بخشی از مقاله

قطب جنوب
علیرغم سرمای فوق العاده ، اقیانوسی که قطب جنوب را احاطه کرده غنی ترین ناحیه جهان از نظر حیات است . طی ماههای تابستان ، گیاهان میکروسکوپی پراکنده شده برای گروههای بزرگ کریل ها غذا فراهم می آورند و اینها به نوبه خود غذای پنگوئنها ، سیلها و والها را فراهم می کنند . اکثر حیوانات قطب جنوب در تابستان تولید مثل می کنند اما پنگوئنهای امپراطور در پاییز تخم گذاری می کنند و نرها در طی سردترین ماههای سال روی تخم ها می خوابند. دریاهای پوشیده از یخ اطراف قاره قطب جنوب ، خانه گونه های بسیاری از حیوانات است.

قطب جنوب قاره ای است که کاملاَ توسط دریا احاطه شده است . لایه یخی قطب جنوب اکثر زمین را می پوشاند در حالیکه روی قطعه سنگهای یکدست کشیده است . مساحتی بالغ بر 13 میلیون کیلومتر مربع (5 میلیون مایل مربع) را در بردارد و 4000 متر (13000 پا) عمق را دارا می باشد.


یخ دریا
یخ دریای حقیقی زمانی شکل می گیرد که روی دریا یخ می زند . ضخامت این لایه یخ بیش از 5 متر (15پا) نمی باشد . در حین زمستان شمال ، یخ دریا تقریباَ 7/11 میلیون کیلومتر مربع (5/4 میلیون مایل مربع) را در اقیانوس منجمد شمالی پوشش می دهد . در قطب جنوب یخ دریا در زمستان حدوداَ 19 میلیون کیلومتر مربع (5/7 میلیون مایل مربع) از اقیانوس اطراف قطب جنوب را پوشش می دهد . همانطور که دریا یخ می زند ، یخ جلویی به سمت جلو شروع به حرکت ، حدود 4 کیلومتر (5/2 مایل) در روز می نماید.


کوه یخی و جزایر یخی
وقتی که قسمتی از یخچچال وارد دریا می شود و می شکند به شکل یک کوه یخی و جزیره یخی در می آید . آنها می توانند صدها یارد کلفتی داشته باشند ، اما فقط یک دهم قد آنها قابل رویت در بالای سطح دریا می باشد . در قطب جنوب ، بعضی جزایر یخی مساحتی بیش از 1036 کیلومتر مربع (400 مایل مربع) را دارا می باشند.


حیات قطبی
در قطب شمال و جنوب ، شکار کردن یکی از اثرات مخرب بر روی حیات وحش می باشد . بسیاری از حیوانات قطبی شامل والها ، شیران دریایی و پنگوئنها برای گوشتشان شکار می شدند . قبل از روزهای روشنایی با برق ، آنها برای چربیشان نیز شکار می شدند که این چربیها برای لستفاده در چراغهای روغن سوز تبدیل به روغن می شدند . جمعیت والها از همه ، بیشتر زجر کشید و تعداد

آنها بصورت مصیبت باری کاهش پیدا کرد . وقتی که بازار روغن چراغ از بین رفت ، کشتار والها برای گوشتشان ادامه پیدا کرد . در 1994 اقیانوس اطراف قطب جنوب منطقه محافظت شده ای برای والها معین شد . بدون تهدید به شکار شدن ممکن است جمعیت والها بازسازی شود . برای این منظور انتظار چندین دهه می رود ، در هر حال این بخاطر نسبت زاد و ولد آهسته آنها می باشد.
انرژی ، صنایع و حیات


از بین رفتن سایر منابع طبیعی نیز می تواند برای حیات جانوران تهدید کننده باشد . قطب شمال و قطب جنوب هر دو ذخایر عظیمی از نفت ، گاز طبیعی ، زغال سنگ و مواد معدنی هستند . تا بحال ، سرمایه مواد معدنی قطب جنوب دست نخورده باقی مانده است . با این وجود ، در قطب شمال ، صنایع اصلی ، استخراج گاز و نفت می باشد . یکی از مهمترین مناطق تولید نفت ، دریای بیفورت نزدیک آلاسکای شمالی می باشد . نفت از بستر عمیق دریا به بالا رانده می شود و سپس از

میان آلاسکا توسط خطوط لوله به بندری در اقیانوس آرام به اسم ولدز ، پمپ می شود . هر جا که نفت انتقال می یابد ، خطر مسدود شدن یا آلودگی وجوددار . در بیست و چهارم مارس 1989، تانکر نفت راکسان ولدز 42 میلیون لیتر (11 میلیون گالن) نفت خام را در آبهای پرنس ویلیام سوند ، در ساحل جنوبی آلاسکا ، وارد کرد . و میلیونها حیوان شامل سمورهای دریایی و عقابهای سرسفید را بصورت مصیبت باری کشت .


جنوبگان
به قاره‌ای که پیرامون قطب جنوب زمین را در بر گرفته قاره جنوبگان می‌گویند. این قاره سردترین نقطه کره زمین است و کمابیش همه رویه آن با یخ پوشیده شده است.


کشف قاره جنوبگان در اواخر ژانویه سال ۱۸۲۰ میلادی صورت گرفت. برای جزئیات بیشتر در این باره به نوشتار تاریخ جنوبگان مراجعه کنید. جنوبگان پنجمین قاره بزرگ کره زمین پس از آسیا، آفریقا، آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی است ولی با این وجود کمترین جمعیت همه قاره‌ها را دارد. همچنین بلندترین میانگین ارتفاع، کمترین میانگین رطوبت و پایین‌ترین میانگین دما در میان همه قاره‌های جهان به این قاره تعلق دارد.


باور به وجود سرزمینی جنوبگانی یعنی قاره‌ای بس بزرگ که در دورترین نقطه کره زمین قرار گرفته باشد تا بتواند "توازن" کره زمین را در برابر خشکی‌های عظیم شمال آن حفظ کند از زمان بطلمیوس یعنی سده نخست میلادی وجود داشته است. بطلمیوس این مسئله را مطرح می‌کرد که وجود چنین سرزمینی برای حفظ قرینگی خشکی‌ها لازم است. ترسیم خشکی‌های بزرگی در جنوب کره زمین در نقشه‌های قدیمی رایج بود از جمله در نقشه‌های معروف پیری رئیس، دریاسالار ترکیه

عثمانی (از سده ۱۶). حتی پس از این‌که در اواخر سده هفدهم کاشفان دریافتند که آمریکای جنوبی و استرالیا جزئی از "جنوبگان" افسانه‌ای نیستند باز در باور جغرافیدانان آن دوره، منطقه قطب جنوب بسیار بزرگ‌تر از مساحت راستین آن تصور می‌شد.
پنگوئن فرمانفرما از پرندگانی است که در این قاره زندگی می‌کند.

ذوب يخ هاى قطب جنوب : عصر يخ يا گلخانه
فيلم علمى _ تخيلى «روز پس از فردا» داستانى از وحشت و هراس حقيقى را به تصوير مى كشد. زمين و تقريباً هر چيزى كه در آن است، به ناگهان منجمد مى شود. شگفت آورتر اينكه رويداد مذكور حاصل پديده گرم شدگى زمين است. اما آيا واقعاً دوران سردى را در پيش داريم؟
چه كسى ديواره يخى لارسن را مى شناسد؟ اين كوه عظيم يخى شناور در آب هاى دريا كه در ارتباط با يخچال هاى خشكى شبه جزيره قطب جنوب است، زمان درازى تنها براى پژوهشگران

قطب جالب بود. ليكن در سى و يكم ژانويه سال 2002 ناگهان اين غول يخى نظر تمام جهانيان را به خود جلب كرد. دليل: عكس هاى ماهواره هاى ناسا نشان دادند كه چگونه ظرف يك فاصله زمانى پنج هفته اى تكه بزرگى از يخ به حجم 3250 كيلومترمربع تقريباً به بزرگى مالوركا _ از ديواره يخى لارسن جدا شد. كارشناسان حدس مى زنند كه آب حاصل از ذوب يخ ها همچون چشمه هاى

كوچك بى شمار به داخل ديواره يخى راه يافته و آنجا يخ زده و بدين ترتيب حجمى اضافه تشكيل شده كه قاعدتاً از تكه يخ غول آسا جدا شده است. اين تكه يخ كه به نام «لارسن ب» خوانده شد، 220 متر ضخامت و 720 ميليارد تن وزن داشت و به هزاران تكه كوچك تقسيم شد.
اين نخستين بارى نيست كه يخ موجود در قطب جنوب از بين مى رود. در ماه هاى مارس و مه سال 2000 تكه هاى بزرگى از كمربند يخى جدا شده و از بين رفتند. يك ركورد جهانى تا آن زما

ن، تكه اى از يخ به بزرگى ده هزار كيلومترمربع جدا و به سمت درياى روس (Ross) رهسپار شد.
در فيلم علمى _ تخيلى رولاند امريش «روز پس از فردا» يك دانشمند پژوهشگر آمريكايى هوا به نام جك هال ماجرايى را درست شبيه آنچه كه بر سر ديواره يخى لارسن آمده پيش بينى مى كند كه در سال 2002 رخ مى دهد. در اين فيلم هاليوود كه به يك شعر حماسى بيشتر شبيه است نيز تكه عظيم يخ جدا مى شود. خدمه هال با رويدادى به غايت دهشتناك مواجه شدند. شكافى

عظيم (با استفاده از متحرك سازى كامپيوترى) در يخچال مقابل شان دهان باز كرد و تقريباً آنها را بلعيد. در اينجا واقعيت و خيال درهم مى آميزند: امريش در فيلمنامه تمام جزئيات تلاش هاى اين انسان ها را به تصوير مى كشد. اما كارگردان با لحن هجوآميزى مى گويد: «بايد در نوشتن فيلمنامه تعجيل مى كرديم، والا از فيلم سينمايى خبرى نبود، تنها چيزى كه باقى مى ماند مستندسازى رويدادها بود.» منشأ و علت واقعه اى براى يخ هاى قطب جنوب رخ داد و پيش زمينه داستان فيلم همانا گرم شدن روزافزون كره زمين است: بدين ترتيب ميدان هاى يخ قطب ها بيش از پيش ذوب

مى شوند. زمينه ساز چنين دگرگونى در آب و هوا اثر گلخانه اى است با بالاترين سطح گازهاى مضر از نقطه نظر آب و هوا مثل دى اكسيدكربن(Co2) در جو، كره زمين را پوششى از گاز فرا مى گيرد، چنين رويدادى نتايج مرگبارى را به دنبال دارد. گرماى بيشترى از خورشيد به كره زمين مى تابد چرا كه اين اشعه گرمايى در فضا منعكس مى شود. نتيجه آن كه نوعى شبنم ناشى از گرما ظاهر خواهد شد (قطره آب به كندى تبخير مى شود)، توده هاى عظيم يخى شروع به آب شدن

خواهند كرد و مقادير فراوانى از آب شيرين سرد به داخل اقيانوس ها سرازير خواهند شد. امريش كارگردان فيلم از اين واقعيت علمى به عنوان نقطه شروع سوگنامه آب و هوايى خويش استفاده مى كند. گلوله هاى شناور حرارت سنج ها در آتلانتيك شمالى ديوانه مى شوند و خبر از آن مى دهند كه چشمه هاى آب گرم در اقيانوس واقع در نيمكره شمالى خشك شده اند.
همچنانكه اين «حرارت» به نقطه اوج خود مى رسد، فاجعه سرما نيز به كمك جلوه هاى ويژه قطعى و تاثيرگذار به نظر مى رسد: رگبارهاى تگرگ به درشتى مشت انسان توكيو را درهم مى كوبند، بادهاى سخت و توفانى لس آنجلس را خالى از سكنه مى كنند، يك موج عظيم مد آب هاى اقيانوس نيويورك را در خود غرق مى سازد. آنگاه فاجعه عظيم رخ مى دهد: سرتاسر نيمكره شمالى در زير يخ و برف مدفون مى شود. فيلمنامه مى گويد كه هواى بسيار سرد منهاى 101 درجه سانتيگراد از استراتوسفر به سمت زمين مى آيد و انسان ها در ظرف چند ثانيه جملگى يخ مى زنند.
تصاوير امريش تكان دهنده اند ولى باوركردنى به نظر نمى رسند. از يك سو روزانه اخبارى راجع به گرم تر شدن تدريجى سياره مان مى شنويم و مى خوانيم، از طرف ديگر عصر جديدى از يخ پيش بينى مى شود. كداميك را بپذيريم؟


يك منبع آگاه احتمالاً مى تواند پاسخگوى پرسش هاى ما پيرامون آب وهوا باشد. «گروه بين دولتى براى تغيير آب و هوا» شامل جمعى از زبده ترين كارشناسان است. مذاكرات پيرامون آب و هوا در چارچوب ملل متحد نيز براساس اعلاميه اين گروه صورت مى گيرد. بر طبق گزارشات گروه طى فاصله زمانى 1990 تا 2100 درجه حرارت كل كره زمين به طور متوسط بين 4/1 تا 8/5 درجه

سانتيگراد افزايش خواهد يافت (در مجموع در طول قرن بيستم: به علاوه 6/0 درجه). تفاوت بين اين دو رقم قابل توجه است، چه به سختى مى توان آثار حاصل از عوامل گوناگون دخيل در اين پديده را به دقت پيش بينى نمود: عواملى چون افزايش جمعيت يا افزايش گاز (Co2)در نتيجه استفاده از سوخت هاى فسيلى، به علاوه تغييرات در آب و هوا بسيار به كندى صورت مى گيرد: حتى اگر بشر انتشار گازهاى گلخانه اى را به سرعت به صفر برساند.

ده ها سال طول مى كشد كه گرم تر شدن كره زمين متوقف شود. درست مثل اتومبيلى كه با سرعت بالايى در حركت است، براى آن كه از سرعتش كاسته شود، لازم است چندين كيلومتر مسافت را طى كند. بسته به اينكه گرم شدن زمين و آب شدن توده هاى يخ تا چه اندازه شديد باشد سطح آب اقيانوس ها بين 20 تا 86 سانتيمتر افزايش خواهد يافت. بدون اقدامات حفاظتى همچون برپا كردن سدهاى مرتفع مساحت وسيعى از سواحل درياها و اقيانوس ها و زمين هاى در مجاورت آنها به زير آب خواهند رفت. بسيارى از جزاير رويايى درياى جنوب براى هميشه محو خواهند شد.
اما همين حالا هم شاهد نتايج حاصل از پديده قدرتمند گرم تر شدن زمين هستيم: طوفان هايى كه تاكنون نظيرشان اتفاق نيفتاده، باران هاى سيل آسا و طغيان رودخانه ها، تابستان هاى گرم و طاقت فرسا با تلفات عظيم در محصولات گياهى و دامى و آتش سوزى هاى وسيع جنگل ها،

يخچال هاى آلپ آب و در بسترهاى عظيم يخى خلل وارد مى شود و ساختمان ها دستخوش تزلزل مى شوند. اكوسيستم درهم مى ريزد، تمام حيوانات و گياهان نابود مى شوند و فضاى زندگى انسان ها به شدت در معرض تهديد قرار مى گيرد. «گروه بين دولتى براى تغيير آب و هوا» در «خلاصه اى براى سياستگزاران» باز هم نتايج بيشترى را برمى شمارد. سالخوردگان بيشترى به

خاطر گرما جان خود را از دست مى دهند؛ عوامل مضر و بيمارى زا گسترش مى يابند (مثلاً پشه هاى مالاريا راه سرزمين هاى شمالى تر را در پيش مى گيرند)؛ كوه هاى بيشترى ريزش مى كنند، فرسايش زمين ها و سواحل درياها سرعت مى گيرد، حتى جزاير مرجانى نيز در اين ميان آسيب

مى بينند و زمانى كه بسترهاى يخى دائمى اندك اندك ذوب مى شوند، مقادير عظيمى متان و دى اكسيدكربن آزاد و اثر گلخانه اى بيش از پيش تشديد مى شود. اگرچه دانشمندان در مورد اين آثار و نتايج اتفاق نظر دارند، ولى افزايش سريع دماى زمين در ده سال اخير پرسش هاى زيادى را براى انسان مطرح كرده كه لازم است پاسخ هايى براى آنها پيدا شود. افزايش شدت حرارت خورشيد در 100 ساله اخير تنها موجب 2/0 درجه افزايش درجه حرارت زمين شده است.


گرم تر شدن زمين يك واقعيت است كه در حدود مشخصى اتفاق خواهد افتاد. اما چگونه مى توان از اين واقعيت اين طور نتيجه گرفت كه دوران يخبندانى در راه است؟ لااقل آن طور كه امريش وانمود مى كند. كارگردان و فيلمنامه نويس در فيلم خويش از آنجا شروع مى كنند كه يخ هاى ذوب و رها شده از قطب هاى كره زمين با جريانات آب گرم اقيانوس ها برخورد پيدا مى كنند. چنين فيلمنامه اى را نمى توان پيشاپيش رد يا قبول كرد، چه يك بار حدود 11هزار تا 12هزار سال پيش جريان اقيانوسى گلف استريم كاملاً متوقف شد. در اين زمان پس از يك دوره آب و هواى گرم درجه حرارت در گرينلند در مدار 15 درجه به يك بار افت كرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید