بخشی از مقاله

-1مقدّمه و طرح مسأله    
در قصیدهای مشهور از ناصرخسرو با مطلع:    

پانزده سال برآمد که به یمگانم                           چون و از بهر چه؟ زیرا که به زندانم

در بیت:    
چون به حرب آیی با دشنه نرمآهن؟                         مکن ای غافل بندیش ز سوهانم

- مینویمحقّق،، - 197:1353 ترکیب »دشنه نرمآهن« آمده است. این ترکیب در چاپ - تقوی و... - »دشنه ریمآهن« ضبط شده است. دهخدا نیز درلغتنامه، بیت اخیر را ذیل »ریمآهن« توسّعاً - = بر آهن از جنس دون و غیر اصیل اطلاق میشود - آورده است.ترکیب اضافی »ریم آهن« - خبث الحدید - ، چنانکه در فرهنگها آوردهاند »چرک آهن است که در وقت گداختن در کوره میماند و در پتک زدن از آن میریزد«؛ و از این ریزهها ابزار رزمی نمیساختهاند.در این نوشتار، با توضیح ترکیب »نرمآهن« در متون کهن منظوم و منثور فارسی و عربی، انواع آن، کلمات و ترکیبات مترادف و ذکر کلماتی که با آن در تقابل است و معنای کنایی این ترکیب دلایل نادرستی »دشنه ریمآهن« و درستی »دشنه نرمآهن« در این بیت ناصرخسرو خواهد آمد.

-2 ترکیب »نرم آهن« در متون کهن فارسی و عربی و ویژگیهای آن 

برای دریافت و تبیین معنای ترکیب »دشنه نرمآهن«، از سویی آشنایی با کلمات و ترکیبات مترادف با »نرمآهن« و از سوی دیگر، آگاهی از کلمات و ترکیباتی که با آن در تقابل است، سودمند است. در ادامه این مترادفات و کلمات متقابل با آن خواهد آمد و در ضمن آن ویژگیهای نرمآهن ذکر خواهد شد.

-1-2 مترادفات نرم آهن و عناصر متقابل با آن
»نرمآهن « - نرماهن یا نرم شمشیر - 3 که به صورت »ارمهان4« - نک. ابناخوه، 151:1360 و نیز نصیف الجنابی، - 299:1362 در متون آمده است، گاه به خطا »برماهن« - نک. انطاکی، بی تا: 133 و نیز النعیمی، 52 :1398و - 53 ضبط شده است.کلمات یا ترکیباتی که در متون کهن عربی معادل واژه »نرمآهن « یا »آهن نرم« آوردهاند، در روشن شدن معنای فارسی آن مؤثّر است؛ از جمله: السیف الأنیث1الحدید، اللیّن، الحدید الطری2، الحدید المطاوع، حدید الأنثیالمَذیل،3، اَنیف و ساجون.4 صفات مذکور برای حدید - الأنیث، الأنثی5اللیّن،، الطری، المطاوع - ، همگی بر سستی و نرمی دلالتدارند که نشانگر نرمی و سستی نرمآهن است.علاوه بر این، ترکیبهای مترادف، واژهها و ترکیب های متقابلی نیز در برابر »نرمآهن« آمده است؛ از جمله این واژهها و ترکیبها که همگی نماد صلابت و استحکاماند، عبارتند از:
* پولاد/ فولاد                    
در کورهای ز آتش غم تافته است                                 نرمآهن است گویی پولاد من - مسعود سعد، دیوان، ص - 621                    

که در من چه نرمآهنی دیدهای                                   که فولاد او را پسندیدهای - نظامی، شرفنامه -

»و اصل نرمآهن و پولاد هر دو یکی استدر، گداز متنوّع میشود« - کاشانی، . - 236:1386 - درباره پولاد کردن آهن نرم نک. تفلیسی، 6 - 317:1336 - و نیز نکشاپورگان. یا شابُرقان = - فولاد طبیعی، فولاد ذکر؛ برای این واژه نک. ابنبیطار، بیتا:ج. - 13/2

* تیغ هندی

»تیغ هندی نیک با تیغ نرمآهن زنگخورده در یک سلک نتوان آورد« - خواجه نصیر، . - 1360

* تیغ مصری
»تیغ مصری آبدار با تیغ نرمآهن زنگخورده یکسان نباشد« - لودی، . - 264:1377

* جوهر = - موج آهن - »جوهر منکفولاد نرمآهن گشت و آب مراد اوآسِن.« - جوینی، . - 249/2 :1378

* روهینا = - جنسی از پولاد قیمتی که به غایت پر آب بود، آهن گوهردار - نعل اسبان شد آنچه نرمآهن تیغ شاهان شد آنچه روهیناست7 - مسعود سعد، دیوان، ص - 52 به نزد چون تو بیحسّی چه دانایی چه نادانی

به دست چون تو نامردی چه نرمآهن چه روهینا  - سنایی، دیوان، ص - 55 چنانکه از تقابل »نرمآهن« با کلمات متقابل با آن برمیآید، »نرمآهن« گذشته از آنکه سست بوده است، ارزش چندانی نیز نداشته است.در متون عربی نیز در مقابل نرمآهن، »الشابرقان= - « الفولاذ الطبیعی - - نک. ابنبیطار، بیتا: - 265/2 و »الحدید الصلب= - « آهن سخت - آمده است.معنای کنایی »نرمآهن« چنانکه در فرهنگها - زبون، سست، کم زور، ضعیف، ناتوان، نامرد، ترسنده - آمدهاند، دلالتی است بر سستی و ناپایداری. صاحب تاریخ الوزراء آنگاه که به شکلی کنایی، از وارونگی شرایط سخن میگوید، از نوع سوری نرمآهن نام میبرد که بر خلاف اصل معهود از آن شمشیر میساختهاند: »از نرمآهن سوری تیغ میکردند و از پولاد ایشان ستره« 1 - ابوالرجا، . - 33:1363

-2-2 انواع نرمآهن

آهنی که شمشیر از آن ساخته میشود، بر دو نوع است:

*آهن طبیعی که از معدن برداشته میشود؛

*آهن غیر طبیعی که همان فولاد است.

آهن طبیعی بر دو نوع است: شاپورگان که آهنی است سخت و بدان آهن مذکّر هم میگوینداین، آهن به علّت سختی حرارت زیاد را تحمّل میکند. نوع دیگر آهن طبیعیآهن، مؤنّث یا نرمآهن است که قابل حرارت نیست - نک. الحسن، . - 294:1385صاحب گوهرنامه انواع »نرمآهن« را چنین آورده است: - 1 نوعی که آب نمیگیرد - برای ساختن ابزار صنعتگران - - 2 قاطع = - نوعی که آب می گیرد - - برای ساختن تیغهای رومی و سقلابی و آلات نجّاران و زرگران - - 3 آهن نرم باریک ریزه - 4 آهنی سفیدفام نرماندام که تابی که این نوع زیر ضرب دارد، نوعی دیگر ندارد - برای ساختن تیغ ها که مانند کاغذ میتوان پیچید و فرنگیان نمی گذارند که این نوع را به بلاد اسلام آرند - . - نکمحمّد. بن منصور، . - 286:1335

-3 نرمآهن یا ریمآهن؟

آنگونه که از واژهها و ترکیبات مترادف و متقابل نرمآهن برمیآید، نرمآهن، سست و نرم بوده و جوهردار نبوده است؛ از این رو، بهتنهایی مرغوبیّتی برای ساخت شمشیر، دشنه و نظایر آن نداشته است:ز دشمن مملکت ایمن نگردد به شمشیری که از نرمآهن توست - سیف فرغانی، دیوان - امّا - چنانکه از شواهد برمی آید - از ترکیب »نرمآهن« و »شاپورگان«، یعنی آهن نرم و سخت، شمشیر ساخته میشد؛ از جمله شمشیرهای الفرنجیه و السلمانیّه - نکأنواع. السّیوف الإسلامیّه و... ، . - 52:1375 گفتنی است یکی از وظایف محتسبان آن بود که آهنگران، کارد، قیچی، انبر، تیغ اصلاح و... را از نرماهن و آهن نامرغوب نسازند - نک. شیزری، . - 79:1981

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید