بخشی از مقاله

چکیده:

جهاد اقتصادي بدون بررسی علمی ابعاد تحولات و تغییرات اقتصاد جهانی و برنامهریزي صحیح براي رویارویی با آن هرگز میسر نخواهد بود. یکی از این تحولات مهم پیوستن کشورها به سازمان جهانی تجارت3 و پیامدهاي ناشی از آن در اقتصاد داخلی آنها میباشد. در این میان بررسی تجارت درون صنعتی و مزیتهاي نسبی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این مقاله ابتدا تجارت بین صنعتی و درون صنعتی 4 را براي بخشهاي مختلف صنعتی با کدبندي سه رقمی 69 - SITC صنعت براي کشور ایران - با استفاده از دادههاي جمعآوري شده در سال 1387 معین کرده و سپس از بین صنایعی که داراي تجارت درون صنعتی هستند.

- در حاشیه %15 و - %25 تجارت درون صنعتی افقی5 و عمودي 6ا از هم متمایز میشود و رابطه بین این سه متغیر به عنوان متغیر وابسته با مزیت نسبی آشکار شده7 به عنوان متغیر توضیحی بررسی شده و بهترین مدل که به صورت U وارون می باشد انتخاب میشود، نتایج حاصل از برآورد مدل نشان میدهد که نسبت هزینههاي خودکفایی8 - مزیت نسبی آشکار شده - هر سه مورد IIT ، HIIT وVIIT را در یک شکل یکسان توضیح میدهد که با پیشبینی حاصل از تئوريهاي تجارت بینالملل سنتی HIIT وVIIT تناقض دارد و بیان میکند در کالاهایی با مزیت نسبی خیلی کم و مزیت نسبی بسیار بالا، مصرف کنندگان از تنوع مصرفی برخوردار نبوده - تجارت درون صنعتی افقی بسیار پایین - و در نتیجه مطلوبیت کمتري کسب میکنند. همچنین در این مقاله تحلیلی بر وضعیت صنایع کشور در صورت الحاق به WTO ارائه میشود.

.1 مقدمه

در این مقاله شاخص تجارت درون صنعتی گردیل ولوید9 و شاخص مزیت نسبی آشکار شده بالاسا10 - براي بخشهاي صنایع مختلف براساس طبقه بندي صنعتی SITC سه رقمی - محاسبه و تعداد صنایع داراي تجارت بین صنعتی و تجارت درون صنعتی IIT مشخص می گردد و سپس صنایع داراي تجارت درون صنعتی، در سطح %15 - α و - %25 به تجارت درون صنعتی افقی - HIIT - و تجارت درون صنعتی عمودي - - VIIT تقسی گشته و به وسیله یک مدل، رگرسیون خطی و روش ols ، رابطه بین مزیت نسبی آشکار شده به عنوان متغیر مستقل توضیحی و HIIT و VIIT و IIT به عنوان متغیر وابسته تخمین زده و سپس پارامترهاي تخمین زده شده مورد آزمون قرار گرفته و نقاط پیک تجارت درون صنعتی - افقی و عمودي - بدست می آید و در نهایت تحلیلهایی از بابت حساسیت - کشش - HIIT و VIIT و IIT نسبت به مزیت نسبی آشکار شده صورت می گیرد.

در دهه اخیر رابطه بین - RCAمزیت نسبی آشکار شده - و IIT - تجارت درون صنعتی - به عنوان سوال مطرح شده و از طرفی دیگر تئوري تجارت بین الملل نوین علاقه وافري به استخراج رابطه بین این دو متغیر براي صنایع مختلف دارد . هلپمن - 1987 - 1 ، داویس - 1995 - 2 نشان دادند که - VIITتجارت درون صنعتی عمودي - را می توان به صورت تئوریکی به وسیله مدلهاي مزیت نسبی ریکاردو - که در آن هزینه تولید به کار محدود شده - و هکشور- اوهلین - O - H - توضیح داد.

البته با این روش فقط رابطه بین VIIT و RCA توضیح داده می شود و بیان می کند که این رابطه مثبت بوده و با افزایش در مزیت نسبی آشکار شده تجارت درون صنعتی عمودي نیز افزایش می یابد و واردات و صادرات در یک صنعت بستگی به مرحله تولید آن دارد به این صورت که اگر به فرض مثال مرحله اي از تولید یک کالاي خاص کاربر باشد این مرحله در کشوري انجام می گیرد که نیروي کار فراوان دارد ولی به رابطه بین HIIT و IIT با RCA نمی پردازد.

در نظریه مزیت نسبی، ریکاردو هزینه تولید به کار محدود کرده بود اما در نیمه اول قرن بیستم در نظریه هکشور- اوهلین 3 به این واقعیت که توزیع عوامل تولید نظیر کار، سرمایه ، زمین ، مواد اولیه و انرژي در کشورهاي مختلف یکسان نیست و در نتیجه نوعی مزیت نسبی براي هر کشور، بر اساس وفور منابع، قابل تصور است، توجه بیشتري شد زیرا همه کالاها به یک نسبت معین از عوامل تولید نیاز ندارند و ممکن است کاربر یا سرمایه بر و یا تکنولوژي بر باشند لازم به یادآوري می باشد که کاربر بودن کالایی دال بر افزایش نسبت کار به سرمایه - در فضایی با دو عامل تولید - با افزایش تولید می باشد ، براي مثال کشورهاي نفت خیز در ایجاد صنایع انرژي بر4 مزیت دارند زیرا آنها را قادر می کند با استفاده از منابع سرشار ، ارزان و در دسترس انرژي، فرآورده هاي ارزان تولید کنند.

پس مدل H-O یک فرضیه بی جهت که کالاها براساس سهم عوامل مختلف در تولید آن و مزیت نسبی بر اساس وفور منابع، تولید و صادر می شوند و لذا بر اساس این نظریه این انتظار می رود که یک همبستگی مثبت بین VIIT و RCA و یک همبستگی منفی بین HIIT و RCA وجود داشته باشد و در مورد رابطه IIT و RCA هیچ همبستگی و رابطه اي مورد انتظار نیست. چرا که IIT هر دوي HIIT و VIIT را شامل می شود. بنابراین ، طبق فرضیه لایندر5 و مدل هلپمن و کروکمن - 1985 - به نظر می رسد همبستگی تجارت درون صنعتی و مزیت نسبی آشکار شده منفی باشد پس نسبت هزینه هاي خود کفائی 6 یک عامل تعیین کننده مهم تجارت کل در مدت یک دوره معین از دوران تولید است.

بعد از یک دوره معین که تولید بلوغ خود را گذراند و فرایند تولید براي تولید کنندگان مانوس شد - تئوري تولید ورنون - 7، چگونگی اثر RCA بر همه شاخصهاي IIT توضیح داده می شود. در این مرحله از تولید متغیرهاي دیگري نیز از طریق سرمایه گذاري مستقیم خارجی موثر واقع می شود. به عبارت دیگر وقتی تولید کننده اي که داراي تکنولوژي مربوطه نمی باشد, با تولید مانوس شد و تکنولوژي از کشور سرمایه گذار خارجی به کشور تولید کننده منتقل و توانایی رقابت با محصول تولیدي درکشور اول را پیدا کرد، توانایی مبادله به صورت HIIT را دارد.

در این تحقیق رابطه برآورد شده بین همه انواع IIT و مزیت نسبی آشکار شده با توجه به نمونه انتخاب شده به صورت U وارون بوده و نشانگر آن می باشد که نسبت هزینه هاي خود کفایی یک رابطه یکسان با هر نوع از IIT دارد، در حالی که به نظر می رسد بایستی دو رابطه متفاوت براي HIIT و VIIT با RCA موجود باشد. در بخش دوم ادبیات موضوع و کارهاي تجربی انجام گرفته بر روي IIT را ذکر کرده و در بخش سوم روش شناسی بیان می گردد. و بخش چهارم به ارائه مدل اقتصاد سنجی پرداخته و به طبقه بندي صنایع و تحلیل نتایجی رگرسیون اختصاص داده شده است.

-2 ادبیات موضوع

-1 تجارت درون صنعتی:

یک کشور به طور همزمان به واردات و صادرات کالاها و یا خدمات مشابه - کالا یا خدماتی که در یک بخش اقتصادي طبقه بندي می شوند - می پردازد. به عنوان مثال تجارت در صنعت خودرو سازي که واردات و صادرات قطعات یدکی و یا انواع مختلف خودرو در کلاسهاي مختلف را شامل می شود. -2 تجارت بین صنعتی:1 تجارتی که در آن یک کشور در یک بخش مشابه صنعتی، به طور همزمان به واردات و صادرات نمی پردازد. به عنوان مثال کشور به صادرات خود رو و واردات هواپیما می پردازد.

تجارت درون صنعتی اولین بار در سال 1960 توسط پایتر- وردورن2و بلا بالاسا3 بر روي جریان تجاري افزایش یافته در بین کشورهاي اروپایی، مطالعه و مطرح شد و در سال 1975 هربرت گروبل و پیتر لوید در یک مطالعه تجربی به تعریف این متغیرها و نحوه اندازه گیري آن پرداختند. و این تحقیقات در دهه هاي 1980و1990 به یک تئوري تجارت نوین انجامید که پایه واساسی براي چهار چوب رقابت انحصاري شدند.

انواع تجارت درون صنعتی

-1 تجارت درون صنعتی افقی: صادرات و واردات به صورت همزمان کالاها و یا خدمات که در یک بخش طبقه بندي شده و دریک مرحله یکسان از فرایند تولیدي4 می باشند. به عنوان مثال کره جنوبی به واردات گوشی نوکیا و صادرات گوشی هاي تلفن همراه سامسونگ می پردازد که هر دو در یک بخش یکسان و نیز در یک مرحله از فرایند تولید می باشند ولی از نظر ظاهر و نیز کمی از نظر مشخصه هاي تولید فرق دارند.

-2 تجارت درون صنعتی عمودي: به واردات و صادرات همزمان کالاهاي طبقه بندي شده دریک بخش یکسان ولی در مراحل مختلف از فرایند تولید می پردازد. که هر یک از این مراحل با توجه به شرایط محلی از جهت مزیت نسبی در عوامل اولیه و ...، در مکان هاي مختلف صورت می گیرد، به عنوان مثال چین به واردات اجزاء کامپیوتر - کالایی تکنولوژي بر - از اروپا می پردازد و با توجه به ارزانی نیروي کار در کشور خود به مونتاژ - یک مرحله کاربر می باشد - این قطعات می پردازد و سپس دوباره به خود اروپا و یا امریکا صادر می کند. با توجه به اختلاف بین ترجیحات مصرف کنندگان مختلف و این که تلاش می کنند که از محصولات تولید شده به صورت متنوع استفاده کنند - تنوع گرایی - ، در حالتی که تجارت آزاد باشد تقاضا براي کالاهاي مشابه و متمایز به صورت افقی، تجارت را به سمت تجارت درونی صنعتی میل می دهد.

احتمال بسیار بالایی وجود دارد که HIIT بین کشورهایی که داراي عوامل اولیه یکسان - از نظر نسبت سرمایه به نیروي کار - یکسان می باشند و از مزیت نسبی ناشی از وفور منابع بر خوردار هستند، اتفاق افتد. بنابراین HIIT به وسیله تئوري تجارت بین الملل توضیح داده نمی شود. فالوي - 1981 - 5 ، فالوي و کایرزکوسکی. - 1984 - 6 شاکد و سوتن - 1984 - 7، فلم و هلپمن - 1987 - 8 مدلهاي تمایزات عمودي را مطرح کردند که می تواند VIIT را توسط تئوري هاي سنتی مزیت نسبی توضیح دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید