بخشی از مقاله

چکیده

از جمله مسائل فرهنگی و اجتماعی که کمتر مورد توجه در جامعه جهانی قرار گرفته خشونت جنسی علیه زنان است. بررسی ها حاکی از آن است که خشونت جنسی علیه زنان با رشد روزافزونی روبروست و نیازمند توجه ویژه ای از سوی جامعه جهانی در مقابله با این بزه میباشد. بررسی های اولیه نشان داد جهت رضایت و بهبود بزه دیده، دولت و محاکم قضایی می بایست حقوق قانونی بزه دیدگان چنین جرایمی را مورد توجه ویژه قرار دهد. در این مقاله سعی بر آن شده با برسی های آماری توسط مطالعات کتابخانه ای و تحلیل راهکارهای مقابله با خشونت علیه زنان و ارائه راهکارهایی جهت پیشگیری از این نوع خشونت، قدمی مثبت در این راستا برداریم.

کلیدواژها: بزه دیده، خشونت جنسی، حقوق بشر.

مقدمه

خطرناک بودن خشونت جنسی برای حقوق بشر، وجود تعابیر مختلف در خصوص مفهوم، محدوده و علل این نوع از خشونت و فقدان موانع حقوقی و قضایی جدی در برابر مردانی که به خشونت جنسی علیه زنان روی میآورند، بررسی مستقل آن را ایجاب میکند.این مقاله به بررسی راهکارهای مقابله با خشونت جنسی علیه زنان در جامعه جهانی یا چگونگی در معرض خطر قرار گرفتن ایشان از ابعاد مختلف فردی، ساختاری و اجتماعی میپردازد. به لحاظ فرهنگی، تلاقی دو عامل، احتمال بزهدیدگی جنسی زنان را فراهم می سازد؛ عواملی که مردان را به ارتکاب خشونت علیه زنان میکشاند و نیز موقعیتی که زن در آن قرار گرفته، قربانی خشونت میشود. همیشه انطباق دو قید در مورد یک بزهدیده، با اراده مجرم نیست. بهویژه در جرایم جنسی علیه زنان، قربانی باید دارای ویژگیهایی باشد که علاقه بزهکار را برانگیزد یا تحریکاتی از سوی او انجام گرفته باشد. گاه تلاش کجرو برای دستیابی به اموالی که جنس مؤنث با خود به همراه دارد، زمینه جرایم جنسی را فراهم میسازد که به مراتب از سرقت اموال مهمتر و پیامدها و آثار اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی وخیمتری به دنبال دارد.با توجه به آنچه گفته شد، عوامل مثبتی که منجر به خشونت علیه زنان میشود میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

1. عوامل مرتبط با تبهکاران؛
2.عوامل مربوط به قربانیان.

از آنجا که پیش از ارتکاب هرگونه بزه، هردو طرف رابطه حالت بالقوه دارند، نمیتوان معیار کاملا دقیقی که منطبق با تمام خشونتها علیه زنان باشد ارایه داد. زیرا امکان دارد شخصی که سابقه چندانی در کجروی ندارد، در موقعیتی منحصر به فرد و کاملا تصادفی، مرتکب خشونت شود. با این حال، این دسته از جرایم به دلیل نادر بودن و اینکه مجرمان خود را معرفی یا از کردار خود پشیمان میشوند، چندان مورد توجه نیستند. آنچه مطمح نظر است، جرایم جسمی و جنسی علیه زنان از سوی مردان میباشد.اگرچه هرکس توجیهات خاص خود را از علل خشونت جنسی بر ضد زنان دارد، دستگیری متهم امکان دارد دلایلی را برملا سازد که در شم کارآگاهی مطبوعات و رسانهها گنجانیده نشده است.

در اغلب موارد، متهم ابتدا ادعای بیگناهی کرده و سپس با اطلاع از اینکه تمام مدارک دال بر مجرمیت اوست، به هروسیلهای از جمله قربانی، جامعه، ساختار، اقتصاد و حتی عوامل خارجی - تبلیغات،اینترنت و... - برای گرفتن برائت خویش متوسل میشود. این وسایل هرچند برائت وی را فراهم نمیآورد، گویای این واقعیت است که نمیتوان علل خشونت علیه زنان را همانند سایر انواع خشونتها احصا کرد.با وجود حقایق فوق، متخصصان از دستهبندی علل عمده خشونت منصرف نشدهاند. در کل اعتقاد بر آن است که تعامل میان عوامل زیستی، روانی و اجتماعی، پایههای خشونت را میسازد. در اینکه آیا این سه رکن را میتوان بدون تغییر یا اضافه با خشونت علیه زنان انطباق داد، تردیدهایی وجود دارد. در مجموع کار علمی زیادی لازم است تا ثابت شود چرا خشونت جنسی علیه زنان با سایر رفتارهای خشونت بار تفاوت دارد. این بررسی بهویژه از حیث پیشگیری دقیق ضروری به نظر میرسد.

روش تحقیق

این مطالعه مبتنی بر روش توصیفی بوده و هدف از آن، تحلیل راهکارهای مقابله با خشونت علیه زنان و ارایه راهکارهایی برای پیشگیری از این نوع خشونت است. منابع مقاله، عمدتا با رویکرد جرمشناختی و فرهنگی به موضوع انتخاب شدهاند. چرا که بررسی حاضر در صدد اثبات این فرضیه است که بین عوامل اجتماعی-فرهنگی و خشونت جنسی علیه زنان رابطه محسوسی وجود دارد. در بررسی علل و عوامل خشونت جنسی، نظریه یا مکاتب خاصی به عنوان تنها مبنای قابل اتکا مد نظر نبوده و تمام عوامل، صرفنظر از میزان تأثیر آنها، مورد توجه بوده است؛ هرچند پس از ذکر هریک از عوامل و دلایل معتقدان به تأثیر آن عامل در خشونت جنسی، میزان تأثیر واقعی آن نیز با تکیه بر نظریات دانشمندان ارزیابی گردیده است.

چارچوب نظری

بررسی موضوع مقاله حاضر، مستلزم پرداختن به نظریههایی است که به مناسبتهایی از جانب حقوقدانان، روانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی درباره علل خشونت جنسی، ابراز گردیده است. این علل و عوامل را میتوان از دو بعد زیستی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد:

.1  عوامل خشونت جنسی علیه زنان

عواملی که شخص را به ارتکاب بزه یا خشونت در مفهوم خاص آن هدایت میکنند، میتوان به عوامل اتفاقی و پایدار طبقهبندی کرد. جرمشناسی بر دسته اخیر تمرکز میکند. زیرا شناسایی علل و مصادیق جرایم اتفاقی، دشوار و از حیث پیشگیری در عمل بیفایده است. البته ارتباط مستقیم هیچیک از عوامل پایدار با خشونت جنسی به طور قطع اثبات نشده است. با این همه، بررسی مختصر آنها برای سنجیدن ارزش و تأثیر هرکدام ضرورت دارد.

1,1. اوصاف ژنتیکی
اگر از تفاوت میان ژنهای زنانه و مردانه از حیث شکل و ماندگاری کروموزومهای جنسیتی بگذریم، برخی از مطالعات اخیر بیانگر آن است که مردان جوان تمایل بیشتری به داشتن شرکای جنسی متفاوت و تمایل کمتری به رابطه مداوم با فرد خاص و نداشتن رقیب دارند. حال آنکه عکس این ویژگیها برای زنان جوان ادعا شده است. - - Shackelford,et al,2005:447 این نظریه نیز گاه مطرح شده که مردانی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید