بخشی از مقاله

چکیده

وجود انسان به عنوان مهم ترین عامل معنا دهنده به مکان محسوب می شود و بر این اساس انسان در اثر پیوند و ارتباط با مکان ، خود را جزئی از مکان می داند و بر اساس تجربه های خود از نشانه ها ، معانی ، عملکردها و شخصیتها تصویر ذهنی از آن مکان برای خود می سازد و مکان برای او قابل درک و فهم می شود. بنابراین انسان و مکان دو جزء غیرقابل تفکیک هستند و" هویت "، همان حلقه اتصال میان این دو جزء می باشد.

کسب هویت مطلوب و اصیل و رهایی از هویت های بحران زا و بحران هویت از دغدغه های تاریخ انسانیت و فرهنگ های انسانی بوده است. به تأکید می توان گفت انسان به آن دلیل انسان است که موجودی هویت ساز و خواستار هویتی آرمانی است.

اما هویت در انسان در صورتی احراز میشود که بین آنچه او در ذهن دارد و عینیت موجود - فضا - وحدت وجود داشته باشد. به عبارتی دیگر هویت هنگامی تجلی پیدا میکند که ارتباط طبیعی و منطقی بین انسان و محیط اطرافش حاصل شده باشد. این ارتباط و احساس تعلق خاطر به وجود نخواهد آمد مگر آنکه انسان قادر به شناخت عمیق محیط و تشخیص آن بوده و توان درک تمایز آن نسبت به محیط های دیگر را نیز داشته باشد و بداند در چه زمانی و به چه صورتی پاسخ مناسبی به کنش های انجام یافته در آن محیط بدهد.

این مقاله بر آن است تا در پی تعریف هویت به عنوان امری دو طرفه، فرآیند هویت یابی انسان در فضای معماری را تشریح کند. بدین منظور ابتدا تعریفی مختصر از هویت در معماری ارائه خواهد شد. بعد از آن و پس از توضیح مفهوم هویت و فرآیند هویت یابی، به تشریح فرآیند هویت یابی انسان در فضای معماری پرداخته خواهد شد.

مقدمه

هویت و یا به عبارتی کیستی امور، در زمره یکی از مهمترین مفاهیم حوزه ها ی مختلف بشری است که ذهن بسیاری از اندیشمندان و متفکران گذشته تا امروز را به خود مشغول داشته است. در ابتدا این مقوله در حوزه هایی مانند فلسفه، منطق و روان شناسی در ابتدا ناظر بر هویت انسان و شناخت وی از کیستی خود بوده است، ولی با توجه به تحولات علمی و فرهنگی چند دهه اخیر به ویژه در حوزه محیط زیست انسان، دامنه آن به حیطه و قلمرو دست پرورده های انسان نیزکشیده شده است. بنابراین اگر چه بحث "هویت " به مفهوم عام و کلی آن، قدمتی همپای تاریخ بشر دارد و سابقه آن به زمانی که بشر خود را به عنوان موجودی آگاه مورد شناسایی قرار داده برمیگردد، اما پیشینه این بحث در معماری چندان با سابقه نبوده است.

در معماری و شهرسازی بحث هویت در محیط های انسان ساخت، زمانی خود را به طور آشکار نمایان کرد و معماران و طراحان محیط و حتی نظریه پردازان دیگر علوم را به واکنش واداشت که بحث از معماری بین المللی و یکسان سازی جهانی پیش آمد. مدرنیستها با تکیه بر تکنولوژی در بسیاری موارد به مبارزه با معماریهای سنتی و بومی با ارزش پرداختند.

آنها با نشر و تبلیغ یک نوع معماری یکنواخت که صرفا سلیقه های شخصی مورد نظر سردمداران این نهضت، آنها را از هم متمایز می کرد، حوزه های شهری بزرگی را با ساختمان های تکراری به وجود آوردند. بدنبال شکست معماری "مدرن" و عدم توجه به کیفیاتی که به انسان حس تعلق و وابستگی را بدهد، با ظهور معماری "پسا مدرن" برای بازگرداندن معنا به معماری، هویت معماری بیش از پیش مورد توجه واقع گردید.

اما به رغم اهمیتی که هویت به عنوان یکی از جنبه های کیفی زندگی در معنی بخشیدن به حضور انسان ها در محیط دارد، ولی هنوز از این مفهوم پیچیده و گسترده تلقی آنچنان روشنی در دسترس نیست. با توجه به اهمیت و نقش محیط در ماهیت پدیده ها، پرسشهایی از قبیل هویت محیط چیست؟ چگونه تعریف میشود؟ چگونه احراز میشود؟ مطرح اند که لازمه پاسخ به آنها در دست داشتن تعریفی روشن از هویت در ربط با محیط و انسان میباشد. لذا در این مقاله بر آنیم تا این رابطه را تشریح کنیم.

هویت در معماری

در بسیاری از متون تخصصی و پژوهشها، مطالعه هویت در محیط مصنوع با توجه به نظریه های ادراک محیط و علوم رفتاری انجام شده است. رویکرد علوم رفتاری هویت را در انسان جستجو می کند. محققین این نگاه، انسان را ارگانیسمی که همواره در جست جوی و تثبیت هویت خوده بوده می گمارند در این پژوهش ها، هویت به معنای احساس تعلق و این همانی با محیط در نظرگرفته شده است و معیارهایی چون احساس امنیت، خاطره انگیزی، حس تعلق و وابستگی به منظور ارزیابی هویت تدوین شده و به کار رفته اند. - دانشپور، . - 1379 ارزیابی این گونه معیارها اغلب از طریق مصاحبه با مردم و بررسی نظرات آنها انجام گرفته و در مرحله نهایی توسط پژوهشگر تحلیل شده و تبدیل به برخی مفاهیم طراحی شده اند.

روش دیگری که در مطالعه هویت محیط مصنوع به کار میرود، روشی صرفا کالبدی و مبتنی بر مشاهدات پژوهشگر است. از آنجا که در این رویکرد، هویت به مفهوم نوعی حس و درک انسانی مطرح نیست، میتوان از مفهوم "هویت کالبدی" به جای هویت استفاده کرد. این واژه ترکیبی به طور کلی به معنای تفاوت و تمایز کالبدی محیط مصنوع است.

این رویکرد سابقه تاریخی طولانی داشته و نمونه بارز آن را میتوان در سفرنامه های سیاحان و مورخان مشاهده کرد. بسیاری از مطالعات تاریخی انجام شده در مورد شهرهای قدیمی، مبتنی یر این روش است. بدین ترتیب، خصوصیات کالبدی شهر مبنای مطالعه قرار گرفته و به عنوان تبلور ملموس تفکرات و دیدگاه های ساکنین آن بررسی میشود. تفاوت این رویکرد با مورد قبلی با یک مثال قابل درک میشود . قرار است هویت شهر ونیز با اصفهان مقایسه شود. اگر در این زمینه از رویکر علوم رفتاری استفاده شود باید حس تعلق ساکنین و ارتباط و اینهمانی آنها با محیط زندگی شان مطالعه و ارزیابی شود که ممکن است در هر دو مورد نتیجه مشابهی بدست آید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید