بخشی از مقاله
چکیده :
با توسعه منابع شرکتی و لزوم بکارگیری مناسب راهکارهای حفظ منابع زیست محیطی ، بالا رفتن هزینه های تولیدی در صنایع ، آزاد شدن یارانه های انرژی، تولید محصول صنعت از طریق منابع دولتی دیگر پاسخگوی طبع صرفه جویی خواهانه، زیر ساخت های مالی و هزینه های تمام شده محصول نبوده و مراکز تولیدی صنعتی با برآورد مصارف خود در طول سال از روی پیش بینی فرآیند تولیدی ریسک پذیر، با ورود به عرصه های نوین فکری، توانایی های جدیدی در چرخه تولیدی خود کسب نموده و بازبینی موثری در مدیریت منابع انرژی صورت داده و از اتلاف بسیاری از مصارف نادرست و آلودگی های محیط زیستی در بازه تولیدی جلوگیری می نمایند.گسترش سیستم های محک زنی مصارف انرژی در صنعت کشور و چرخه تولید، همانند بنچ مارکینگ ، جوایز ملی مدیریت انرژی و استقرار سیستم های مدیریت انرژی 50001 ویژگی های کنترلی نظام مصرف انرژی کشور را به سوی ایده آل های جهانی سوق می دهند و رقابتی شدن در این عرصه ساختاری، سازنده ابعاد جدیدی از الگو سازی مصرف بوده و از گام های رو به پیشرفت مدیریت منابع انرژی می باشد.
واژگان کلیدی : مدیریت مصرف انرژی ، کنترل فرآیند تولیدی ، روانشناسی تولید ، ریسک
-1 مقدمه:
فرآیند تولیدی تا دیر باز به عرصه ای برای درآمدزایی ، رفع نیازهای معیشتی و ایجاد اشتغال در جامعه ایران مطرح بوده است ، با این محتوی بدون دانش فکری آینده نسبت به منابع انرژی ، محیط زیست پایدار و جلوگیری از تنش های آلوده کننده؛ هدف از فرآیند تولید،رسیدن به هدف های پیش بینی شده ای مانند تامین شغلی ، تولید پایدار ،رفع مشکلات منابع انسانی پرسنل تحت امر بوده است و نبود قاعده مناسب در مصرف و هزینه های پایین تامین انرژی، سبب محدود سازی افکار عمومی تولیدی کشور گردیده بود؛ که تمرکز فکری خود را از روی مسائلی مانند سوددهی با کنترل چرخه تولید ، مصرف مناسب انرژی با توجه به مقدار تولید و هزینه نمودن منابع انسانی و مالی برای زیر ساخت های زیست محیطی بی نیاز می دانستند و این ابعاد ساختاری و بنیادی در جایگاه های بعدی نیاز سنجی شرکت ها قرار می گرفت.
کاردان برق صنعتی ،کارشناس مهندسی مخابرات و دانشجو کارشناسی ارشد الکترونیک : توضیحات مربوط به نویسنده * Email: m.dadshi1@yahoo.com امروزه با رشد منابع صنعتی ،گسترش علم تولید در کشور و خصوصی سازی صنایع، حرکت به سوی کاهش مصرف انرژی و کنترل فرآیند تولید با افزایش رنج تولید در بازه زمانی کوتاه و تعمیرات پیش بینی شده مطرح می باشد؛ تمامی مراکز صنعتی با زیر نمودار بردن مصارف انرژی خود درصدد کنترل مصرف انرژی ،تولید موثر و کاهش بار مالی می باشند. از طرفی تامین منابع مالی و هزینه تمام شده محصول نیز از دغدغه های دیگر مدیران صنعتی می باشد.در این راستا سازمان ها با تشکیل کارگروه و کمیته های انرژی،در درون صنایع ، سعی بر بکارگیری تمامی روش های کنترلی بر عرصه تولیدی دارند و نظارت خود را با بکارگیری منابع انسانی کارآمد به عنوان ناظر بر چرخه تولیدی و مصرفی گسترش داده اند.
توجه به این نکته بسیار پراهمیت می باشد که رتبه روانشناسی تولید و مصرف انرژی از جایگاه کوچکتری نسبت به ابعاد کنترلی فرآیند تولید بهره می برد؛ به این معنی که چشم های ناظر در زمان تولید بدون در نظر گرفتن تامین انرژی و دغدغه آن،تنها به بالا بردن ظرفیت تولیدی با کنترل فرآیند مصرفی از روی شاخص های نموداری اکتفا نموده و کمتر سازمانی به بعد استراتژیک تری با نام روانشناسی تولید توجه می نماید. روانشناسی در عرصه تولید، وسیع ترین پایگاه در نظام تولیدی یک صنعت می باشد و با ترتیب اثر بخشی به جایگاه تک تک پرسنل سازمان، وظایف شغلی به سمتی پیش می رود که هر شخص در مسئولیت خود، چه جایگاهی از مصارف انرژی را در بازه زمانی تولید محصول به خود اختصاص می دهد.
روانشناسی تولید به مفهوم ساده تر تاثیر پذیری مصارف انرژی از روی تفهیم و آموزش سازمانی صحیح به کارکنان می باشد.اگر آموزش به سمتی سوق پیدا کند که شخص با در نظر گرفتن مقدار انرژی موجود و هدف گذاری شده درصدد تولید با راندمان بالاتر باشد، به نقطه ای خواهیم رسید که از نظر روانی شخص احساس مسئولیت بیشتری نسبت به مصارف انرژی می نماید. یکی از روش های القاع ذهنی و روانی پرسنل به فرآیند مصرفی انرژی در بازه زمانی تولید، محدود کردن منابع انرژی می باشد،به عبارتی با درنظر گرفتن میزان تولید در طول سال می توان رنجی از تامین منابع در بازه های مختلف زمانی در نظر گرفت و با سابقه کنترل آن مصارف و هدف گذاری آن به جایگاهی رسید که هم مصرف انرژی و هم هزینه تمام شده محصول کاهش یابند.
از طرفی بررسی روند صحیح مدیریت مصرف با سازمان های مطرح همچون سازمان ملی استاندارد، نقش کنترل کنندگی بر روی مصارف انرژی می گذارد؛ اما به طور قطع از ویژگی های ایده آل بهره مند نبوده و شرکت های تولیدی تنها به بودن در رنج های استاندارد مصرفی اکتفا می کنند،از مهمترین راههای شناخت و الگو سازی مصارف انرژی شرکت در ارزیابی های کشوری و بین المللی مانند جایزه ملی مدیریت انرژی و همکاری با سازمان های ساتبا، مدیریت صنعتی و سازمان توسعه صنعتی ملل می باشد. این سازمان های الگوساز و راهبردی پررنگ ترین نقش را از لحاظ ارتباط با مصارف جهانی انرژی و ارزیابی ساختاری با کلیه نظام های تولیدی هماهنگ دارند و همکاری بااین نهاد ها، صنایع کشور را به جایگاه صحیح مدیریت مصرفی انرژی خواهد رساند.
-2 بیان مسئله:
هزینه تامین انرژی الکتریکی صنایع در بازه های زمانی مختلف متفاوت می باشد، به عبارتی به سه بازه زمانی اوج بار، میان باری و کم باری تقسیم گردیده اند؛که در دو نیم سال نیز این ساعات برنامه ریزی شده توسط شرکت توانیر با توجه به نیاز کشور تغییر می یابد. این شرایط هم از بعد ثابت بودن زمان تعمیرات روزانه و همچنین کاهش تولید محصول در برخی ساعات روز تاثیر گذار می باشد، به نحوی که مراکز تولیدی در بازه روز که منابع انسانی در سازمان حضور دارند، به دلیل ساعات کم باری و میان باری و باتوجه به کمتر بودن هزینه الکتریکی در این بازه های زمانی، قادر به انجام تعمیرات روزانه نبوده و مجبور به استپ دهی و تعمیرات در بازه پیک برق - شب - می باشند.از طرفی اتلاف منابع انسانی وجود دارد و از طرفی کنترل هزینه تولید چاره دیگری برای مدیران اجرایی نمی گذارد. لزوم دید وسیع تولیدی قبل از تولید محصول و صرف انرژی، برنامه ریزی مدون و کنترل شده مصرف در بازه های زمانی مختلف، کنترل آنلاین مصارف در زمان تولید،تعمیرات سنجی دپارتمان های تولیدی از اهم الزامات مصارف انرژی می باشند.به عبارتی بدون در نظر گرفتن پیش بینی های تولیدی و کنترلی با دپو محصول ، ضرر های مالی و مصرف بالای انرژی و آلوددگی محیط زیست روبرو خواهیم شد.