بخشی از مقاله

چكيده

امروزه قضيه فلسطين اصليترين، حادترين و پراهميتترين موضوع حوزه مطالعاتي سياست جهاني و روابط بين ملتها است. به جرأت ميتوان ادعا كرد كه كشمكش فلسطين در حال تبديل شدن به يك موضوع بحراني و تعيينكننده در تعاملات بين دو مجموعه تمدني اسلام و غرب ميباشد.بيش از نيم قرن است كه مجموعه تمدني غرب، با همه امكانات و تواناييهاي خود جهت برقراري صلح در خاورميانه و تأمين امنيت و كسب مشروعيت سياسي براي رژيم اسرائيل در اين منطقه حياتي و استراتژيك تمام ظرفيتهاي خود را به كار گرفته است، اما امروز، در پرتو انتفاضه مردم مسلمان فلسطين، اين هدف، بيش از گذشته، دور از دسترس است.

سؤال اصلي ما در اين تحقيق اين است كه، به راستي، در قضيه فلسطين كدام يك از طرفين دعوا بر حق و كدام يك بر باطل است؟به عبارت ديگر، صاحبان اصلي منطقهاي كه دولت اسرائيل در آنجا جعل شده است، چه كساني هستند؟بررسيهاي مستند تاريخي از سابقه حضور و سكونت اقوام مختلف در فلسطين، از ابتداي تاريخ تا امروز، ثابت ميكند كه اجداد و اعقاب مردم مسلماني كه امروز حركت انتفاضه را ادامه ميدهند، قديميترين و اولين ساكنان اين سرزمين بودهاند كه در طول تاريخ، با وجود آمد و شدهاي مكرر قدرتها و فاتحان خارجي، به حضور و زندگي عادي خود در جايجاي اين سرزمين ادامه دادهاند.بنابراين، مسلمانان فلسطين صاحبان اصلي اين سرزمين هستند. سوال اصلي مقاله اين است كه دلايل اينكه اسرائيل ميخواهد بر فلسطين مسلط شود چيست؟ 

مقدمه

اگر از يك متفكر و يا يك محقق در حوزه سياست جهاني و روابط بين ملتها سؤال شود كه امروزه مهمترين مسأله و موضوع مورد بحث در اين حوزه علميچيست، چه جوابي خواهد داد؟به راستي، آيا تا به حال فكر كردهايد، امروز بحث برانگيزترين و جدالبرانگيزترين موضوعات در عرصه سياست جهاني و روابط بينالملل كدام است؟كدام موضوع جهاني و بينالمللي بيش از همه ادبيات سياسي جهان را، حداقل در نيم قرن اخير، به ويژه در دو دهه پايان قرن بيستم، تحت تأثير خود قرار داده است؟كدام موضوع بيشترين تلاشها و اقدامات ديپلوماتيك، سياسي و حتي نظامي جهان را به خود معطوف كرده و بيشترين فرصتها، امكانات و انرژي جهان را به خدمت گرفته است؟

با يك نگاه گذرا به صحنه سياست جهاني و فعاليتها و اقدامات چند جانبه در جهت حل و فصل مناقشات بينالمللي و جهاني و يك مرور اجمالي بر ادبيات سياسي حوزه سياست جهاني، به وضوح پي ميبريم كه امروزه اصليترين، حادترين و پراهميتترين موضوع سياسي جهاني، قضيه فلسطين است.امروز قضيه فلسطين داراي همان ويژگيهايي است كه در بالا برشمرديم.امروز مسأله فلسطين به اندازهاي حائز اهميت شده، كه به جرأت ميتوان ادعا كرد كه در واقع در حال تبديل شدن به يك موضوع بحراني و تعيين كننده بين دو تمدن بزرگ جهان حاضر، يعني تمدن اسلام و تمدن غرب است.

نظريه برخورد تمدنهاي ساموئل هانتينگتون، كه بر اساس آن صحنه سياست جهاني در دهههاي آينده عرصه برخورد تمدنهاي بزرگ جهان و به طور خاص تمدنهاي اسلام و غرب خواهد بود و به دنبال آن، اشغال نظامي افغانستان در پي انفجار به شدت مشكوك و سؤال برانگيز برجهاي تجاري در نيويورك و به بهانه مبارزه با تروريسم گروههاي خود ساخته القاعده و طالبان، در حالي كه هنوز از سرنوشت واقعي اينان اطلاع درستي در دست نيست و سپس اشغال بخش ديگري از سرزمينهاي اسلامي يعني عراق، توسط آمريكاييها و انگليسيها به بهانه دروغين از بين بردن سلاحهاي كشتار جمعي و شيميايي رژيم حاكم بر عراق، سلاحهايي كه به اعتراف منابع مختلف اطلاعاتي، از سوي مجموعه تمدني غرب در دوران جنگ هشت ساله عراق عليه ايران، در اختيار دولت عراق قرارداده شده بود كه از سرنوشت اين سلاحها هم هيچ اطلاع دقيقي در دست نيست و مبارزهاي كه مردم اين دو كشور اشغال شده عليه نيروهاي بيگانه آغاز كردهاند و آينده نامعلوم اين نبرد نابرابر، همگي گواه بر اين ادعا است.

 به خاطر داشته باشيم كه نظريه برخورد تمدنهاي هانتينگتون در شرايطي مطرح شد كه تجديد حيات اسلام، نشأت گرفته از انقلاب اسلامي ايران، مجموعه تمدني غرب را به چالش طلبيده بود كه در اين ميان، انتفاضه مسلمانان فلسطين، كه همه تلاشهاي غرب را براي تثبيت موقعيت اسرائيل در منطقه عملا با بنبست مواجه ساخته، از اهميت، حساسيت و قدرت تعيينكنندگي خاصي برخوردار بوده است. به همين جهت، در دههها و سالهاي اخير، تحولات سرزمين فلسطين و وقايعي كه در آنجا در جريان بوده و هست و آينده اين سرزمين مورد مناقشه، در كانون توجه سياستمداران، دولتمردان، نظريهپردازان سياسي و مهمتر از همه مسلمانان جهان قرار گرفته است.

قريب به يك قرن است كه مجموعه تمدني غرب، زماني به رهبري بريتانياي كبير و امروز به رهبري آمريكا، با استفاده از همه امكانات سياسي، اقتصادي، نظامي، تبليغاتي و مجامع و سازمانهاي جهاني و بينالمللي، بيوقفه در تلاش جهت تثبيت دولت اسرائيل در فلسطين، كسب مشروعيت سياسي براي اين رژيم در جهان اسلام و تأمين امنيت اين رژيم در منطقه حساس و استراتژيك خاورميانه بوده است، اما امروز اين اهداف بيش از گذشته دور از دسترس است.

امروز انتفاضه مردم مسلمان فلسطين به مانع اصلي همه تلاشها و اقدامات همه جانبه غرب در جهت حل قضيه فلسطين به نفع رژيم اسرائيل و مجموعه تمدني غرب تبديل شده است.در مجموع امروزه نقش، جايگاه و اهميت قضيه فلسطين در تحولات سياسي جهان بر هر كسي كه حتي از دور ناظر بر صحنه سياسي جهاني باشد، پوشيده نيست. قضيه فلسطين از ابعاد و زواياي گوناگون قابل تحقيق و تفحص است و وخيمتر شدن مداوم اوضاع فلسطين، توجه شمار بيشتري از محققان و محافل علمي در جهان اسلام و نيز در غرب را به خود جلب كرده است.

اما سؤال اصلي ما در اين تحقيق مختصر اين است كه به راستي در قضيه فلسطين، كدام يك از طرفين دعوا بر حق است؟مسلمانان فلسطين و يا يهوديان اسرائيل؟ مالكان واقعي اين سرزمين مورد مناقشه چه كساني هستند؟خلاصه وضعيت سكونت اقوام وملل مختلف در فلسطين از آغاز تا امروز چگونه بوده است؟پاسخ ما به اين سؤال، يعني فرضيه ما اين است كه در قضيه فلسطين اين حقوق حياتي مسلمانان فلسطين است كه، برخلاف ابتداييترين اصول منشور جهاني حقوق بشر و اصل حق تعيين سرنوشت، به غمانگيزترين و اسفبارترين وجهي پايمال شده است و مبارزه امروز زن و مرد و پير و جوان مسلمانان فلسطين چيزي جز يك دفاع مشروع و غيرتمندانه از هويت، هستي و حقوق خداداديشان نيست.براي اثبات اين ادعا، ما بايد ثابت كنيم كه مسلماناني كه امروز در قالب انتفاضه با رژيم حاكم بر فلسطين با چنگ و دندان در حال مبارزه هستند، در واقع صاحبان اصلي اين سرزمين هستند كه دارند براي بيرون راندن بيگانه از خانه و كاشانه و دفاع از هستي و حيات خويش تلاش ميكنند.

براي اثبات اين ادعا كه مسلمانان فلسطين صاحبان اوليه و اصلي اين سرزمين هستند، بايد برگرديم به اعماق تاريخ و ببينيم كدام قوم و يا ملتي با كدام آئين و اعتقادي براي اولين بار در اين سرزمين حضور پيدا كرده و به اين حضور تا امروز ادامه داده است.ترديدي نيست كه حق سياسي بر هر سرزميني به آن مردمي تعلق دارد كه اولين بار بر آنجا گام نهاه، به اين حضور ادامه داده و نسلي كه امروزه در آن حضور دارد از اخلاف همان كسي هستند كه اولين بار به اين سرزمين وارد شده و در آن رحل اقامت افكنده است. به عبارت ديگر، »حق سياسي بر هر سرزميني براساس اصولي چون حق تقدم تصرف، طول مدت و تداوم حاكميت، مالكيت جاري و ويژگيهاي نژادي جمعيت فعلي آن سرزمين تعيين ميشود .«

اهداف مقاله

-1 بيان تاريخچه اي از اولين قومي كه بر فلسطين وارد شدند و بررسي تحولات صورت گرفته.

-2اثبات اينكه اسرائيل هيچ حقي در سرزمين فلسطين ندارد.

چارچوب نظري - نظريه موازنه قدرت -

در تبيين علت ها و عوامل توسعه همكاري در ميان كشورها نظريه هاي مختلفي ارائه شده است يكي از نظريه هاي كه به اين موضوع مي پردازد نظريه موازنه قدرت است. در اين نوشتار با تاكيد بر قدرت طلبي چند كشور،كه هر يك سعي مي كنند وضع موجود را حفظ كنند يا براندازند و به نظريه موازنه قدرت و سياست هاي معطوف به حفظ آن منتهي ميشود، پرداخته شده است. از بررسي معيارها و سازوكارهاي سياسي چنين بر ميآيد كه موازنه قدرت بينالمللي،صرفا جلوه ويژه اي از يك اصل اجتماعي عمومي است كه استقلال بخشهاي تشكيلدهنده جوامع مركب از واحدهاي خود مختار، به آن وابسته است؛موازنه قدرت وسياست هاي معطوف به حفظ آن اجتنابناپذيرند و عامل اصلي ثبات در جامعه ي دولتهاي حاكم محسوب مي شوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید