بخشی از مقاله
بررسی روانشناسی محیط و فضاهای شهری در معماری از دیدگاه انسان گرایان
خلاصه
انسان به عنوان اصلی ترین عامل در شهر که کلیت شهر از ابتدا از حول او ، خواست ها و نیازهایش شکل گرفته، مدت های مدیدی است که در بحث طراحی و برنامه ریزی شهری به فراموشی سپرده شده است. علی رغم پیشرفت های علمی بشر امروزین، هنوز عوامل زیادی هستند که سلامت انسانها، خصوصا سلامت روانی آنها را تهدید می کنند. محیط کالبدی که توسط خود انسان ساخته شده است، می تواند یکی از همان عوامل تهدید کننده برای انسان باشد. .در نتیجه مشخص شده که رابطه معناداری بین سلامت عمومی انسان و محیط کالبدی پیرامونی وی وجود دارد. از آنجا که رابطه انسان و محیط دوسویه است، هم کیفیت معماری محیط بر سلامت عمومی موثر است و هم کسانی که سلامت عمومی بهتری دارند، از کیفیت معماری محیط رضایت بیشتری ابراز می کنند.این مقاله سعی بر آنست تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به کارگیری منابع کتابخانه ای ، ضمن بررسی مفاهیم روانشاسی محیط و فضاهای شهری، نقش انسان را در خلق فضایی شفاف و قابل تشخیص بیان کندو با بررسی و شناخت ویژگی های شهر انسانگرا ، تبیین ارتباط بین شهر و انسان، و سپس دستیابی به راهبرد مناسب برای طراحی شهر انسانگرا از طریق گسترش فضاهای انسانی است. همچنین در این پژوهش اثبات می شودکه میزان قابلیت انسان مداری در فضاهای شهری ارتباط مستقیم با نیاز ها و حقوق انسانی دارد و راهبرد اساسی برای دستیابی به شهرانسانگرا است.
کلمات کلیدی: روانشناسی، محیط، فضاهای شهر، معماری، انسانگرایان.
1. مقدمه
توجه به انسان و خصوصیات او از دوره ی رنسانس نشات گرفت اما دیری نپایید که با وقوع انقلاب صنعتی و ظهور سبک مدرن این موضوع جای خود را به تکنومداری داد . تا اینکه از دهه ی شصت میلادی، موضوع پست مدرن به صورت یک سبک مهم مطرح شد و انتقادات زیربنایی به اندیشه ی منطق گرای مدرن وارد گردید .
امروزه روند توسعه شهرها در اکثر سرزمین ها سرعتی چشمگیرو ناموزون داشته که عواقب آن بروز کلان شهرهاست. گسترش بی رویه و بی برنامه توسعه شهرها، افزایش فاصله محل کار و زندگی، افزایش ترددهای شهری، عدم تشخیص نیازهای انسانی، آلودگی صوتی و بصری و هوا، فقدان مسکن مناسب و کیفی، ازدحام و بروز تعارض های اجتماعی، از میان رفتن حس تعلق به محیط و سایر عوارض را می توان به عنوان شرایط و کیفیات نامناسب شهری دانست که با ایجاد فشارهای روانی در افراد اثرات سویی بر سلامت جسمی و روحی آنها می گذارد و موجب اختلال در عملکرد افراد در قلمروی اجتماعی، روانشناختی و جسمانی می گردد. این مسائل بر اهمیت پرداختن به موضوع کیفیت فضای زیست که بخشی از آن فضای ساخته ما به عنوان آثار معماری و فضاهای شهری می باشد را مشخص می سازد.
زمینه گرایی یکی از دیدگاههای رایج در معماری و شهرسازی است که در ذیل سبک پست مدرن طبقه بندی می شود . نظریه های مربوط به زمینه گرایی ابتدا به عرصه های کالبدی، تاریخی و اجتماعی –فرهنگی راه یافتند و سپس به ابعادانسانی گرایش پیدا کردند . هدف از این نوشتار آشنایی با مبانی زمینه گرایی و تدقیق در مفهوم زمینه انسان گرایانه به عنوان یکی از زیر شاخه های مهم این دیدگاه در بستر فضاهای شهری است .اهمیت این موضوع در آن است که برای اولین بار، رویکرد زمینه گرا با
مبانی نظری مدون در چارچوب پارادایم پست مدرن بر زمینه انسان گرایانه تاکید می کند و روان شناسی محیط به بررسی روان شناسانه ی فضا ها و محیط شهری و عناصر معماری با شناسایی تعامل، تاثیر و تاثر آن هم به گونه ای مضاعف و پیچیده و گاه متضاد میان رفتارهای انسان و محیط کالبدی و هودولوژیک او می پردازد تا در این بستر شناخت، امکان طراحی مناسب با نیازهای سازمان فضایی از جمله عملکردی و مطابق با مکانیزم های رفتار شهروندان و انعکاس آن ها فراهم شود.
با توجه به این که تمامی رفتارهای انسان در فضاهای معین صورت می پذیرد که بستر رفتار محسوب می شوند. تنها در صورتی فضا مطلوب محسوب می شود که مطابق با ویژگی ها و خصوصیات رفتاری و نیازهای افراد استفاده کننده طراحی شده باشد. هر نوع دگرگونی اساسی و عمیق در محیط باید با توجه به تاثیر بلند مدت بر انسان و پیش بینی نتایج مثبت و منفی آن انجام گیرد. لذا داشتن فضاهای انسانی که در آن به ارزشهای محیطی نیز توجه شده باشد، مستلزم بررسی تاثیر متقابل انسان و محیط می باشد .
با پرداختن به مباحث میان رشته ای علوم انسانی و طراحی معماری و پرداختن به چیستی و چگونگی رابطه انسان و محیط و کیفیت فضای زیست که بخشی از آن فضاها ی ساخته ما بعنوان آثار معمار ی و فضاها ی شهر ی می باشد ضرورت دارد .تاثیر سوء محیط در جوامع شهری و صنعتی بر روان آدمی و میزان شیوع انواع بیماریهایی چون اضطراب و افسردگی، لزوم توجه مناسب به محیط پیرامون جهت حفظ سلامت روان ی را به ما گوشزد می کند . تنش های روانی به عنوان مهمترین عامل مخاطرات روحی و جسمی در مقابل ما قرار گرفته که یکی از مهمترین دلایل آن محیط نابسامان شهری و معماری سکونتگاههای ماست .
اما سوالی که در اینجا مطرح می شود اینست که چگونه می توان در بستر یک فضای شهری با تاکید بر زمینه انسان گرایانه طراحی کرد به گونه ای که در طراحی آن به خصوصیات انسانی و اجتماعی مردم در آن توجه شده باشد؟
به نظر می رسد با کاربست راهکارهایی چند در طراحی در فضاهای شهری بتوان فضایی مطابق با فرهنگ عامه ی مردم و خصوصیات زندگی روزمره ی آنان به وجود آورد.
2. مبانی نظری پژوهش
-روانشناسی محیط روان شناسی محیط به بررسی روان شناسانه ی فضا ها و محیط شهری و عناصر معماری با شناسایی تعامل، تاثیر و تاثر آن هم به گونه ای مضاعف و
پیچیده و گاه متضاد میان رفتارهای انسان و محیط کالبدی و هودولوژیک او می پردازد تا در این بستر شناخت، امکان طراحی مناسب با نیازهای سازمان فضایی از جمله عملکردی و مطابق با مکانیزم های رفتار شهروندان و انعکاس آن ها فراهم شود.
- فضا از دریچه ی نگاه انسان شناختی از دریچه ی نگاه انسان شناختی، درک از فضا خود را در سازمان یافتگی های متفاوت آن متبلور می سازد که بنابر هر فرهنگ و حتی هر خرده
فرهنگ می تواند به درجات مختلف، متفاوت باشد . پرسش اساسی در دیدگاه انسان شناسی نسبت به فضا درک سازوکارهایی است که در هر فضای مشخص به کار گرفته شده اند تا به گروهی از انسان ها امکان زیستن و تداوم این زیست را در آن محیط عرضه کنند .انسان ها در فضا زندگی می کنند . یعنی رابطه ای پیوسته از
کنش ها ی متقابل باهم دارند.(فکوهی،(263:1383 -فضای شهری
فضای شهری، چیزی نیست جز فضای زندگی روزمره شهروندان که هر روز به صورت آگاهانه یا نا فضای شهری به مفهوم صحنه ای : آگاهانه در طول راه، از منزل تا محل کار ادراک می شود .(پاکزاد،(32:1376 فضای شهری به مفهوم صحنه ای است که فعالیت های عمومی زندگی شهری در آن ها به وقوع می پیوندند. خیابان ها، میادین و پارک های یک
شهر فعالیت های انسانی را شکل می دهند . این فضاهای پویا در مقابل فضاهای ثابت و بی تحرک محل کار و سکونت، اجزای اصلی و حیاتی یک شهر را تشکیل داده، شبکه های حرکت، مراکز ارتباطی و فضاهای عمومی بازی و تفریح را در شهر تأمین می کنند .(بحرینی،(313:1373
-معماری رم کولهاس ” :معماری ترکیب مخاطزه آمیزی از توانایی و ناتوانی است.
که ظاهرا گرفتار "شکل دادن" به دنیا است. ذهن معماران برای فعال شدن ، بستگی به تحریک دیگران - مشتریان، اشخاص یا موسسات- دارد. بنابراین، تصادف، زیر بنای نهفته ی زندگی همه ی معماران است. آنها با سلسله ای از خواسته ها مواجه می شوند؛ با پارامتر هایی که آنها ایجاد نکرده اند، در کشورهایی که آنها به سختی با آن آشنا هستند، و در باره ی موضوعاتی که معماران فقط به طور مبهم با آن آشنا هستند، و منتظر روبرو شدن با مشکلاتی هستند که در مغز آنها تثبیت نشده است و این برای معماران بسیار تعجب آور است. معماری در تعریف، یک سرگذشت پر هرج و مرج است.”
3. پیشینه پژوهش
لوییز مامفورد را می توان نظریه پرداز بزرگ شهرسازی انسانگرا دانست . کتاب فرهنگ شهرها( 1983 )یکی از آثار سترگ و پیشگام و تاثیر گذار او در این زمینه است. مامفورد شهر ها را نه کانون قدرت و اقتصاد، بلکه خاستگاه تمدن و فرهنگ تصویر می کرد، به همین دلیل مدافع پر شور توسعه(انسان محور) و نوعی (شهرسازی انسان گرا) بود و با دیدی انتقادی به روندهای شهرسازی مدرن وتوسعه ی ناموزون و غیر انسانی شهر های بزرگ می نگریست.(مهدی زاده،( 126:1387 کورت کافکا نظریه پرداز دیگری است که بر اهمیت حریم های انسانی در فضاهای شهری تاکید کرده است. از دیدگاه کورت کافکا یک محیط
شهری را می توان با 4 نوع نگرش مورد بررسی و تحلیل قرار داد: نگرش کالبدی، نگرش اجتماعی، نگرش روانشناختی و نگرش رفتاری . از این تقسیمات چهارگانه می توان دریافت که کورت کافکا بین جهان حقیقی یا عینی اطراف انسان با جهان پدیدار شناختی تفاوت قائل شده است. محیطی که خودآگاه یا ناخودآگاه بر الگوی رفتاری و واکنش های روحی مردم تاثیر می گذارد.(رهبر،( 47:1388
4. روانشناسی محیط و فضاهای شهری
کیفیت، چگونگی یک چیز یا پدیده است که تأثیر عاطفی و عقلانی خاص بر انسان می گذارد. برای نمونه سکون و دلبازی در یک میدان.
تناسبات، رنگ، میزان محصوریت در یک میدان در یک نگاه کل گرایانه ویژگی ها و کیفیت های کلی را بیان می کند و با نگاه جزء نگرانه تک تک کیفیت ها را مورد توجه قرار می دهد. مثلاً محصوریت یک فضا جزیی از کیفیت فضاست که خود حاصل تناسب بین ارتفاع بدنه و عرض محوطه می باشد.
تاثیر رفتار بر کیفیت فضا از طریق رواج دادن بعضی رفتارها و یا کاستن از بعضی رفتارهای دیگر در فضا می توان احساس خاصی را در افراد ایجاد نمود به طوری که کیفیت ویژه ای را از فضا استنباط نمایند.
مثلاً فرد فضایی را که انواع رفتارها با ترکم زیاد در آن رخ می دهد زنده احساس می کند و به آن کیفیت سرزندگی را می دهد اما به فضایی که تنها مردم به صورت پراکنده بر روی نیمکت ها نشسته اند چنین کیفیتی نسبت داده نمی شود یا آنکه مردم در فضاهایی که رفتارهای خلاف در آنها کمتر اتفاق می افتد احساس امنیت می کنند و فضا را امن می خوانند.
• ادموند بیکن بر این اعتقاد است که ساختن شهر یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری است که شکل آن همواره شاخص شناخت بی رحم درجه تمدن بشر بوده و خواهد بود.
• او مجموعه تصمیمات مردم ساکن آن شهر را تعیین کننده شکل آن می داند و به نظر او در شرایط خاص، حاصل تاثیر این تصمیمات در یکدیگر قدرتی است چنان روشن و شکیل که به زاده شدن شهری اصیل می انجامد.
• بیکن در بخشی از کتاب »طراحی شهرها« به عنوان »شهر حاصل عملی ارادی« بر این تصور که شهرها یک جور حادثه عظیم اند که خارج از اختیار و اراده انسان رخ داده و صرفاً از قانونی تغییر ناپذیر تبعیت می کنند، خط بطلال کشید.