بخشی از مقاله

گامي به سوي رابطه ي موفق

فصل اول
روابط زناشويي
عاشق شدن ساده است، اما عاشق باقي ماندن به مراتب دشوارتر است، همة ما خواهان عشق پردوام هستيم. همة ما مي خواهيم شاد زندگي كنيم. كسي نيست كه به عمد عاشق بشود و برنامة جدايي را هم طراحي كند. اوا در عمل اين اتفاق مي افتد وقتي اين اتفاق افتاد، آزار مي دهد. در آمريكا از هر دو ازدواج يكي به طلاق مي انجامد و از جمله زوجهايي كه با هم مي مانند درصد قابل ملاحظه اي از زندگي كردن با يكديگر خشنود نيستند و اينها آمار خوشايندي نيست.

پيامي دارند. مي گويند اگر قصد ازدواج داريد بدانيد كه ممكن است ازدواجتان به شكست بينجامد. البته هيچ كس حاضر نيست در كاري كه امكان 50 درصد شكست وجود دارد سرمايه گذاري بكند. با اين حال اتفاقي است كه مي افتد. البته هيچ تضميني قطعي وجود ندارد كه ازدواجي صد در صد براي هميشه دوام بياورد اما مي توانيد مهر و محبت ميان خود و همسرتان را حفظ كنيد.
بعضي ها به ظاهر زندگي زناشويي خوبي دارند اما در


واقع مهر و محبت از ميانشان رخت بربسته است
بسياري از زوج ها در كنار هم زندگي مي كنند و حال آنكه مهر و عشق از ميانشان رخته است. اينها منزوي ترين اشخاص هستند1.
راه حل هاي مختلف:
اغلب اشخاص نمي دانند كه چگونه مسائل زناشويي خود را حل كنند و به همين دليل روش

هاي مختلفي را بر مي گزينند در راه حل نخست مشكلات را نديده مي گيرند و دل به اين مي بندند كه اين مشكلات به خودي خود بر طرف شوند بعضي ديگر در مقام توجيه مي گويند، رابطة زناشويي صد در صد بي عيب و نقص وجود خارجي ندارد. توقع بيشتر داشتن غير واقع ؟ و بي توجهي به حقايق است. جمعي ديگر همة تقصيرها را به گردن همسرشان مي اندازند و چه بسا با همسرشان متاركه مي كنند و چون تن به ازدواج مجدد مي دهند مي بينند با همان مشكلات قبلي رو به رو مي شوند
يكي از راه هاي برخورد با مسائل زناشويي اين است
كه تقصير را به گردن همسرمان بيندازيم
بسياري از ازدواج ها در مقطعي از زندگي مشترك خود به اين نتيجه مي رسند كه همسرشان را دوست ندارند. در اين ميان دوستان ، بستگان و حتي روان شناسان به آنها مي گويند:«بالغانه فكر كن. به واقعيت ها توجه داشته باش. عشق شاعرانه نمي تواند ادامه دار باشد.» اما اين دوست نيست. بر خلاف باورهاي رايج، عشق شاعرانه هم مي تواند پر دوام باشد. شعله هاي عشق و مهر و محبت مي تواند هم چنان سركش باشد و بر روشني آن افزوده گردد.1
باز آموزي درس مهر و عشق
اگر مي خواهيد در مقايسه با پدر و مادرتان زندگي زناشويي بهتري داشته باشيد، اگر مي خواهيد مهر و عشق به زندگي شما حاكم شود، بايد به خود زحمت بدهيد و روي آن كار كنيد. به خود بگويديد كه بايد در زمينة مهر و عشق آموزش بيشتري داشته باشيد، بدانيد كه اين تنها شما نيستيد كه به اين آموزش احتياج داريد. وقتي به اطراف خود نگاه مي كنيد، مي بينيد كه افراد بسيار به اين بازآموزي نياز دارند. غرور را كنار بگذاريد ، نياز به صميميت بيشتر، قدرداني و مهر و عشق بيشتر را بپذيريد.
ساده ترين راه آموختن اين است كه وانمود كنيد در اين زمينه چيزي نمي دانيد. در نقش يك مبتدي ظاهر شويد. غنا بخشيدن به زندگي زناشويي به نظر اسرار آميز مي رسد، به نظر مي رسد كه درك كردنش دشوار است، مگر اينكه روي آن تمرين كنيد و به احاطة لازم برسيد. غني ساختن و سرشار نمودن زندگي زناشويي موضوعي فرا گرفتني است.2
روابط سرشار


همة ما دانسته يا نادانسته برآنيم كه زندگي زناشويي خود را غنا بيشتري ببخشيم. در پس زمينه ذهن همة اشخاص ، دوست داشتن و مورد مهر و عشق واقع شدن نهفته است. در پس هر انگيزه و هر رفتار ، ميل مورد عشق و مهر واقع شدن ، ميل به قدرداني و ميل به سهيم شدن مهر و محبت خود با ديگران نهفته است.
صحبت كردن دربارة مهر و عشق و اينكه بگوييم همه در اين زمينه قصد دارند كافي نيست. پس از ساله مشاوره با زوجهايي كه در روابط خود با مشكل رو به رو بودند به اين نتيجه مي رسيم كه در اغلب موارد تقصيري متوجه اشخاص نيست، بلكه در روشي كه آنها براي سرشار شدن زندگي زناشويي شان استفاده مي كردند اشكالاتي وجود دارد.


بسياري از زوجها تصميم مي گيرند كه روابط زناشويي خود را بهبود بخشند اما مأيوس مي شوند. دليل ناكامي آنها اين است كه از مهارت هاي ارتباطي مؤثر بي بهره و آنها را نياموخته اند. هر چه مي خواهند روابط خود را مستحكم تر كنند. ناموفق تر ظاهر مي گردند. در نتيجه اين مسائل ناديده انگاشته شده روي هم انباشته مي شود.
براي ايجاد مهر و عشق در زندگي زناشويي نيازي به تغيير دادن خود نيست، نيازي به تغيير دادن ديگران نيست. در واقع اين تغيير خود به خود اتفاق مي افتد. هر چه بيشتر براي تغيرر دادن رفتار خود تلاش كنيد، بيشتر از خويشِ واقعي خويش دور مي شويد. اشكالي در تغيير دادن خود وجود ندارد مگر اينكه ميان شما و خويش واقعي تان فاصله بيندازد. اگر تقصير با انگيزه عداوت و در حق همراه باشد، مهر و عشقي توليد نمي شود ممكن است توانمند تر و يا حتي شغل بهتري و دوستان جديدي پيدا كنيد. اما خود را بيشتر دوست نخواهيد داشت.1
نشانه هاي خطر
به اين نتيجه رسيده ايم كه در هر ازدواجي وقتي روابط احساسي ضعيف مي شود، چهار علامت خطر وجود دارد كه خبر از كاهش مهر و عشق مي دهد. اگر مي خواهيد با از دست دادن احساس عشق در ازدواج خود رو به رو نشويد، اگر مي خواهيد شور و شوق را در خود زنده نگه داريد، مواظب اين چهار علامت خطر باشيد:2
1- مقاومت 2- رنجش 3- بي اعتنايي 4- سركوب
1- مقاومت: در هر ارتباط طبيعي انساني تا حدودي مقاومت ميان زن و

شوهر وجود دارد. مقاومت زماني آغاز مي شود كه احساس مي كنيد در برابر رفتار، گفتار يا احساس همسرتان مقاومت مي كنيد. ابتدا در ذهن خود رفتار، گفتار يا احساس او را مورد انتظار قرار مي دهيد و سپس احساس مي كنيد كه مي خواهيد كمي از او فاصله بگيريد. به عنوان مثال: به اتفاق همسر خود در يك مهماني شركت كرده ايد و به روال همي

شه داستاني را كه معمولاً در مهمانيها تعريف مي كند براي مهمانان شروع به شرح دادن مي كند و شما با خود مي گوييد: «اَه، نه باز هم داستان قديمي» و يا همسرتان از شما مي خواهد قبضي را در بانك بپردازيد و شما احساس مي كنيد به انجام اين كار رغبت چنداني نداريد. اغلب اشخاص اين مقاومت را نديده مي گيرند و وانمود مي كنند كه مقاومتي وجود ندارد.
اگر حقيقت احساس مقاومت خود را با همسرتان در ميان نگذاريد و آن را حل و فصل نكنيد، اين تفاوتهاي جزئي روي هم انباشته مي شوند و علامت دوم خطر يعني توليد رَنجش مي كنيد.
نشانه آغاز مقاومت اين است كه احساس مي كنيد
از رفتار ، گفتار يا احساس همسرتان راضي نيستيد.
2- رنجش: مقاومت فعال تري است. نوعي احساس بد شديد و سرزنش همسر به خاطر كاري است كه او انجام مي دهد. در اين شرايط از رفتار همسرتان بي اندازه ناراحت مي شويد.
رنجش اغلب با تجربة خشم و تنش همراه است. به لحاظ احساسي از همسرتان جدا مي شويد. خشم ، ناراحتي ، حساسيت و تنفّر جملگي نشانه هاي خطر دوم يعني رنجش هستند.
3- بي اعتنايي: زماني صورت خارجي پيدا مي كند كه مقاومت و رنجش به حدي مي رسد كه نمي توانيد به لحاظ احساسي با همسرتان ارتباط برقرار كنيد و به همين دليل از او كنار مي كشيد. ممكن است بگوييد: ديگر نمي خواهيم در اين باره حرف بزنم. ممكن است اتاق را ترك كنيد، ممكن

است با خشم از خانه بيرون برويد و يا به همسر خود توجه و اعتنا نكنيد و به طور كلي لب به گفتگو با او باز نكنيد. نشانه هاي بي اعتنايي عبارتند از : بي علاقه بودن به قرار گرفتن در كنار همسر، نقطة مقابل او صحبت كردن و غيره. بي اعتنايي نتيجة روي هم انباشت شدن رنجهاست. اگر احساس بي اعتنايي خود را با همسرتان در ميان نگذاريد و به حل و فصل آنها اقدام نكنيد، بي اعتنايي روي هم انباشت مي شود و به سطح بعدي جدايي يعني سركوب و فرو نشاني مي انجامد.
4- سركوب: از ساير زنگ ها خطرناك است، زماني اتفاق مي افتد كه شما به قدري از مقاومت كردن ، رنجش به دل گرفتن و بي اعتنايي كردن خسته ايد كه به خاطر خانواده همه احساسا

ت منفي را در خود سركوب مي كنيد. سركوب حالتي از كرختي احساسي است. خود را در لمس احساساتتان كرخت مي كنيد تا راحت باشيد. اين كرختي به بقيه ي زندگي شما سرايت مي كند. زندگي برايتان ملال انگيز مي شود. اغلب اوقات احساس خستگي مي كنيد. نكته خطرناك اين است كه زن و شوهري به قدري احساسات خود را سركوب كرده اند كه احساس مي كنند كمترين مسئله را با هم دارند. آنها يكديگر را مجاب كرده اند كه شاد و خوشحالند.
يكي از دلايل سركوب احساسات، اين عواطف و احساسات شما با تصوير ذهنيتان ناسازكاري داردة به سركوب آنها مي پردازيد اشخاص معمولاً احساساتي را ابراز مي كنند كه در ابرازش راحت باشند.
رابطة صميمانه موقيعت مطلوبي براي التيام احساسات سركوب شده است.
فصل دوم: عشق كافي نيست
عاشق شدن يك تجربة مقاومت ناپذير است. وقتي عاشق مي شويد همه چيز ساده و آسان به نظر مي رسد. هرگز به فكرتان نمي رسد كه هميشه در اين حالت به سر نخواهيد برد.1
اما عشق براي ادامة زندگي زناشويي كافي نيست. ممكن است تحت تأثير عشق يك ساعت، يك روز ، يك هفته و يا حتي يك ماه، را با شادي و نشاط سر كنيد اما اين براي زندگي همة عمر كافي نيست.

عشق و سازگاري بايد دست در دست يكديگر
حركت كنند تا رابطه اي دوام داشته باشد.
اگر دو نفر با هم سازگار نباشند، رابطة آنها محكوم به فناست. عشق و سازگاري بايد دست در دست يكديگر حركت كنند تا رابطه اي دوام داشته باشد.
احساس نياز متقابل در رابطة زناشويي توليد
مهر و عشق و هيجان مي كند.
وقتي شما و همسرتان به يك جهت رشد مي كنيد و دربارة خود و روابط زناشويي تان نظريات مشابه داريد، طبيعتاً مكمل يكديگر مي شويد. داشتن نيازهاي متقابل در يك رابطه توليد مهر و عشق و هيجان مي كند. اگر قرار باشد ازدواجي پايدار و مقاوم باشد بايد مبتني بر نيازهاي واحد باشد.
عشق كافي نيست اگر زن و شوهر در مسير مشابهي
حركت نكنند، اگر به اتفاق رشد نكنند ، عشقشان از
هم گسسته مي شود
هر رابطه زناشويي بايد هدف و جهت مشابهي داشته باشد. اگر زن و شوهر در يك مسير حركت نكنند و به اتفاق رشد نكنند ، مهر و عشق از ميان آنها رخت بر مي بندد.


سازگاري هرگز بدين معنا نيست كه شما و همسرتان دقيقاً مثل هم باشيد. تفاوت توليد جذابيت مي كند و اگر زن و شوهر دقيقاً يكسان باشند، روابطة ميان آنها خيلي زود ملال انگيز مي شود. اما اگر اين تفاوتها بيش از اندازه زياد باشد، موجب تضاد و اختلاف شده ، تعادل را به هم مي ريزد.
امّا حتي اگر ميان شما و همسرتان مهر و عشق حاكم باشد و اهداف سازگار هم داشته باشيد، ممكن است زندگي زناشويي موف نداشته باشيد. براي حفظ اين ارتباط به ابزار و مهارتهايي احتياج داريد كه با تضادها و تنشهاي روزانه روبه رو شويد.
با برنامه ريزي و تعيين زمان براي رسيدگي به روابط خود مي توانيد زندگ

ي زناشويي بالنده تري داشته باشيد.
كناره گيري از عشق
پيش از پايان دادن به يك رابطة زناشويي، بار ديگر لازم است كه احساسات منفي خود را تخليه كنيم و به احساساي از مهر و محبت برسيم. وقتي مهر و عشق در يك ارتباط زناشيويي به دليل فقدان ارتباط سركوب مي شود، نسبت به همسر خود مهر كمتري احساس مي كنيد.
به اتفاق همسرتان كار كنيد تا از همة خشم ها، رنجشها و احساسهاي گناه سركوب شده خلاص شويد.
مي توانيد كسي را هنوز دوست داشته باشيد و با اين حال از او جدا شويد. ترك همسر با دلي پر از احساس خشم و رنجش مي تواند بسيار خطر ناك باشد. اشكال اين است كه رنجشها و احساسات منفي انباشته شده و تخليه نگرديده را به زندگي بعدي خود مي بريم تا روي زندگي جديد ما اثر نامساعد بگذارند.1
بايد از ناكامي هاي زندگي زناشويي خود درس بگيريد. مهم است كه از اشتباهات گذشته پند بگيريم تا بار ديگر به آنها گرفتار نشويم. به جاي اينكه همسر سابق خود را به خاطر اشتباهش و اشتباهاتش سرزنش كنيد، ببينيد كه شما و او چه كرديد كه زندگي مشتركتان متلاشي شد. از اينها عبرت بگيريد.
بايد از اشتباهات گذشتة خود پند بگيريم
تا دوباره برايمان اتفاق نيفتند.
فصل سوّم
قوانين واقعي براي يافتن رابطه اي مبتني بر عشق2
قانون اول: با مردان همان گونه رفتار كنيد كه ميل داريد آنها با شما رفتار كنند.
• اگر مي خواهيد مرد با مهرباني با شما رفتار كنيد، با او با مهرباني رفتار كنيد
• اگر مي خواهيد كه با شما صادق باشد، با او صادق باشيد.


• اگر دوست نداريد شما را فريب دهد، شما هم او را فريب ندهيد ...
اين قانون به شما ياد آوري مي كند براي اين كه يك قانون معتبر باشد بايد عادلانه نيز باشد.
قانون دوم: به خاطر داشته باشيد كه روان به اندازة شما ، نيازمند عشق و حمايتند.
تبعيت از قانون دوم فقط يك رفتار با مردان نيست، بلكه موضوع مهم اين است كه شما بايد با اين ديدگاه در تمام اوقات با روان رفتار كنيد. مردان اين ديدگاه شما را در نظر مي گيرند

و مي فهمند كه شما آنها را درك مي كنيد و به همين علت، با شما صادقانه تر رفتار مي كنند.
كاربرد قانون دوم بدين معناست كه ، هرگز فراموش نكنيد كه درون هر مرد ايده آل و فوق العاده كه شما عاشق نزديك شدن به او هستيد، يك پسر كوچولوي نگران وجود دارد دارد و از اين كه شما او را نپذيريد مي ترسد. با سرد رفتار كردن، خنديدن به حرف هايش ، يا حرف طعنه آميز زدن در مورد كاري كه نتوانسته است خوب انجام دهد، احساسات او را جريحه دار مي كنيد. اين قدرت خود را دست كم نگيريد. شما هرگز دربارة آن صحبت نكند، اما من معتقدم كه اين موضوع را به خاطر خواهد سپرد.
قانون سوم: از مرداني كه قوانين واقعي را دوست ندارند ، دوري كنيد.
مرداني كه دنباله رو قوانين گذشته گان هستند زن واقعي نمي خواهند، آنها يك نشان افتخار ، يك شيء و يك جايزه مي خواهند.
مرداني كه از قوانين گذشتگان پيروي مي كنند:
• مي خواهند احساس كنند كه همه چيز تحت كنترل آنهاست.
• فكر مي كنند جنس مرد برتر است.
• زنان قدرتمند را دوست ندارند....
غالباً مرداني هستند كه در دامان مادري ايرادگير و پدري زورگو نشو و نما يافته اند و تصميم گرفته اند وقتي كه بزرگ شدند ، ديگران كنترل آنها را به دست گيرند يا شايد امكان دارد ديده باشند كه پدرشان با مادر آنها ماند برده رفتار كرده و آنها هم مي خواهند از همان قانون يعني «اگر رياست نكني مجبوري زير دست باشي» پيروي كنند.
قوانين واقعي مي گويند:
- اگر او را دوست داريد، به او بگوييد (قانون ششم) اگر او گفت كه از صحبت با شما خوشحال مي شود مرموزانه مكث نكنيد و آهنگ صداي خود را پايين نياوريد. به او بگوييد كه شما هم واقعاً از بودن با او لذت مي بريد.
- با صحبت در مورد آنچه كه به آن علاقمنديد نشان دهيد كه واقعاً شما چه شخصيتي داريد. (قانون پانزدهم)
قانون چهارم: مردان را بازي ندهيد.
قوانين واقعي بيشتر در مورد با هوش بودن است. زنان با هوش مردان را بازي نمي دهند. قوانين گذشتگان بيشتر درباره بازي دادن است.

 


• بازي دادن مردان فكري احمقانه است و شما احمق نيستيد.
• زناني مرداني را بازي مي دهند كه معتقدند هدف از ارتباط داشتن با ديگري كسب يك جايزه يعني همان حلقه ي نامزدي است و آن زمان خود را برنده مي دانند.
بازي ها متعلق به كودكان يا افرادي است كه مي خواهند مانند كودكان رفتار كنند. بازيهايي مانند:
«نمي تواني مرا بدست آوري.»
«ممكن است دوستت داشته باشم، شايد هم نه.» ....


با استفاده از قوانين واقعي،1با هوشي و شايسته بودن را مي توان جايگزين بازي و فريب دادن كرد. براي بدست آوردن يك مرد مناسب به بازي گرفتن او، روشي اشتباه آميز است.
قانون پنجم: خوتان باشيد.
هيچ قانوني نمي تواند آسان تر از اين قانون واقعي باشد. و با اين همه زنان اين قانون را احتمالاً بيشتر از قوانين واقعي ديگر دست كم مي گيرند «خودتان باشيد» يعني اينكه:
• سعي نكنيد خود را آنچه كه نيستيد نشان دهيد.
• سعي نكنيد خود را مانند زن ايده آل مرد نشان دهيد تا با شما ازدواج كند.
خود بودن يعني رفتار، ارتباط و برخوردتان بايد به گونه اي باشد كه واقعاً هستيد. مثلاً اگر زني شاد و پر انرژي هستيد، نبايد سعي كنيد كه با مردي شوخي مي كنيد خود را شاد نشان ندهيد. عكس العمل واقعي خود را نشان دهيد.
پيروي از قوانين گذشتگان و نقش بازي كردن و نشان ندادن درون خود، يعني به گونة زير رفتار كردن:
• سرد رفتار كنيد، حتي زماني كه به او علاقمنديد.
• حتي زماني كه در دسترس هستند، خود را دست نيافتني و پر مشغله نشان دهيد0...
«نشان ندادن درون خود» يعني:
• نظرات خود را نگوييد.
• اميال خود را ظاهر نكنيد0...
اگر نقش بازي كنيد و خود واقعي تان را نشان ندهيد، با او صادق نبوده ايد. نمي توانيد آرام بگيريد. نمي توانيد به عشقي كه بدست مي آوريد اعتماد كنيد.
قانون ششم: اگر كسي را دوست داريد ، به او بگوييد.
اگر كسي را دوست داشتيد؛ ببينيد قلبتان چه مي گويد: به او لبخند بزنيد، از لباسش تعريف و تمجيد كنيد؛ به او بگوييد كه از ديدنش خوشحاليد و بعد منتظر شويد و ببينيد چه اتفاقي مي افتد. چه كسي مي داند، شايد بيست سال ديگر ، وقتي مردم از شوهرتان مي پرسند چگونه با يكديگر آشنا شديد، او خواههد گفت: «وقتي كه در صف خريد قهوه بوديم او به من لبخند زد، همان زمان عاشق او شدم !»
قانون هفتم: قبل از اين كه درگير مسائل عاطفي شويد سؤالات خ

ود را بپرسيد.
قاوانين گذشتگان به شما هشدار مي دهند كه در اولين ملاقاتها سؤالي نكنيد، خداي نكرده مگر «جاسوس» مگر قصد داريد طرف مقابل را رنجانده و از خود بعد كنيد. اين چرند محض است.
اولين ملاقاتها زماني است كه شما بايد سؤالاتي از طرفتان بپرسيد تا به شما كمك كند كه تصميم بگيريد كه آيا بايد درگير مسائل عاطفي بيشتري بشويد يا نه؟
در چه زمينه اي بايد از او سئوال بپرسيد؟ (به طور مثال)


• وضعيت خانواده و كيفيت روابط خانوادگي
• روابط عاطفي گذشته و دلايل به هم خوردن آنها
• فلسفه مذهبي يا روحي 0...
قانون هشتم: با مرداني كه كاملاً در دسترس نيستند ، ارتباط بر قرار نكنيد.
قانون در دسترس بودن يعني: در ارتباط با شما آزار باشد، درگير شخص ديگري نباشد، متأهل نباشد، نامزد نداشته باشد، خودخواه نباشد، با شخص ديگري ارتباط نداشته باشد، تنها و مجرد باشد و فقط با شما باشد.
به عبارت ديگر ع از مرداني كه ازدواج كرده اند يا با شخص ديگري ارتباط دارند ، دوري كنيد. راه حل آسان براي دوري گزيدن از موقعيت هاي تلخ احساسي1 و دردآور اين است كه: قانون هشتم را قبل از اين كه اولين قرار ملاقات را با طرفتان بگذاريد، به آن عمل كنيد. بدين معني كه قبل از اين كه حتي يك قرار ملاقات را بپذيريد، وضعيت ارتباطش را كنترل كنيد. اگر وقتي از او دربارة ارتباطش مي پرسيد جوابهاي طفره آميز داد و يا بعد از چند ملاقات اگر جداً شك كرديد كه او چيزي را مخفي مي كند؟ فوراً ملاقاتتان را متوقف كنيد، اگر ارتباطش را بروز نداد و چيزي درباره اش نگفت ، او را فراموش كنيد. شما شايستة مردي هستيد كه فقط متعلق به شماست.
قانون نهم: در جستجوي مردي با هويت مناسب باشيد.
به خاطر اين كه هويت يكي از ضروري ترين مشخصه هاي همسر دايمي شماست كه به آن نيازمنديد.
هويت يعني چه؟ هويت نشانه اي از خميرماية دروني شخصي است. هر چيزي كه درون فرد را بيان كند و ارزشهاي زندگي او، اخلاق و رفتارش را نشان دهد، جزء هويت او مي باشد. رفتارش نسبت به خود شما و بعد از ازدواج ، رفتارش با بچه هاي شما ، نشان دهندة هويت اوست. بدين دليل ، پايه و اساس يك ازدواج مناسب ، هويت مناسب طرف مقابل است. در اين جا شش مشخصة هويتي مهم را كه بايد در يك مرد جستجو كنيد بيان مي كنم:
1- تعهد نسبت به رشد و پيشرفت در انسانيت
2- صداقت عاطفي (بر پاية شريك بودن در احساسات است)
3- صداقت
4- رشد فكري و مسئوليت پذيري
5- اعتماد به نفس بالا


6- نگرش مثبت به زندگي
قانون دهم: به علايم هشدار دهندة1 مشكلات احتمالي توجه كنيد.
اين يكي از قوانيني است كه پيروي از آن بسيار مشكل است. از توجه كردن به علايم هشدار دهنده طفره مي رويم زيرا نمي خواهيم آنها را ببينيم بيشتر به دنبال

دلايلي هستيم كه عاشق شويم و ازدواج كنيم، نه به دنبال دلايلي كه كسي را نپذيريم. اين حالت بيشتر در مواردي صدق مي كند كه: براي مدت زيادي مجرد باشيد، آن شخص ع موردِ واقعاً خوبي است 0دكتر يا پولدار است). اگر اين نكات براي شما آشنا براي شما آشنا به نظر مي رسند، حتماً بايستي توجه بيشتري كنيد، زيرا اين احتمال وجود دارد كه شما در هيجان يك رابطة عاشقانه ي جديد درگير شده و ديگر از اين هشدار ها نترسيد.


شما بايستي براي ارزيابي صادقانه و بي غرضانة مرد، كمي تلاش كنيد و عينك خوش بيني را كنار بگذاريد. در غير اين صورت ع عاشق شخصيت حقيقي يك مرد نمي شويد، بلكه عاشق نيروهاي نهفته يك مرد مي شويد. (قانون سيزدهم را بخوانيد)
قانون يازدهم: ميزان علاقه مرد را بسنجيد، نه مقدار پول او را.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید