بخشی از مقاله
سوابق کشت و تولید مواد مخدر در جهان
بحث تروریسم و موادمخدر یکی از مباحث مهم سیاسی، اجتماعی در جهان امروز است، هرچند تروریسم به معنای نظام و یا جریان رعب و وحشت، سابقه بسیار طولانی در تاریخ دارد، اما تعریف روشن و سیاسی تروریسم، به قبل از انقلاب فرانسه در نیمه دوم قرن 17 میلادی برمی گردد که سلاطین حاکم دراین کشور، نوعی از نظام تروریستی مبتنی بر گیوتین، قتل و ترور مخالفین را در پیش گرفته بودند.
درعین حال برخی از مورخین و مفسرین علم سیاست، آغاز پدیده تروریسم را به اواخر قرن 18 میلادی و ترور ولیعهد اتریش نسبت می دهند که ترور وی باعث آغاز جنگ جهانی اول گردید.
اما تروریسم از آغاز قرن 19 میلادی تعریف وسیع تری به خود گرفت و به عنوان وسیله ای برای سرکوب مخالفان سیاسی و ابزاری برای سلطه استعمار در جهان به کار گرفته شد.
از میان انواع تروریسم در جهان امروز می توان به تروریسم آنارشیستی، تروریسم استعماری، تروریسم قومی، تروریسم سیاسی- اقتصادی، تروریسم دولتی و تروریسم موادمخدر اشاره کرد؛ اما آنچه به عنوان یک خطر بالقوه برای زندگی بشر محسوب می شود تروریسم موادمخدر است که در حقیقت نوع پنهان تروریسم به حساب می آید.
امروزه تعریف تروریسم براساس ایجاد رعب و وحشت از طریق انفجار، ترور افراد و یا حملات مسلحانه سازمان یافته، یک تعریف رایج است. اما مافیای موادمخدر، تروریسم مخفی و پنهانی است که در خدمت انواع تروریسم دیگر قرار دارد و به تعبیر بهتر، اقسام تروریسم را درخود جمع نموده است.
باتوجه به اهداف پنهان تروریسم موادمخدر در جهان، در این مجموعه میزگرد به بررسی ابعاد مختلف پدیده موادمخدر، از سوابق کشت و تولید آن گرفته تا وضعیت گسترش آن در افغانستان و نقش استعمار و مافیای جهانی در ترویج این پدیده خواهیم پرداخت. اولین قسمت از این مجموعه
به سوابق کشت و تولید موادمخدر در جهان و افغانستان اختصاص دارد.
*****
براساس اسناد تاریخی، سابقه آشنائی بشر با موادمخدر به 4 هزار سال قبل از میلاد برمی گردد.
لوح های نقاشی کشف شده از یونان قدیم و مصر باستان حکایت از آن دارد که طبیبان، از بوته خشخاش و بوته شاه دانه به عنوان یک گیاه داروئی استفاده می کردند.
« پلین » دانشمند رومی، اولین شخصی بود که شیره غلیظ خشخاش را به نام « اپیوم » جهت استفاده علمی در داروهای مسکن عرضه کرد، اپیوم از ریشه اپوس به معنای شیره گرفته شده و در برخی موارد از آن به نام هیپون و یا افیون نیز نام برده شده است.
آنچه مسلم است در قرون قبل از میلاد، کشت و استفاده از بوته های موادمخدر، صرفاً جنبه داروئی داشته است، اما پس از سازمان یافتن استعمار از کشورهای انگلیس، فرانسه و پرتغال در قرن 16 – 17 و بخصوص 18 میلادی، استعمار از این مواد افیونی برای سلطه بر ملت های ضعیف استفاده نمود. وقوع جنگ اول تریاک در 1839 میلادی و جنگ دوم تریاک در 1856 میلادی در چین از سوی انگلیس، واقعیت غیرقابل انکار در ترویج موادمخدر از جانب استعمار است.
چیزی که امروز به عنوان موادمخدر مشهور است قرن ها به عنوان دارو استفاده می شده است. و گاهی هم درتاریخ رد پای مصرف تریاک را به عنوان داروی خواب آور می بینیم. سرخ پوستان آمریکائی تنباکو و توتون را استفاده می کردند و حتی برخی از سرخ پوستان در مکزیک ، آن را با مواد دیگری هم مخلوط می کردند، یا حتی بعضی از رومی ها از برگ کوکائین استفاده می کردند که نوع شدیدتر از موادمخدر می باشد. همانطور که گفتیم تریاک به عنوان یک دارو از قدیم الایام استفاده می شده است، ولی جنبه اعتیاد نداشت و همراه آن مسئله سرمایه داری مسئله تجارت موادمخدر و مافیا دراین حد وسیع مطرح نبود، اما در اواسط قرن 18میلادی کم کم استعمار انگلیس به خواص این مواد پی برد و در چین رواج زیادی پیدا می کند و آرام آرام غرب، سودجویان و استعمارگران متوجه می شوند که با این مواد می توان عده زیادی از مردم جهان سوم را دچار گرفتاری و خواب کردو به همین خاطر در چین مصرف این مواد رونق پیدا می ک
ند. در اوایل چینی ها هم مثل ما به عنوان یک دارو از آن استفاده می کردند اما براثرتلاش استعمارگران بخصوص انگلیس وضعیت به شکلی می شود که مشهور است وقتی کمونیست ها حدوداً در سال 1947 یا 48 در چین به قدرت می رسند، بیش از نیمی از جمعیت چین همه معتاد بودند. به هرحال زمانی اعتیاد جنبه عمومیت پیدا می کند که در پشت این کار سازمان های بسیار بزرگ مافیایی باشند که بعضی از آنها به طور مستقل و غیرمستقل به دولت های امپریالیستی و سرمایه دار وابسته اند بنابراین در بحث موادمخدر دو مسئله مطرح می باشد: یکی بحث مصرف آن به عنوان تفنن یا به عنوان ماده ای که تولید و مصرف آن جنبه داروئی داشته است، که درمیان مردم سرخ پوست، سفیدپوست، مصر قدیم و در آفریقا وجود داشته است ، ولی بحث اساسی از زمانی مطرح می گردد که این موضوع وارد چرخه سرمایه داری و سازمان مخوف مافیائی می شود و بخصوص که امروز موادمخدر با مسائل سیاسی و تروریسم ارتباط پیدا می کند وبسیاری از تشکیلات تروریستی دنیا، بودجه و پول شان از موادمخدر تهیه می شود و بسیاری از کشورهائی که می خواهند کشوردیگری را خراب کنند از این وسیله استفاده می کنند. بنابراین معضل ما ، قبل از اینکه خود موادمخدر باشد، سازمان ها، تشکیلات و نظام سرمایه داری بسیار گسترده و مافیایی است که از موادمخدر به عنوان یک ابزار سیای و ضد فرهنگی استفاده کرده و می کنند. شت و مصرف می شده است و در استرالیا، بومی های بسیار قدیم نیز از موادمخدر استفاده می کردند، اما نقش موادمخدر در روابط استعماری بسیار برجسته تر بوده که نمونه های بسیار زیادی داریم مثل جنگ تریاک در چین و بهره گرفتن استعمار انگلیس از طریق کمپانی هند شرقی در آنکشور ، و در منطقه ما خصوصاً در ایران و افغانستان نیز به همین صورت گسترش یافت.
استعمار از موادمخدر هم به عنوان یک کالای اقتصادی پربهره و هم در جهت ازپادرآوردن مقاوم
ت های ضد استعماری، ضعیف کردن روان ملی و پائین کشیدن شخصیت انسانی انسان ها استفاده نموده است . در حال حاضر اگر بخواهیم معضلات بشری را رده بندی کنیم، موادمخدر در رده های خیلی بالا قرار می گیرد و خیلی از عوارض دیگر اجتماعی، جزء زیرمجموعه های بزرگی مانند موادمخدر هستند و باید بدانیم که اکنون یک مافیای بسیار تشکیلات یافته مدرن که از آخرین دستاوردهای علوم اطلاعات و الکترونیک بهره مند اند و شریک قدرت و اقتدار هستند در همین اروپا، آسیا و افغانستان فعال می باشند .
کشت موادمخدر در افغانستان سابقه نسبتا" طولانی دارد؛ وقتی که سلطان محمود بر افغانستان حاکم بود، در آن وقت هم کشت تریاک صورت می گرفت و در بعضی مناطق بخصوص مناطق شرقی افغانستان از آن به شکل دارو برای تسکین درد و برای درمان بی خوابی استفاده می کردند. اما استفاده ازاین مواد در آن زمان بسیار محدود بود. در زمان پادشاهی محمد ظاهرشاه هم موادمخدر در افغانستان کشت می شد، اما بعد از کودتای جولای 1973 محمد داوود که قاچاق این مواد یک کار جهانی شده بود، تولید آن در افغانستان ترویج شد. در آن وقت در مناطق کوهستانی استان کنر ، درخود ننگرهار، مرکز جلال آباد و ولایت لغمان هم کشت می شد و سپس کشت آن در مناطق دیگر افغانستان ترویج شد و آنجا هم تبدیل شد به یک مرکز کشت موادمخدر و عمدتاً در سرحدات افغانستان با پاکستان در مناطق پشتون نشین و بلوچ نشین صورت می گرفت . از آنجایی که حاکمیت مرکزی در آن مناطق وجود نداشت کشت تریاک در تعدادی از استان های هم مرز با پاکستان گسترش یافت و از پاکستان به داخل افغانستان سرایت کرد و متأسفانه بعد از کودتای 7 ثور 1357 خورشیدی زمانی که دولت مرکزی افغانستان کاملاً ناتوان گردید و تاحدودی تنها در مراکز شهرها و ولایات حاکمیت داشت ، از آغاز دهه 80 میلادی تخم این مواد از طرف پاکستانی ها آورده شد و پس از تولید درا فغانستان، به کارخانه های تولید هروئین درداخل پاکستان برده می شد.
در ایران ما می دانیم که کالای اصلی تجارت در دوره صفویه ابریشم بوده است و بخش عمده ارزی که پادشاهان صفوی به دست می آوردند از راه تجارت ابریشم به دست می آمد. ولی وقتی که ایران وارد یک فاز توسعه نیافتگی شدید می شود و سرو کله استعمارگران بخصوص انگلیس در ایران پیدا می شود ، کم کم تجارت و خرید تریاک باعث می شود که روستائیان ما به جای تولید ابریشم به طرف تریاک روی آورند، به طوری که در دوره قاجاریه تجارتً ابریشم عملا" نقش چندانی ندارد و کالای تجارتی عمده در سراسر ایران تریاک است و اکثر روستاهای ایران به کشت تریاک مشغول می شوند. این روند ادامه پیدا می کند تا اینکه در 1334 خورشیدی کشت خشخاش درایران ممنوع می گردد و به عنوان یک کالای مضر ، مبارزه با آن شروع می شود.
اعتیاد در به مواد مخدر در ایران نیز به دوره استعمار برمی گردد و بسیاری از پادشاهان حتی خود رضاشاه و همسرش هم معتاد به تریاک بوده است.
درمورد تولید موادمخدر دو موضوع را باید از هم جدا نمائیم: اول اگر کشت موادمخدر را به عنوان یک پروسه کاملاً شخصی و جدا از تجارت در نظر بگیریم ، کشورهایی مانند افغانستان ، مثل اروپا
کشورهای آماری نیستند که به شما دقیق از همه چیز آمار و ارقام بدهند، افغانستان کشور استتیستیک نیست بنابراین از گذشته نمی توانیم آمار و ارقام و تاریخ دقیق ارائه کنیم، اما می توانیم بگویم که اقلاً تا همین 30-40 سال پیش درافغانستان، دستگاههای منظم و سازماند
به هرحال تریاک درافغانستان وجود داشته، اما به پیمانه بسیار کم و از نظر اجتماعی هم ، افراد تریاکی از جایگاه مناسب در جامعه برخوردار نبوده و شخص محترمی بشمار نمی آمدند.
در گذشته های دور در افغانستان کسانی دریک گوشه و مکانی مقداری تریاک کشت می کرده اند اما سابقه تشکیلاتی عرضه و کشت و تولید موادمخدر را درگذشته های دور نداشتیم و گذشته نزدیک آن نیز برمی گردد به شروع جنگ نامیمون سرد در افغانستان و منطقه.
مافیای جهانی موادمخدر جائی را می خواهند که در آنجا حاکمیت، قانون ودولت مرکزی وجود نداشته باشد تا با خاطر آسوده بتوانند فعالیت کنند ، به این ترتیب سرحدات افغانستان که به نام مرزهای آزاد یاد می شده است مناطقی بودند که در آنجا قانون حاکمیت نداشت و زمینه فعالیت مافیای موادمخدر جهت تجارت، قاچاق و ترانزیت موادمخدر فراهم بود. اما بعد از آغاز جنگ های داخلی در افغانستان ، ما می بینیم که القاعده و طالبان بخاطر خریداری اسلحه از همین موادمخدر استفاده می کنند و به طوری کلی بهره گیری سیاسی از موادمخدر در افغانستان به همین سه دهه اخیر برمی گردد و قبل از آن نبوده است.
سر آغاز نقش استعمار در تولید و تجارت موادمخدر به جنگ تریاک در چین برمی گردد. اما در اوایل سال 1900 می بینیم که واقعاً تریاک یک ابزار سیاسی شد و عمدتاً تجارت آن در اختیار تجار غربی بود و حتی ما می بینیم که آنها دنبال تجارت موادمخدر ضعیف تر مثل تنباکو هم بودند به همین علت درایران شاهد قیام علمای شیعه و مرحوم میرزای شیرازی برای حذف تجارت تنباکو بودیم.
در چین، ایران و افغانستان گسترش تجارت موادمخدر ارتباط مستقیم با سازمان های گسترده و مخفوف دارد که زیر مجموعه استعمار است. استعمار در یک فاز دیگری بعد از جنگ جهانی دوم عملاً تجارت این مواد را گسترش می دهد تا جائی که وارد حوزه اروپا می شوند و جوان های اروپا را معتاد می کنند که ما شاهد پیدایش گرفتاری های روحی و روانی بعد از جنگ جهانی دوم در غرب بودیم. از این تاریخ است که اروپا و آمریکا متوجه می شوند که این شمشیری را که حواله مردم شرق کرده بودند به طرف خودشان برمی گردد و از آن زمان مبارزه با موادمخدر جنبه جهانی پیدا کرد . هرچند که هنوز هم مراکز بسیاری از این سازمان های مافیائی در کشورهای اروپائی و آمریکائی هستند و بسیاری از سیاستمداران بطور غیرمستقیم از منافع آن استفاده می کنند و به نحوی آن ها را حمایت می کنند واکنون ما وارد فازی شدیم که سیاست پشت پرده بسیاری از کشورها از آن حمایت می کنند. بنابراین کشورهائی مثل افغانستان ، خودشان کشورهائی هستند که تحت تأثیر استعمار و مافیای بین الملل و تحت تأثیر ظلم و ستم واقع شده اند و امروز هم که اقتصاد افغانستان پیوند مستقیم با اقتصاد موادمخدر دارد به خواست آگاهان و سیاستمداران افغانستان و به خواست مردم این کشور و منطقه نبوده است بلکه عملاً استعمار و استثمار اقتصادی رژیم های سرمایه داری که امروز بخش مهمی از جهان را هدف قرار داده است تولید این مواد را در افغانستان افزایش دادند. همانطور که کشور کلمبیا را نیز بازار تولید و قاچاق کوکائین ساختند.
می توانیم بگوییم که پرپیام ترین امر روشنگری همین است که مطرح گردید که چگونه می شود از پدیده هائی که در این جهان وجود دارند استفاده انسانی کرد و چرا اصلاً استفاده انسانی صورت نمی گیرد؟
باید گفت تا وقتی که استعمار و دیکتاتوری ها در جهان باشند از این مسئله به عنوان یک حربهء ضد انسانی استفاده خواهد شد، ولی این یک طرف سکه است، طرف دیگر سکه فقر اقتصادی و فقر فرهنگی سراسری است که باعث می گردد انسان ها به صورت اجباری ، خواسته و ناخواسته به سمت کارهای غیرانسانی رجوع نمایند. در افغانستان ما فقر اقتصادی و فرهنگی داریم، تا زمانی که فقراقتصادی و فرهنگی داریم، نمی توانیم انسان ها را متوجه خودآگاهی انسانی شان بسازیم تا آنچه که شخصیت انسانی ما را نابود می کند از آن پرهیز کنند. فقر اقتصادی انسان ها را وادار می کند که به هر ابزاری دست بزنند ، اگر بخواهیم از هر آنچه که در این جهان است از اتم گرفته تا بسیاری از پدیده های دیگر در جهت انسانی و خیر استفاده بکینم. باید به طرف انسانی
کردن نظام ها حرکت کنیم، ما باید به طرف مهارکردن فقر حرکت کنیم، ما باید به طرف برداشتن امتیازات قومی و شخصی، خانوادگی، زبانی و مذهبی حرکت کنیم. باید استعمار در یک جائی مهار شود و از برهم زدن مناسبات انسانی دست بردارد. تا زمانی که این مشکلات است ما به تبع آن، این معضلات را داریم و ملت های جهان مجبورند به خاطر رهائی از این مصیبت ها آگاهانه بسیج شوند و آگاهانه مبارزه کنند.
دریک نتیجه گیری از می توان گفت که از موادمخدر در قرون گذشته به عنوان یک دارو و یک گیاه خواب آور استفاده می شده است.
در تاریخ اساطیر روم باستان، مصر، آفریقا و در فرهنگ مایاهای سرخ پوستان آمریکائی از کشت و مصرف موادمخدر برای استفاده های داروئی و ایجاد نشه و خواب نام برده شده است.
از اواسط قرن 18 میلادی، استعمار انگلیس بر اهمیت سیاسی تجاری موادمخدر به عنوان ابزار سلطه آگاه شد و ترویج کشت تریاک توسط بریتانیا در چین و از طریق کمپانی هند شرقی در حوزه جنوب شرق و مرکز آسیا گسترش یافت.
تجارت موادمخدر از قرن 19 میلادی، آرام آرام تبدیل به شاخه ای از نظام سرمایه داری غرب شد و به عنوان عنصر اقتصادی سودآور، برای استعمار ملت های ضعیف استفاده گردید.
ترویج کشت موادمخدر در کشورهای منطقه از جمله ایران و افغانستان نیزدر نیمه اول قرن 19 میلادی توسط استعمار و همزمان با حضور سلطه جویانه انگلیس صورت گرفت که در افغانستان به دلیل حضور مکرر استعمار، از دههء 1980 میلادی، بیشتر از طریق مرز پاکستان دراین کشور گسترش یافت.
اما آنچه مهم به نظر می رسد آن است که ما اکنون شاهد مافیای بسیار پیشرفته و مدرن موادمخدر در جهان هستیم که سیاستمداران، کارتل های اقتصادی و شرکت های بزرگ چند م
لیتی و حتی برخی دانشمندان علم شیمی در غرب، در ترویج و تجارت آن نقش بسزائی دارند.