بخشی از مقاله
چکیده
پس از گذشت فراز و نشیب های بسیار در جاده پرسنگلاخ پیشرفت کاروان بشری، امروزه برای گریز از چالش ها و مخاطرات توسعه، مفهوم اخلاق توسعه به طور اخص و در بیان عام تر ارتباط اخلاق و محیط زیست مطرح شده است. اخلاق محیط زیست، با طرح مباحث فرا اخلاق در جستجوی مسیری اخلاقی و انسانی برای تعریف رابطه ای متوازن بین انسان و محیط زیست است. وقتی از رفتار اخلاقی با محیط زیست سخن می گوییم به معنای رفتار پایدار نیکوی آگاهانه در برابر همه اجزای جهان است. مفهوم محیط زیست در واقع اشاره به موجودات زنده و عناصر پیرامون آنها دارد که با یکدیگر در تاثیر متقابل هستند. دریاها به عنوان یکی از اصلی ترین بسترهای مقوله حفظ محیط زیست مطرحند. یکی از کارویژه های بنیادی ثبت شده در اسناد و کنوانسیون های بین المللی درخصوص سازمان بنادرودریانوردی، به عنوان اصلی ترین متولی مسایل مرتبط با آبراههای جهانی، موضوع حفظ و نگهداری محیط زیست دریایی است.
این مقاله که با روشی اسنادی و با رویکرد تحلیلی نگاشته شده است می کوشد نشان دهد که برای اثربخشی بهینه دستورالعمل های مرتبط با مفهوم توسعه پایدار به ویژه کنوانسیون های حفظ محیط زیست دریایی که برای حفاظت از محیط زیست الزامی شده اند، بهترین شیوه، تغییر نگرش افراد و فرهنگ سازی برای همه کسانی است که با مقوله توسعه و ابعاد آن درگیر هستند. نگاه خداباورانه وجودی به این مساله، می تواند ارزش ذاتی حفظ محیط زیست را برای افراد دورنی نماید و بالطبع، تلاش مضاعفِ خودخواسته و موثرتر آنان را برای تحقق این امر، سبب شود. این مفهوم در این مقاله به عنوان نظریه توسعه فراپایدار مطرح شده است.
-1 مقدمه
پس از انقلاب صنعتی، شتاب فزاینده ای در خصوص دستاورهای علمی و تکنولوژیک بشری ایجاد شد چنان که رشد علمی صد ساله قرن نوزده به بعد را معادل انباشت دانش کل تاریخ بشر تا آن زمان ارزیابی می کنند. این انفجار عظیم و تحول شگرف که در همه زمینه های دانش و فن آوری از جمله صنایع مکانیزه، کشاورزی، تجارت، حمل و نقل، بهداشت و درمان و سایر وجوه زیست بشری ایجاد شد، در واقع به مفهومی بدل شد که امروزه آن را توسعه می نامیم.
توسعه گرچه در ابتدا صرفا جنبه های اقتصادی زندگی بشر را مورد تاکید قرار می داد، اما اندک اندک با رشد و گسترش مفهوم توسعه، همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی را نیز شامل گردید - - 15 توسعه اقتصادی بهصورت شاخهای از علم اقتصاد، از اواسط قرن بیستم، یعنی پس از آنکه موضوع پیشرفت در کشورهای در حال توسعه شدت یافت، میان پژوهشگران مطرح شد؛ اما به رغم اینکه بیش از سه دهه از عمر آن نمیگذرد، به واسطه علاقه اکثر فرهیختگان در جهت دستیابی به توسعه، بیش از سایر رشتهها به چالش کشیده شده است و امروزه به جنبه های متنوعی از ابعاد آن پرداخته شده است.
-2 متدولوژی تحقیق
پژوهش حاضر به لحاظ ساختاری از نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی است که به روش اسنادی و کتابخانه ای صورت پذیرفته است. بخش مهمی از اطلاعات پژوهش، از تحقیقات و اطلاعات دانشگاهی سازمانی مرتبط جمع آوری شده است.
-3 معانی توسعه در طول زمان
معنایی که امروزه از توسعه درک می کنیم مربوط به تفکر نوین پس از جنگ جهانی دوم است. در حقیقت تجارب پیش از آن پیشینه ای برای توسعه محسوب می شوند هر چند اصطلاح توسعه در آن زمان مطرح نمی شد. جدول ذیل به اختصار به تاریخچه مفهوم توسعه در طول زمان اشاره می کند. - جدول - 1- 1 تا اوایل دهه 60 میلادی، توسعه، فرایندی اقتصادی به شمار میآمد که در افزایش سرانه محصول ناخالص ملی و به صورت ایجاد فرصتهای شغلی و دیگر امکانات اقتصادی ضرور برای توزیع گسترده تر منافع، تبلور مییافت؛ اما در اواخر دهه، به تدریج آشکار شد که هر چند رشد، شرط ضروری توسعه است، نباید آن را توسعه تلقی کرد؛ زیرا بهصورت شاخص توسعه نمیتواند تولید برای معاش که غیرقابل فروش در بازار است.
- منظور از این عبارت، در بسیاری از کشورهای توسعه نیافته و یا جوامع روستایی مقدار عمده ای از محصول تولیدی به مصرف خانواده و یا نهاده تولید می گردد که در بازار به فروش نمی رسد - ، و جنبههای غیراقتصادی شکوفایی فردی و اجتماعی، رفاه و ملاحظات مربوط به توزیع درآمد را در بر گیرد - عوامل دیگری به جز جنبه های اقتصادی،به عنوان مثال برای کشور هند ، هر چند از کشور چین و یا لیبی با درآمد دارای درآمد سرانه کمتر است ولی با آزادی بیشتر ممکن است دارای رفاه بیشتری باشد. - . افزایش محصول ناخالص ملی، اگرچه می تواند بر نارساییهای درونی پیشرفت اقتصادی سرپوش بگذارد، نابرابری را نیز تشدید میکند؛ بنابراین، تحلیلگران به این نتیجه رسیدند که توسعه را نباید به رشد اقتصادی که خود بر اساس الگوی «انباشتگی سرمایه سرمایهگذاری رشد« تفسیر شود، محدود ساخت. - 23 -
-4 مدیریت توسعه
مدیریت توسعه به عنوان یک حوزه مطالعه در دهه 1960 در لوای مدیریت دولتی تطبیقی با حمایت بنیاد فورد شکل گرفت. در اواسط دهه 1980 ، حوزه فرعی مدیریت دولتی از زاویه ای کاملا متفاوت دنبال شد. در اواخر دهه 1980، محققان محور جدیدی را در مدیریت توسعه یعنی مدیریت توسعه نوین مطرح کردند. این اصطلاح توسط اسمن1 به عنوان بلوغ مدیریت توسعه مطرح شد. در دهه 1990 محور توجه ایده توسعه پایدار است. این اصطلاح به وسیله کمیسیون جهانی محیط و توسعه - کمیسیون برانتلند - در گزارش 1987 با عنوان آینده مشترک ما مطرح شد - . - 6
-5 پارادایم های کلان توسعه
-1-5 نسل اول توسعه - پس از انقلاب صنعتی تا دهه - 1960
نسل اول توسعه بر محوریت به حداکثر رسانی سود استوار گردید و در برابر تولید هرچه بیشتر و کسب سود و منفعت افزون تر، دو چشم انداز برای خود تعریف نمود: یکی بازار فروش گسترده تر و دیگری دستیابی به منابع و ذخایر مواد اولیه وسیع تر. بدین ترتیب هجمه افسار گسیخته ای به زمین و منابع تمامی نقاط جهان آغاز شد در حالیکه برای تخریب بی پروای اکوسیستم طبیعی ناشی از استحصال منابع از یک سو و دفع پسماندها و مواد زائد خطر آفرین، هیچ گونه تدبیری تعریف نگردیده بود.
این نگاه به شدت ابزاری به محیط زیست و منابع طبیعی پیرامون ما که زمین و هر آنچه در او هست را به مثابه اهرم و ابزاری برای تامین »خواسته« های سیری ناپذیر و هرچه افزون تر بشر تلقی می نمود، با استقرار مدیریت علمی تیلور و پیروان او، انسان را نیز شامل شد و در یک دوره به شدت افراطی، حتی انسان ها را نیز به منزله ابزار برای کسب سود بیشتر به حساب آورد - - 15 اگرچه اجرای برنامه های توسعه باعث بهبود شرایط زندگی، توفیق در زمینه های مختلف از جمله بهداشت و آموزش و افزایش چشمگیر درآمدها گردید، دستاوردهای این سطح از توسعه را که امروزه به عنوان نسل اول توسعه شناخته می شود، دو مساله مهم مورد چالش قرار می داد: - 1وجود بیش از یک میلیارد نفر فقیر در جهان که به منابع، آموزش و وزیرر ساخت های ضروری برای بهبود و ضع زندگی دسترسی ندارند - - 2 - 21 وجود دیدگاه فن محورانه به توسعه که موجب استفاده بی رویه از منابع و مصرف حریصانه منابع تجدید ناپذیر شده و تعادل اکوسیستم ها به هم زده است . - 1 - برای حل این دو مسئله، موضوع توسعه پایدار که ساماندهی تعامل انسان و محیط را در بر می گیرد مطرح شد.
-2-5توسعه پایدار - از 1960 تا دهه - 2000 -1-2-5 مفهوم توسعه پایدار
توسعه پایدار فرایندی است که مردم یک کشور » نیاز«های خود را بر می آورند و سطح زندگی خود را ارتقا می بخشند، بی آن که از منابعی که به نسل های آینده تعلق دارد، مصرف کنند و سرمایه های آتی را برای تامین » خواسته« های آنی به هدر دهند. در توسعه پایدار اصل این است که منابع طبیعی پایه به گونه ای محافظت شوند که نسل های آینده دست کم به اندازه نسل کنونی تولید و مصرف کنند - . - 5 اصطلاح توسعه پایدار که با گزارش کمیسیون برانتلند در 1987 عنوان گردید با اجلاس ریو در 1992 رواج عام و جهانی یافت. شاید بهترین تعریفی که برای توسعه پایدار شده است تعریفی باشد که در گزارش برانتلند2 با عنوان » آینده مشترک ما« در سال 1987 مطرح شده است: توسعه ای که نیازهای زمان حال را برآورده می سازد، بدون آن که از توانایی های نسل های آینده برای ارضای نیازهای شان مایه بگذارد. - - 28 در مباحث توسعه پایدار، رشد، همه جانبه می باشد. توسعه یک جانبه همانند انسانی می باشد.