بخشی از مقاله

مقدمه
     نیروی انسانی ماهر وکارآمد پربهاترین وارزنده ترین ثروت و دارائی هر کشور
است. بسیاری از جوامع با وجود برخورداری از منابع طبیعی سرشار،به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته ولایق توان استفاده ازاین مواهب الهی را ندارند و روزگار را به سختی ومشقت می گذرانند. دیگرملت ها به رغم کمبود منابع طبیعی، درنتیجه داشتن نیروی انسانی کارآزموده ومناسب به آسایش ورفاه رسیده اند وبا گام های بلند واستوار مسیر پیشرفت وترقی را طی می کنند.


     یکی ازشاخه های جدید علم و معرفت که مسئله نیروی انسانی ودیگر جنبه های مربوط دنیای کار را درکانون توجه خود دارد ،روانشناسی مدیریت است. این شاخه از دانش ،مطالعه علمی رابطه انسان ودنیای کار را مورد وجهه همت خود قرار داده است وسازگاری مردم را در جریان امرارمعاش خود باخصوصیات وویژگی های محل کار،با افرادی که درمحل کار با آنان سروکار پیدا می کنند،وبا کارها ومشاغلی که انجام می دهند،مورد مطالعه قرار می دهد.


   روانشناسی مدیریت اینک آمیزه هایی است، ازعلم وعمل، که زمینه های تخصصی متعدد و گسترده ای از قبیل روانشناسی امور استخدامی،رفتار سازمانی ،توسعه سازمانی،روانشناسی مهندسی،مشاوره حرفه ای ،روانشناسی مصرف کننده وجز اینها را با مبحث فرعی متنوع دربرمی گیرد . از لحاظ علمی در پی بسط وگسترش  علم ومعرفت درخصوص مردم در دنیای کاراست.
   در نتيجه ما با اين علم عظيم و پرشاخه مي توانيم نيروهاي انساني و منابع طبيعي را با هم، در بهبود كارايي تمامي موسسات به كار ببنديم.


تعریف مدیریت
   مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.


واقعا باید گفت ؛ که در ابتدا انسان ها درباره مدیریت چقدر می دانند؟ دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را می توان از طریق مديریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگر را ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با  آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوخته ها درشرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن.»


تعریف روانشناسی مدیریت
    در مورد روانشناسی مدیریت تعاریف مختلف و حتی برداشت هایی تا حدودی متفاوت ارائه داده اند از مجموعه اشاراتی که از آنها سخن رفت می توان نتیجه گرفت که : روانشناسی مدیریت عبارت است از  زمینه مطالعاتی معینی که در چهارچوب آن ، رفتار مدیر و فرآیند رهبری از دیدگاه روانشناسی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. به یقین یک چنین مطالعه ای به ما امکان می دهد تا در حل مشکلات مدیریت از یافته- های روانشناسی مدد بگیریم و با استفاده از نظریه های آن ، به تجزیه و تحلیل مسائل مدیریت بپردازیم و گره های آن را باز کنیم .


      باید در نظر داشت که مطالعات مربوط به روانشناسی مدیریت نه تنها موجب می- گردد که مدیر در اداره امور سازمان توانایی بیشتری پیدا کند ، بلکه استفاده از یافته- های علمی نیازهای مربوط به آن را امکان پذیر می سازد و با در نظر گرفتن یک چنین استفاده ملموس از روانشناسی مدیریت است که آن را شاخه ای کاربردی از دانش روانشناسی تلقی می کنند.


   از لحاظ موضوع روانشناسی قسمتی از علوم اجتماعی است و بسیاری از مسایل که جامعه شناسان در آن تحقیق می کنند ، مورد علاقه روانشناسان نیز هست و از طرف دیگر تحقیقات روانشناسان مورد استفاده کلیه شعبه های علوم اجتماعی قرار می گیرد.


 اهمیت مطالعات رواشناسی مدیریت
     انسان موجودی اجتماعی است ، بطوری که بدون ارتباط با اجتماع ( اعم از اجتماعات حاضر و یا اجتماعات تاریخی و گذشته که با استفاده از تجربیات آن زندگی انسانی نمود پیدا می کند ) مفهوم زندگی بشر از بین می رود و حیات او با زیست حیوانات پست تفکیک ناپذیر می شود . به هر حال زندگی در اجتماع ، آدمی را به موجود سازمانی تبدیل کرده است ؛ و او برای ادامه حیات بشری ناگذیر است در اجتماعات متعددی عضویت و شرکت داشته باشد و با توجه به تاثیر مطالعات مربوط به دانش مدیریت در شکل گیری و دوام سازمانهای اجتماعی ، اقتصادی و .... می توان نتیجه گرفت که انسان معاصر در طول زندگی خود به دانش مدیریت متکی است و برای بهتر زیستن ( اداره صحیح سازمان ها ) گریزی جز رویکرد به مدیریت و مطالعه آن نمی باشد.


نارسایی های مربوط به مدیریت نه تنها کارکرد سازمان ها را مختل و در سازمان زندگی معاصر بشر اختلال ایجاد می کند ، بلکه هم چنین موجب می شود بر اثر عدم کارایی سازمانها و یا حتی پاشیدگی آن ها تلاش های افراد بشر بطور صحیح و اصولی پیوند نخورد و کوشش های آدمی در سازندگی جوامع به هدر رود و نیروی انسانی به عنوان گرانبهاترین سرمایه پایمال گردد .  


     مطالعه در زمینه روانشناسی مدیریت به ما این امکان را می دهد که تا با اصول، قواعد و تکنولوژی بهره برداری صحیح از نیروی انسانی ، فعال کردن خلاقیت ها و ایجاد جریان فکری در جامعه آشنا شویم و از طریق کاربرد یافته های روانشناسی موانع توسعه در زمینه ایجاد سیستم های فعال اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، آموزشی و فرهنگی را از میان بر داریم . از طریق ترویج یک چنین مدیریت مبتنی بر روانشناسی به ویژه در زمینه مدیریت آموزشی و تحقیقاتی است که باروری نسل های آینده امکان-پذیر خواهد شد و خلاقیت آنان به عنوان بزرگترین سرمایه ملی به کار گرفته خواهد شد.


خلاقیت مدیران
   هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به بازسازی آنها بستگی دارد بازسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود .
چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند؟ هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابراین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیرا آنچه که محکم تر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد.


 چگونه می توان  قدرت خلاقیت را پرورش داد؟
 در سازمان های امروزین انواع خلاقیت ها مورد نیاز است البته به خاطر داشته باشید که خلاقیت و هوش یکی نیست . همان طور که اشاره شد می توان چهار نوع خلاقیت را برای مدیران در نظر گرفت :
خلاقیت عملی ، خلاقیت ذهنی ، خلاقیت هنری و خلاقیت غیر کلامی و تخیلی


   خلاقیت عملی
 امروزه بیشتر به مهندسانی نیاز داریم که به جای دانش فنی دارای فکری خلاق باشند.امروزه مدیران موفق بسیاری هستند گه علت توفیقشان تفکر به صورت غیر سنتی است. به اطراف خود نگاه کنید. آیا می توان به جای دستمال کاغذی از کالای جایگزینی استفاده کرد ؟ آیا می توان برای جلوگیری از ناراحتی معده ، داروها را از طریق پوست جذب بدن نمود؟ این گونه تفکر روشی است که در آنچه عملا وجود دارد و به کار می رود تردید می کنید و به فکر جایگزین بهتری برای آن می افتید. از این طریق به ورزش ذهنی بپردازید و قدرت خلاقیت عملی خود را پرورش دهید . در مورد آن چه که در حال حاضر وجود دارد  تفکر کنید و به فکر راه های بهتر و جانشین های مطلوب تر باشید.


  خلاقیت ذهنی
    به جرات می توان گفت امروزه هر مدیری نیازمند به ذهنی خلاق است ، ذهنی که بتواند او را به ایده های جدید راهنمایی کند.برای موفقیت در تمامی زمینه های مدیریت باید از خلاقیت ذهنی بهره گرفت. به عنوان مثال در ارتباطات باید به طرق جدید بیاندیشیم. آیا نمی توان نشانه ها و علایم جدیدی وضع کرد که انتقال اطلاعات را سهل -تر و ساده تر سازد؟ آیا اکنون زمان آن فرا نرسیده است که همان تحولی که ریاضیات جدید را به وجود آورد در سایر زمینه ها نیز ایجاد گردد.


  خلاقیت هنری
    مهم نیست که در چه سازمانی به مدیریت اشتغال دارید و در چه زمینه ای کاری  می کنید، هنر به عنوان یکی از ارکان اصلی زندگی آدم در کار و حرفه شما جایگاهی والا دارد. آیا تا به حال به این اندیشیده اید که از ابیات لطیف و عرفانی حافظ یا خیام و ... چگونه می توان در سازمان استفاده کرد. موسیقی ، شعر ، نقاشی و سایر هنرها ریشه در روح انسان دارند و باعث تلطیف روان او می شوند. جنبه های مختلف هنری را می توان در کار تبلور داد و به گونه ای مؤثر از آنها بهره گرفت. خلاقیت هنری تنها در معماری ساختمان و نقاشی و ... به کار نمی آید، بلکه در طراحی صنعتی و فنی نیز کاربرد دارد . یکی از کارخانه هایی که به موتورهای مولد نیرو اشتغال دارد از نظر هنری تلاش بسیار کرده است تا شکل و ابعاد موتورها از زیبایی و توازن برخوردار باشد و بتواند در ذهن خریدار تصویر زیبا  و دلنشینی را از یک مولد پر- قدرت تداعی کند.


خلاقیت غیر کلامی و تخیلی
    اگر بزرگسالان نیز می توانستند چون کودکان به تخیلات آزاد بپردازند و اندیشه خود را در دنیای خیالات به جولان و پرواز در آورند؛ شاید دنیا به گونه ای دیگر توسعه می یافت. در سازمان گاهی لازم است انسان خود را از قید و بند تفکر سنتی و استدلالی رها سازد و به خیال پردازی مشغول شود .اگر سقف خانه ها را از شیشه هایی بسازیم که عایق حرارت و برودت هستند چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟ امروزه سازمان ها به خیال پردازی علمی و خلاق نیاز دارند تا بتوانند در عرصه رقابت پیشتاز باشند.
     درخلاقیت تخیلی، ذهن انسانی طیران می یابد، به دنیای ناشناخته ها پرواز می کند ، به شکار نظریه های نو می پردازد ، فرضیه های جدیدی را مطرح می سازد و الگوهای بدیعی را ارائه می دهد.
   
در پرداختن به ایده های نو و بدیع جسور باشید
    تا به حال چند بار به خود گفته اید (( هر وقت خواسته ام یک فکر جدید را مطرح سازم و دنبال عملی ساختن آن بروم ، بلافاصله عده ای پیدا شده اند که آنها موارد مشابهی را مثال زده اند و ادعا کرده اند که این ابتکار نیز مانند آنها شکست خواهد خورد ؟)) اگر پاسخ شما گویای موارد متعددی است باید در مطرح ساختن ایده هایتان با قدرت و قوت بیشتری اقدام کنید و دراین زمینه چالش طلب باشید. اصولا ایده های جدید ، صرف نظر از میزان بدیع و مؤثر بودنشان باید طوری مطرح شود که مورد پذیرش و قبول قرار گیرد.


    به طور کلی سنت شکنی لازمه کار نوآوری و خلاقیت است. برخی از امور را باید دگرگون کرد و از قید عادات گذشته آزاد شد. شاید سال هاست که فکر می کنیم که باید از یک ساعت معین تا ساعت دیگری کار کنیم ، خریدهای خود را از بازار نزدیک به منزل انجام دهیم. با اتوبوس به محل کار برویم ،رژیم غذایی خاصی را دنبال کنیم و… آیا در مورد تغییر این عادات فکر کرده اید . بسیاری از این عادات را می توان تغییر داد . اما این تغییرات به توانایی تغییر و نوآوری نیاز دارد. مدیران نیز در سازمان وضعیت مشابهی دارند . سازمان پس از مدتی به روشها و شیوه های خاصی  خوگر می شود که تغییر دادن آنها کار ساده ای نیست. در جریان تحول ، مدیر باید قدرت پشت پا زدن به شیوه های کهن را داشته باشد و به اعضای سازمان نیز بقبولاند که تغییرات به نفع آنها و سازمان است.


اطمینان بخشی در نو آوری
   برای این که به عنوان یک مدیر ، با اطمینان کامل طرح های ابتکاری را اجرا کنید باید آنها را به آزمایش بگذارید.به خاطر داشته باشید که مخالفان شما ممکن است تنها به یک رشته اطلاعات غیر واقعی و صرفا نظری مجهز باشند.با اجرای آزمایشی طرح به اطلاعات و آمار و حقایقی دست می یابید که می توانید آنها را به سادگی از میدان بدر کنید و نظر خود را به کرسی بنشانید . از سوی دیگر آزمودن طرح شما را از مخاطرات بعدی مصون نگه می دارد. بسیاری از طرح ها ممکن است واقعا عملی نباشند یا در عمل هزینه های آنها سرسام آور و غیر قابل تحمل گردد. با آزمودن این طرح ها خود را در مقابل مخاطرات ناشی از آنها بیمه می کنید.


         نکته دیگری که دراینجا شایان ذکر است در نظر گرفتن حداکثر مخاطره یا زیان احتمالی طرح جدید است.


تصمیم گیری
   تصمیم گیری جوهر مدیریت است
    یکی از صاحب نظران مدیریت تصمیم گیری را جوهرو اساس مدیریت تلقی می کند. به زعم وی مدیریت چیزی جز تصمیم گیری نیست ومدیر موفق را می توان تصمیم گیرنده ای موفق دانست. در دنیای واقع نیز مدیریت با این مهم درآمیخته است و مدیر در انجام تمامی وظایف خود ناگزیربه نوعی تصمیم گیری است. او در برنامه ریزی ،سازماندهی ،کنترل و سایر وظایف نیازمند به تصمیم گیری است،به طوری که لحظه ای را در حیات مدیریت نمی توان یافت که بدون اتخاذ تصمیم سپری شود.
   اصولاٌ تصمیم گیری بر اساس پیش بینی یک سلسله راه حلها یا گزینه ها و انتخاب بهینه از میان آنها صورت می پذیرد و به همین جهت هیچ گاه نمی تواند با اطمینان اعتماد صد در صد توام باشد. پیش بینی های ما همواره درجه ای از خطا دارد و بنابراین تصمیمات ما نیز همراه با مخاطره است.از این رو مدیران پیش از گرفتن تصمیم باید خود را برای رویارویی با مخاطرات آن آماده سازند.هیچ تصمیمی بدون مخاطره نیست قبول مخاطره در تصمیم گیری گریز ناپذیر است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید