بخشی از مقاله
سکته قلبی
مقدمه
بيماري شريانهاي كرونري در طي چندن سال ايجاد ميشود و ميتواند منجر به بروز آنژين قلبي، سكته قلبي و مرگ ناگهاني شود. بيماري كرونري قلب، شايعترين علت مرگ و مير در انگلستان ميباشد اكثر افراد، در اطراف خود كساني را ميشناسند كه دچار سكته قلبي شدهاند و بعضي ا زآنها هيچگونه علامتي از قبل نداشتهاند. بيماري كرونري قلب در طي 50 سال گذشته شيوع
بيشتري پيدا كرده كه ما بعضي ا زعلل اين افزايش را ميدانيم. هدف از تأليف اين كتاب دادن اطلاعاتي در مورد اين بيماري به شما ميباشد تا اگر به اين بيماري دچار هستيد، چه كارهايي را ميتوانيد انجام دهيد و يا براي پيشگيري از آن، چه اقداماتي بايد صورت پذيرد.
براي توصيف و شرح بيماري كرونري قلب و اثرات آن بر روي قلب، از اصطلاحات مختلفي استفاده ميشود. اين اصطلاحات عبارتند از : بيماري ايسكميك قلب، ترومبوز كرونري، آنفاركتوس ميوكارد MI ) ) و سكته قلبي.
بيماري كرونري قلب ميتواند باعث انواع مختلفي از مشكلات شود كه مام اين مشكلات به علت عدم اكسيژن رساني كافي به عضله قلب ايجاد ميشوند. شايعترين اين مشكلات عباتند از :
• آنژين : درد سينه در هنگام انجام فعاليت ايجاد ميگردد. هر گونه فعاليتي ميتواند باعث روز اين درد سينه (آنژين) شود. وقتي فرد استراحت ميكند، اين درد سينه بهبود مييابد.
• سكته قلبي : درد شديد سينه كه براثر مرگ يك قسمت عضله قلب در هنگامي كه خونرساني به آن قسمت به طور كامل متوقف شده است، در سكته قلبي رخ ميدهد.
• نارسايي قلبي : تنگي نفس و ورم كردن مچ پاها به علت عدم
تلمبه كردن مناسب قلب و نارسايي قلب ايجاد ميشود.
• نامنظم شدن ريتم قلب (آريتمي) : بينظمي در ضربانهاي قلب ميتواند سبب تنگي نفس و طپش قلب شود.
بيماري كرونري، تنها بيمارياي نيست كه باعث گرفتار شدن قلب ميشود، اما مهمترين بيمارياي است كه قلب را دچار مشكل ميسازد. ساير مشكلات قلب عبارتند از:
• بيماريهاي مادرزادي قلب : غير طبيعي بودن شكل قلب كه از لحضه تولد در كودك وجود دارد.
• كـارديوميوپاتيها : بيماريهايي هستند كه عضلات قلب را دچا رمشكل ميسازند.
• بيماريهاي دريچهاي قلب : اختلال در هر يك از چهار دريچهاي كه در قلب وجود دارد ميتواند منجر به مشكلاتي گردد كه به آنها بيماريهاي دريچهاي قلب گفته ميشود.
فرق ميكند. اين بيماري در كشورهاي پيشرفته اروپايي، آمريكايي و استراليا از شيوع زيادي برخوردار است اما در كشورهاي عقب مانده جهان سوم، تعداد افراد مبتلا به بيماري كرونري قلب بسيار كمترميباشد. به نظرميرسد كه اين وضعيت به علت نحوه زندگي اين افراد ايجاد ميشود به طوري كه افرادي كه از كشورهاي عقب مانده جهان سوم به كشورهاي پيشرفته مهاجرت ميكنند نسبت به ساير افراد كشور مادرشان، بيشتر دچار بيماري كرونري قلب ميشوند. براي مثال، هنديهاي كه به انگلستان مهاجرت كردهاند بيشتر به بيماري كرونري قلب مبتلا ميشود.
درخود قاره اروپا هم از شيوع بيماري كرونري قلب، تفاوتهايي بين كشورهاي مختلف آن وجود دارد. در جنوب اروپا، معمولاً اين بيماري كمتر از كشورهاي شمال اروپا ( اسكانديناوي ) و انگلستان است كه يك علت آن، نحوه رژيم غذايي مديترانهاي ميباشد. بسياري از افراد عقيده دارند كه رژيم غذايي مديترانهاي كه حاوي مقادير زيادي سبزيجات تازه، سالاد، ميوه، ماهي و مقدار نسبتاً كمي گوشت قرمز و لبنيات ميباشد، ميتواند در مقابل بروز بيماريهاي قلبي، اثر حفظتي داشته باشد. گر چه
توصيفاتي از بيماري كرونري قلب در گذشتههاي دور توسط پزشكان بيان ميشد، اما تا بعد از جنگ جهاني دوم به عنوان يك بيماري شايع مطرح نبود. از بعد از جنگ جهاني دوم ، ميزان بيماري كرونري قلب بخصوص در مردان جوان افزايش يافت. در ايالات متحده آمريكا ، حداكثر اين افزايش درسال 1970 رخ داد و سپي ميزان آن تا امروز درحال پايين آمدن است.
همچنين در استراليا، نيوزيلند و بريتانيا، اين ميزان در حال كاسته شده است. متأسفانه دركشورهاي بلوك شرق سابق و روسيه، ميزان شيوع بيماري كرونري قلب به طور سريعي امروزه در حال افزايش ميباشد.
گفتن اين مطلب، غلو نميباشد كه امروزه اكثر تختهاي بيمارستاني در بريتانيا توسط بيماراني كه به نحوي به تصلب شرايين (سفت شدن رگها) دچار هستند،پرشده است وشايعترين نوع اين بيماري نيز بيماري كرونري قلب ميباشد.بيماري كرونري قلب از مجموعتمام انواع سرطانها شيوع بيشتري دارد. اين بيماري در افراد مسن بيشتر شايع است و در مردها نيز چها برابر بيشتر از زنها شيوع دارند. در مردان جوان ، بعد از تصادفات، بالاترين علت مرگ، بيماري كرونري قلب ميباشد.
چرا بيماري كرونري قلب اين قدر دركشورهاي پيشرفته شايع ميباشد؟ هيچ كسي به طور مطمئن علت اين موضوع را نميداند، اما رژيم غذايي، استعمال دخانيات، عدم تحرك كافي و محروميتهاي به نظر ميرسد كه از عوامل مهم شيوع زياد اين بيماري در جوامع غربي باشد.
درمان هاي جديد :
در طي 10 سال گذشته، پيشرفتهاي زيادي در درمان بيماري كرونري قلب پديد آمده است.
داروهاي جديدي مثل داروهاي از بين برنده لخته خون كه بعد از سكته قلبي استفاده ميشود
ساخته شده است. همچنين داروهاي خوبي براي آنژين و پايين آوردن كلسبرول خون بوجود آمده است و نيز مطالب بيشتري در مورد داروهاي قديمي مثل بتابلوكرها و آسپيرين كشف شده است. اين داروها نه تنها ميتوانند براي تسكين علايمي مثل درد استفاده شوند بلكه باعث بهبود تغييرات بيماري نيز ميشوند.
با اين حال بزرگترين پيشرفت، در جراحي قلب و آنژيو پلاستي ايجاد شده است. جراحي بايپَس ( CABG يا پيوندي باي پس شريان كرونري ) ميتواند باعث تغيير در زندگي بيمارن دچار آنژين قلبي شده و در تبعصي موارد همچنين موجب كاهش خطر ايجاد سكتههاي قلبي بعدي ميگردد. آنژيوپلاستي روشي است كه با استفاده از يك بالون (بادكنك) كوچك، رگهاي باريك شده و يا مسدود شده، گشاد ميگردند. اين روش ميتواند بسيار مؤثر باشد، بخصوص امروزه كه از استنتهاي سيمي باريك براي باز باقي ماندن شريانها استفاده ميگردد.
تمام اين مطالب،خبرهاي خوبي هستند براي كساني كه دچار مشكلات قلبي شدهاند،اما هدف ما بايد پيدا كردن علل شيوع زياد بيماري كرونري قلب و سعي در جلوگيري از ابتلاء به آن باشد.
قلب يك تلمبه عضلاني است كه در سينه قرار دارد و بطور مداوم در حال كار كردن و تلمبه زدن است. قلب بطور شبانهروزي خون را به سرتاسر بدن تلمبه ميكند در حدود 100.000 بار در روز قلب ضربان ميكند. براي اينكه قلب بتواند اين كار سنگين را انجام دهد، نياز دارد كه توسط شريانهاي كرونري، به عضله خودش هم خونرساني مناسبي صورت پذيرد.
قلـب چگونـه كـار ميكنـد؟
عملكرد اصلي قلب،تلمبه كردن خون قرمز و روشن كه حاوي مقادير زيادي اكسيژن و مواد غذايي است از طريق شريانها يبزرگ به سرتاسر بدن ميباشد. وقتي اكسيژن اين خون توسط بافتها برداشته شد، وريدها خون فاقد اكسيژن كافي را كه به رنگ تيرهتري در آمده است ار دوباره به قلب بر ميگردانند. قلب داراي دو قسمت ميباشد كه هر قسمت آن به صورت يك تلمبه جداگانه عملب ميكند.
ساختمان داخلي قلب
اين شكل نشان دهنده دوجفت حفره قلب ميباشد (يعني دهليز و بطن راست و چپ ). هر جفت حفره به صورت يك تلمبه مجزا عمل ميكند. يك دريچه در قسمت خروجي هر حفره وجود دارد كه از برگشت خون درمسير غلط جلوگيري ميكند.
را كه اصطلاحاً “ دهليز“ مينامند، به صورت جمع كننده خون ورودي به قلب عمل ميكنند و حفرههاي پاييني كه به آنها “بطن“ گفته ميشود، با انقباض خود باعث ميشوند كه خون از قلب به بيرون تلمبه شود قسمت راست قلب، خونهايي را كه از وريدهاي تمام بدن ميآيد را گرفته وبه سمت ريهها تلمبه ميكند تا اكسيژن ريهها بتوانند وارد اين خون شوند. قسمت چپ قلب، خوني را كه از ريهها خارج ميشود راگرفته و سپس آن را به تمام قسمتهاي بدن ميفرستد تا نيازهاي اكسيژن آنها را بر طرف نمايد.
براي اينكه به همه اعضاء و عضلات بدن برسد، بايد با فشار زيادي تلمبه گردد. شما وقتي يك شريانتان بريده ميشود، ميبينيد كه خون با چه فشاري به بيرون فوراه ميزند. براي اينكه اين تلمبه زدن با قدرت كافي انجام شود، عضلات قلب بايد خيلي قوي باشند و هيچگاه مثل ساير عضلات ( مثلاً عضلات پاها ) دچار خستگي نگردند. بنابراين، عضلات قلب نياز دارند كه خودشان به خوبي خونرساني خود عضلات قلب، توسط شريانهاي كرونري و شاخههاي آنها صورت ميپذيرد.
تصلب شرايين ( سفت شدن شريانها)، آترواسكلروز و آتروما (Atheroma) همگي يك چيز هستند. وقتي كه شما به دنيا ميآييد، رگهاي خوني شما قابليت ارتجاعي و الاستيك خوبي داشته و خون ميتواند به راحتي از داخل آنها عبور نمايد. اما بعد از چند سال، چربيها شروع به رسوب كردن درديواره رگهاي شريانها ميكنند اين رسوبها كمكم خود را به صورت تودهاي ايجاد كرده، شريانها را تنگ نموده و باعث ميشوند كه جريان خون شريانها كاهش يابد.
وسعت اين تغييرات و ميزان بروز آنها، بستگي به مقدار چربي كه در خون وجود دارد ( بويژه كلسترول LDL ) در افراد مختلف، متفاوت ميباشد افرادي كه داراي ميزان بالايي از كلسترول LDL درخونشان هستند، احتمال بيشتري دارد كه به آتروماي شديد دچار شوند،اما بعضي از تغييرات ممكن است وقتي كه سن ما به ميانسالي ميرسد در همه ما ايجاد شوند.
همچنان كه قطعات آتروما افزايش مييابد، ديواره شريانها ضخيمتر و ضعيفتر شده و به تدريج باعث كاهش عبور جريان خون از آنها ميشود اين روند ميتواند درهر عضوي از بدن ايجاد شود، بنابراين آتروما شريانهاي مغز ممكن است منجر به بروز سكته مغزي شود، آتروماي شريانهاي دست و پا ميتوانند موجب قانقاريا و قطع عضو گردند و نيز آتروماي شريانهاي كرونري قلب ميتواند منجر به سكته قلبي شود.
روند سفت شدن شريانه ( تصلب شرايين ) به طور تعجب انگيزي ميتوانند به صورت تكهتكه در سراسر بدن و بخصوص در شريانهاي كرونري ايجاد شوند. باريك شدن ميتواند فقط در تمام يك شريان يا قسمتي از يك شريان ايجادشود و اين موضوع ميتواند در نحوه تصميمگيري براي درمان آن بسيار اهميت داشته باشد.
در بيماري كرونري قلب، پزشكان اغلب به بيمارن خود ميگويند كه يك، دو يا سه رگ قلب آنها دچار مشكل شده است. درمواردي كه آنها ميگويند سه رگ دچار مشكل شده است منظور اين است كه دو شاخة اصلي شريان كرونري چپ به همراه شريان كرونري راست گرفتار شده است. معمولاً گرفتاري يك يا دو شريان كرونري را ميتوان با استفاده از داروها با آنژيوپلاسي درمان نمود، اما وقتي كه هر سه شريان كرونري دچار مشكل هستند، معمولاً نياز به عمل جراحي “باي پَس“ ميباشد.
تـرومبـوز
ترومبوز يك اصطلاح پزشكي است كه به معني “لخته“ ميباشد لخته يك فرايند طبيعي بدن است كه درهنگامي كه ما زخمي ميشويم و خونريزي ميكنيم، باعث ميگردد كه خونريزي ما متوقف شود. در مواقعي كه لختههاي ناخواسته در بدن ايجاد ميشود، ضد انعقادها و رقيق كنندههاي طبيعي خون كه درگردش خون وجود دارند، اين لختهها را به طور طبيعي از بين ميبرند.
وقتي كه يك رگ خوني آسيب ميبيند، يك مجموعه از مواد شيميايي در بدن ترشح ميشوند كه باعث تشكيل يك لخته و بند آمدن خون از رگ ميگردد. دربيماي كرونري قلب، يك لخته خون تشكيل ميشود كه علت آن آسيب خارجي به رگ نميباشد بلكه بر اثر صدماتي كه چربيها به ديواره داخلي رگ وارد ميكنند، لخته تشكيل ميشود.
بطور طبيعي، ديواره داخلي پوشاننده رگها صافل بوده و باعث ايجاد لخته نميگردد. وقتي كه آتروما ايجاد ميشود ديواره رگها ديگر صاف نبوده و د رسطح آن شكافهايي ايجاد ميگردد.
سلولهاي كوچك خون به نام “پلاكتها“ به اين شكافها چسبيده و به پرُ كردن آنها كمك ميكند. اگر اين شكافها كوچك باشند هيچ مشكلي پيدا نخواهد شد،اما وقتي شريانها باريك ميشوند حتي يك لخته كوچك هم ميتواند در جلوگيري از عبور جريان خون مؤثر باشد. امروزه ما ميدانيم كه چنين فرايند، باعث بدتر شدن ناگهاني آنژينها ميشود كه اصطلاحاً به آن “آنژين ناپايدار“ گفته ميشود. در
يك سكته قلبي يك فرايند نسبتاً متفاوت باعث ايجاد مشكل ميگردد. رسوبات چربي در شريانها فقط حاوي چربي نميباشند، بلكه توسط بافتهاي آسيب ديده كه بوسيله خود كلسترول ايجاد شده نيز محاصره شدهاند. به همين دليل در بالاي رسوبات چربي ،يك كلاهك سفت فيبروز ايجاد ميشود. هرگونه استرس يا فشار ناگهاني ميتواند باعث جدا شدن اين كلاهك شده و موجب يك منطقه وسيعترِ آسيب ديده در ديواره شريان شود. اين وضعيت ميتواند باعث
نحوه پيدايش ترومبوز
فرايند ترومبوز (توليد لخته خون ) ممكن است در اثر وارد آمدن آسيب به ديواره رگهاي خوني شروع شود. لختهاي كه در اين موارد ايجاد ميگردد ممكن است باعث انسداد جريان خون در رگ شود.
تشيكل لختههاي بزرگتري شده كه معمولاً شريان را مسدود ميشازد. در چنين مواقعي خون نميتواند از اين لخته عبور كرده و به عضلات قلب برسد و در نتيجه، آن قسمت از عضله قلب خواهدمرد.
بنابراين، ترومبوز يكي از مشكلات اصلي در بيماري كرونري قلب ميباشد. ترومبوز،علت بروز اكثر موارد بدتر شدن ناگهاني آنژين و اكثر سكتههاي قلبي ميباشد. همانگونه كه بعداً خواهيم ديد، درمانهاي جديدتر و مؤثرتر بيماري كرونري قلب با اثر بر روي از بين بردن اين لختهها و جلوگيري از تشكيل مجدد آنها، كار خود را انجام ميدهند. داروهاي گران قيمت و پيچيدهاي كه ميتوانند در يك سكته قلبي باعث حل شدن اين لختهها شوند و نيز داروهاي ساده و ارزان قيمتي مثل آسپرين كه ميتوانند از تشكيل اين لختهها جلوگيري كنند، امروزه در دسترس هستند .
پزشكان امروزه در تلاش هستندكه بفهمند چه عواملي باعث ميشوند كه بعضي از افراد نسبت به بقيه، بيشتر به اين لختهها دچار شوند. تمايل بيشتر به لختهسازي در بعضي افراد ممكن است يكي از دلايلي باشد كه چرا مردم بريتانيا بيشتر مستعد ابتلاء به بيماري كرونري قلب هستند.
سـكـتـه قـلـبـي
وقتي كه در يك بيمار دچار بيماري كرونري قلب، شريانهاي كرونري به علت ايجاد لخته يا ترومبوز مسدود ميشوند، سكته قلبي ايجاد ميگردد. عضله قلب كه هب ان اصطلاحاً “ميوكارد“ گفته ميشود، به علت نرسيدن خون و اكسيژن به آنها دچار دردهاي شديدي ميشوند كه ره لحضه بر مقدار اين دردها افزوده ميگردد. در صورتي كه اين لخته خون به سرعت از بين نرود، بعد از 5 تا 10 دقيقه، آن قسمت از عضله قلب كه از اكسيژن و خون محروم ميشود، خواهد مرد. اين حالت در سكته قلبي يا آنفاركتوس ميوكارد ديده ميشود.
وسعت واقعي سكته قلبي و ميزان عضلاتي كه در اين موارد آسيب ميبينند به عوامل مختلفي بستگي دارد. اولين عامل،اندازه شريان ميباشد. هر چه شرياني كه مسدود ميشود، بزرگتر باشد وسعت بيشتري از عضله قلب آسيب ميبيند. دومين عامل اين است كه وقتي ساير شريانهاي كرونري هم دچار مشكل باشند،وسعت آسيب بيشتر خواهد بود بالاخره اينكه،وسعت سكته قلبي بستگي به اين خواهد داشت كه آيا منطقه دچار آسيب، داراي رگهاي اضافي هم بوده است يا خير.
در سكته قلبي چه اتفاقي رخ ميدهد
در يك سكته قلبي، يكي از شريانهاي كرونري به طورناگهاني به وسيلة گير كردن يك لخته در آن مسدود ميگردد و باعث ميشود كه به يك قسمت از عضله قلب، خون نرسد.
اگر اين رگهاي اضافي، به منطقه آسيب ديده بتوانند خونزساني كنند، صدمات كمتري ايجاد خواهد شد. تمرينهاي ورزشي منظم، باهث تحريك تشكيل اين رگهاي اضافي در قلب ميشوند، و به همين دليل است كه چرا اين تمرينات ورزشي ميتوانند نقش مهمي در درمان بيماران كرونري قلب داشته باشند.
اثر فوري آسيب ديدن عضلات قلب، بغير از ايجاد درد،آن است كه قلب ديگر نميتواند مانند سابق به خوبي عمل تلمبه كردن خون را انجام دهد و درنتيجه فشار خون شديداً پايين آمده و موجب غش كردن، عرق ريزش و تهوع ميشود. مشكل اصلي ديگزي كه در مراحل اوليه آسيب ديدن قلب ايجاد ميشود، آن است كه عضله آسيب ديده ميتواند باعث بروز بينظميهايي در ريتم ضربان قلب بشود كه اصطلاحاً يه آن “آريتمي قلبي“ گفته ميشود. اين بينظميها ميتوانند تهديد كننده حيات بوده و منجر به “ايست قلبي“ شوند. به خاطر خطراتي كه اين آريتميها ميتوانند ايجاد كنند، اهميت زيادي دارد كه افرادي كه دچار سكته قلبي ميشوند، د ر48 ساعت او لپي از سكته ،؟ در بخش مراقبتهاي قلبي ( سيسييو CCU ) به دقت تحت نظر باشند
.
خوشبختانه بعد از 2 يا 3 روز كه از سكته قلبي گذشت، احتمال وقوع چنين آريتميهاي خطرناكي نادر است و ميتوان بعد از اين مدت بيمار را از بخش سيسييو به بخش عمومي بيمارستان منتقل كرد و سپس به خانه فرستاد. بعد از بروز يك سكته قلبي، بدن شروع به ترميم قسمتها يآسيب ديده ميكند. سلولها از قسمت عضله مرده يا آسيب ديده برداسته ميشوند و بافت فيبروز تشكييل ميشود. اين مراحل حدود 6 تا 8 هفته طول خواهد كشيد.بافتي كه در محل آسيب ايجاد ميشود، قوي ميباشد اما متأسفانه عضله قلبي كه از دست رفته است ديگر نميتواند جايگزين شود
و درنتيجه قلب ضعيفتر ميگردد. اكثر افرادي كه يك سكته قلبي كوچك داشتهاند. تفاوت چنداني نسبت به قبل از سكته قلبي احساس نخواهند كرد. گر چه اگر يك قسمت بزرگ از عضله قلب دچار صدمه شود، اندازه قلب بزرگترشده و ديگر نميتواند به خوبي عمل تلمبه زدن خود را انجام دهد. اين حالت را اصطلاحاً “نارسايي قلبي“ ميگويند.
نتيجة نهايي
نارسايي قلبي ميتواند براثر بسياري از بيماريهايي كه قلب را گرفتار ميسازد ايجاد شود( بويژه در بالا بودن فشار خون )، اما د ركشورهاي پيشرفته غربي، بيماري كرونري قلب مهمترين علت ايجاد نارسايي قلبي ميباشد. وقتي كه قلب نميتواند به خوبي تلمبه بزند، ريهها دچار احتقان و پر خوني شده و تنگي نفس ايجاد ميشود. براي ساليان درازي، اساس درمان اين افراد،استفاده ا زداروهاي “ مُدر“ بود كه باعث افزايش ادرار ميشد تا اين آب اضافي از بدن خارج گردد. با اين حلا امروزه از داروهيا جديدي كه اصطلاحاً به آنها “مهاركنندههاي آنژيم مبدل آنژيوتانسين“ يا بطورخلاصهتر “مهار كنندهههاي ACE“ گفته ميشود، استفاده ميگردد كه بسيار مؤثر تر از داروهاي قبلي ميباشند.
نيتجه ديگري كه به علت بافت فيبروز در عضله قلب ايجاد ميشود، تداخل آن با فرآيند الكتريكي قلب است كه طور طبيعي باعث ريتم طبيعي ضربان قلب ميشود و در چنين مواردي منجر به بينظميهايي در ضربان قلب ميگردد. مهمترين بينظمي قلبي كه رد اين مواقع ايجاد ميشود را اصطلاحاً “فيبريلاسيون دهليزي“ مينامندكه معمولاً با داروي “ديگوكسين“ آن را درمان . ميكنند ديگوكسين يك داروي قديمي است كه از گلانگشتانه بدست ميآيد. ساير بينظميهاي قلب را ميتوان با داروهايي مثل بتابلوكرها و نيز داروهاي جديدتر درمان نمود.
اثرات بالا رفتن سن
بيماري كرونري قلب، يك بيماري تدريجي و غير قابل پيشبيني ميباشد. رسوب چربي درشريانها ممكن است خيلي آهسته و آرام درطي 20 يا 30 سال ايجاد شوند.
در طي اين مدت، فرد هيچگونه درد يا مشكلي را حس نخواهد كرد اما وقتي كه اين شريانها به ميزان 70 درصد تنگ و باريك ميگردند و جريان خون به عضلات قلب مختل مي شوند، مشكلات آغاز ميگردد.
از آنجايي كه اين روند بسيار كند ميباشد، قلب ميتواند در اين مدت با ايجاد رگهاي خوني جديد و اضافي كه اصطلاحاً به آنها رگهاي اضافي يا “كولترال“ (Collateral ) گفته مي شود با اين تغييرات مقابله كند. شريان هاي كرونري تشكيل شبكه مؤثري از رگهاي خوني در اطراف قلب ميدهند و هنگامي كه يكي از آنها تنگ و باريك مي شود، يكي از شاخه هاي شريان ديگر، با گسترش يافتن، باعث مي شود كه به خونرساني منطقه مبتلا، كمك نمايد.
گرچه تشكيل آتروما در شريان كرونري بسيار آهسته و كند ميباشد، اما يك لخته ميتواند در هر لحظهاي به طور ناگهاني ايجاد شود. افرادي كه فقط گاهي اوقات دچار آنژين قلبي مي شوند، ممكن است به طور ناگهاني آنژين آنها بدتر شده (آنژين ناپايدار) و يا دچار سكته قلبي شوند. خوشبختانه اين وضعيت چندان شايع نمي باشد و فقط حدود پنج در صد مبتلايان به آنژين، به چنين وضعيتي دچار ميگردند.
مسئلهايي كه بيشتر نگران كننده است، اين حقيقت مي باشد كه يك سكته قلبي ممكن است در فردي كه سابقة هيچگونه مشكل قلبي را نداشته است به طور ناگهاني ايجاد شود. اين وضعيت
ميتواند بر اثر رسوبات نسبتاً كوچك چربي كه اگر در جاي خود باشند مشكلي ايجاد نميكنند اما از جاي خود جدا شده و كنده ميشوند ميتواند باعث انسداد ناگهاني شريان شوند.
اكنون ما شروع به فهميدن بهتر اين فرآيند كرده ايم و به نظر ميرسد كه داروهاي مختلفي قادر هستند كه جلوي بروز اين مشكل را بگيرند.
سه ماه قبل آقاي آرتور متوجه شد كه هنگام بالا رفتن از پلهها يا از سر بالايي مخصوصاًاگ رهوا سرد هم باشد، دچار دردهايي در سينه ميشود. با مراجعه به پزشك متوجه شد كه دچار آنژين قلبي ميباشد. پزشك براي درمان او داروي ضد آنژين “آنتولول“ را تجويز نمود.اكنون آقاي آرتور احساس ميكند كه دوباره حالش خوب شده و هيچ مشكلي ندارد.
شرح حال دوم : سكته قلبي
آقاي رابرت،يك ورزشكار و دونده ماراتون ميباشد. پدر او در سن 64 سالگي بر اثر سكته قلبي فوت نمود. حال آقاي رابرت كاملاً خوب بود اما يك روز،بعد از اينكه حدود 15 كيلومتر دويد دچا ر درد سينه شدو به طور ناگهاني فوت كرد. دركالبد شكافي كه ازاو به عمل آمد، متوجه شدند كه علت مرگ او سكته قلبي ميباشد.
به نظر ميرسد كه فقط يك علت بتواند باعث بروز بيماري شريانهاي كرونري گردد. با اينحال، تحقيقات پزشكي نشان داده است كه مجموعهاي از چيزها ميتوانند باعث افزايش احتمال ابتلاء شماره بيماري كرونري قلب شوند كه به آنها “عوامل خطر“ يا “ ريسك فاكتور“ گفته ميشود.
عوامـل خطـر زا
همانگونه كه يك فرد قد بلند احتمال بيشتري نسبت به يك فرد قد كوتاه دارد كه سرش به چارچوب در برخورد كند، افرادي هم كه داراي يك يا چند عامل خطر هستند، بيشتر ازكساني كه فاقد اين عوامل خطر هستند احتمال بروز سكته قلبي را دارند. با اينحال، نه همة كساني كه قدشان بلند است سرشان به چارچوب در برخورد ميكند و نه همة افرادي كه داراي عوامل خطر هستند دچار سكته قلبي ميشوند، اما احتمال آن براي اين افراد بيشتر ميباشد.
عوامل خطر براي ابتلاء به بيماري قلبي به دودسته تقسيم ميشوند: 1ـ عواملي كه ميتوانيم براي تغيير آنها كاري انجام دهيم .
( عوامل قابل اصلاح ) و 2ـ عواملي كه نميتوانيم براي تغيير آنها كاري انجام دهيم ( عوامل غير قابل اصلاح). هرچه تعداد عوامل خطر در يك فرد بيشتر باشد، احتمال بروز بيماري كرونري قلب نيز بيشتر ميباشد.
گر چه بالا بودن كلسترول خون در فردي كه عامل خطر ديگري ندارد فقط باعث ميشود كه احتمال خطر ابتلاء به بيماري كرونري قلب نسبت به افرادي كه هيچگونه عامل خطري ندارد كمي افزايش يابد. در چنين مواردي،نبايد زياد نگران باشيد زيرا 1زشك براي پايين آوردن كلسترول خون، توصيههايي به شما خواهد نمود.
عوامل خطر زاي غيرقابل اصلاح بيماري كرونري قلب
عوامل ارثي و ژنتيكي مثل بالا بودن ارثي كلسترول خون
جنس (مردان بيشتر از زنان به بيماري كرونري قلب مبتلا ميشوند)
سن
سن و جنس افراد
بيماريها ي قلبي، همانند بسياري ديگر از بيماريها، در افراد مسن و پير بيشتر ديده ميشود. در حال حاضر در انگلستان، تيمي ا زموارد سكتههاي قلبي د رافراد بالاي 65 سال ايجاد ميشود.
نكته قابل توجه د ربيماري كرونري قلب اين است كه د رزير سن 55 سالگي، اين بيماري در آقايان بسيار شايعتر از خانمها ميباشد. علت اين امر بدين خاطر است كه خانمها قبل از يائسگي به ندرت دچار سكته قلبي ميشوند. بعد از يائسگي، كمتر بروز بيماري كرونري قلب درخانمها افزايش مييابد و به تدريج به آقايان نزديك ميشود به طوريكه بعد از 75 سالگي،تعداد خانمهاي دچار بيماري كرونري قلب به اندازه آقا اين ميباشد.
علت دقيق اينكه چرا خانمها قبل از يائسگي،كمتر به بيماري كرونري قلب مبتلا ميشوند هنوز به درستي مشخص نشده است، اما به نظر ميرسد كه با كاهش ناگهاني بعضي از هورمونها در هنگام يائسگي ارتباط داشته باشد.