بخشی از مقاله
چکیده
مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم - اصالت وجود - در اوایل قرن بیستم آغاز گردید . و برخلاف طول عمر کوتاه خود، توانست تأثیر زیادی در تعلیم و تربیت بگذارد . و موضوعات مختلف آن به مکاتب ایده آلیسم و رئالیسم مرتبط می شود . این تحقیق تلاش می کند که روش مروری و کتابخانه ای را با یاری جستن از منابع مختلف بیان مقدمات و اصول و از نظرات متفکران اصلی این مکتب فلسفی و در نهایت به بررسی آراء تربیتی و دیدگاه آموزش و پرورش با کمک روش تدریس ، یادگیری ، برنامه درسی برسد این تحقیق با هدف بررسی تعلیم و تربیت از دیدگاه اگزیستانسیالیسم صورت گرفته است.
کلید واژه :مفهوم اگزیستانسیالیسم ، جهان بینی ، ارزش گذاری ، معرفت شناسی اصول ، دیدگاه تربیتی
مقدمه
اگزیستانسیالیسم : از کلمه ی - - Existene تشکیل شده است . که در لغت به معنای وجود و وجود داشتن ترجمه شده است . اما وجود مفهوم اصلی این مکتب و فیلسوفان وابسته به این مکتب توجیه نمی کند . به طور کلی اگزیستانسیالیسم فلسفه ای است که موضوع اصلی آن حیات انسان است . و منظور از آن مطالعه وضعیت و هستی در عالم می باشد از این رو واژه اگزیستان را معادل ؛ اصطلاح هستی بودن به کار می برند . و به جای واژه ی وجود واژه ی هستی را برای کلمه اگزیستان انتخاب نموده اند . و از این رو اگزیستانسیالیسم در لغت به معنی هستی گرای منظور شده است . - ستوده ، - 1379
مفهوم اگزیستانسیالیسم
به معنای »اصالت وجود« یا »وجود گرایی«در گذشته ماهیت مبتنی بر اندیشه های فکری نبوده است در مکتب جدید به یگانگی و آزادی فرد در مقابل گروه اشاره دارد . با ایجاد مسئولیت ، می تواند هویت خود را ارزشمند کند . - گوتک ، - 1380عقیده ای است که زندگی انسان را ممکن می سازد . و علاوه بر این اعلام می کند که در حقیقت و در عمل یک زمینه یا اساس انسانی و یک جنبه ی ذهنی یا عامل انسانی وجود دارد یعنی آنچه را که در واقع در خورشأن انسان می باشد . و در زندگی انسان را از حیات موجودات جدا می کند بیان می کند . و انسان در بوجود آوردن حقیقت و انجام کارهای مهم و اساسی تلقی نماید . دسته ی اول به وجود خدا اعتقاد دارند . و دسته ی دوم آنهایی که منکر خدا هستند . - آرپینتریچ ، - 1386
نظریات کلی جریان اگزیستانسیالیسم
انسان موجودی ماهیتاً عقلانی است . ما به صورت ناخواسته در گیتی حضور داریم - جبر - و سپس ماهیت و معنی پیدا می کنیم . حقایق کلی و قواعد مطلق یا سرنوشت نهایی بر وجود مبتنی است. انسان آزادی کامل دارد و این مستلزم مسئولیت کامل او در قبال اعمال و انتخابش است . انسان آزادی کامل دارد و این مستلزم مسئولیت سرشار از عقل و خرد می داند او در قبال اعمال و انتخابش است . انسان به عنوان بخشی از این واقعیت موجودی سرشار از عقل و خرد می داند ، عقل عنصر مهم تولید است . از نظر ایشان این گروه را می توانند فرد سرکوب کند .آزمایش بر اثر واقعیت اعتماد دارند و بعد از نوشتن از تولد - صحبت خود با دیگران و بالعکس مدرن یک دیدگاه فلسفی و مذهبی یعنی چه مذهبی دارد . هر گاه به ادامه تحصیل فلسفی و مذهبی دارد به خداوند هم معتقد است . - گوتک ، - 1380 »گارد ، ذهن را در اخلاق و گرفتار کردن تصمیم میداند.«ارزش آفرینی : انسان را متضمن آزادی عمل میداند« »ساتر« بررسی گرفتاری انسان بیهوده است . »وجود بر ماهیت مقدم است« - ستوده ، - 1379
جهان بینی اگزیستانسیالیسم
نقش انسان در بوجود آمدن حقیقت و انجام کارهای مهم و اساس تلقی می نماید . در حقیقت هر عمل یک زمینه یا اساس انسانی و یک جنبه ی ذهنی یا عامل درونی انسان وجود دارد . ابتدا انسان به وجود می آید و بعد به ساختن مفهوم یا ماهیت انسان مقدم بوجود او باشد . و ارزشهایی را که انسان باید خود بوجود آورد و محقق سازد . او پس بوسیله خدا آفریده شده باشند . اگزیستانسیالیسم منکر خدا نیستند . »تقوم وجود بر ماهیت« اگر خدا موجود نباشد حداقل معبودی که در وجود مقدم بر ماهیت است محقق می باشد . »تقوم وجود بر ماهیت« یعنی اینکه انسان وجود دارد . و در درک او قابل تعریف نیست . به علت است که او در ابتدا هیچ یا عدم می باشد . و فقط بعد چیزی خواهد شد و خود آنچه که خواهد بود می سازد . بنابراین طبیعت یا ماهیت انسان وجود ندارد ، زیرا خدایی نیست که این ماهیت را درک یا تصور نماید . انسان نه تنها ماهیت خود را درک می کند بلکه آنچه را که درباره ی ماهیت خود می خواهد محقق می سازد . در این قسمت چنانچهمتوجه می شوید سارتر به این دلیل که خدایی وجود ندارد تا ماهیت انسان را تصوّر کند وجود در برابر ماهیت مقدم می دارد . .و از طرف دیگر تقدم وجود را در انسان دلیل بر نبودن خدا تلقی می کند . - ساروخانی ، . - 1388
ارزش شناسی
از نظر سارتر آنچه فرد باید انتخاب کند با ارزش است . زیرا و هیچ گاه نمی تواند شر را انتخاب کند . همیشه خیر را انتخاب می کنیم و هیچ چیز برای ما خیر تلقی نمی شود مگر اینکه برای همه خیر باشد . اگر امری را که فرد انتخاب می کند برای همه چیز آنها در انتخاب می کند جنبه ی اطلاق دارند . به عبارت دیگر ارزشها را از این جهت نمی توان نسبی فرض کرد . نظام اخلاقی کانت که فرد انسان را محترم می شمارد و توصیه می کند که هیچ فردی را نباید به عنوان وسیله مورد استفاده قرار داد و همه ی افراد را باید هدف تلقی نمود نیز نمی توانید در این باره به فرد مورد بحث کمک نماید .
و معلم نمی تواند او را راهنمایی کند و این خود فرد است که معلم مخصوص یا مبلغ خاصی را انتخاب می کند . به نظر او ملاک قضاوت درباره ی افراد رفتار آنها می باشد . آنچه انجام می دهد اهمیت دارد .انسان می تواند خود را به صورت شجاع و یا ترسو می تواند نشان دهد . ترسویی یا قهرمانی اموری ارثی نیستند . و این فرد است که نسبت به وضع خود تصمیم می گیرد . توجه به جنبه های علمی ارزشها و نقش خود در زندگی باید مورد توجه مربیان باشد . - فرهنگی ، - 1394 نظر سارتر : سرنوشت خود را به خود او مربوط می سازد و عمل فرد را هم نقلی می کند برخلاف تصوّر بعضی بیش تر از دیگر فلسفه ها در تقویت روح خوش بینی تأثیر دارد .
منزلت ارزش و اعتبار انسان را بالا می برد . و تنها همین فلسفه است که انسان را از اشیاءِ جدا می کند و برای او وضع خاص قائل است . بایدوجهت داشت که انسان به عنوان یک موجود وجه مشابهتی به اشیاءِ دارد و پیرو قوانین معینی است و شباهتی با وضع خاص انسان و نقش او در حیات طبیعی و اجتماعی می شود راستگویی یا درستی نسبت به دروغگویی ترجیح دارد . سارتر به اخلاق اعتقاد دارد در عین وجود هر نوع اصلی را در اخلاق جز آنچه فرد انتخاب می کند مورد نقد قرار می دهدمطلب را دچار تناقض می کند . اگر ارزش امور در اثر انتخاب فرد حاصل می شود آنکه دروغگویی را انتخاب نمود قابل سرزنش نیست و نمی توان به عنوان اینکه راستگویی راه بهتری است او را تخطئه نمود . - شریعتمداری ، - 1380
معرفت شناسی اصول
طبیعت شخص : دو گرایی ذهن و بدن با تأکید روی ذهن ماهیت واقعیت : دنیایی طبیعی مستقل وجود دارد و ممکن است تحقق هدفهای شخصی را مورد تهدید قرار دهد . واقعیت روحی ، ممکن است ، باشد یا نباشد
ماهیت معرفت : تمایل به شک گرایی ، در عین علاقه به اعتراف به اینکه می توان به حقیقت دست یافت .
ماهیت ارزش : تنوع در معیار اخلاقی حتمی است . مردم آزادند که معیار اخلاقی خود را انتخاب کنند ، اما برخی معیارهای اخلاقی بر شخص تحمیل می شوند . - شعاری نژاد، - 1377 ارسطو می گوید انسان حیوانی ناطق است . هم موجودی عقلانی و هم غیر عقلانی و هم دارای اندیشه و شناخت است و هم احساس وعاطفه دارد . هر فرد مسئول دانش و معرفت خود است. معرفت از آگاهی خود سرچشمه می گیرد . از محتوای آگاهی و احساسات به عنوان محصول تجربه ترکیب شده است . معرفت دارای ارزش و معنی برای افراد خاص در نظر می گیرند . معرفت از آگاهی فرد سرچشمه می گیرند.از محتویات آگاهی و احساسات به عنوان تجربه ترکیب شده باشد . الف- معرفت شناسی ب- اعتبار شناسی
ج- روان شناختی انسان گرایانه - گوتک ، - 1380
اصول فلسفی اگزیستانسیالیسم
- 1 اصل تقدم هستی بر ماهیت : جریان این اصل هستی انسان مقدم بر ماهیت است به عبارت دیگر انسان موجودی است که از هستی خویش آگاه است . انسان موجودی است که تحقق پیدا می کند و پراز اقوام برای ساختن منظور از موقعیت را می سازد . هستی که ماهیت آن که قبل از هر چیزی انسان موجود آن گاه بروز نموده و خود آشکار نموده و پس از آن ماهیت پیدا می کند .
- 2 اصل تناقض اسامی انسان: دو جزءِ اصلی و متناقضی در خود احساس می کند . الف- وجود یا هستی
ب- عدم یا نیستی : آگاهی انسان از این دو جنبه یعنی هستی و نیستی به عنوان تناقض اساس در زندگی است .
- 3 انسان از وجود هستی خود آگاه است : از عدم یا نیستی خودم آگاهی دارم .
آگاهی انسان از این دو جنبه یعنی وجود یا عدم منشأ اصلی اضطراب می باشد .
- 4 اصل احساس بیگانگی : انسان از هستی و نیستی خود آگاه است .اما دلیل بر هستی و دلیلی بر نیستی خود پیدا نمی کند و در نتیجه احساس بیگانگی بدست می دهد و در نتیجه خود را از اشیاءِ و افراد جدا می کند . و در این جهان احساس بیگانگی می کند .
- 5 اصل واقعیت : در فلسفه هستی یگانگی هستی گرایی انسان واقعیت مخصوص به خود است و »سارت« معتقد است که انسان هستی را برای خود در تفکر دارند در حالیکه اشیاءِ به هستی از خود برخوردارند . انسان موجودی با خصوصیاتی که دارد . در این جهان بین موجودات وضعیت خاصی دارد و انسان به منزله ی امکان »محو« است و در سایه ی اتفاق و اراده ی خود می تواند به صورت های گوناگونی را بپذیرد و جهان را نیز امری در جهت کنترل و تصور خارج است و این واقعیت که انسان با آن سر و کار دارد .
- 6 اصل فردیت : در این اصل همواره فرد دین خود را در جهان حفظ می کند . انسانیت را حفظ می شود . و همه چیز انسان عنصری از جامعه است . اما فردیت خود را حفظ می شود از این رو استقلال یا فردیت خود را هیچ گاه از دست نمی دهد .
- 7 اصل هفتم آزادی : همانطور که می دانیم انسان از هستی خود آگاه است . تصمیم می گیرد . او دست به انتخاب به انتخاب می زند و این که انسان چه می شود . مسئولیت اینکه چه می شود . ماهیت را تعیین می کند . و از این رو از آزادی برخوردار است . اینکه انسان چه می شود مسئولیت ، خود اوست ، او ماهیت خود را تعیین می کند و از این رو از آزادی برخوردار است . - گوتک ، - 1380
هدف :
الف - رشد و گسترش آگاهی یا خودیابی ، فراهم آوردن ب - فراهم آوردن فرصت برای انتخاب ج - هنگام امتحان حالش خوب نبود د - خوب شناسی ه - حس مسئولیت
ذهنیت گرایی و آزادی فردی و مسئولیت پذیری شخص تأکید دارد و جسورانه انسان را به عنوان مشخصی معرفی می کند . که تنها مسئول تشخیص خود بر عرصه ی زندگی است . در اثر گذشت زمان تلاش او به آگاهی می رسد . آزادی او به عنوان مهم ترین وظیفه ی خود تلقی می شود . توجه به معنی می تواند به انتخاب شخصی معنی بدهد .
به طور خلاصه تلاش آموزش و پرورش در جهت :
الف- توجه آگاهانه درباره ی نهادها و نیروها ب- آگاهی برای انتخاب آزاد ، پرورش - هویت فردی = تکوین خود - ج- تبعیض بین انتخاب با معنی و غیر - معنی دار - کاردان ، - 1372بر ماست که راهی بیابیم و از آزادی فطری خویش به عنوان انسان استفاده نموده ، چرخ را بر مراد خویش بگردانیم . اگر تمام آموزشهای این مکتب خطای محض بوده و انسان را در ورطه ناشادی و یأس محبوس نمایند . فقط این مورد که می گوید : »همه چیز به میل و خواسته انسان است« و انسان است که می تواند انتخاب نهائی را در زندگی خویش به عمل آورد . می تواند از آن فلسفه ای قابل توجه برای انسان امروز مطرح نماید . - فرهنگی ، - 1353 به طور کلی ویژگی های تربیتی این مکتب تأکید بر انتخاب آزادانه رشد آگاهی فرد ترغیب به خود شناسی انتخاب همراه با مسئولیت و تعهد است - دورانت ، - 1370
برنامه درسی
افزایش مهارت در زمینه ی علوم مختلف یادگیری نه در ساختار معرفت ، در برنامه ی درسی مدارس »نهفته« است . بررسی ارزشهای اخلاقی و زیبا شناسی ، خلاقیت و زیبا شناسی ، موسیقی ، نمایشنامه ، نقاشی ، .. . سودمند است . - گوتک ، - 1380 هدف هنر پرورش ذوق، زیبا شناسی ، طرح ریزی ، موسیقی ، نمایشنامه ، نقاشی استفاده کند . هدف از دیدن فیلم و سینما تنها تقلیدنیست بلکه نشان دادن خلاقیت و زیبا شناسی را در آثارش ظهور دهد . در آموزش زیبا شناختی معلم باید احساس تشویق ، خلاقیت ، زیبا شناسی و اعتماد به نفس ، انعطاف پذیری را در دانش آموزان بیدا کند و از خلق آثار بچه ها بی خبر است . و چون او یکی از رساناهای خلاقیت است می توان از تجربیات خود برای وصف جهان استفاده کند . - گوتک ، - 1380