بخشی از مقاله


رهبری کوانتومی: مدیریت قرن 21

چکیده

تئوری کوانتوم پایهنظری علم فیزیک معاصر است که تحول عظیمی در مدیریت قرن 21 ایجاد کرد. با توجه به رشد پیشرونده فناوری و اطلاعات و فضای رقابتی بین موسسات، آگاهی در خصوص اصول و مبانی این نظریه برای مدیران و کارکنان سازمانها ضروری است. در این مطالعه ویژگیهای رهبری کوانتومی و اصول هفتگانه مدیریت کوانتومی توضیح داده میشوند. این مطالعه به صورت مروری و با استفاده از منابع کتابخانهای و پژوهشهای علمی از سال 1994 تا سال 2014 انجام شد. یافتهها نشان داد که رهبری کوانتومی متفاوت از رهبری و مدیریت کلاسیک است و در آن به مسائلی مانند قطعیت/عدم قطعیت، ساختار سازمانی سلسله مراتبی/مسطح، کل نگری/جزئینگر، خلاقیت و تغییر/ایستایی اشاره


2


شده است. مرور متون نشان داد که مدیریت و رهبری کوانتومی دارای هفت اصل است که به صورت یک کل و جامع به سازمان مینگرد و موجب روند رو به رشد و توسعه سازمان میگردد.. لذا با توجه به پیچیدگیهای جامعه امروزی، استفاده از اصول نظریه کوانتوم در مدیریت و رهبری میتواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد.

واژگان کلیدی: تئوری کوانتوم، رهبری، کارکنان مدیریتی

مقدمه

در دهه 1920 تحول عظیمی در علم فیزیک بوجود آمد که با یافتههای قرن 17 نیوتن متفاوت بود این تحول تحت عنوان مکانیک کوانتومی معرفی شد. واژه کوانتوم به معنای کمیت یک چیز و مکانیک یعنی مطالعه حرکت آن است. بنابراین مکانیک کوانتومی، مطالعه ذرات در سطح اتمی و ریزتر از آن معنی شده است(.(Dargahi 2013 تئوری کوانتوم پایه نظری فیزیک معاصر است که در خصوص طبیعت ماده و انرژی بحث میکند. این تئوری در سال 1900، ابتدا توسط ماکس پلانک به جامعه فیزیک آلمان ارائه شد. او این فرض را ارائه داد که در وجود آدمی همانند سایر عناصر انرژی وجود دارد و این انرژی قابل اندازهگیری است. پلانک یک معادله ریاضی ارائه داد که در آن هر واحد انرژی در آن کوانتا نامیده میشد. در سال 1905 آلبرت انیشتین بیان کرد که تئوری کوانتوم فقط در رابطه با انرژی نیست بلکه تشعشع نیز چنین خصوصیتی دارد. اوئیز دبروگلی (1924) نیز اظهار کرد که تفاوتی بین ماهیت و ساختار ماده و انرژی در سطح اتمی و زیر اتمی وجود ندارد. همچنین در سال 1927 ورنر هیزنبرگ پیشنهاد داد که اندازهگیری دقیق دو گزاره مکمل مانند وضعیت ثابت و حرکت جنبشی به طور دقیق امکانپذیر نیست که برخلاف فیزیک قدیم بود زیرا در فیزیک کلاسیک هر رخدادی را با ارتباطات علت و معلولی توضیح میدادند و تعامل بین شیء و مشاهدهگر نادیده گرفته میشد، مجموع تلاش این چهار دانشمند منجر به پدیدار شدن اصل عدم قطعیت در تئوری کوانتوم شد( Rouse .(2006 این اصل در فیزیک بدین معنا است که ما در طبیعت با نوعی ابهام روبرو هستیم و اندازهگیری همزمان حالت و حرکت یک ذره به طور دقیق امکانپذیر نیست(Jha 2013 )، که این مسئله در خصوص رفتارها و رخدادهایی که برای آدمی اتفاق میافتد نیز صادق است(.( De Raedt 2014 با گذشت زمان شاخههایی از علوم مانند شیمی، محاسبات و رمزنگاری کوانتومی از نظریه کوانتوم منشعب شد(Rouse 2006 )، و در علم مدیریت نیز با عنایت به پیچیده شدن سازمانها، لزوم پویا بودن آنها، تغییرات مداوم و ارتباطات غیرخطی و پیشبینی نشده، این نظریه تحول عظیمی ایجاد کرد(Overman 1996 )، براساس این تئوری پاسخ بعضی از سوالات مانند چرا یک نوع خاص مدیریت بر روی افراد

 

3

مختلف نتایج متفاوتی دارد؟ و چرا نوع خاصی از مدیریت در دو زمان مختلف برای یک فرد پیامدهای یکسانی ندارد؟ داده شد(.( Hinde 2013

امروزه در فضای رقابتی، سازمانی موفق است که کارکنان آن خلاق، پرانرژی و کاملا درگیر امورات شغلی خود باشند و یک مدیر موفق زمانی میتواند به این هدف برسد که بتواند فضا و جو محیطی لازم را برای پرورش و ابقاء چنین افرادی ایجاد کند(.( Wolfe 2003 در ابتدای قرن 21، رویکرد سنتی براساس ایدههای نیوتن ناکارآمد بود و بدلایلی مانند غیرقابل پیشبینی بودن جهان، قصد و نیت مشاهدگر و اثر آن بر جهان بینی افراد و افزایش اطلاعات و ارتباطات نیاز به کاربرد تئوری کوانتومی درک شد( Sportsman

(1999 Valadez&، و بر اساس نتایج مطالعات، مدیرانی که براساس تئوری کوانتوم عمل میکردند خدمات با کیفیت-تری به مشتریان و ذینفعان سازمان ارائه میدهند(.( McDaniel 1997

مدیران و رهبران سازمانها با توجه به کمبود وقت، تغییرات مداوم و سریع، رشد تکنولوژی و فضای رقابتی باید با اصول نظریه کوانتوم آشنا باشند و آن را به کار ببرند، زیرا براساس این تئوری، زمانی یک سازمان موفق خواهد شد که با ایجاد بینظمی در آن، پویایی ایجاد کرده و با تقویت جو همکاری و تعامل سازنده بتوانند کارکنان خود را از حالت ایستایی خارج کرده و به صورت منظم آنها را در جهت رسیدن به اهداف سازمان توانمند سازند(Hinde 2013 )، لذا با توجه به اینکه، هدف کنونی از آموزش تربیت افرادی با دید کوانتومی و صلاحیت داشتن برای مدیریت و رهبری با این سبک در آینده است(Garrison et al. 2004 )، در این مطالعه مروری، ابتدا ویژگیهای رهبری کوانتومی در مقایسه با مدیریت کلاسیک توضیح داده میشوند، سپس مهارتهای هفتگانه رهبری کوانتومی به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرند.

مواد و روشها

این مطالعه به صورت مروری و با استفاده از منابع کتابخانهای و پژوهشهای علمی از سال 1994 تا سال 2014 انجام شد، جستجو در پایگاه دادههای معتبر علمی مانند PubMed، Science direct، Google scholar و سایتهای معتبر به دو زبان فارسی و انگلیسی انجام شد. کلیدواژههای مورد استفاده برای این بررسی شامل، نظریه کوانتومی، رهبری، مدیریت، Quantum theory، Leadership و Management بودند.

نتایج و بحث

ویژگیهای رهبری کوانتومی

در گذشته رهبری یکی از ویژگیهای 4 گانه مدیران بود. این ویژگیها شامل؛ طراحی، سازماندهی، رهبری یا هدایت و کنترل بود . مدیران بیشتر بر روند کار برای تولید بیشتر تاکید دارند اما مبنای رهبری بر این است که کارکنان چه چیزی نیاز دارند انجام دهند و انگیزه آنها برای اینکار چیست. امروزه همه مدیران سعی میکنند بعد رهبری خود را غالب

4


نگهدارند و تقویت کنند(.( Wolfe 2003 در نظریههای کلاسیک و سنتی بین مدیر یا رهبر و کارکنان جدایی وجود داشت که این دیدگاه باعث ظهور مضامینی مانند من و دیگران به جای واژه "ما"، مختار بودن و تابع، و کنترل کننده و کنترل شونده، شد. بنابراین همه افراد تمایل داشتند که در ردههای بالای مدیریتی قرار بگیرند( Papatyaassisst & (Alidulupcu 2000، اما در دیدگاه کوانتومی هر سازمانی بر مبنای یک جهان کوچک در نظر گرفته میشود، و بر خلاف نظریههای قبلی و کلاسیک که ساختار سلسلهمراتبی را باور داشتند در این دیدگاه تاکید بر تعامل، همکاری، برابری، ارتباط، سود دو طرفه، هماهنگی و گستردگی است و فرد گرایی در این تئوری جایگاهی ندارد(.( Curtin 2013

از دیدگاه کوانتومی سازمانها در یک شرایط بیثبات و نامعینی به سر میبرند که این مسئله ناشی از پیچیدگی مسائل اقتصادی، اجتماعی و محیطی است(Santo Banerjee & Sule 2013 )، که این موضوع برخلاف ایدههای کلاسیک است که طبیعت را ساده و قانونمند میپنداشتند، پژوهشگران دیگر نیز زمان معاصر را عصر عدمقطعیت معرفی کردهاند( .(Chambers et al. 2010 این نامگذاری به علت اثرپذیری وقایع از رخدادهای دیگر است که بیانگر گوناگونی و وابستگی سازمانها و افراد به همدیگر است(.( Maznevski 2009 نامعین بودن به معنای این است که "رخدادها همیشه مثل هم اتفاق نمیافتند" و با توجه به اینکه فعالیتهای انسانها به صورت احتمالی و غیرقابل پیشبینی است لذا نمیتوان قوانین قطعی علت و معلولی برای آنها در نظر گرفت در یک سازمان هیچ چیز به اندازه عدم قطعیت بر مدیریت فشار وارد نمیکند، بنابراین رهبران و مدیران باید مهارتهای رودررویی با این مشکل را کسب کنند( (Hodgson & White 2003، سانتا بانرجی (2013) در کتاب خود با عنوان " بینظمی، پیچیدگی و رهبری "2012 بیان کرد که در شرایط حاضر تحول از ارزشهای کلاسیک به غیر کلاسیک که همراه با بینظمی و عدم قطعیت است اتفاق افتاده است و به عبارت دیگر جابجایی پارادایمی از جهان نیوتونی به دنیای کوانتومی به سرعت در حال پیشرفت است(.( Santo Banerjee & Sule 2013 بنابراین سازگاری با این "عدم قطعیت" نقش اصلی مدیران کوانتومی است. در ابتدا رهبر کوانتومی باید بداند چه عدم قطعیتی در سازمان او وجود دارد، چگونه با آن برخورد کنند و چه نتایجی از آن به دست میآید.

در رهبری کوانتومی برخلاف مدیریت کلاسیک باید به جای نادیده گرفتن عدم قطعیت، آن را مدیریت کرد و آن را به عنوان یکی از امورات رایج سازمانها دانست. در دنیای پیچیده و غیرقابل پیشبینی رهبر کوانتومی در یک سازمان هوشمند باید خطر پذیر باشد، جهانی فکر کند و از تکنولوژیهای به روز استفاده نماید( Papatyaassisst & .( Santo Banerjee & Sule 2013;Alidulupcu 2000 تمرکز رهبری کوانتومی بر فرایندی است که راههایی را جستجو کند تا به صورت مداوم قدرت سازمان را افزایش دهد. قدرت در رهبری کوانتومی برخلاف ایدههای کلاسیک مربوط به گروه خاص یا سلسله مراتبی نیست بلکه زمانی قدرت حاصل می شود که تمام کارکنان به نحو مطلوب کارکنند، منابع را ارتقاء دهند و به اهداف برسند. قدرت در همه اجزاء سازمان نهفته است، یک سازمان کوانتومی این ظرفیت را دارد تا توان خود را از طریق ایجاد اعتماد و امنیت در کارکنان، افزایش احساس تعلق به آنها افزایش دهد. این

 

5

ظرفیت از طریق بهبود وضعیت روحی و دیدگاه کارکنان، ارزشهای مشترک و تعامل مثبت حاصل میشودو به اصطلاح یک همگرایی ایجاد شده که به آن "تفکر با همدیگر" میگویند(.( Dale et al. 2006 ویژگی دیگر رهبری کوانتومی حذف ایستایی و تنبلی در سازمان است که اینکار از طریق آموزش مداوم و افزایش قدرت ذهنی افراد و ایجاد آمادگی برای زندگی با پیچیدگیهای دنیای امروز صورت میگیرد(.( Papatyaassisst & Alidulupcu 2000 افزایش سرعت در تغییر و انتقال اطلاعات و دانش، اصلاح مداوم مرزهای سازمانها، تاکید بر همکاریهای بینرشتهای و گوناگونی، مشخصهء جامعه حاضر است(.( Montgomery 2011 فعالیت سازمانی و یادگیری مداوم یک فرآیند پویا است که در رهبری کوانتومی به منظور سازگاری با شرایط درونی و بیرونی الزامی است. سازمان کوانتومی با توجه به تاثیرپذیری از متغیرهای بیرونی و درونی در شرایط غیرقابل پیشبینی به سر میبرد و این مسئله باعث میشود شرایط ناپایداری برای تفکر کارکنان ایجاد شود، و پرسنل با بازبینی مداوم وضعیت موجود و نوآوری در تکاپو برای ایجاد تعادل و سازگاری هستند، این فرایند مداوم در راستای برنامه عملیاتی و انتظارات سازمان انجام میگیرد(-Tim Porter .(O'Grady 2010

برخلاف ایدههای کلاسیک، رهبری کوانتومی سعی میکند که حقیقت و طبیعت افراد را به صورت کل در زمینه درک نماید نه با جداسازی آنها، که این موضوع غیرقابل اندازهگیری است، هر چند در بعضی موارد ممکن است از روشهای کمی نیز استفاده کند(.( Papatyaassisst & Alidulupcu 2000 بوهم بیان کرد که جهان فیزیکی را نمیتوان به اجزاء تشکیل دهنده آن تقسیم کرد و افراد تشکیل دهنده یک سیستم واحد جدیدی را به وجود میآورند که قابل مقایسه با جمع آنها نیست. همچنین از دیدگاه این تئوری پرداز همه اجزاء جهان که تشکیل یک کل را میدهند منشاء مشترکی دارند که به صورت مداوم در حال ارتباط و اتصال برای حفظ یکپارچگی خود هستند( David &Aspin .(2007 کاتلن ای آلن بیان میدارد که برخلاف ایدههای نیوتونی و کلاسیک، در رهبری کوانتومی فرآیندهای در هم تنیده سیستم تنها بر مبنای شهودیً قابل تحلیل هستند و نمیتوان آن را به اجزاء آن تقسیم کرد و سیستم به عنوان یک وجود زنده مطرح است، این کلیت بر مبنای تعاملات، ارتباطات و شبکههای وابسته به هم قابل درک هستند( .(Kathleen 2010 بنابراین رهبر کوانتومی باید شرایطی را فراهم کند تا ارتباطات و تعامل بین افراد افزایش یابد و باعث همافزایی شود(.( Papatyaassisst & Alidulupcu 2000 همافزایی اصل اساسی همه سیستمهای تعاملی است و به عنوان یک جریانی از گروه مطرح میشود که با همدیگر همکاری میکنند و به عنوان یک واحد فعالیت و فکر میکنند، برای ایجاد جو همافزا باید محیطی سرشار از احترام و اعتماد فراهم شود و کارکنان به کارکردن با یکدیگر تشویق شوند، رهبری کوانتومی چنین فرهنگی را برای ایجاد همافزایی فراهم میکند(.( Dale et al. 2006

 

6

در مدیریت کوانتومی هدف خلاقیت است رهبری کوانتومی شامل یک برنامه عملیاتی است تا چگونه از نیروی سازمان برای رسیدن به اهداف آن به نحو مطلوب استفاده کنند، همچنین درک پیچیدگی فزاینده و تحولات مکرر در دنیای اطراف سازمان برای رهبر کوانتومی مربوط به فرایند ناپایداری پویا است که فرصتهایی را برای خلاقیت، یادگیری و سازگاری فراهم می کند(.( Papatyaassisst & Alidulupcu 2000 رهبر کوانتومی باید از ویژگیهای هزاره سوم که شامل رشد فناوری، جهانی شدن، رقابت، سرعت، تغییر، گوناگونی و تناقض است آگاه باشد و آن را در عملکرد خود به کار گیرد(.( Curtin 2013 سازمانی که از طریق رویکرد کوانتومی اداره می شود به صورت مداوم در حال آمادگی برای سازگاری با تغییر هستند، و رهبران این نظریه با ایجاد یک سیستم باز و پویا به صورت مداوم در حال نوآوری هستند، این در حالی است که در مدیریت نیوتونی هدف بسته نگهداشتن سازمان و حفظ ثبات و جلوگیری از تغییر بود، زیرا اعتقاد داشتند که با ایجاد تغییر سازمان رو به نابودی و فنا میرود(; Papatyaassisst & Alidulupcu 2000 .(Kathleen 2010 رهبر کوانتومی برای ارزشهای گروهی و ارتباطات روحی و ذهنی ارزش قائل است و رهبر نیز به صورت مداوم به دنبال بهبود عملکرد نسبی است. رهبر کوانتومی سعی میکند توانایی رهبری را در کلیه کارکنان تقویت کند تا سازمان خودتنظیم شود. در این نوع رهبری با توجه به ساختار منعطف سازمان کوانتومی، تضاد به عنوان فرصت در نظر گرفته می شود و توجه رهبر کوانتومی بر عملکرد بهتر سازمان و حفظ و ضمانت علائق کارکنان است. همانطور که هدف فیزیک کوانتومی هدایت انرژی است در رهبری کوانتومی نیز توان نیروها باید همراستا با اهداف سازمان شود(

.( Papatyaassisst & Alidulupcu 2000;Dargahi 2013

اصول مدیریت کوانتومی

براساس تئوری کوانتومی 7 مهارت وجود دارد تا مدیران و رهبران سازمانها براساس آن توانائیها و قابلیتهای خود را افزایش دهند؛ دید کوانتومی، تفکر کوانتومی، احساس کوانتومی، دانستن کوانتومی، عمل کوانتومی، اعتماد کوانتومی و بودن کوانتومی، که پژوهشگران آن را مهارتهای مدیریت قرن 21 نامیدهاند(.( Dargahi 2013

دید کوانتومی

دید کوانتومی توانایی تفکر عامدانه و برخلاف عادتهای مرسوم است. در این مهارت حقیقت یک عنصر ذهنی است و بیش از %80 جهان اطراف ما عقاید و تعهدهای ما هستند(.( Curtin 2010 هر حقیقتی دو جنبه تفکر و واقعیت شیء یا موضوع دارد و واقعیت چیزی است که ما آن را باور داریم که درست است. باورهای انسان از درک او نشات میگیرد و چیزی را درک میکنیم که جستجو کنیم. جستجوی یک چیز، وابسته به فکر کردن به آن است، و متقابلا ما به چیزی فکر میکنیم که آن را درک نمائیم، و باورهای افراد منشاء گرفته از درکیات آنهاست. براساس باورهای یک شخص است که درست و نادرست بودن یک مسئله مشخص میشود، و چیزی که ما آن را به عنوان"درست" باور داریم "حقیقت" است. بنابراین در رهبری کوانتومی این اعتقاد وجود دارد که باورها و ادراکات افراد به صورت یک چرخه تکراری همدیگر را تقویت میکنند(Charlotte & Jrdwew 2002 )، افزایش مهارت در دید کوانتومی رهبران سازمان را متقاعد می-

7

سازد تا از اهداف خود آگاه شده و بهراحتی درک خود را نسبت به اهداف اصلاح شده تغییر دهند. در اینجا محدودیت-های ادراکات قدیمی وجود ندارد، همچنین با استفاده از این مهارت اتخاذ اهداف و تصمیمات جدید به سهولت انجام می-شود و بینش رهبر نسبت به آنچه برای فرد و سازمان امکانپذیر است گسترش مییابد. مهارت دید کوانتومی رهبران را قادر میسازد تا برای هدفگذاری و بازبینی اهداف از حمایت و همفکری تمام ذینفعان سازمان استفاده کنند و بهتدریج سایر اعضای سازمان نیز این مهارت را دریافت کنند(.( Charlotte & Jrdwew 2002 ; Curtin 2010

تفکر کوانتومی

تفکر کوانتومی مهارت دوم رهبری کوانتومی است، این مهارت از پژوهشهای علم فیزیک گرفته شده و بیان میدارد که جهان به شیوهء غیرمنطقی و متناقض عمل میکند، و در سطح زیراتمی، جهان سه بعدی که تشکیل ذرات انرژی را می-دهد نیز اساس متناقضی دارد، در این فلسفه سازمانها نیز به صورت متناقض عمل میکنند(.( Curtin 2010 کریاگ پیوتروسکی((2011 بیان میدارد که تفکر کوانتومی، توانایی ذهن برای تفکر در سطح بالای خلاقیت است و این یک نوع انتقال، از پردازش سطحی اطلاعات و تفکر خطی به مرتبه بالاتر تفکر کلنگر است(.(6 قبل از این نوع تفکر، ایدههای افرادی مانند اسحاق نیوتنو رنهدکارت غالب بود که قطعیگرا و تفکر خطی داشتند، همچنین تئوریپردازان نظریه علمی مدیریت مانند فردیریک تیلور تفکر علت و معلولی داشتند و بر این باور بودند که در یک سازمان، رفتارهای افراد قابل پیشبینی و کنترل است. اما بسیاری از موسسات موفق امروزی دیدگاه متفاوتی دارند، آنها به نبوغ فکری که همان تفکر کوانتومی است اعتقاد دارند که در آن رفتارهای افراد دور از ذهن و بالقوه است و با قوانین ساده علت و معلولی نمیتوان آنها را پیشبینی کرد. بسیاری سازمانها تلاش دارند تا با اجبار و کنترل نتایج دلخواه کسب کنند، اما در دیدگاه کوانتوم موفقیت زمانی حاصل میشود که مشاهده، تعامل, وگوش دادن جهت ایجاد انگیزش وجود داشته باشد(.(6 در دنیای درحال تغییر و دیجیتالی امروزی صرفاً تکیه بر مهارتهای خطی و عقلی کارآمد نیست، رهبر کوانتومی باید از قابلیتهای نیمکره راست خود آگاه باشد (نیمکره راست مغز برخلاف نیمکره چپ، که عملیات تفکر منطقی را انجام می-دهد، قادر است ایدههای مختلف و متناقض را جمعآوری کند و آنها را به صورت خلاقانه به صورت یک ایده جدید و جامع ارائه دهد) و از ایدههای متناقض به عنوان راهی برای پیشرفت و ارتقاء سازمان خود استفاده نماید. از طریق این نوع تفکر میتوان به بسیاری از چالشهای یک سازمان مانند، کاهش خطا به همراه افزایش سرعت، ایجاد تعادل بین حقوق ذینفعان و مشتریان و حفظ ارزشهای سازمان و تسریع در دستیابی به اهداف سازمان فائق آمد. بنابراین میتوان

گفت که بقای یک سازمان در شرایط پیچیده امروزی از طریق گسترش تفکر خلاقانه کوانتومی امکانپذیر است(

.(Charlotte & Jrdwew 2002

 

8

احساس کوانتومی

احساس کوانتومی سومین مهارت رهبر کوانتومی است، بر اساس این دیدگاه، عواطفی مانند مراقبت کردن، محبت، دلسوزی، امید و قدردانی باعث افزایش انرژی مثبت در انسان میشود و بالعکس ناامیدی، ترس، خشم، تعارض و تنش انرژیها را کاهش میدهند و اثر منفی بر انسان دارند(.( Curtin 2010 تحقیقات نشان میدهند که قلب انسان منبعی سرشار از انرژی است که با تولید امواج قوی الکترومغناطیسی توان عواطف و ذهن افراد را افزایش میدهد، احساس کوانتومی نیز به معنای سرزندگی و پرانرژی بودن بدون توجه به حواشی محیط اطراف است( Charlotte & Jrdwew .(2002 مدیران امروزی نیز دریافتهاند که نمیتوانند به طور کامل بر تمام سازوکارهای سازمان کنترل داشته باشند و برای حمایت از عملکرد سازمان، صرفاً تکیه بر روشهای مدیریتی کافی نیست، بلکه رهبر یا مدیر باید با آگاهی و درک نگرشها و احساسات پرسنل و ایجاد تعامل بین آنها توانایی سازماندهی عواطف خود و دیگر کارکنان را داشته باشد. صلاحیت عاطفی رهبران نمایانگر توجه زیاد آنها به زیردستان، درک اهمیت انگیزش در سازمان، تمایل به اجرای

عدالت، مسئولیت پذیری و رفع نواقص در کمترین زمان است، و در واقع رهبران کوانتومی از اصول نظریه Y در مدیریت که بیانگر تمایل ذاتی انسانها به انجام دادن کارها است، برای ایجاد انگیزه در کارکنان استفاده میکنند(-Porter .(O'Grady & Malloch 2002 با استفاده از مهارت احساس کوانتومی، رهبران میتوانند به جای برجسته کردن مشکلات سازمانها بر جنبههای مثبت رخدادها تمرکز داشته باشند. همچنین این مهارت رهبر را قادر میسازد تا بدون توجه به رویدادهای خارجی، احساس مثبت به صورت درونی داشته باشد، بنابراین در چنین محیطی فرسودگی شغلی و تعارض کاهش مییابد و جوی سرشار از امید، آرامش و عشق حاکم میشود( Charlotte & ; Curtin 2010 .(Jrdwew 2002

دانستن کوانتومی

دانستن کوانتومی به معنای توانایی کسب آگاهی و درک از طریق شهود است، با استفاده از این رویکرد اطلاعات به صورت نرمال خارج از فرایند معمول شناختی به دست میآیند، در واقع شهود یک نوع درک فوری و بلاواسطه است که ناشی از سیستمهای حسی و روانی فرد به دست میآید( .( Raymond & Bradley 2006 فرآیند درک شهودی که از ناحیه قشر قدامی مغز منشاء میگیرد(Horr et al. 2014 )، راهی است برای آگاهی از ماهیت چیزها و رخدادها بدون آگاهی کافی از تمام جوانب موضوع و تحلیل منطقی و کامل آن، که این آگاهی مستقیم در موقعیتهایی که نیاز به خلاقیت و نوآوری وجود دارد یا در شرایط جدید و پیچیده، اتفاق میافتد(.( Rosanoff 1999 ویلیام جیمز اصطلاح "تجربهگرایی رادیکال" را برای دانستن کوانتومی به کار برد. دانستن کوانتومی، نوعی دانستن بدون ورودی حسی است که در حیطه فیزیک اتمی جهان مجموعهای از سیگنالها یا اطلاعات زمینهای به شمار میرود. از آنجا که سازمانها در یک فضای اطلاعاتی مرئی و نامرئی قرار گرفتهاند، اساس درک دانستن کوانتومی زمانی تحقق مییابد که

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید