بخشی از مقاله
مطلب جديد پيرامون درس
مديريت بحران در حوادث ناشي از بمباران و موشكباران مناطق غير نظامي
كلمه بحران معاني و تعاريف مختلفي دارد. در يك نگاه كلي ميتوان گفت: «بحران يك حادثه، واقعه و يا جرياني است كه اتفاق ميافتد و سيستم را از كاركرد منظم خودش باز مي دارد. يعني حركت منظم سازمان، مجموعه شهر يا ساير مجموعهها را طوري از كار مي اندازد يا فلج ميكند و يا باعث تاخير در روند اجراي فعاليتها، ماموريتها و اهداف سيستم ميشود.»
براساس چگونگي تعريف بحران، تعاريف و تعابير متفاوتي از مديريت بحران نيز ارائه شده است. در اين مقاله ابتدا به بيان اين تعاريف و تدابير و تشريح اثرات بحران در جوامع سپس به تعريف مديريت بحران پرداخته ميشود.
بحرانها انواع مختلفي داشته و دامنه بسيار گستردهاي دارند، در يك نگاه كلي ميتوان بحرانهايي كه يك جامعه را تهديد ميكنند را به سه قسمت تقسيم نمود:
1- بحرانهاي ناشي از جنگ و درگيري بين كشورها.
2- بحرانهاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه
3- بحرانهاي ناشي از بلايايي طبيعي.
كه هر يك از انواع ياد شده خود به زير گروههايي تقسيم ميشوند.
صرف نظر از نوع و شكل بحران، امكان ارائه مدلي جامع براي مواجهه با بحرانهاي مختلف وجود دارد. تاكنون مدلهاي مختلفي در اين زمينه ارائه شده است. در اين مقاله پس از ارائه تعاريف ياد شده به ذكر رئوس اصلي يكي از اين روشهاي مواجهه با بحران پرداخته خواهد شد. سپس اين روش براي مواجهه با بحرانهاي ناشي از حملات هوايي و موشكباران مناطق غير نظامي مورد بررسي قرار ميگيرد
1ـمقدمه
چرا بحران تا اين اندازه فكر بشر را مشغول كرده است؟
بحران در طول تاريخ بشري همواره با انسان بوده است. حملات غارتگرانه كشور گشايان به سرزمين هاي ديگر، سيل، زلزله، هرج و مرجهاي اجتماعي و صدها نوع وقايع ديگر، بحرانهايي هستند كه نسلهاي بشر همواره مجبور به تحمل خسارتها و صدمات ناشي از آنها بودهاند.
مروري بر آنچه در سدههاي اخير در ايران رخ داده، ما را به اين نتيجه ميرساند كه ايران يكي از بحران خيزترين كشورهاي جهان ميباشد. وقايع سياسي و به تبع آن، نظامي اتفاق افتاده در ايران و همين طور بلاخيز بودن فلات ايران، بر اين سخن مهر تائيد مينهد.
به دلايل زير ايران كشوري بحران خيز است:
- كشور ايران از نظر بلاياي طبيعي يكي از 10 كشور بلاخيز دنيا است.
- 90درصد جمعيت كشور در معرض خطرات ناشي از حوادث طبيعي است.
- كشور ايران از نظر آمار وقوع حوادث در دنيا مقام ششم را دارد.
- كشور ايران، ام القراي كشورهاي اسلامي است و در نتيجه مخاطرات نظامي و سياسي بسيار بالايي دارد.
- ايران از نظر استراتژيكي و اقتصادي در نقطهاي از جهان قرار گرفته كه ميتوان گفت: از بيشتر بحرانهاي جهاني اثر ميپذيرد. به طور مثال جنگهاي جهاني اول و دوم را ميتوان نام برد. همچنين جنگ آمريكا و عراق و ...
بنابراين لزوم داشتن يك مديريت بحران قوي در ايران امري اجتناب ناپذير مينمايد. چيزي كه متاسفانه تنها در سالهاي اخير به آن پرداخته شده است. در اين مقاله تلاش ما اين است كه ضمن معرفي و تشريح بحران و ارائه يك تعريف دقيق از مديريت بحران، به معرفي يكي از انواع بحرانهاي نظامي ي
عني بحرانهاي ايجاد شده در بمبارانها و موشكبارانهاي مناطق غير نظامي بپردازيم.
2- تعريف بحران
2-1) بحران چيست؟
تصور كنيد مدير يك شركت چند مليتي و بزرگ هستيد و در اولين روز كاري هفته خود را آماده ميكنيد كه يك هفته كاري خوب و موفق را پشت سر بگذاريد، صبح زود وارد اتاق كار خود ميشويد و متوجه ميشويد كارمندان شركت شما به خاطر مسائل حقوقي دست به اعتصاب زدهاند. هنوز موضوع براي خود شما روشن نشده است كه با انبوهي از خبرنگاران رو بهرو ميشويد. شركت شما دچار بحران شده است.
يا تصور كنيد در نيويورك زندگي ميكنيد و شاهد انفجار برجهاي سازمان تجارت جهاني هستيد و امنيت شما و خانوادهتان دچار چالش شده است. ترديدي نيست كه شما در شهري بحران زده زندگي ميكنيد. و يا خاطرات اولين روزهاي 8 سال دفاع مقدس را به ياد بياوريد. ايران و به خصوص سرزمينهاي جنوبي و غرب آن دچار، بحران بودند. به اين اتفاقات ميتوان وقوع زلزله و سيل و بسياري موارد ديگر را نيز افزود.
در هر فعاليت گروهي، از فعاليتهاي معمول در خانواده كه نوعي حركت گروهي محسوب ميشوند تا شركتهاي تجاري، احزاب سياسي، دولتها و جريانهاي بزرگ بين المللي مشكلات و موانعي به وجود ميآيد كه پويايي آن فعاليت، به نحوه عبور از مشكلات و موانع وابسته است. به طور كلي حركت مطلوب يك مجموعه، گذر از يك وضعيت و رسيدن به وضعيت جديد و بهتر است. به همين علت رخ نمايي مشكلات جزء جدايي ناپذير يك فعاليت محسوب ميشود. از اين ديدگاه ميتوان گفت مجموعه تلاشهاي صورت گرفته در توسعه علوم مديريت، در راستاي استخراج روشهايي براي عبور موفقيت آميز از اين مشكلات و موانع هستند.
بحران، بروز ناگهاني نيروي يا مجموعهاي از نيروهاي مخالف و غير قابل پيش بيني است كه بنياد و محوريت يك حركت هدفمند را تحت تاثير مخرب خود قرار ميدهد و در صورت عبور نكردن، از آن، صدمات جبران ناپذيري به اساس حركت وارد ميآورد.
تعريف فوق حاوي اين نكات است:
- بروز بحران به صورت ناگهاني و ضربتي است و نه تدريجي.
- در بحران، نيروي مخالف اساس و محوريت حركت را تحت تاثير قرار ميدهد و نه شاخ و برگهاي حركت را.
- غير قابل پيش بيني بودن بحران در طرح مديريت بحران، نقشي اساسي دارد. شايد بتوان گفت كه بحران، قسمت اعظم انرژي ويرانگر خود را به واسطه غير قابل پيش بيني بودن خود كسب ميكند.
- در بحران قطع و انفصال روند طبيعي زندگي رخ ميدهد. (چنين انفصالي معمولا بسيار سخت و ناگهاني بوده و به هيچ وجه قابل پيش بيني نيست.)
- بحران اثرات مخرب بر تشكيلات اجتماعي مانند از بين رفتن و يا خسارت ديدن سيستمهاي دولتي، ساختمانها، مخابرات و سرويسهاي ضروري را به خود به همراه دارد.
- در بحران شاهد گسترش فزاينده نيازهاي مردمي مانند سرپناه، غذا، پوشاك، كمكهاي اوليه و درماني و رواني هستيم.
2-2 تقسيم بندي كلي بحرانها
تقسيم بنديهاي زيادي براي انواع بحرانها ميتوان در نظر گرفت. يكي از مرسومترين تقسيم بنديهاي به شكل زير است:
1- بحرانهاي ناشي از جنگ و درگيري بين كشورها.
2- بحرانهاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه.
3- بحران ناشي از بالاياي طبيعي.
1) بحران هاي ناشي از جنگ:
هدايت و كنترل كامل بحرانهاي ناشي از جنگ در اختيار نيروهاي مسلح است و سازمانهاي ديگر در زمينههاي مختلف با اين نيروها همكاري ميكنند.
2) بحران هاي ناشي از مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعه:
هدايت و كنترل اين بحرانها بر عهده دولت است و نيروهاي مسلح همكاريهاي لازم را در بخش امنيتي انجام ميدهند.
3) بحرانهاي ناشي از بلاياي طبيعي:
اين بحرانها شامل زلزله، سيل، سونامي و ... ميباشند و هدايت آنها توسط تيمي از مديران مختلف كشوري و لشكري صورت ميگيرد.
به طور كلي اثرات و خصوصيات بحران را ميتوان در سه بخش زير طبقه بندي نمود:
الف- سطح جهاني؛
ب- سطح ملي؛
ج- سطح منطقهاي
2-3) تاثيرات بحران در سطح افكار عمومي؛
وقوع بحران به ويژه بحرانهايي كه به هر دليلي مورد توجه عمومي قرار ميگيرند به وجود آوردنده شرايطي خاص در جامعه است. در فعاليتهايي كه به هر دليل با طيفي از مردم در ارتباط هستند بروز چنين شرايطي در طيف عامه مردم هم تاثير ميگذارد؛ چرا كه آنها هم جزئي از جامعه هستند. از اين رو برخورد صحيح با بحران مستلزم شناخت تاثيرات عمومي و به ويژه بحران بر افكاري عمومي ميباشد. از جمله تاثيرات عمومي بحران مي توان به موارد زير اشاره كرد:
(-3-2-1) تضعيف امنيت رواني در سطح افكار عمومي اين حالت به ويژه در بحرانهايي كه امنيت ملي را تهديد ميكنند بارزتر است.
(2-3-2) بروز خلاءهاي شديد خبري. ويژگيهاي غير قابل پيش بيني بودن و سرعت بالاي وقوع بحران و از سوي ديگر اين ويژگي بحران كه عموما حالت امنيتي و جنبه محرمانه دارد، نوعي خلاء خبري را ايجاد ميكند.
(2-3-3) وجود پتانسيل شكسته شدن قالبهاي اجتماعي، فرهنگي
يا سياسي، از ويژگيهاي عمومي بحران توانايي آن در شكستن قالبها و چارچوبهاي پذيرفته شده است. به همين دليل فرايند حركتي بحران از اين زاويه نيز بايد مورد مداقه قرار گيرد.
(2-3-4) اثرات بحران در حوزههاي اقتصاد عمومي برخي از بحرانها (به عنوان مثال بحران ناشي از وقوع جنگ احتمالي) مجموعه اي از فرايندهاي مخرب در اقتصاد عمومي را پايهريزي ميكنند. از جمله چنين فرايندهايي ميتوان به احساس كمبود و يا قحطي كاذب اشاره كرد.
(2-5-3) بحرانهاي تعمدي. گاهي براي انحراف افكار عمومي و برگرداندن توجه عمومي از مطالبي خاص و پنهان كردن موضوعي كه نبايد فاش شود و گاهي به منظور اغفال رسانهها از واقعهاي خاص، از چنين روشهايي استفاده ميشود. بنابراين مكانيزم كنترل بحران بايد در تحليلهاي خود اين احتمال را هم در نظر داشته باشد.
(2-3-6) تضعيف مكانيزمهاي امنيتي دولتي. در بحرانهاي شديد و كوتاه مدت به دليل توجه مكانيزمهاي امنيتي دولتي به بحران و غفلت از روالهاي جاري، پتانسيل وقوع بزهكاريهاي اجتماعي (مثل دزدي) افزايش مييابد. در اين شرايط افزايش توان امنيتي مجموعه مديريت بحران، ضروري است. (مانند آنچه در زلزله بم ديده شد.)
(2-3-7) تاثير عملكرد رقبا بر افكار عمومي. بروز بحران، عرصهاي بزرگ براي رقابت رقبا ميگشايد. بخشي از مكانيزم مقابله با بحران بايد متوجه اين عرصه رقابتي باشد.
2-4) فرصتهايي كه بحران ميتواند براي يك سيستم به همراه داشته باشد
علي رغم تمامي پيامدهاي خطرناك و جدي كه به واسطه وقوع بحران حاصل ميشود، به صورت بالقوه شرايطي را براي مديران قابل فراهم ميكند كه جهش قابل توجهي در تيم تحت مديريت خود صورت دهد و اين به نحوه برخورد آنها بستگي دارد. از جمله اين شرايط ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
2-4-1) قالب شكني ساختار قبلي: يكي از مسائلي كه مديران با آن سرو كار دارند، قالبهاي شكل گرفته است كه راندهمان دلخواه را ندارند. قالبهايي مثل ارتباطات درون يا بيرون مجموعهاي و ميزان فرمان پذيري كاركنان. بحران يكي از بهترين قالب شكنها ميباشد و يك مدير ورزيده با استفاده از شرايط آمادگي خود و تجارب و قابليتهاي موجود به بهترين نحو از آن استفاده ميكند.
2-4-2) ايجاد همدلي و همراهي بيشتر: عبور از بحران به عنوان يك هدف مقطعي كلي، مجموعه را تحت تاثير يك همدلي و وحدت قرار ميدهد كه منجر به ايجاد تجربهاي موفق در ذهن افراد شده و ميتواند وحدتي ادامه دار را موجب شود.
2-4-3) محك نظام مديريت: بحران، محكي عالي براي ارزيابي سيستم تحت مديريت و مجموعههاي مرتبط بيرون از سيستم ميباشد. ارزيابي تواناييهاي مخالف سيستم از جمله قدرت حفظ تمركز، توان تصميم گيري، ميزان هماهنگي، عملكردهاي مديران، ميزان آمادگي و هوشياري، آشكاري خلاءهاي و نقاط ضعيف، ميزان وفاداري و خير خواهي و تعلق خاطر سازماني پرسنل و ... از اين دسته هستند.
3) مديريت بحران
در حالي كه در گذشته، نقش مدير در بحران، محدود به شتافتن به محل (يا مورد) واقعه و كوشش در مهار كردن آن و جلوگيري از خسارت بيشتر بود، امروزه مجموعه نظرياتي وجود دارد كه زمينه اصلي آن پيشنهاد اين فكر است كه مدير بايد بحران را پيش بيني و براي آن برنامه ريزي كند.
مديريت بحران، علمي كاربردي است كه به وسيله مشاهده سيستماتيك بحرانها و تجزيه و تحليل آنها در جستجوي يافتن ابزاري است كه به وسيله آن بتوان از بروز بحرانها پيشگيري نموده و يا در صورت بروز آن در خصوص كاهش آثار آن، آمادگي لازم، امداد رساني سريع و بهبودي آن اقدام نمود.
- نجات و درمان مصدومين.
- كاهش خسارات مالي و اقتصادي.
- به حداقل رسانيدن مدت زمان مهار بحران.
- كنترل آثار روحي و رواني ساكنين.
- توجيه و هدايت افكار عمومي به منظور كمكهاي ممكن.
- كنترل و كاهش اتلاف منابع.
- كنترل امنيتي منطقه بحران.
- افزايش ضريب امنيت در سطح كشور، منطقه و جهان.
- جلب و افزايش اطمينان و اعتماد افكار عمومي.
- افزايش كارايي و كار آمدي اركان درگير حضور در بحرانهاي ساير كشورها (در صورت نياز).
3-1- خلاصه يك مدل براي مواجهه با بحرانها
در نگاه اول به نظر ميرسد مواجهه با بحرانهاي مختلف به دليل ناشناخته و غير مترقبه بودن آنها امري مشكل و محال باشد، حال آنكه مطالعات روي بحرانهاي ثابت كرده است براي مواجهه با همه بحرانهاي يك مكانيزم مشترك كه شامل چهار بند اساسي ميباشد، لازم است. لازم به ذكر است موضوع اين بحث بسيار گسترده تر از مجال اين مقاله است در اينجا تنها به بيان اين چهار بند اساسي بسنده ميكنيم.
3-1-1 پذيرش و شناخت بحران
چگونه ميتوانيد ميزان آسيب پذيري در مواجهه با بحران را كاهش دهيد. ابتدا بايد سيستمي براي مواجه با بحران داشته باشيد، براي داشتن يك سيستم براي مديريت بحران سطحي از اطلاعات و آگاهيها لازم است و در واقع بايد يك بررسي همه جانبه قبل از وقوع بحران صورت گيرد.
اين بررسي شامل موارد زير ميشود:
- اطلاعات اجرايي و اداري عمومي.
- اطلاعات مديريتي و برنامه كنترلي.
- آشنايي با احتمال وقوع و ميزان و شكل آسيب رساني يك بحران (انواع بحرانها).
- توصيف وظايف و گروهها.
اين اطلاعات و شناخت از بحران در قالب يك مديريت همشمند بحران به دست ميايد كه با توجه به نوع بحران انتخاب ميشود.
3-1-2- آمادگي
آمادگي بعد از مرحله پذيرش بحران ميباشد و به مجموعه تداركاتي و آمادگيهاي لازم در مواجهه با بحران گويند.
الف- آمادگي و پيشگيري: كه شامل فعاليتهايي ميشود كه براي پيشگيري از وقوع بحران بايد انجام شود. طبيعي است اين فعاليتها با توجه به شناختي صورت ميگيرد كه از چگونگي بحران در اختيار مديران قرار دارد و در قسمت 3-1-1 به آنها پرداخته شد.
ب- شناخت و دسته بندي وقايع و اقدامات متقابل:
اين فعاليتها معمولا در 3 مرحله پيش از بحران، حين بحران و پس از بحران صورت ميگيرد و مستلزم انجام امور زير ميشود.
- به كار انداختن سيستم مديريت بحران.
- به كار انداختن ابزارهاي لازم براي اجرايي كردن طرح مديريت بحران.
- به كارانداختن سيستم مديريت بحران و استفاده از همه نهادهاي مربوطه.
ج - واكنشهاي براي تقليل اثرات بحران بر بازماندگان.
مجموعه فعاليتهايي كه براي حفاظت از بازماندگان بحران (شامل آسيب ديدگان و ...) و كاهش آسيبها و جلوگيري از اثرات بعدي بحران انجام ميشود.
د- بازگشت به حالت عادي، مجموعه فعاليتهايي كه براي بازگرداندن شرايط به حالت عادي قبل از بحران صورت ميگيرد گفته ميشود.
3-1-3- آموزش و باز آموزي
آموزش نيروها و افراد عادي كه به هر طريقي با بحران ارتباط دارند، سومين قسمت از فعاليتهايي است كه بايد در مواجهه با بحران انجام داد. آموزش و بازآموزي يكي از فعاليتهاي حساس و مهم در مديريت بحران در جوامع ميباشد. كه شامل قدمهاي زير ميشود:
الف- آناليز وظايف: وقتي كه يك برنامه مجتمع آموزشي طراحي ميشود، ابتدا بايد مهارتها، داشتهها و روشهاي كاربردي ايفاي نقش رضايتبخش در شرايط بحراني دسته بندي گردند.