بخشی از مقاله

چکیده

دریاچه ها از جمله مهمترین عوارض سطح زمین هستند که به دلیل حساسیت آن ها به آب و هوا، رسوبات و تهنشستهای قدیمی، بهترین شاخص برای تفسیر آب وهوای گذشته می باشد. به همین دلیل تفسیر مراحل تکامل و بازسازی گذشته دریاچه ها از جمله مهم ترین ابزارهای مدیریتی محیط های پیرامون دریاچه قلمداد می شود. به همین دلیل این نوشتار در رابطه با مطالعه دریاچه نمک در حوضه مرکزی کشور تلاش دارد ابتدا به ردیابی حد نهایی دریاچه مبتنی بر شناسایی شواهد مورفولوژیکی بپردازد. در ادامه جمع آوری و تحلیل نظریات مختلف گستره و وسعت پیشین دریاچه نمک از جمله اهدافی است که مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد.

در مقام باز سازی گذشته محدوده این دریاچه بخش جنوب غربی وتا اندازه ای قسمت غربی بهترین مکان برای بررسی آثار وشواهد حدود گسترش دریاچه می باشد. همچنین آثار وشواهد موجود حاکی از تغییرات آرام ولی پیوسته وعاری از فعالیت های ناگهانی بوده که شیب کم و وسعت مخروطه افکنه های دلتایی شاهدی بر این رخداد می باشند. وسعت دریاچه نمک در کواترنر بخش هایی از شرق شهر قم وجنوب تهران - ورامین - را احاطه نموده است این شرایط در اطراف دریاچه حوض سلطان و دریاچه ی نمک به رغم حاکمیت تکتونیک فعال، شواهد تغییرات اقلیمی شامل افزایش بار رسوبی رودخانه های ورودی و افزایش حجم مخروط افکنه ها عامل اصلی جدایش دریاچه نمک از دریاچه ی حوض سلطان می باشد.

بنابراین شواهد فوق الذکر نشان دهنده ی پیوستگی دریاچه های نمک و حوض سلطان در کواترنر هستند. بنابراین در تفسیر و تحلیل این تغییرات، سه عامل مهم در تغییرات تراز دریاچه ها نقش داشته اند که عبارتند از: تغییرات نئوتکتونیک، تغییرات اقلیمی و فعالیتهای آنتروپوژنیکی به ویژه در دهههای اخیر. این سه عامل از مهم ترین دست اندرکاران موثر در تغییرات وسعت دریاچه نمک از گذشته تا کنون محسوب میشود.

مقدمه

دریاچه ها گودی هایی هستند که توسط آب پرمی شوند در حال حاضر دریاچهها فقط حدود یک درصد از سطح پوسته قارهای زمین را تشکیل می دهد. و کمتر از 0/02 آب در هیدروسفر را شامل میشوند.[1] از میان ویژگی دریاچهها در سراسر گستره زمین، 2 ویژگی برجسته و بااهمیت هستند: اول: حساسیت آنها به آب و هوا، رسوبات و تهنشستهای قدیمی، از این منظر دریاچهها بهترین شاخص برای تفسیر آب وهوای دیرینه می باشد؛ دوم: تغییرات در رخسارههای رسوبی در توالیهای عمودی است که نتیجه نوسانات بیوشیمیایی در آب دریاچهها و تغییرات خط ساحلی میباشد[2]؛ برای مطالعه دریاچههامیتوان آنها را بر اساس ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آب آنها و یا بر پایه خصوصیات مورفولوژیکی چالههایدریاچهای طبقهبندی کرد.

ویلیام موریس دیویس - 1882 - تمام چالهها را بر حسب عمل ساختمانی تخریبی و سدکنندگی در سه گروه طبقهبندی کرده است همچنین وی در سال 1887 طبقه بندی چاله های دریاچهای را بر اساس مراحل تکاملی ژئومورفولوژیک مورد توجه قرار داده و به کثرت دریاچههای جوان و کمی تعداد دریاچه های بالغ اشاره می کند که نشان دهنده ی خصوصیت ناپایدار دریاچه هاست .[3] امانوئل دمارتن دریاچه ها را بر اساس منشا چاله های آن ها در دو گروه چاله های ایجاد شده در سنگ های محل و چالههای سدی طبقهبندی کرده است.

بعضی از دانشمندان نیز چاله های دریاچه ای را بر اساس عوامل ایجاد کننده ی آن ها طبقه بندی کرده اند که از آن جمله می توان آن ها را در دو بخش طبقهبندی نمود: دینامیک درونی - جدول- الف - و دینامیک بیرونی - جدول- ب - . مطالعه اشکال کواترنری وتغییرات حاصل در موفولوژی آن و اثرات آن بر زندگی بشری، ذهن بسیاری از اندیشمندان علوم زمین را به خود جلب کرده است. درسال های اخیر طرح عظیم انتقال آب دریای خزر به ایران مرکزی بخصوص دریاچه نمک قوت گرفته است.

بنابراین شناخت کامل تغییرات کواترنری حاصل از نوسانات سطح آب این دریاچه و تحلیل اثرات و تغییرات آن بر لندفرم ها و زندگی انسانی ضروری به نظر می رسد. کویرها و دریاچههای فلات ایران که با توجه به ساختمان زمین شناسی و تکتونیک و یا به علت پیدایش چاله های ناشی از عملکرد فرایندهای ژئومورفولوژیک تکوین یافته اند، دربردارنده آثار و شواهدی از تغییرات اقلیمی و گذشته دریاچه ها می باشند.

[4] در حاشیه چاله های کویری و دریاچه های دائمی ایران، شواهدی شناسائی شده که گسترش بیشتر آن ها را در زمان های گذشته تایید می کند. [1] دریاچه های واقع در چاله های بسته دوره های سرد یا بارانی کواترنر را دریاچه های پلویال 1 می گویند. بعضی از این دریاچهها به کلی خشک شده و از بین رفته اند، بعضی دیگر در حال حاضر دریاچه های موقتی هستند که در فصل خشک به کویر تبدیل میشوند و برخی دیگر دریاچههای دائمی هستند که در گذشته وسعت بیشتری داشته اند و امروزه بازمانده هایی از آنها باقیمانده است.

در حاشیه این دریاچهها آثار و شواهدی مشاهده میشود که نشان از گسترش بیشتر آن ها در زمان های گذشته است در مورد اینکه کویرهای امروزی زمانی دریاچه بوده اند نمیتوان شک کرد ولی درباره وسعت و عمق این دریاچهها نظریات متفاوتی وجود دارد که اسباب سردرگمی محققان را فراهم آورده است .[5] اساسا ردیابی شواهد ژئومورفیک تغییرات اقلیم در حوزه ی عملکرد سیستم های مورفوژنز به ویژه در نوارساحلی دریاهای آزاد، دریاچه های بسته داخلی، ارتفاع برف مرز دائمی و زبانه های یخچالی، باعث شناخت بسیاری از مسائل مربوط به نحوهی زندگی و جابه جایی کانون های مدنی وتغییر معیشت گذشتگان خواهد بود.

لازم به ذکر است در فرایند مدیریت محیط در یک منطقه، چه استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل های یک منطقه نظیر ژئوتوریسم دریاچه نمک و چه حل و فصل بحران های محیطی احتمالی دریاچه نمک مانند گرد و غبارهای آتی و منشا یابی آن همه بیانگر این نکته است ردیابی و درک بیشتر گذشته و ژنز این دریاچه می تواند دستیابی به اهداف فوق را کارآمدتر سازد. به همین دلیل این نوشتار ابتدا به ردیابی حد نهایی دریاچه مبتنی بر شناسایی شواهد مورفولوژیکی پرداخته است. در ادامه جمع آوری و تحلیل نظریات مختلف گستره و وسعت پیشین دریاچه نمک از جمله اهدافی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.

مواد و روشها

با توجه به هدف این مقاله یعنی بازسازی حد دریاچهی نمک در کواترنر پسین، نوع تحقیق بنیادی مبتنی بر مطالعات نظری و نیز استفاده از پیمایش میدانی در شناسایی شواهد مورفولوژیک کواترنری در این منطقه تشکیل می دهد. روش کلی در این مطالعه مبتنی بر تکنیکهای سنجش از دور و تطابق آن با شواهد و مستندات میدانی می باشد. مطالعه میدانی جهت بررسی منطقه و نیز بررسی فرم ها ، لندفرم ها و شواهد موجود در منطقه به عنوان اساس کار در مطالعات جغرافیایی و ژئومورفولوژی و اثبات و اقعیات زمینی میباشد.

در مرحلهی اول با مشاهدهی غیر مستقیم محدوده اطراف دریاچه نمک از طریق نرم افزار Google earth مناطقی که دارای لندفرم هایی که مربوط به شواهد گسترش دریاچه ای باشند شناسایی گردید. با حضور میدانی دو پادگانهی دریاچه ای، در دو نقطه ی متفاوت - شمال وجنوب دریاچه - شناسایی و نمونه گیری به صورت دقیق از لایه ها و تعیین ضخامت، لایه بندی واندازه گیری ارتفاع توسط نقاط ارتفاعی صورت گرفت. در این مرحله نمونه ها مورد آزمایش های مختلف قرار گرفت و به بررسی وتحلیل ارتباط این لایه ها با عمق و حد نهایی گسترش دریاچه پرداخته شد. در پایان به منظور تهیهی نقشهی بازسازی حد گسترش دریاچه، از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی استفاده شده است.

بحث و نتایج

در این مقاله بر اساس مطالعات کتابخانهای و انطباق آن با مطالعات میدانی، سه شاهد مورفولوژیک اصلی در اطراف دریاچهی نمک به منظور ردیابی حد دریاچه شناسایی گردید، این شواهد عبارتند از:

مخروط افکنههای دلتایی؛ نتایج حاصل از مخروط افکنههای دلتایی سه توالی زمانی را از لحاظ رسوبگذاری و ارتفاع نشان داد، که بالاترین حد آن در ارتفاع 862 متری از سطح آب های آزاد قرار گرفته است. پادگانه های دریاچهای و خط ساحلی؛ نتایج حاصل از پادگانهها و خط ساحلی به طور مشخص سه سطح تغییرات تراز آب دریاچه ها را نشان داد که بالاترین سطح آن در ارتفاع 890 متری از سطح آب های آزاد قرار گرفته است. پلایاها؛ نتایج حاصل از تغییرات تراز آب در پلایاها بالاترین ارتفاع خود را در ارتفاع 824 متری از سطح آب های آزاد نشان داد. در نقشهی زیر ردیابی حد گسترش دریاچهی نمک برمبنای شواهد مورفولوژیکی مشاهده می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید