بخشی از مقاله

چکیده

در تعالیم اسلامی، فرزندان امانتهای الهی هستند و رسیدگی به این امانتها بر عهده پدر و مادر واگذار شده است. همانگونه که تغذیه صحیح و کامل، حفظ بهداشت، مراقبت از سلامت جسمانی کودک و. . . وظیفه والدین است، تربیت و حفظ و نگهداری روح پاک و خدایی آنان و ایجاد مصونیت در برابر هجوم شیطانهای ظاهری و باطنی و انتقال فرهنگ صحیح الهی به آنها نیز وظیفهای به مراتب سنگینتر برای پدران و مادران است.والدین همچنان که میکوشند به فرزندانشان ایستادن، راه رفتن، سخن گفتن، دفاع از خود و. . . را بیاموزند، باید آنها را بر اساس تربیت صحیح در راه کمال قرار دهند و روح خداجویی و ایثار و گذشت و فداکاری و ادب و وفا و وظیفه شناسی و حفظ حریم دیگران و صدها امر تربیتی دیگر را در آنها زنده کنند.

پدران و مادران باید با تربیت صحیح الهی بهترین یادگارهای ممکن را به جامعه عرضه کنند تا در برابر خداوند سربلند باشند. از این رو در احکام اسلامی صدها دستور تربیتی به چشم میخورد. در نظام حقوقی اسلام نیز فرزندان حقوق معینی دارند که باید رعایت شود. واضح است که بسیاری از برجستگی های اخلاقی یا سقوط جنبههای روانی به تقوی و طهارت یا به بی قیدی و ناپاکی پدر و مادر بستگی دارد،لذا در آیین مبین اسلام تأکید فراوان شده که از خانواده های متقی و اصیل همسر اختیار کنید و نیز دختران خود را به جوانان با تقوی و پاکدل بدهید، و یکی از دلایل اصلی این توصیه، اهمّیّت وجود زمینههای سالم برای تربیت صحیح فرزندان است.

مقدمه:

یکی از افتخارات بزرگ آئین مقدس اسلام ، توجه خاص و تاءکید فراوان در مورد نظام خانواده است.اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و برقراری روابط سالم میان زن و مرد ، والدین و اولاد ، امروز بر کسی پوشیده نیست . جامعه یک مجموعه است متشکل از افراد که طبق قوانین خاصی با هم زندگی می کنند ، اگر افراد آن جامعه ، دارای استعدادهای خوب و سپس اخلاق و روحیات عالی باشند ، آن جامعه نیز موفق خواهد بود . خانواده پایه اساسی هر فرد در جامعه محسوب می شود ، بطوریکه اگر افراد خانواده بتوانند با روابطی شایسته و مناسب ، روح و جسم یکدیگر را آرامش بخشند و زمینه شکوفا شدن صفات و استعدادهای درونی را آماده کنند ، جامعه ای موفق بوجود خواهد آمد.

اگر زن و شوهر ، با تفاهم کامل و دوستی و صمیمیت ، محیطی با صفا در خانه ایجاد کنند ، آنها نه تنها با این کار ، فرزندانی شایسته و با ادب پر استعداد پرورش می دهند ، بلکه خودشان نیز از این محیط سالم نیرو می گیرند و زندگی آنها همواره پر فروغ و با نشاط خواهد بود . مرد و زن ، همواره از دیدن یکدیگر لذت می برند ، و در کارهای مربوط به خود نشاط و آمادگی بیشتر برای حل مشکلات و یا استقامت در مقابل آنها خواهند داشت ، چرا که فضای محبت و امید ، همواره نشاط آفرین و پویا خواهد بود . محیط سالم خانواده ، فضای بسیار مناسبی است برای شکوفا شدن استعدادهای فکری و روحی و جسمی فرزندان ، تا بتوانند ، به سعادت خود و اجتماع کمک کنند .به امید اینکه جوانان و افراد یک خانواده در راه سعادت و خود و اجتماع اسلامی کوشا باشند . - سید محمد نجفی یزدی، - 1380

اهمیت خانواده

خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار میدهند.

نوزاد در خانواده به دنیا میآید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز میکند. در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز میشود و کودک کم کم در فرآیند رشد و اجتماعی قرار میگیرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد. بیشتر طرحواره ها و شناختهای کودک از خود ، اطرافیان و محیط در این دوران شکل میگیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش میکند نیازهای او را برآورده سازد.

کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمی شوند به انواع مشکلات مبتلا میشوند. مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها ، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع میشود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی میشود. سخت گیری زیاد والدین یا بیتوجهی آنها ، یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیر منطقی او شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد. سلامت خود خانواده ، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که میتواند محیط خانواده را سالمتر سازد، بسیار حائز اهمیت است.

نیازهای مرحله نوجوانی دوران حساس است. بطوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبه های جسمانی و روانی در فرد اتفاق میافتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران ، استقلال طلبی نوجوان در خانواده است. نوجوان میخواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده میکند و به گروه همسالان نزدیک میشود. در صورتی که خانواده در این دوران به کارکردهای اساسی خود آشنایی نداشته باشد و همچنین با ویژگیهای دوران نوجوانی آشنا نباشد، نخواهد توانست عملکرد تربیتی خود را به نحو احسن ایفا نماید. و چه بسا که اقدامات نادرست از سوی خانواده ، فضای نامناسب موجود در خانواده و غیره ، بیشتر و بیشتر نوجوان را از محیط خانواده دور ساخته و در صورتی که خانواده در گذشته نیز کارکرد تربیتی خود را به شیوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگی فکری کاملی برخوردار نباشد با گرایش به زمینه های ناسازگارانه مثل عضویت در گروههای افراطی و سایر زمینهها مشکلات فردی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد.

سخت گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و همچنین سهل گیری و آزاد گذاری آنها فرزند را موجودی سرکش ، طغیانگر و متزلزل بار خواهند آورد. از این گذشته این دوران ، دوران الگو گیری و همانند سازی و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند. میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این اهمیت بسزایی دارد. انحرافات خانواده ، عدم سلامت روانی خانواده ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع می شوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع می کنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است.

در شرایط فعلی و با توجه به مشکلات جامعه افراد خانواده کمتر فرصت می کنند درکنار هم باشند و باهم گفتگو و یا درد و دل کنند و این امر خود به خود تهدیدی برای سلامت نهاد خانواده خواهد بود به همین علت باید خانواده ها به این امر توجه کافی داشته باشند و روابط میان خود و فرزندانشان را بر پایه صداقت ، عشق و عاطفه بنا کنند در خانواده هایی که از ثبات برخوردار نیستند به دلیل نابسامانی ، آسیب های مختلفی مانند کودک آزاری ، انواع خشونت های خانگی ، طلاق ، اعتیاد ، فرار فرزندان از خانواده ، اتفاق می افتد که باید با آموزش مهارت های زندگی نحوه صحیح ارتباط و همچنین برخورد با مشکلات به افراد خانواده ها آموزش داده شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید