصادي و رشد است . در كل منطقه يكسان نيست. اما در اطراف يك قطب خاص شكل مي گيرد اين قطب اغلب توسط يك صنعت كليدي در اطراف صنايع مرتبط ، كه عمدتا از طريق اثرات مستقيم وغير مستقيم بر آن تاثير مي گذارد مشخص مي شود.شكل گيري قطب هاي رشد در ايران بازتاب و برايند نظام برنامه ريزي متمركز كه عاري از هر گونه توجه به توانمندي و پتانسيل هاي نواحي است .هدف از اين مقاله تعريفي جامعي از نظريه قطب رشد و شناسايي قطب هاي رشد در ايران و نحوه شكل گيري آنها و همچنين تاثيرات ناشي از قطب هاي رشد بر نابرابري هاي ناحيه اي است اين مقاله با روش توصيفي Bتفسيري برحسب قواعد كه متناسب با موضوع وبا نرم افزارهايي همچون جمع

آوري اطالعات كتابخانه اي ،اينترنتي انجام شده است .


کلمات کلیدی : قطب رشد ، نظریه ، تحولات ، ایران


.1مقدمه

نظريه قطب رشد كه بعد از جنگ جهاني دوم مطرح شد. يك مدل برنامه ريزي صنعتي ومنطقه اي براي " مجموعه اي از صنايع گسترده " واقع در يك منطقه است كه بر توسعه بيشتر فعاليت هاي اقتصاي در سرتاسر حوزه نفوذ منطقه تاثيرگذار است .همچنين قطب رشد فرايندي از توليد انبوه اقتصادي در صنعت وبخشي پويا وهدايت كننده است كه به عنوان موتور توسعه به كار گرفته مي شود. يكي از داليل استقبال از اين تئوري بعد از جنگ جهاني دوم،تراكم اقتصادي اين نوع قطب هاي با بهره روي باال براي افزايش توسعه بود. در واقع ، تمركز سرمايه در اين نقاط باعث كاهش هزينه هاي بومي و وسعت منطقه مي شد. البته برخي معتقدند كه اين مدل جز در كشورهاي اروپايي موفق نبوده است.

مفهوم قطب شرد نشآت گرفته از اقتصاد دانان بريتانيايي است. ويليام پتي )5961-5961( كسي كه مجذوب رشد سريع لندن در طول قرن 51 ميالدي شده بود اعتقاد داشت اقتصاد شهري ستون فقرات وموتور ثروت ملتهاست . با اين حال اقتصاددان فرانسوي فرانسو پرو بود كه با تشريح جزئيات و رسميت به اين مفهوم اعتقاد پيداكرد. از آن به بعد مفاهيم قطب رشد به


1

موضوعي با تعاريف مختلف ونفسير تبديل شده و كاربرد آندر سراسر جهان گسترش قابل مالحضه اي يافت است. معتقد بودند كه استفاده گسترده از مفاهيم رشد در تعدادي از همايش ها و نشريات انعكاس يافته است و همچنين نتايج مثبت كاربرد آ ن در كشورهاي توسعه يافته در غرب اروپا بويژه و ايتاليا آشكار شده است نظريه پردازي چون فريدمن، هيرشمن و بخصوص فرانسواپرو نقش مهمي در فرموله كردن اين الگوي صنعتي شدن داشتند.

فريدمن با ارائه مدل مركز- پيرامون سعي كرد تا تلفيقي از عوامل را مورد توجه قرار داده و رابطه استثماري قطبي شدن را در مركز وحاشيه اي شدن را در پيرامون گوشزد نمايد. هيرشمن نيز با طرح استراتژي رشدنامتعال، به توسعه كل از طريق ايجاد بخشها و مراكز پيشرو و توسعه يافته تاكيد كرد. او متعقد بود كه صنايع مختلف به منظور استفاده از صرفه جوئيهاي ناشي از تجمع به تمركز مكاني در يك محدوده گرايش پيدا كرده و نقاط رشد پديد مي آيد. هيرشمن با ابداع مفاهيم اثر نشت به پايين و اثر قطبي شدن سعي كرد تا اثرات مثبت و تمركز صنعتي را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد. گونار ميردال نيز همانند هيرشمن كاربردهاي مكاني فرآيند توسعه را مورد توجه قرارداد و او بفر خالف هيرشمن به تشديد فرآيند قطبي شدن بويژه در كشورهاي جنوب باور داشت و در نتيجه دخالت را براي تعادل بخشي ضروري مي دانست فرانسواپرو نيز با ابداع مفهوم جديد ي تحت عنوان قطب رشد، كه رويكرد ديگري از عناصر بكار گرفته شده در نظريات هيرشمن و ميردال بود اساسي در مباحث توسعه منطقه اي و برنامه ريزي فضايي ايجاد كرد. او معتقد بود كه توسعه همه جا ودر يك زمان اتفاق نمي افنتد، بلكه آن ابتدا با شدت متفاوت در قطب هاي توسعه ايجاد شده و سپس در كانال هاي مختلف پخش و نهايتاً كل اقتصاد را تحت تاثير قرار مي دهد اين تئوري از معدود تئوريهاي دهه 5691 بود كه با استقال وسيعي از كشورهاي توسعه و در حال توسعه مواجه شد.

.2 نظریه قطب رشد

تئوري قطب رشد ابتدا موضع گيري بود كه عليه رشد سريع پاريس وبه منظور جلوگيري از تمركز بيش از حد فعاليت هاي اقتصادي در اطراف پاريس بوجود آمد. بنابراين ، تئوري قطب رشد بيش از حد متروپل و تسلط آنها بر اقتصاد ملي .

در مقابل چنين تمركز، تئوري قطب رشد بدنبال ايجاد قطب اقتصادي در فواصل مختلف از پاريس بود بطوريكه اين قطب ها قادر باشند جلو تمركز فزاينده را گرفته و به پخش فعاليت هاي اقتصادي وبه تبع آن پخش توسعه كمك كنند.

نطفه اوليه قطب رشد در مقاله فرانسوا پرو كه در سال 5691منتشر شد، بسته شده است.اين مفهوم ابتدا با فضاي اقتصادي ارتباط ، داشته ونه با فضاي جغرافياي ، از نظر او ، يك قطب رشد به مثابه نقطه اي در فضاي اقتصادي به صورت مجرد وانتزاعي محسوب مي شد، كه نيروهاي متماي به مركز را جذب ونيروهاي گريز از مركز را در طي زمان به سراسر ميدان مغناطيسي قطب، انتشار مي دهد.به طور كلي پرو، رشد پايدار اقتصادي را در گروه تمركزصنايع پيشاهنگي را به تحرك واداشته وخود نيز از پيامد انتشار نوآوري بهره مي گيرد.اين فضاها تحت عناوين قطب ها يا مراكزي هستند كه نيروها را بخود جذب وپخش مي كنند . بنابراين ، رشد همزمان در همه جا اتفاق نمي افتد .بلكه در نقاط يا قطب هاي توسعه اي اتفاق مي افتد كه از قدرت جاذبه بااليي برخورداند. اين نقاط، ، توسعه را در كانالهايي پخش مي كنند ، كه كل اقتصاد را تحت تاثير قرار ميدهند.قطبهاي توسعه از كارخانجات ، صنايع وبخشهايي از اقتصاد تشكيل شده اند كه داراي دوويژگي عمده هستند. اول اينكه آنها از ارتباط ، دروني قوي برخوردارند ودوم اينكه رشد خود را با پيوند هاي پسين تنظيم مي كنند.مفهوم ابداعي پرو برگرفته از ايده شومپيتر است كه رشد محصول مستقيم و غير مستقيم نوآوريهاست. بنابراين، نوآوريهاي موسسات بزرگ عوامل اصلي و اوليه پيشرفت هاي اقتصادي است. بسياري از نوآوريها وابداعات در واحد هاي بزرگ اقتصادي كه قادراند محيط اطراف خود را تحت تاثير قرار دهند و بر آن چيره شوند، بوجود مي آيد بنابراين، تئوري شومپيتر تئوري ارتباط دروني وبين صنايع دو سنگ بناي عمده تئوري پرو مي باشند.


2

.

مشخصه عمومي قطبهاي توسعه ، تمركزواحدهاي صنعتي بزرگ مقياس وايجاد تراكم اقتصادي است. بطوريكه اينگونه مجموعه ها داراي ارتباط دروني بوده واز زنجيره هاي پيشين وپسين برخوردارند در كشورهاي در حال توسعه، تئوري قطب رشد در سه مورد بكار گرفته شده است.

اول، در مدرنيزه كردن مناطقي كه بعنوان نواحي عقب مانده و داراي اقتصاد منزوي بوده اند. دوم، در رابطه با ايجاد مراكز شهري در مناطقي كه داراي منابع طبيعي قابل بهره برداري بوده اند. سوم، در مواردي كه مشكل رشد فزاينده در متروپل ملي بوجود آمده است

.3 تفاوت های دیدگاه های هیرشمن و فرانسوا پرو:

هيرشمن به ماهيت تمركز توسعه اقتصادي اعتقاد داشت وآنرا قطبي شدن مي ناميد . با اين حال او معتقد بود كه در بلند مدت، با غير اقتصادي شدن تمركز ) ظهور بي صرفه گاي هاي اقتصادي ( اثر بخش يا نشت به پايين بر اثر جذب غلبه خواهد كرد.

مطالعات محدودي كه در اين زمينه وجود دارد نشان مي دهند كه پخش توسعه از قطب رشد منطقه تحت نفوذ بطور يكسان اتفاق نمي افتد بلكه شهرهاي مهم اطراف سهم بيشتري از اين امواج توسعه را بخود اختصاص مي دهند . وقتي نوبت به مناطق روستايي مي دشد ابتدا روستاهاي نزديك وبالفاصل قطب تحت تاثير امواج توسعه متصاعد شده از قطب قرارمي گيرند و هر چقدر از قطب فاصله گرفته مي شود .امواج توسعه نيز كاهش بافته وروستاهاي دوردست وايزوله شده كمتر از مواهب توسعه قطب رشد استفاده مي كنند و يا اصالا تحت تاثير اينگونه امواج قرار نمي گيرند.

در قالب نظريه رشد غير متوازن هيرشمن بطور كلي بر مبناي مبادالت واسطه اي بين بخشي ) تقاضا وعرضه فعاليتهاي توليدي ( سنجيده مي شود.

اما در نظريه قطب رشدپرو، قلمرو فعاليت هاي يك بخش عالوه بر مبادالت واسطه اي بين بخشي ، تقاضاي نهايي ) مصرف خانوارها،مصرف دولت، سرمايه گذاري وصادران( وعوامل توليدي) اجزاي ارزش افزوده ( بطور همزمان مورد توجه قرار مي گيرند.

دامنه قلمرو فعاليت بخشها در نظريه پرو بيشتر از دامنه قلمرو فعاليت بخشها در نظريه هيرشمن است. روشهاي مختلف سنجش اهميت اندازه بخش ها در رويكرد سنتي ريشه در نظريه هيرشمن دارد. حال آنكه روش ها مختلف سنجش اهميت اندازه بخش ها در رويكرد نوين بيشتر بر نظريه پرو استوار است.

.4×مفاهیم اساسی مدل قطب رشد

الف(. مفهوم صنايع عمده و هدايت كننده و موسسات توليدي بيان مي كندكه در مركز قطب رشد موسسات توليدي بزرگي وجود دارند كه جزو صنايع هداست كننده محسوب مي شوند بطوريكه بر ساير واحدهاي توليدي غلبه دارند.

مكان جغرافيايي اينگونه صنايع در برخي نقاط مركزي در يك منطقه ، بخاطر عوامل متعددي نظير بومي بودن منابع ) وجود آب فراوان ،سوخت ارزان و ... ( وجود برتريهاي محلي ، وجود شبكه ارتباطي ، وجود مراكز خدماتي مورد نياز، وجود زيرساختهاي اوليه ،نيروي كارارزان و فراوان و... مي باشد. در عالم واقع نقاط رشد ، اغلب با شبكه مكانهاي مركزي موجود پيوند خورده است.

ب(. مفهوم قطبي شدن بيان مي كندكه رشد سريع صنايع هدايت كننده موجب تمركز ساير واحدهاي اقتصادي به قطب رشد مي گردد. اين تمركز اقتصادي بطور طبيعي باعث تمركز جغرافيايي از طريق جريان منابع و جذب فعاليت هاي اقتصادي به

3

تعداد محدودي از مراكز در يك منطقه مي گردد. حتي اگر بعد ها برخي از اين عوامل مكاني از بين بروند . اين روند بدليل وجود تراكم وتمركز اقتصادي در آن مراكز ادامه مي يابد.

ج(. مفهوم اثرات پخش بيانگر اين واقعيت است كه به مرور زمان اثرات توسعه ايجاد شده در قطب رشد به صورت امواج در فضاهاي اطراف خود منتشر مي گردد. اين " نشت به پايين" يا " اثرات پخش" بويژه براي برنامه ريزي منطقه اي جاذبه داشته واخيرن نيز همين جنبه از تئوري استفاده از آن را در سايستگزاري هاي منطقه عموميت بيشتري داده است.

موضوع " اثرات پخش " از پيچيده ترين جنيه هاي مربوط به تئوري قطب رشد مي باشد.شواهد تجربي كمي وجود دارد كه نشان دهد امواج توسعه از قطبها بطرف بيرون منتشر شده باشد. به همين دليل، هيرشمن وميردال از " اثرات واپس روي " و " اثر تمركز" به جاي " اثرات پخش" و " نشت به پايين" سخت گفته اند.

آنها معتقد اند كه در اين فرآيند نيروي كار ماهر سرمايه مواد اوليه وساير پتانسيل هاي توسعه از نواحي حاشيه اي جذب مركز مي گردد. و در نهايت موجب تمركز فزاينده فعاليتهاتي اقتصادي وانباشت سرمايه در مركز شده وشكاف مركز- پيرامون را وسيع تر مي كند. ودر نتيجه عدم تعادل هاي فضايي در مناطق تشديد مي شود.

ميردال معتقد است هنگامي كه به هر دليلي رشد يك مركز شهري شروع مي شود. از آن پس انباشتي از صرفه جويي هاي داخلي وخارجي پيوسته رشد آن مركز را به زيان ديگر مراكز استحكام وتدام بخشيده وجريان هاي نيروي كار، كارآفريني ، بازرگاني و سرمايه را به خودجذب مي كند. اين همان فرآيند قطبي شدن است كه ميردال آنرا عليت تراكمي مي نامد

.5 محاسن ومعایب تئوری قطب رشد

الف( محاسن

· رشد يك نقطه ) قطب( خود به خود توسعه ي منطقه اي را ارتقاء مي بخشد.

· قطب رشد خود يك مركز جاذب جمعيت مي شود ومهاجران مناطق كم تر توسعه يافته را بهجاي آوردن به شهرهاي بزرگ ومتراكم ، به سمت خود جلب مي كند.
· قطب رشد در نهايت « اثر پخش» به و جود مي آرود، يعني آثار مثبت توسعه را در نواحي پيرامون انتشار مي دهد.

· قطب رشد به تدريج به فرآيند انتشار نوآوري ها از طريق نظام سلسله مراتبي شهري ياري مي رساند.)هنسن ، و

ديگران ، .)5119

در اين راهبردت به شهرها اولويت داده مي شود تا توسعه ي اجتماعي- اقتصادي شهرها موجب توسعه ي اجتماعي اقتصادي روستاها شود و شهرها طي ساز وكار مرسوم به « گسترش» ، توليد كساورزش نواحي مجاور خود را تحرك بخشند
ب( معايت

· مغايرت با مباني توسعه ي همگن با محيط زيست به دليل بهره برداري بيش از ظرفيت هاي موجود ) پاپلي يزدي وسناجردي ، 5166، ص .)611
· ايجاد شكاف طبقاني در شهرها و به خصوص بين روستا وشهر به تبع آن افزايش مهاجرت هاي روستا- شهري.

· ايجاد فقراز پايين ترين دوره تا باالترين رده هاي اجتماعيدر كشورهاي جهان سوم) به دليل فعاليت هاي صنعتي

وارداتي و گاهاً تأمين نيروهاي متخصص آن از خارج از مرزها(.

به طور كلي در كشورهاي جهان سوم با اجراي سياست « قطب رشد» شهرها نتوانستند خدمات الزم را اراده دهند وموجب حركت نقاط روستايي شوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید