بخشی از مقاله
خانواده و تربيت ديني فرزندان
نظام تربيتي اسلام
اسلام ديني است كه براي كليه شئون زندگي پيرامون خوئ برنامه هاي منظم و تدوين شده دارد و بر پيرامون آن است كه با شناخت اين برنامه ها و عمل به آن سعادت و كمال نهايي خود را بدست آورند اسلام دين تعلم و تربيت است، در اولين آياتي كه بر نبي اكرم (ص) نازل شده است امر به خواندن مي كند، آنها به اسم كس كه رب و پروردگار انسان است. اما انچه كه مايه تاسف است
اين است كه بين ما و فرهنگ غني اسلام فاصله انداخته بودند و باورمان شده بود كه همه چيز، حتي راه تعليم و تربيت انسان ها را نيز بايد از بيگانگان نا آشنا با اسلام و يا به عبارت صحيح تر از دشمنان اسلام فرا بگيريم و فراموش كرده
بوديم كه قرآن به مسلمانان دستورالعمل صادر مي كند و از پيروي غير مسلمان نهي مي كند كه:
‚ اي اهل ايمان يهود و نصاري را به دوستي نگيريد، اينان بعضي دوست بعضي ديگرند، و هر كه از شما كه اهل ايمان هستند، به آنها دوستي كند، از آنان خواهد بود، و خداوند گروه ستمكار را هدايت نمي كند“
غفلت مسلمانان
آري ما مسلمانان در اثر نفوذ ارزشهاي غلط غربي، از فرهنگ اصيل خود روي افتاده بوديم و اجازه مي داديم ما را تحقير كنند و ميراثهاي فرهنگي ما را حقير و ناچيز بشمارند و حتي اجازه مي داديم علاوه بر غارت ثروت و اموالمان براي القاي ارزشهاي غلط را بدون محابا بگويند و بنويسند كه اسلام در جوهر و اساس خود با علم و فلسفه دشمني دارد. و يا اينكه براي ما مسلمانان هرگز مقدور نيست كه از نظر فكري و علمي و فني به پاي غرب برسيم مگر اينكه از فرق سرتا ناخن پاخونگي شويم.
چهار اصل در تربيت اسلام
قبل از اينكه ويژگي هاي نظام تربيتي اسلام را بر شماريم توجه به نكات زير به عنوان چند اصل براي شناخت بيشتر تعليم و تربيت اسلامي بسيار ضروري است:
1- تعليم و تربيت اسلامي قدرت و توانايي آن را دارد كه به مسايل و مشكلات جامعه مسلمانان و يا امت اسلا مي پاسخ گويد و مناسب ترين نظامي است كه مي تواند سعادت دنيا و آخرت همه جوامع اسلامي را تامين و تضمين كند. همچنين بر پايه تعليمات قرآن و ديگر منابع اسلامي.
2- تعليم و تربيت اسلام بر پايه ايمان و اعتقاد خالص به خداي بزرگ و تعليمات حيات بخش ثرآن كريم استوار است. منابع و مراجع اصلي اين نظام نيز همان منابع چهارگانه احكام فقهي يعني ‚ كتاب، سنت، عقل و اجماع است.
3- تعليم و ترييت الامي نظامي گسترده و فراگير است و يكي از وظايف دولت جمهوري اسلامي بايد اين باشد كه بر هيچ احدياجازه تدهد كه راهي جزء تحكيم مباني اسلام بپويد. اصل چهار قانون اساس جمهوري اسلامي ايران بدون كمترين ابهامي ناظر بدين مطلب است و هر آنچه را كه بر موازين اسلامي مبتني نباشد بي اعتبار مي كند.
4- در تعليم و تربيت اسلامي روش و طرز مديريت و به طور كلي سياست هاي اجرايي در واقع تابع و با متغيري هستند از غايات و هدف ها و اين بدان معني است كه هدف هاي تربيتي را جز از طريق بكار گرفتن شيوه هاي اسلامي سره و خالص نمي توان از مرحله فرض و انديشه بر مرحله تحقيق و عينيت درآورد به عبارت ديگر تعليم و تربيت اسلامي به هيچ وجه از نظام اسلامي حدا و منفك نيست و براي تحقيق هدف هاي تعليم و تربيت اسلامي بايد به روشهاي تربيتي اسلامي از يك سو و شيوه هاي مديريت اسلامي از سوي ديگر روي آورد.
ويژگي هاي نظام تربيتي اسلام
تعليم و تربيت اسلامي انسان را از مرزهاي تنگ ماده پرستي و طبيعت كرايي فراتر ميبرد و به سوي خداوند بزرگ مي كشاند و توحيد را به عنوان فلسفه جهان بيني و معاد را به عنوان فلسفه زندگي مطرح مي سازد و عقل و علم را ملاك يافتن حقيقت و ضابطه رستگاري تلقي مي كند و بر دو اصل تزكيه و تعليم تكيه دارد. تعليم و تربيت اسلامي داراي جنبه هاي الهي- هدايتي، پويايي، عقلاني و همگاني بوده است. كه به هر يك از آنها اشاده خواهد شد. اسلام به تربيت و فطرت نوع بشر توجه همه جانبه دارد و در تربيت او را از هيچ چيزي غفلت ننموده، جسم و عقل و روان انسان را تربيت مي كند و همه فعاليتهاي انسان را در زندگي معنوي و حيات مادي وي شامل مي شود و اصلت را به تربيت مي دهد و تعليم و آموزش را وسيله و مقدمه آن مي داند.
اول: تربيت اسلامي جامع است. اين جامعيت از اين نظر است كه شامل جسم و روح و فرد و جمع و دنيا و آخرت مي شود. اسلام روان انسان را با پيوند بين انسان و خدا پرورش مي دهد و براي ايجاد اين پيوند لذت بخش:
1- حساسيت و درك قلب انسان را تحريك مي كند تا با مشاهده قدرت خلاقه خداوندي در عالم وجود پيوسته قدرت مطلق و بي نهايت او را احساس مي كند. ‚ ان الله علي كل شيء قدير“
2- انسان را به اين حقيقت حساس متوجه مي سازد كه خداوند متعال پيوسته مراقب حال اوست. ‚ ان الله كان عليكم رقيبا“ يعني ‚ بدرستي كه خداوند مراقب و محافظ شما است و بر كليه اموري كه از شما سر مي زند ناظر و شاهد است.
3- در نتيجه علم و آكاهي ، خوف و خشيت از خدا را در دل انسان بيدار مي كند و ياد آوري مي كند كه هر چه علم و دانش افزودن يابد بر ترس و خشيت او از خداي سبحان افزوده مي شود. كس كه عالمند و خداي سبحان مي شناسند از خدا خشيت و ترس دارند و نتيجه اين ترس، خشوع و خضوع در مقابل خداوند است.
4- شديد ترين محبت را دل انسان بر مي انگيزد: و الذين امنو اشد حبا الله
‚ آنهايي كه با تمام وجود بر خداي سبحان ايمان آورند شديد ترين محبت ها را نسبت به خدا دارند و براي جلب رضاي او تلاش مي كنند و در تمام لحظات خود مي خواهد كه پروردگارا با كارهاي كه رضايت او را جلب مي كند از خود خشنود تر دانند.
5- در انسان چنان روح تسليم ايجاد مي كند كه در مقابل سهنگين ترين حوادث خم بر ابرو نمي آورد و با تمام وجودش استغاثه كند.
دوم- تربيت اسلامي عبادت است.
قرآن كريم يكي از اهداف آفرينش را عبادت مي داند. دليل اين امر آيه شريفه و ما خلفت الجن و الانس الا ليعبدون. يعني ‚ جن و انس را نيافريديم مگر براي عبادت خودم“ و مي دانم كه خداي تبارك .و تعالي نه تنها به عبادت عابدين بلكه حتي به خودش نياز است و اين عبادت تنها وسيله راهي است كه انسان را به مقصد نهايي كه كمال اوست مي رساند و نماز كه بزركترين وسيله ياد او است يكي از عبادات قرار داده است. عبادت زماني ارزش خود را بروز مي دهد كه به صورت راه ورسم زندگي در آيد و ارزش واقعي آن زماني است كه شيوه رفتار و ركدار و تفكر و همه شئون زندگي انسان را فرا بگيرد و به پيوند عميق بين قلب انسان را تامين مي كند بنحويكه در هر حال با خدا مرتبط باشد وداد و ستدش با خدا بازگشت و رجوعش به خدا و در تمام لحظات زندگيش بياد خدا باشد.
سوم: تربيت اسلامي هماهنگ با فطرت انسان است.
تربيت اسلامي با طبيعت آدمي و نياز هاي او رشد و تكامل او سازگار است اين تربيت هم نياز هاي معنوي انسان را تامين مي كند و هم نياز هاي اجتماعي و هم نياز هاي عقلاني او را هم
احساسات و عواطف را تحريك مي كند و هم ميل به كنجكاوي و حقيقت جويي نسان را ارضاء مي نمايد. و براي سلامت جسم و روان خود و جامعه دستورات جاويدان دارد كه اين دستورات در كليه شئون زندگي با فطرت خداجويانه و پرسشگر او هماهنگي دارد.
چهارم: تربيت اسلامي متكي بر علم و يقين است.
بسيار اتفاق مي افتد كه انسانها اغلب كارهاي خود را بر اساس اطلاعاتي كه دارند و بر مبناي حدي و گمان تنظيم و احرا مي كنند، و چه بسا در مواردي كه ا علم و اطلاع كافي برخوردار
نيستند، نتايجچ نا مطلوبي بدست مي آورند. مكتب تربيتي اسلام كه سازندگي انسانها را بر عهده دارد، اساس كار خود را بر علم و يقين مي گذارد و از پيروي و تبعيت از هر آنچه كه خود نسبت به ان علم ندارد،
الف) عين اليقين، و آن زماني است كه آتش بر عينه مي بيند كه وجود دارد
ب) علم اليقين، و آن زماني است كه انسان از وجود معلول به علت پي مي برد مثلا با وجود دود مي فهمد كه آتش وجود دارد.
ج) حق اليقين، و آن زماني است كه انسان سوزاندن اتش را لمس مي كند وقتي تربيت بر مبناي علم و يقين باشد از آنچه محقق شده و ثمر بخش بودن آن حتمي است استفاده مي ود و بدين ترتيب فرضيات و نظرياتي كه هنوز جنبه علمي نداشته و به حقيقت و قطعيت نرسيده باشند در تربيت اسلامي جايز نخواهد بود.
پنج: تربيت اسلامي بر تزكيه و تعليم تكيه دارد.
در اين باره نيز قبلا نيز مختصري اشاره اي كرده ايم و توضيح مطلب اين است كه اسلام تزكيه نفس و آراستگي اخلاق را مقدم بر تعليم مي شمارد و رستگاري انسان را نتيجه تزكيه نفس از آلودگي هاي اخلاق مي شناسد و هدف بعثت را همين را همين نيز قرار داده است و يكي از مواردي كه خداوند متعال منت و بخشش خود را بر بندگان يادآوري مي كند همين مورد است.
خصوصيات تربيت الهي
تربيت الهي خصوصياتي است كه بايد از قرآن مجيد و اخبار و احاديث و. سيره معصومين و آنچه از آن بزرگان بما رسيده است كشف كنيم و دريابيم بعضي از اين خصويات بقرار زير هستند.
1- تربيت الهي از كمال مطلق برخوردار است و نه تنها همه ابعاد وجود انسان را در نظر دارد بلكه از جامعت نيز برخوردار است و تحت تاثير شرايط زماني و مكاني همچنين و زير نفوذ عوامل فشار قرار نمي گيرند.
2- تربيت الهي با فطرت انسان سازگاري دارد.
3- تربيت الهي حيات انسان را به فاصله انعقاد نطفه و مرگ محدود نمي سازد بلكه حيات انسان را به اتصال به مبدا اعلاء و از او بدون و به سوي او در حركت بودن جاودانگي مي بخشد.
4- تربيت الهي انسان را در جهت سعادت ابدي سوق مي دهد. يعني نه تنها او را در اين دنيا به فضايل معنوي و اخلاقي مي آرايد و او به صورت فردي كمال جو، دانش دوست، با تقوا، ايثارگر و عدالت خواه در مي آورد، بلكه با ارتباط دادن فرد به مبدا هستي و سوق دادن او به سوي اين مبدا سعادت او را تامين مي كند.
هدايت چيست؟
مي توان گفت كه همه مسلمانان با مفهوم كلي هدايت آشنا هستند. يكي ا چيزهايي كه ما مسلمانان در هر روز حداقل بار با حضور قلب كامل و با كلمات آسماني از خداي تبارك و تعالي درخواست مي كنيم ايت است كه اهدنا الصراط المستقيم يعني ‚ پروردگارا ما را به راه راست هدايت فرما“ هدايت يكي از سنت هاي پر ارزش الهي است و عبارت است از دلالت و نشان دادن هدف به وسيله نشان دادن راه، كه اين خود يك نحورساندن به هدف است و كار خدا است. و همه جهانيان امكان قلمرو هدايت الهي مي باشد و همه محتاج هدايت الهي است زيرا وقتي هستي چيزي از خودش نباشد و در اصل هستي خود مبدا هستي بخش محتاج باشد، ناگذير در هدايت نيز به او نيازمند خواهد بود.
الف) هدايت تكويني
هدايت تكويني عبارت است از به جريان انداختن اجزا و روابط تكويني طبيعت و انسان در مجراي قانوني خود و اين هدايت نظم دقيق حاكم بر جهان هستي اثبات مي نمايد. در هدايت تكويني پروردگار متعال نيروهاي علمي انسان را از بينش خاص و نيروهاي علمي او را از كشش مخصوص برخوردار مي فرمايد كه فهم و مشاهده معارف الهي و پيمودن راه و نيل به هدف نهايت بر وفق مراد او حاصل شود. متعلق هدايت تكويني، فعل خود هادي، يعني خداي متعال است. لذا هيچگونه
تخلفي در آن راه ندارد. تمام موجودات اعم از جماد و نبات و حيوان و گياه از نعمت هدايت تكويني خدا بهره مند هستند. قرآن مجيد از قول حضرت موسي در مقابل سوال فرعون كه از رب موسي و برادرش مي پرسد اينطور پاسخ مي دهد:
قل ربنا الذي اعظي كل شي خلقه ثم هدي يعني«پروردگار ما آن خدايي است كه به هر چيز كه از نعمت بهره مندش فرمود، نعمت هدايت را نيز بر او ارزاني داشت.»
ب) هدايت تشريعي
هدايت تشريعي عبارتست از آن دستورات خداوندي كه انسانها با پيروي از آنها مي توانند به رشد و كمال خود برسند با هدايت تشريعي خداوند قانون سعادت بخش را در اختيار مردم مي گذارد و با امر به فضايل و نهي از رذايل آگاه مي كند كه با اراده و اختيار خويش راهي را انتخاب كند كه به پايان آن كه سعادت خواهد بود متعلق به آساني برسد، در هدايت تشريعي فعل مهتدي يعني انسان است كه با استفاده از اراده و اختيار خويش از او سر مي زند و موفقيت با شكست او در اين امر به نحوه استفاده از دستورات الهي و راهنمايي هاي او پيوستگي خواهد داشت.
هدايت تشريعي را پيامبران از جانب خداي سبحان انجام مي دهند قرآن مجيد كتاب هدايت است عموما و براي يقين خصوصا كما اينكه مي فرمايد: ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين يعني" اين كتاب بي هيچ ريب و ترديد، راهنماي پرهيزگاران است."
شرايط هدايت
1- ايمان: اولين شرط براي استفاده از نعمت خداي سبحان مومن بودن به آن است.
2- بازگشت به خدا: انساني كه به غفلت از راه خدا منحرف شود و يا به اشتباه در راه شقاوت قدم گذارد. هر گاه متوجه شود توبه اش را مي پذيرد.
3- جهاد در راه خدا: آنانكه در راه خدا تلاش و كوشش مي كنند قطعا به راه هاي خودشان راهنمايي مي شوند.
4- اعتصام به خداوند: كس كه دل از اغيار بپردازد و آن را با كمال خلوص بر او بندد و با اعتقاد و اعتماد بر او تمسك جويد، از نعمت هدايت و سعادت بهره مند مي شود.
نقش هدايت در تعليم و تربيت
مفهوم هدايت در تعليم و تربيت ارزش ويژه اي دارد. گاهي تعليم و تربيت و هدايت دو مفهوم مترادف تلقي مي شوند و هدف از تعليم و تربيت انسان ها همان هدايت فرد و جامعه دانسته مي ش
ود. در واقع هدايت انسان در مسير كمال شايسته او رسالت اساسي تعليم و تربيت محسوب مي شود.
"هدايت" در امر راهنمايي و مشاوره مفهومي گسترده تر دارد و نمي توان آن را امر كردن يا دستور دادن و همچنين توصيه كردن و موعظه نمودن و يا تلقين و تحميل نظر به فرد ديگر دانست. در امر هدايت راهنما بايد با استفاده از تكنيكهاي مختلف راهنمايي شونده را به امكانات و توانايي هاي خود واقف سازد و او متوجه سازد كه مسايل و مشكلات و موضوعاتي كه براي او مهم هستند و در زندگي او نقشي را ايفا مي كنند بشناسد و با استفاده از توانايي هاي بالقوه خود براي حل مسايل و مشكلاتش بهترين تصميم را بگيرد. و امر هدايت در جريان تعليم و تربيت جنبه هاي مختلف رشد شخصيت از جمله جنبه عقلاني، جنبه اجتماعي، جنبه عاطفي و جنبه بودن از همه مهمتر جنبه ايماني او را در بر
مي گيرد.
معصومين و عقل
در نظام تربيتي اسلام يكي از مهمترين نيروهاي انساني و بزرگترين نعمت خدادادي عقل است پيامبر گرامي اسلام و ساير پيشوايان معصوم اين مكتب تربيتي كه نمونه و مظهر محبت و عطوفت و برادري و برابر و عدالت و از خود گذشتگي و تقوا و مبارزه و جهاد در راه حق هستند از نظر عقل نيز همه جزء خردمندان بزرگ جهان محسوب مي شوند و جبهه عقلاني در اعتقادات، توصيه ها و مبارزات آنها و همچنين در آموزش ايشان به روشني ديده مي شود.
اهميت عقل
تكيه بر عقل و تاييد عقلاني از ويژگي هاي تربيت اسلامي است و مسلمانان بايد اصول و مباني اعتقادات خود را از طريق عقل بپذيرد. دين مبين اسلام نظامي پوياست و يكي از دلايل پويايي آن اين است كه با صراحت از پيروان خود مي خواهد كه در پذيرش مباني مكتب به تقليد و پيروي كوركورانه تسليم نشوند و انديشه و عقل را بكار گيرند.
اسلام مكتبي است كه بر مباني عقلاني مبتني است و اهميت عقل را در زمينه هاي مختلف مورد تاييد قرار مي دهد. بعضي از آيات و احاديثي كه اهميت عقل را مورد تاكيد قرار
مي دهند به شرح زير است:
عقل و غنا
آيات و احاديث زيادي وجود دارد كه هم پرورش عقل و خرد و هم استفاده از آن را در تربيت اسلامي و خودسازي انسانها مورد تاكيد قرار مي دهد و همچنين كساني را كه عقل خود را بكار نمي بندند و در معرض گمراهي و پليدي ها قرار مي گيرند، مورد سرزنش قرار مي دهد و معرفي شدن گوش و چشم و قلب و ساير اعضاي وجود انسان در مقابل خداي تبارك و تعالي و امر به انديشه و تعقل و اذكر به اولي الباب در قرآن همه بر قابل اعتنا بودن اين امر دلالت دارند و نهج البلاغه از قول مولاي متقيان حضرت علي(ع) عقل را سرآمد بي نيازي ها و بي عقل را بزرگترين فقر معرفي فرموده است:
لازم به يادآوري است كه آن نظام تربيتي كه در انسان سازي به اين تكيه بيشتري داشته باشد، بهتر خواهد توانست انسانها را در راه پيشرفت و تكامل خود مددكار باشد زيرا انسان موجودي است كه با استفاده از اين نيروي خدادادي:
1- امور و كارهاي مربوط به خود را ميشناسد.
2- مشكلات و مسائل خود را تشخيص مي دهد.
3- چگونگي مناسبات و روابط خود را با ديگران تنظيم مي نمايد.
4- موانع و سدهايي را كه در مسير رشد و كمال او به وجود مي آيند از پيش پا بر
مي دارد.
5- با تجزيه و تحليل امور بهترين و كم زحمت ترين راه و روش و اسباب را براي رسيدن به كمال مطلوب خود به كار مي گيرد.
معني عقل و رابطه آن با دين
مي گويند واژه عقل و عقال است و عقال به زانو بند شتر گفته مي شود و از اين جهت عقل ناميده شده است كه بر سركشي غرايز و هوسها بند مي نهد.
در مورد حقيقت عقل و اينكه آيا قوه اي است كه در انسان پديد مي آيد و يا حقيقتي است مجرد از ماده كه در خارج از انسان وجود دارد و از آن حقيقت پرتوي بر انسان
مي تابد سخن بسيار گفته شده است. حقيقت آن هر چه باشد اين نكته مسلم است كه با استفاده از اين موهبت الهي است كه انسان مي تواند زندگي خود را دريابد و بدان نظم و ترتيب دهد و رابطه امور را كشف كند و از مقدمات به نتيجه پي ببرد. تفكر و سنجش و تشخيص ميان نيك و بد از اعمال عقل مي باشند.
برخورد مسلمانان با مكتب اصالت عقل
مسلمانان به عقل و فلسفه يونان روي خوش نشان دادند و تا حدي افراط هم كردند تا آنجا كه با فرهنگ هاي بيگانه بخصوص با فلسفه يونان آشنا شدند و آن را وسيله دفاع از دين خود قرار دادند و عقل را تنها سرچشمه معرفت قرار داده و راه خداشناسيش شناختند و به افراط و دوري از حق گرفتار آمدند و باعث پيدايش فرق گوناگون شدند. در اين ميان معتزله(پيروان و اثل بن عطا) بيش از ديگران عاشق عقل شدند و كوشيدند برتري و فطري بودن عقل را از نظر ديني امري مسلم جلوه دهند و سپس با استفاده از استدلال هاي عقلاني سخنان خويش را استوار سازند.
عقايد معتزله در دوران خلافت عباسي از زمان مامون تا متوكل مورد تاييد رسمي دولت قرار گرفت و عنوان«مذهب رسمي خلافت اسلامي» را يافت و مامون خليفه عباسي پذيرفت كه هر كس جز اين معتقد باشد، مشرك و از دين اسلام بركنار است.
به دنبال اين سختگيريها كوششهايي آغاز شد تا آنجا كه عده اي به پيكار با فلسفه برخاسته و فلسفه را عنصري بيگانه و غيرقابل هضم و موجب تفرقه در جهان اسلام شمردند.
واقعيت چيست؟
واقعيت اين است كه عقل ملكه اي است از ملكات وجودي انسان كه مانند ملكات ديگر او، در عين قوت از نيروي محدودي برخوردار است. عقل مي تواند چيزهايي را بشناسد ولي از شناختن خيلي چيزها نيز عاجز و ناتوان است. و اگر چه راهنماي بشر و چراغ هدايت انسانها است، ولي از جهات متعدد نارسا و كوتاه است. همچنانكه در بخشهاي پيشين اين نوشته نيز ملاحظه فرموديد، از نظر اسلام عقل يكي از بزرگترين نيروها و
نعمت هاي خدادادي انسان است و بقدري از ارزش برخوردار است كه آن را اساس دين دانسته و فاقد آن را فاقد تكليف معرفي فرموده اند و فقها و كارشناسان اسلامي در اين اصل اتفاق نظر دارند كه كليات اصول عقايد بايستي به استدلال عقلي مستند شود و آيات شريفه قرآن همچنانكه ذكرش گذشت- عقل را يكي از پديده هاي مميز انسان معرفي
مي كند.
انسان در مجموعه عالم هستي، پيچيده ترين موجود روي زمين است و شناخت ابعاد وجودي او از ديرباز فكر بشر را به خود مشغول داشته است. انسان، موجودي دو ساحتي است و تعاليم اديان الهي و آثار ارباب معرفت بر دو بعدي بودن اين موجود صحه گذاشته اند در مقايسه اين دو بعد، اهل نظر برآنند كه بخش اصلي وجود اين مخلوق را روح يا ذهن و انديشه او تشكيل مي دهد.