بخشی از مقاله

چکیده

رنگ زندگیست، زیرا جهان بدون رنگ برای انسان حتی حیوانات، مرده جلوه مینماید. ماهیت اصلی رنگ، طنینی از تصورات خیالی بوده و در این حالت رنگ موسیقی است، چنانچه شعله آتش، بوجود آورنده نور است، نور نیز رنگ را بوجود میآورد. و اما اهمیت رنگ در معماری، جذابترین و جالبترین قانونیست که به طراحی ما روح میبخشد از ابتدای خلقت تا کنون، قانونیست که افراد را از یکدیگر مجزا میکند در رفتار، سیاست و مذهب. رنگ بازتاب فیزیکی نور از سطح اشیاء است که چشم انسان آن را دریافت کرده و تأثیرات احساسی مختلفی در هر فرد ایجاد میکند به گونهای که رنگهای روشن و پررنگ قالب نشاط آوری دارند، سرزندگی در انسان ایجاد کرده و روح بخشاند، در مقابل، رنگهای تیره و کم رنگ، عاری از نشاطاند و فاقد اثر روح بخشی.

رنگ یکی از خاصیتهای نور است، ادراک رنگ، نتیجه نور تابیده شده، تغییرات در آن، ویژهگیهای جذب کنندگی، قالب انعکاس و حتی انتقال سطح، رابطه سطح با رنگهای اطراف و دیگر ویژهگیهائی است که چشم انسان قادر به درک آن میباشد. رنگ قدرت این را دارد که به صورت منحصر به فرد در انسان، حالات روحی مختلفی را بوجود آورد؛ از قبیل هیجان یا اضطراب، و حتی آرامش بخشی و ایجاد فضای خاص. رنگ میتواند دلهره بیافریند و یا اینکه افراد را نگران یا بیخیال جلوه دهد. رنگی که برای محیط پیرامونی خود انتخاب میکنید تأثیر عمیقی بر حالات روحی و روانی شما به همراه دارد، بنابراین به تأثیر رنگها در محیط زندگی باید توجه داشت تا بتوان محیطی به وجود آورد که برای همگان لذت بخش باشد، در این مقاله به بررسی تأثیر رنگ بر رفتارهای متقابل انسان و محیط، و اهمیت آن در معماری داخلی میپردازیم.

مقدمه

بررسی و شناخت تاثیر تعامل روانی و روانشناختی رنگها در کاربرد هنری و هنر معماری اهمیت بسیار زیادی دارد، رنگها آنچنان تأثیری بر روح و روان آدمی دارند که گاه موجب تغییر رفتار وی میشوند و حتی در برخی موارد این تغییر به تحول در خصوصیات و شخصیت فرد منجر میشود. به دلیل همین تعامل و ارتباط روانیست که در امور متعددی از آن و دانش مربوط به آن استفاده میشود؛ اموری مانند: فرهنگ، هنر، تجارت و سیاست. شکوه و جلوه هر رنگ در کنار رنگهای دیگر اثربخشی آن را دو چندان نموده و کنترل صفات جزئی رنگ و کلی رنگها در طراحی میتواند هنرمند خلاق طرح را در بیان بهتر مقصود یاری رساند، صفات رنگی برای کنترل رنگ و قواعد همنشینی و اثربخشی برای کنترل رنگها.

صفات سهگانه فام، درخشندگی و پرمایگی

فام

صفت مربوط به جایگاه رنگ در سلسله رنگی بوده و طول موج نور مرئی آن را تعیین میکند. فامهای اولیه: قرمز، زرد و آبی هستند که آنها را جزء رنگهای اولیه نیز میشناسیم. فامهای بعدی عبارتند از نارنجی، سبز و بنفش که از مخلوط مساوی فامهای اولیه بدست میآیند و در آخر فامهایی که از اختلاط مساوی فامهای اولیه بدست میآیند. پرتقالی، ارغوانی، لاجوردی، فیروزهای، سبز و مغز پستهای که با ترتیبی خاص در سلسله رنگی قرار میگیرند، در سلسله رنگی یا همان طیف رنگ مرئی، فامهای دسته دوم و سوم که بین یک زوج فام اولیه قرار میگیرند دارای رابطه خویشاوندی بوده و همنشینی آنها سادهترین هماهنگی رنگی است. از ترکیب این فامها با سیاه خالص و سفید خالص میتوان به رنگهای سایه رسید.

درخشندگی

درجه نسبی تیرگی و روشنی، که در نقاشی به آن رنگسایه اطلاق میشود. باید توجه داشت که معمولأ درخشندگی رنگهای دارای فام در قیاس با رنگهای فاقد آن سنجیده و بیان میشود. در طیف رنگ مرئی، زرد دارای بالاترین درخشندگی - یا معادل خاکستری روشن نزدیک به سفید - و بنفش دارای کمترین درخشندگی - یا معادل خاکستری تیره - میباشد.

اشباع

میزان خلوص فام را بیان کرده، گاه با نام شدت بیان میشود، رنگهای سلسله رنگی دارای فامهای خالص میباشند اما در طبیعت فام خالص به ندرت مشاهده میشود. استفاده از یک نوع الگو، یک ساختار ساده را بر رنگها حاکم کرده و در نتیجه یک مفهوم و یک نوع نظم خاص را القاء میکند. استفاده مناسب از رنگها در اجزای طراحی مانند دیوارها و پیش-زمینههای روشن تأثیرگذاری بسیاری دارد، رنگهای سرد باعث کاهش دمای مختصر بدن شده و رنگهای گرم باعث افزایش مختصر آن میشود، به لحاظ بصری رنگ گرم پیش میآید و رنگ سرد پس مینشیند. در طراحی داخلی استفاده از مبلمان و پنجرههای با زمینه رنگ مطلوب تأثیر بسیار زیادی در جذابیت بصری و پذیرفتن و ایجاد ارتباط دیداری مؤثر دارد. مهمترین نکته، شناسایی عناصر کلیدی طراحی صحنه میباشد، تا بتوان نظم طراحی، نورپردازی مؤثر و طراحی رنگی هدفمند و دقیق آنها را در زمینه صحنه بیرون کشید و برجسته تر نمایش داد.

تعاریف

رنگهای تند و درخشان را که انرژی بخش بوده و برای زندگی بخشی استفاده میشوند آکسان مینامیم و رنگی را که در سطوح بزرگ و به بیشترین میزان در طراحی استفاده میشود رنگ زمینه میگوئیم؛ رنگ زمینه را اغلب بعنوان پس زمینه سایر رنگها در نظر میگیرند. استفاده از عنصر تضاد باعث ایجاد جذابیت بصری شده و اندیشهها را به گونهای ساده تر به بیننده القاء میکند . عنصر تضاد در برابر عنصر هماهنگی قرار میگیرد که این تقابل ضمن ایجاد لذت به وجود آورنده تعادلاند. نکته جالب در بکارگیری رنگهای متضاد در این مسئله نهفته است که آنچنان تأثیر چشمگیری بر بیننده دارند که بیننده حتی پس از بستن چشمها تا مدت کوتاهی تأثیر این تضاد را در ذهن نگه میدارد.

استفاده از طراحی و الگوی رنگی متضاد بهترین انتخاب برای فضاهای است که دارای کاربری کمتری بوده و مدت زمان حضور شخص در آن فضا کوتاه است. استفاده از رنگهای مکمل که در سلسله رنگی در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم باعث ایجاد تعامل میشوند؛ رنگهای مکمل از یک خانواده نبوده و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند، بعنوان نمونه میتوان بنفش و سبز مغز پستهای و یا فیروزهای و نارنجی را نام برد. در کنار رنگهای مکمل مهمترین نکته محل قرارگیری در سلسه رنگی است به عنوان مثال نمیتوان سرخ و نارنجی را بر خلاف تصور عدهای رنگهای مکمل دانست زیرا که در طیف رنگدر کنار هماند و رنگهای هارمونیک میباشند.رنگهای سلسله رنگی از لحاظ تأثیرگذاری بر روان و ضمیر ناخود آگاه به سه دسته گرم، سرد و خنثی تقسیم میشوند.

رنگهای گرم

رنگهائی هستند که سیستم عصبی را تحریک کرده، احساسات را تشدید میکنند این رنگها در برخورد اول ضربان قلب را بالا میبرند، تأثیر اصلی آنها بر اعصاب سمپاتیک میباشد. رنگهای گرم باعث افزایش هیجان، شادی و تندتر کردن ضرب آهنگ فعالیتهای روزمره میشوند، فشار خون را بالا برده، تنفس و ضربان قلب را بالا میبرند، باعث انتقال گرمی و حرارت و هیجان به بیننده میشوند. رنگهای اصلی یا ترکیباتی از جمله قرمز، نارنجی، زرد، سبز، قرمز نارنجی، زرد نارنجی - پرتقالی - ، قرمز بنفش یا بنفش متمایل به قرمز از رنگهای گرم میباشند.

رنگهای سرد

رنگهای سرد دارای تأثیر آرام بخشی هستند، حس لطافت، آرامش و سکون را منتقل میکنند. رنگهائی مانند: آبی، سبز، فیروزهای، سبز مایل به آبی، آبی بنفش - بنفش متمایل به آبی - ، این رنگها بر اعصاب پاراسمپاتیک تأثیر میگذارد و باعث کاهش فشار خون و سرعت تنفس و ضربات قلب میشوند، این رنگها انتخاب مناسبی برای محیطهایی هستند که در آنها به آرامش نیاز است مانند اتاق خواب یا محیط کار.

رنگهای خنثی

آنهائی هستند که در طیف رنگی جایگاهی ندارند و از ترکیب رنگهای دیگر به وجود میآیند. مانند سیاه، سفید، خاکستری، بژ و قهوهای، از میزانی رنگ سفید برخورارند اما به هیچ کدام از دستههای اول و دوم متمایل نیستند. اصولا سیاه و سفید رنگ محسوب نمیشوند، خاکستری نیز که از ترکیب سیاه و سفید به وجود میآید خنثی است، به این دسته از رنگها بیرنگها نیز میگویند. این رنگها در بسیاری از مواد و مصالح طبیعی مانند خاک، سنگ و چوب یا برخی مواد مصنوعی مانند فلز و شیشه و غیره دیده میشوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید