بخشی از مقاله
مدیریت فرایند حوادث
یکی از وظایف مدیران در کنار تولید کالا یا خدمات، به حداقل رساندن حوادث، رعایت مسائل زیستمحیطی، توجه به مسئولیتهای اجتماعی و پرورش منابع انسانی است.
مدیریت فرایند حوادث، یعنی بررسی علل حوادث در حین کار و انجام اقدامات پیشگیرانه. براساس مدیریت صحیح حوادث، میتوان روشهایی را به کار بست که هزینههای اقتصادی حوادث را به حداقل ممکن برساند.
هزینههای مربوط به حوادث و آسیبهای شغلی، به حدی است که مدیریت جدی حوادث را طلب میکند.
یکی از راههای مهم جلوگیری از حوادث، تقویت فرهنگ ایمنی در محیط کار است. یکی از مکانیسمهای مهم مدیریت فرایند حوادث، انجام بموقع معاینات دورهای است که نقش پیشگیرانه و درمانی دارد.
تولید و عملیات مربوط به آن، نیازمند الزامات و پیشنیازهایی است که یکی از آنها ایمنی کار کردن و مدیریت بر فرایند روانی و اجتماعی علل حوادث است. انسانهای تولیدی، نیازمند داشتن فرهنگ ایمنی کار هستند و لازم است که در این خصوص اقداماتی موثر صورت پذیرد. پیچیدگی کار مدیران تولیدی و صنعتی به این دلیل است که تولید کالا و یا خدمات جزء کوچک کار آنان بوده و در کنار تولید کالا یا خدمات، هدفهای دیگری را میبایستی مورد توجه قرار دهند. از جمله این اهداف، به حداقل رساندن حوادث، رعایت مسائل زیستمحیطی، توجه به مسئولیتهای اجتماعی، پرورش منابع انسانی و ... است. برای رسیدن به این اهداف و به ویژه کاهش و تعدیل خسارات ناشی از حوادث، لازم است که فرایند شکلگیری حوادث، مدیریت شود. بر این اساس و باتوجه به اهمیت مدیریت فرایند حوادث در موسسات تولیدی براساس نظریههای عمل تدوین یافته سعی میشود که مفهوم مدیریت حوادث را تبیین کرده و راهکارهای عملی مد
یریت و تاثیر آن بر کاهش حوادث، بررسی شود.
● مفهوم مدیریت فرایند حوادث
منظور از مدیریت فرایند حوادث، بررسی علل حوادث و انجام اقدامات پیشگیرانه است. حادثه ناشی از کار، واقعهای است که حین انجام کار روی میدهد و برای ایجاد آن هیچ نوع قصد و یا برنامهریزی قبلی، وجود نداشته است. برای بررسی علل حوادث و مدیریت آن میبایستی شاخصهای مناسبی تدوین شوند که خوشبختانه در این زمینه دو شاخص جهانی تحت عنوان «ضریب شدت» و «ضریب تکرار» حوادث وجود دارد. این دو شاخص، به عنوان نشانگر و تبگیر، بیانگر نوع مدیریت بر حوادث و علل آن هستند. ضریب تکرار حوادث، عبارت است از تعداد حوادث منجر به ضایعات انسانی در مدتی معین، تقسیم بر جمع ساعات کار در همان مدت، ضرب در ۱ میلیون. ضریب شدت حوادث، عبارت است از زمان تلف شدن به علت ضایعات انسانی، تقسیم بر جمع ساعات کار در همان مدت، ضرب در ۱ میلیون.
برای مدیریت بر حوادث، میبایستی علل آن را دستهبندی کرد. در این زمینه، دو دسته علل را میتوان برای حوادث برشمرد:
الف) دلایل مستقیم:
انواع سوختگی، برخورد با مانع، سرخوردن، سقوط از ارتفاع و ...
ب) دلایل غیر مستقیم:
مشکلات خانوادگی و شخصی، خستگی مفرط، عدم رضایت شغلی، سروصدای زیاد، آهنگ نامتعادل انجام کار، روابط انسانی نامتعادل در محیط کار و ... .
براساس یکی از بررسیهای انجام شده در مورد علل بروز حوادث، از ۸۷۷۹ مورد حادثه، علت ۶۹۰۰ مورد بیاحتیاطی کار، ۱۱۰۰ مورد فقدان اطلاعات در مورد کار با دستگاه و ۷۷۹ مورد نیز مربوط به وسایل فاقد حفاظ بوده است.
مدیریت بر دلایل مستقیم و رفع (تعدیل) آنها، کار زیاد مشکلی نیست و کافی است که برنامه زمانبندی با کنترلهای لازم اعمال گردد تا این دسته از دلایل، تعدیل شوند. نکته مهم و پیچیدهتر، مدیریت بر علل غیر مستقیم است که دامنه آنها وسیع و پیچیدگیشان متزاید است. بنابراین، لازم است بر این دسته از دلایل، بیشتر و دقیقتر مدیریت کرد. در مدیریت صحیح حوادث، میتوان روشهایی را به کار بست که هزینههای اقتصادی حوادث را به حداقل ممکن کاهش دهند. راههای کاهش هزینههای اقتصادی حوادث عبارتند از:
▪ کاهش هزینهها در مراحل ایجاد کارگاه، نظیر رعایت ایمنی ساختمان و تجهیزات، استقرار نظام ایمنی و ...
▪ کاهش هزینهها در مراحل بهکارگیری نیرو، شامل استخدام، آموزش حرفهای، انجام کنترلها و...
▪ کاهش هزینهها در مراحل اولیه وقوع حادثه. در این مرحله، از گسترش و ازدیاد حادثه جلوگیری میشود. (مشابه ضربالمثل معروف جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری نفع است).
▪ کاهش هزینهها در مراحل بعد از وقوع حادثه. در این مرحله بیشترین تلاش عبارت است از جلوگیری از تکرار حوادث.
آمار و ارقام و هزینههای مربوط به حوادث و آسیبهای شغلی، به حدی بالاست که لزوم توجه جدی و مدیریت حوادث را چند برابر میکند. آمار حوادثی که هرساله در امریکا اتفاق میافتد، عبارتند از:
▪ هر روز ۱۷ کارگر در حین انجام کار جان خود را از دست میدهند
▪ بیش از ۶/۵ میلیون کارگر، دچار آسیبدیدگی یا بیماری مرتبط با شغل میشوند
▪ بر اثر بروز آسیبهای مختلف، هر ساله ۳۵ میلیون روز کاری از دست میرود
▪ مقدار روزهای کاری از دست رفته، به ۷۵ میلیون روز نیز بالغ میشود
▪ هزینه مالی این نوع آسیبها ۴۰ میلیون دلار، شامل دستمزدها، هزینههای پزشکی، هزینههای اداری، بیمه و هزینههای غیر مستقیم است. مثلا، شرکت «دوپانت» در ۱۹۹۷، به طور متوسط متحمل هزینه حادثه منجر به معلولیت معادل ۲۵ هزار دلار شده است.
● راهکارها
۱) ایجاد تعادل بین جسم، روان و مسائل اجتماعی کارکنان: حوادث موسسات صنعتی و تولیدی، عمدتا ریشه انسانی دارند. کارکنان، دارای سه بعد جسم، روان و مسائل اجتماعی هستند. اگر تعادل منطقی بین سه بعد یادشده ایجاد شود، حادثهای رخ نخواهد داد. در صورت وجود کمترین عدم تعادل بین آنها، ریشههای حوادث شکل گرفته و سازمان و فرایند تولیدی را با مشکل مواجه میسازد. برای ایجاد تعادل بین جسم، روان و مسائل اجتماعی، لازم است اقداماتی به شرح زیر صورت پذیرد:
الف) شناخت روان افراد و تفاوتهای فردی و انجام طرح غربالگری و تعیین نابهنجاریهای روانی
ب) توجه به نارساییهای جسمی و عدم تعادلهایی که در ارگانیسم بدن رخ میدهد
پ) حل مسائل اجتماعی افراد از طریق همیاری خانواده و همکاران آنان
۲) ایجاد تعادل و تناسب در تسهیلات رفاهی کارکنان: در جامعه امروزی، اکثر موسسات صنعتی و غیر صنعتی دنیا، برای کارکنان خود تسهیلات رفاهی تدارک دیدهاند.
معمولا فلسفه تسهیلات رفاهی، ترمیم روحیه کارکنان است تا کارکنان خسته از کار بتوانند مدتی را در خارج از محیط کار، استراحت کرده و با روحیه ترمیمیافته باز گردند. یکی از ریشههای حوادث، خستگی مفرط کارکنان است. این خستگی پس از مدتی حادثهآفرین خواهد شد. منظور از متعادل ساختن تسهیلات رفاهی این است که با انجام کاری علمی و تحقیقی، میتوان مشخص کرد که کارکنان سطوح مختلف و دارای کارهای متفاوت، به چه نوع تسهیلاتی برای ترمیم روحیه خود نیاز دارند. خود کارکنان نمیتوانند در مورد نوع تسهیلات رفاهی تصمیمگیری کنند. این سازمان است که میبایستی برای کارکنان مشخص سازد چه نوع تسهیلاتی روحیه آنان را ترمیم میکند. در موسسات صنعتی، به لحاظ تنوع کاری و تفاوتهای فردی، معمولا نمیتوان یک نوع تسهیلات را به شکلی اثربخش، تجویز کرد.
برای ایجاد تعادل و تناسب در تسهیلات رفاهی، لازم است به مقولههای زیر توجه شود:
▪ تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با شرایط محیط کار از نظر سختی و آلودگی
▪ تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با نوع کار تولیدی، تعمیراتی، خدماتی
▪ تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با سطح کار از نظر تصمیمگیرنده و غیر تصمیمگیرنده
▪ تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با محیط زندگی
▪ تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با تنشهای وارده به افراد در محل کار
▪ تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با علایق کارکنان
۳) تقویت فرهنگ ایمنی:
ایمن کار کردن و جلوگیری از بروز حوادث، پیش از نیاز به ساختار، درواقع نوعی فرهنگ است. یکی از راههای مهم جلوگیری از حوادث، به وجود آوردن و تقویت فرهنگ ایمنی است. همانطوری که مدیران ارشد سازمانی نقش فرهنگسازی زیادی دارند، در این زمینه نیز میتوانند فرهنگسازی را تسریع کنند. بر این اساس، ابتدا لازم است مدیران و ادارهکنندگان کار، باور واقعی به ایمنی کار کردن پیدا کنند تا این فرهنگ در کل سازمان نهادینه شود.
به طور کلی، با روشهای زیر میتوان فرهنگ ایمنی را در سازمانهای صنعتی تقویت کرد و از بروز حوادث کاست:
▪ تاکید مدیریت عامل سازمان به مسائل ایمنی و حوادث در جلسات مدیریتی
▪ تهیه و تنظیم نظامنامه ایمنی
▪ تحقق عملی و واقعی استراتژی اول ایمنی و بعد کار یا به بیانی دیگر، در اولویت قرار گرفتن کار ایمن
▪ خودداری مسئولان از درخواست کار غیر ایمن
▪ بازرسیهای مداوم از نحوه کار غیر ایمن کارکنان
▪ شناسایی سفیران ایمنی در واحدهای تولیدی
▪ برگزاری منظم جلسات ایمنی در واحدها با حضور افراد درگیر در کار
▪ برگزاری آموزشهای عملی و کاربردی
سادهسازی دستورالعملهای ایمنی عمومی و تخصصی
۴) معنیدار ساختن معاینات دورهای:
انجام معاینات دورهای در موسسات صنعتی، با این فلسفه انجام میگیرد که نارساییهای روانی و جسمی مشخص شده و در جهت بهبود آن حرکت میشود. یکی از ریشههای شکلگیری حوادث این است که کارکنان، تحت تاثیر شرایط کاری به مرور فرسوده شده و از هوشیاری جسمی و روانی آنان کاسته میشود. آنها پس از مدتی به کمشنوایی، کمبینایی و دردهای کمر مبتلا خواهند شد و به همین علت از چابکی و حساسیت مورد نیاز برخوردار نشده و نمیتوانند در مقابل خواستههای کاری و الزامات کاری، واکنش مناسب نشان دهند. این موارد حاصل حوادث ریز و درشت هستند. یکی از مکانیسمهای مهم مدیریت فرایند حوادث، انجام بموقع معاینات دورهای است که نقش پیشگیرانه و درمانی دارند. معاینات دورهای را به موجب شرایط و ماهیت مشاغل میتوان به صورت سالانه، شش ماه یک بار، سه ماه یک بار و یا به صورت ویژه انجام داد. به طور کلی برای معنیدار کردن معاینات دورهای، میتوان به شکل زیر عمل کرد:
▪ تهیه برنامه و گرافهای سالانه انجام معاینات دورهای
▪ ابلاغ برنامه زمانی انجام معاینات دورهای به کارکنان
▪ پیگیری انجام معاینات دورهای
▪ انعکاس نتایج معاینات دورهای به کارکنان
▪ انجام اقدامات اصلاحی در مورد نتایج معاینات دورهای
▪ پیشبینی تشویق یا تنبیه برای انجام بموقع معاینات دورهای
۵) سازوکار پیادهسازی نظام چرخش شغلی:
یکی از دلایل بروز حوادث در موسسات صنعتی و تولیدی این است که بعضی مشاغل از درجه سختی کار بالا و محیط نامطلوب فیزیکی برخوردارند و کارکنان این دسته از مشاغل، پس از مدتی دچار محدودیت شده و نمیتوانند وظایف خود را بخوبی انجام دهند و در نتیجه، ضریب خطر افزایش مییابد. برای از بین بردن ضریب خطر، اجرای نظام چرخش شغلی کمک شایانی به افراد می
کند. چرخش شغلی باعث میشود کارکنان درگیر مشاغل مختلف شده و علاوه بر شناسایی مسائل و مشکلات آنها، درجه سختی کار و نامطلوبی شرایط محیط کار بین کارکنان سرشکن شود و همگان درجه سختی کار و نامطلوبی شرایط محیط کار بین کارکنان سرکش شود و همگان از فرصتهای برابر برخوردار شوند. در اجرای چرخش شغلی، افرادی که دارای مشاغل سخت و خطرزا هستند، جای خود را با افراد دارای مشاغل سبکتر عوض کرده و همین جابهجایی موجب کاهش حوادث ناشی از کار میشود. در اجرای چرخش شغلی برای کاهش حوادث میتوان به شکل زیر عمل کرد:
الف) چرخش شغلی درونواحدی:
در این وضعیت، افراد درون هر واحد تولیدی جابهجا شده و علاوه بر سرشکن شدن سختی کار و ضریب خطرآفرینی، بسیاری از مشکلات دیگر نظیر نارضایتی از حجم زیاد و عدم تنوع فعالیتها کاهش مییابد.
ب) چرخش شغلی برونواحدی:
در این وضعیت، افراد در واحدهای مختلف جابهجا شده و از این بابت ضریب خطرزایی به مقدار زیادی کاهش مییابد.
به طور کلی، چرخش شغلی در ابعاد زیر به کاهش حوادث کمک میکند زیرا با جابجایی کارکنان:
▪ خستگی آنها از بین میرود