بخشی از مقاله

 روانشناسی شخصیت؛ مثلث عقدههای روانی در شخصیت شغاد

چکیده

نقد روانکاوی گونهای از نقد ادبی به شمار میآید که برخی از شیوههای روانکاوی را برای تفسیر متون ادبی بـه کـار میبرد. روانکاوی در درجهی نخست کارکردی ادبی ندارد، بلکه شیوهای بـالینی و درمـانی اسـت. بـا ایـنحـال روان کـاوی رهیافتی است که برای روشن کردن وجوه مختلف فرایند نوشتن و خواندن آثار ادبی و چگونگی تأثیرگـذاری ادبیـات مـورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین در ایـن مبـحث بـه تحلیـل و نقـد شخصیت شغاد بـر پایــه مکتـبهـای روانشـناختی پرداخته میشود. در این جُستار نگارنده بر آنست تا با بررسی مثلث عقدههای روانـی حقـارت، قابیـل و ادیـپ در شخصـیت شغاد به انگیزههای درونی وی بپردازد و دلایلی را که شغاد را به طرف چاه نابرادر میکشاند تا دست به خـون بـرادر شـوید، بیان داردفردوسی. در توصیف شخصیّتهای مهم شاهنامه به گونهای نشانهگذاری و تصویر پردازی کرده که با تحلیـلهـای روانشناختی میتوان به لایههای روانی و شخصیّتی ایشان دست یافت؛ از جمله شخصیّتهای پیچیده روانی و اثرگـذار امـا منفی، شغاد، برادر ناتنی رستم است که چنان هنرمندانه و دقیق به نمایش گذاشته شده است که مـیتـوان علـل پیـدایش احساس حقارت و تبدیل آن به عقدهی حقارت را در او نسبت به رسـتم (بـرادرش) بیـان کـرد. همچنـین بررسـی کـنش و واکنش شغاد نسبت به زال (پدرش) موجب شکلگیری عقده ادیپ در روان او میشود که این هر دو عقده در نهایت او را به سوی عقدهی دیگری یعنی عقده قابیل (برادرکشی) سوق میدهند.


کلید واژه: روانشناسی شخصیت، شاهنامه فردوسی، عقده حقارت، عقده قابیل، عقده ادیپ.

- پیش درآمد و پیشینه پژوهش

 

نقد روانکاوی گونهای از نقد ادبی به شمار میآید که برخی از شیوههای روانکاوی را برای تفسیر متون ادبی به کار میبرد. روانکاوی در درجهی نخست کارکردی ادبی ندارد، بلکه شیوهای بالینی و درمانی است. با اینحال روانکاوی رهیافتی است که برای روشن کردن وجوه مختلف فرایند نوشتن و خواندن آثار ادبی و چگونگی تأثیرگذاری ادبیات مورد استفاده قرار گرفته است.

با توجّه به اهمیّت نقد روانشناختی، امروزه هم در میان نقدهایی که بر آثار ادبی نوشته میشود، نقد روانشناختی از جایگاه ویژهای برخوردار است. »به دنبال اوج گرفتن پژوهشهای روانشناسان به ویژه زیگموند فرویدروانشناس نامدار اتریشی، در اوایل قرن بیستم، و نظریههای او دربارهی ضمیر ناخودآگاه و روش روانکاوی او، در حوزهی نقد نیز، روانشناسی راه یافت و نقد روانشناسی یکی از مکتبهای تفسیری پر سر و صدای قرن بیستم گردید. شاید بتوان گفت این شیوه، حالات روانی حاکم بر هنرمند و جامعه او را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. بدین معنی که با تفسیر روانشناسانه اثر ادبی میتوان خود هنرمند را بهتر شناخت و انگیزههای حقیقی او را برای ساختن چنین ادبیاتی پیدا کرد« (فرزاد، .(79-78 :1376


شاهنامه فردوسی یکی از آثار بزرگ جهانی است که شخصیّتهای بسیاری در آن نقشآفرینی میکنند. با بررسی روانشناختی شخصیّتهای آن میتوان با روحیات و ویژگیهای رفتاری ایرانیان و مللی دیگر که در آن از آنها سخن به میان آمدهاست، آشنا شدفردوسی. در شاهنامه شخصیّت را به سه گونه توصیف کرده است: یکی؛ توصیف صریح و آشکار که در اینگونه توصیف، شخصیّت درونی فرد به صورتی آشکار ترسیم شده است. مورد دوم، توصیف رفتاری که در این مورد فردوسی با توصیف ویژگیها و نشانهای رفتاری شخصیّتها زمینه شناخت آنان را فراهم کرده است. مورد سوم ترکیبی از دو است.

تاکنون پژوهشهایی در زمینه نقد شخصیت در شاهنامه فردوسی به انجام رسیده که به شـماری از آنهـا اشـاره مـی شود: حسینعلی قبـادی (1388) در مقـالهای با عنوان »نقـد و بررسـی روانکاوانــهی زال از نگــاه آلفـرد آدلــر« عقـده ی حقارت را در زال تحلیل کرده است. همچنین، محمدرضا ترکی در سال 1379 در مقالهای با نام برادرکُشان» در شـاهنامه« عقدهی قابیل (برادرکشان) را در بخشهای مختلف شاهنامه مورد نقد قرار داده است. احسـان قبـول (1388)، در تحقیقـی دیگر، با عنوان شخصیّت»شناسی شغاد در شاهنامه«به بررسی و تحلیل شخصیّت وی میپـردازد. مهـران مـرادی و احمـد امین در مقالهای با نام تحلیل» روان شناختی شخصیّت و زندگی فریدون بر پایهی مکتب روانکاوی زیگموند فروید«، یکـی از مهمترین و تاریخسازترین شخصیّتهای شاهنامه یعنی فریدون را در این گفتار مورد کنکـاش و بررسـی روانکـاوی قـرار دادهاست.

فردوسی در توصیف شخصیّتهای مهم شاهنامه به گونهای نشانهگذاری و تصـویر پـردازی کـرده کـه بـا تحلیـلهـای روانشناختی میتوان به لایههای روانی و شخصیّتی ایشان دست یافت؛ از جمله شخصیّتهای پیچیده روانی و اثرگـذار امـا منفی، شغاد، برادر ناتنی رستم است که چنان هنرمندانه و دقیق به نمایش گذاشته شده است که مـیتـوان علـل پیـدایش احساس حقارت و تبدیل آن به عقدهی حقارت را در او نسبت به رسـتم (بـرادرش) بیـان کـرد. همچنـین بررسـی کـنش و واکنش شغاد نسبت به زال (پدرش) موجب شکلگیری عقده ادیپ در روان او میشود که این هر دو عقده در نهایت او را به سوی عقدهی دیگری یعنی عقده قابیل (برادرکشی) سوق میدهند. بنابراین در ایـن مبـحث بـه تحلیـل و نقــد شخصـیت شغاد بر پایـه مکتبهای روانشناختی پرداخته میشود. در این جُستار نگارنده بر آنست تا با بررسی مثلث عقدههای روانـی حقارت، قابیل و ادیپ در شخصیت شغاد به انگیزههای درونی وی بپردازد و دلایلـی را کـه شـغاد را بـه طـرف چـاه نـابرادر میکشاند تا دست به خون برادر شوید، بیان دارد.

-2 مبانی نظری پژوهش

2

عقده روانی مجموعه ایدههایی پیرامون یک موضوع است که از لحاظ عاطفینسبتاً و یا به طور کامل سرکوب شدهاند. این عوامل که معمولاً ناخودآگاه هستند، توسط نیروهای عاطفی که رفتار فرد را تحت تأثیر قرار میدهند، فراخوانده میشوند (استوارت، .(117: 1386 من(خود) از راه چهار عملکرد دفاعی: -1 جبران -2 تلافی -3 اعتلا -4 توجیه دفاعی، مستقیماً در تغییر شکل عقدهها دخالت دارد.

جبران: در این نوع عملکرد دفاعی من از راه ایجاد یک رفتار معکوس موفق و رضایتبخش از دیدگاهی دیگر، اثرات مغشوش کنندهی عقده را باطل میسازد. مثلاً فردی که از عقدهی کهتری در رنج است، تلاش میکند که از راه جبران به یک برتری ذهنی یا هنری فایق آید (موکی یلی، .(57: 1374

تلافی: کوششی» برای انکار عقده از طریق ایجاد یک رشته رفتارها در مورد همان موقعیّتهاست؛ رشته رفتارهایی که دقیقاً عکس رشته رفتارهای عقدهای است... به عبارتی دیگر عملکرد تلافی، موجب تغییر شکل عقده به یک عقده از همان مقوله، لیکن در جهت عکس میشود. چنانکه یک مجرم قدیمی به صورت یک تصحیح کنندهی بیگذشت کلیه خطاها یا یک متهّم سازنده عموم تبدیل میشود.
اعتلا: در اثر این عملکرد، عقده به قلمروی انتقال مییابد که از لحاظ اجتماعی یا معنوی مقبول باشد و بدین شکل در »من« ادغام میشود و برای »من« به صورت یک فعالیت اجتماعی یا معنوی حاوی رغبت یا علاقه و حتی ارزش (اجتماعی، اخلاقی، معنی یا زیباشناختی) در میآید. بدین ترتیب اگر عقدهی ویرانگری، بر نیاز به ویرانساختن، شکستن
و خُردکردن اشیا مسلّط شود، به صورت تخصص در مواد منفجره، معادن، ساخت یا آزمایش ماشینهای خرابکننده و کاربرد ابزارهای ویژهی هدامان و خُردکردن، اعتلا مییابد.

توجیه دفاعی: توجیه عقلانی عبارت از خنثی کردن کامل عقده و یا بهتر بگوییم انکار فعالانه آن به وسیلهی یک دستگاه دفاعی است؛ آن هم دستگاهی که به صورت خود »من« درآمده است... در توجیه عقلایی (که بهتر است بگوییم نفی به کمک منش یا سازمان دفاعی کلی »من« است)، »من« دیگر از عقده رنج نمیبرد؛ زیرا آن را انکار کرده است و دائماً ضمن حفظ خود از صدمات عقده، آن را انکار میکند. برای مثال فرد کمالجو کارهای خود را بر اساس »آنچه که بهتر است، انجام شود« توجیه میکند و نسبت به خویشتن بسیار دقیق و وسواسی است. او ناگزیر است زحمت و تلاش بکند و میگوید: «درست است، اما من چنین زاده شدهام« (همان: .(60 -58

انواع عقدهها: در نظریههای روانشناسی چندین عقده را بیان کردهاند که در این پژوهش فقط به سه عقده حقارت، ادیپ و قابیل که مورد بحث هستند اشاره خواهد شد.

احساس حقارت1آدلر: احساس حقارت را منبع تکاپوی انسان و نیرو محرّکهی کل رفتار انسان میداند. بر این اساس تمام رشد و پیشرفتهای انسان ناشی از تلاشی است که برای جبران حقارتهایش انجام میدهد. این حقارتها هم میتوانند واقعی باشند و هم میتوانند خیالی باشند. فـرد در سراسر زندگـی بر اثر نیاز به غلبه بر این حقارتها و تلاش برای رسیدن به رشد بیشتر، برانگیخته میشود (شولتز، .(144 : 1383 از نظر آدلر احساس حقـارت وضعیتی طبیعی در تمـام انسانهـاست و به جای آنکه به عنوان علامت ضعف یا نابهنجاری در نظر گرفته شود، میتواند سرچشمهی خلاقیّت باشد(کُری، .(106 :1387

ناتوانی در غلبه بر احساس حقارت سبب تشدیـد و تقویت این احسـاس شده و منجـر به شکـلگیری عقدهای میشود که آدلر از آن به عنوان عقدهی حقارت2 نام میبرد (شولتز، .(144 :1383 وی در آخرین نوشتههایش در مورد آن میگوید »عقدهی حقارت یعنی شخص احساس کند، قدرت کافی برای حل مفید و مؤثّر مسایل را ندارد و دیگران نیز در مورد او چنین نظری دارند« (شارف، .(151 :1387 ریشههای عقدهی حقارت را میتوان در دوران کودکی جستوجو کرد.



3

سه شیوه میتواند منجر به پیدایش این عقده در کودک شود: حقارت جسمانی در کودک، لوس کردن کودک، نادیدهگرفتن و بیتوجّهی به کودک (شولتز، .(144 :1383

فرد از راه مکانیسم جبران سعی دارد که احساس حقارت خود را تلافی نماید. این عملکرد جبرانی در تمام شئون زندگی فرد اعم از جسمانی، روانی و اجتماعی قابل مشاهده است . نحوهی بهرهگیری کودک از مکانیسم جبران به شرایط محیط خانوادگی و طرز رفتار و تفکّر والدین و اطرافیانش بستگی دارد. اگر مکانیسم جبران به طور افراطی بروز نماید یک حالت مرضی به خود میگیرد. در اثر این جبران افراطی رفتار فرد مختل شده و علاقهی اجتماعی او صدمه دیده و قدرتطلبی در او فوقالعاده تقویت میشود (شفیع آبادی، .(93-92 :1385 بنابراین صرف نظر از منابع احساس حقارت گرایش به جبران بیش از اندازه پسندیده نیست. در چنین حالتی فرد دچار عقدهی برتری1 میشود که در این حالت فرد در مورد تواناییها و پیشرفتهایش دچار اغراق شده و رفتارش دارای ویژگیهایی از قبیل خودستایی، خودبینی و خودمحوری و تمایل به بدنامسازی دیگران میباشد (شولتز، .(145 :1383

تلاش برای برتری؛ هدف غایی: برتریجویی از احساس حقارت سرچشمه میگیرد و این دو از هم جداشدنی نیستند. (سیاسی، (85 :1389 آدلر مفهوم تلاش برای برتری را به عنوان هدف غایی تلاش آدمی و واقعیت اساسی زندگی در نظر دارد. برتریجویی از نظر آدلر به معنای گرایش به تکبّر و سلطهجویی یا تصوّری اغراقآمیز از تواناییها و پیشرفتهایمان نیست. آدلر به بهترین شکل، منظور خود را از این اصطلاح با کاربرد واژه کمال نشان میدهد. »کمال عبارت است از نوعی چیرگی، تکاپوی رو به بالا، یک افزایش، یک انگیزش از پایین به بالا، یا نیروی محرکهای از کاهش به سوی افزایش. واژهی کمال از کلمهای لاتین به معنای کامل کردن یا به پایان رساندن برگرفته شده است. این معنایی است که آدلر برای این اصطلاح اختیار کرده است« (همان: .(146 همچنین آدلر بر این نکته تأکید دارد که تلاش برای کمال و غلبه بر احساس حقارت از راه کسب مهارت، فطری هستند(کُری، .(108 :1387 از نظر او تلاش برای برتری جزء لازم و ضروری زندگی هر فرد است که در سرتاسر زندگی انسان از تولّد تا مرگ تداوم دارد. این اصل ذاتی و پویاست که از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و میتواند به هزاران شکل آشکار شود و هر فردی شیوهی خاص خود را برای کسب کمال به کار میگیرد. نوع» و چگونگی تجلّی تلاشهای فرد برای تفوّق و برتری به احساسات حقارت او و راههای جبرانی انتخاب شده توسط او بستگی دارد؛ که در نتیجههب شخصّیت او وجههی خاصی میبخشد« (شفیع آبادی، .(91-90 :1385

انسان در انتخاب راههای مثبت و یا منفی برتریجویی یا جبران آزاد است. ثروتاندوزی یا جاهطلبی از راههای نادرست و سیاسی، برتریجویی به شیوهای منفی است. کمک به دیگران از طریق کار، روابط اجتماعی، تعلیم و تربیت و روشهای مشابه دیگر، مسیرهای مثبت برتریجویی را نشان میدهند. برتریجوییمثبت تلویحاً حاکی از علاقهی اجتماعی قوی است (شارف، .(150 :1387

عقده ادیپ2از: نظر فروید شخصیّت کودک در مرحله فالیک3 (آلتی) یعنی حدود سالهای چهارم و پنجم که لیبیدو در ناحیه اندامهای تناسلی متمرکز میشود، با عقدهی ادیپ در کشمکش است: میل» ناهشیار پسر بچّهها در خلال مرحلهی آلتی رشد روانی- جنسی (از سنین 4 الی 5 سالگی) نسبت به مادرانشان با میل به جابهجاسازی یا از بین بردن پدرانشان همراه است« (شولتز، .(96: 1383 در این نوع عقده اگر کودک نتواند با پدر خود همانندسازی کند منجر به عقده ادیپ در او میشود که این عقده گاه به صورت تنفر از پدر و گاه منجر به پدرکشی میشود. که نمود آن را متون حماسی به وفور میبینیم.


4

عقده رقابت برادران(کائن)» :1این عقده که »عقدهی قابیل« (بودون) و »عقـدهی دخـول بـه نـاحق« (لاکـان) نیـز نامیده میشود، متعارفترین ریشهاش حسادت نسبت به برادر کوچک یا خواهر کوچک است و در بزرگسالی از راه حسادت تهاجمی نسبت به هر کسی که بتواند احساس برتری و رقابت برای به چنگ آوردن مزایا، مدایح و ترفیعات نشان دهد، ابـراز میشود. گرایشی است مبنی بر اینکه هر موقعیّتی را به صورت رقابتی بین رقبای همسـان در راه جلـب یـا حفـظ محبـت، دوستی، ستایش تصوّر شود؛ آن هم محبت، دوستی و ستایش هر شخصی که بـه عنـوان مـافوق یـا اعطاکننـدهی ترفیعـات محسوب میشود« (موکی یلی، .(70-69 :1374

-3 بررسی مثلث عقدههای روانی در شغاد

-1-3 عقده حقارت

احساس حقارت و عقدهی حقارت از نظریههای مهم روانشناسی است که در افراد مبتلا به اختلال روانی وجود دارد. فرد دارای عقده حقارت تلاشی روانی در پیش میگیرد تا با این تلاش ترس و بیکفایتی خویش را پنهان دارد. آدلر این تلاش روانی را ارزشطلبی یا آرزوی دستیابی به قدرت نام داده که بدینگونه فرد میتواند بر ضعفها و احساس حقارت خویش چیره شود تا به تعالی برسد. (آدلر،.(59 :1379 همچنین آدلر احساس حقارت را برای انسان طبیعی میداند و باورمند است که این احساس فرد را به سوی کمال میرساند . »نکتهی غیرطبیعی و نابهنجار، تبدیل احساس حقارت به عقدهی حقارت است؛ بدین معنا که فرد برای رفع نقصها، ضعفها و کاهش احساس حقارتش به جبران ناتوانیها و نقصهایش برآید که در اکثر موارد راههای غیر سـالمبعضاًو ضدّ اجتماعی را برمیگزیند« (اسپربر، .(13 :1379

در زندگی شغاد زمینههایی دیده میشود که سبب تبدیل احساس حقارت به عقده حقارت در وی میشود، که در زیر میآید:

کنیز بودن و بینشانی مادر شغاد:نخستین موردی که در زندگی شغاد حائز اهمیّت است، کنیز بودن و گمنامی مادر اوست و هیچگونه نامی از وی در شاهنامه نیامده است. در حالیکه مادر رستم، رودابه شاهزاده و از شخصیّتهای مهم زن شاهنامه است. زال، جز رودابه در حرمسرای خویش، کنیزی هنرمند و رودنواز دارد. از او پسری به دنیا میآید، زیباروی
و تندرست و نیرومند، شبیه جدّش سام نریماناو را شَغاد نام میگذارد (قبول، .(68 :1388
که در پــردهی زالبُــد بنــدهای نوازنــدهی رود و گوینــدهای
کنیــزک پســر زاد از وی یکـــی که از ماه پیـدا نبود اندکــی
به بـالا و دیــدار سـام ســـوار وزو شــاد شد دودهی نامــدار

(ج:1729 /3 ب(4381 -4379 تولّد شوم و نامبارک شغاد در مقابل رستم: به نظر رسدمی مورد دیگری که درخور توجّه است، تولّد شوم و نحسی است که ستارهشناسان از همان ابتدا برای شغاد پیشگویی میکنند. درست در تضاد با پیشگویی که هنگام تولّد رستم شده بود.ستارهشناسان با محاسبهی گردش ستارگان از روی احکام نجوم درمی یابند که روزگار خوبی نخواهد داشت و چون بزرگ شود، دودمان سام نریمان را نابود میکند. از این رو نگاه ایرانیان به شغاد منفی و با تردید است (قبول،

.(68 :1388

چــو در اختــرخُــرد کردش نگاه
ستــارهشمــر کـان شگفتــی بدیـد
بگفتنــد با زال ســام ســوار
گرفتیــم و دیدیــم راز سپهــر
چو ایــن خــوبچهره به مردی رسد

پژوهنــده، دیــد اختـرش را تبــاه همــی ایـن بــدان آن بدیـن بنگریــد که ای از بلنــد اختــران یادگــار نــدارد بدیــن کــودک خُــرد مهــر بــه گــاه دلیــری وگُــردی رســد



5

کنـد تخمــهی سـام نیـرم تبـاه شکست انــدر آرد بدیــن دستگــاه

همــه سیستــان زو شــود پر خروش وزو شهـر ایــران برآیــد بــه جــوش
(ج:1729 /3 ب(4391 -4385

طرد و جداشدن از خانواده در سن جوانی: شاید بتوان گفت مهمترین عامل در شکلگیری عقده حقارت در شغاد دور شدن از سرزمین پدری باشد. در حالیکه رستم همیشه در سیستان بوده و فرمانروای مقرّ پدر بوده است. زال ابتدا از تولّد شوم فرزند به خدا پناه میبرد و خود فرزند را نزد خود نگه میدارد، اما ترس و نگرانی سبب میشود که در سن جوانی

شغاد را به کابل - که از توابع سیستان است- بفرستد (قبول، .(68 :1388
همــی داشتش تــا بشــد سیر شیر دلارام و گوینــده و یادگیــر
بــدانگه که کــودک برافراخت یال بر شــاه کابــل فرستــاد زال

(ج(4399 -4398 :1730 /3 شهرت و آوازهی پهلوانی و دلاوری رستم: شغاد در سرزمین کابل چنان به دلاوری و جنگآوری تبدیل میشود که شاه کابل او را سزاوار تخت کیی میداند، اما همواره آوازه و شهرت رستم است که به گوش او میرسد و او را میآزارد، به

عبارتی شغاد در سایه قرار دارد (قبول، .(68 :1388
جــوان شــد به بــالای سرو بلنــد ســوار دلاور به گُــرز و کمنــد
سپهــدار کابــل درو بنگریــد همــی تــاج و تخت کیــی را سزیــد
بزرگــان ایــران و هندوستــان ز رستــم زدنــدی همــی داستــان
(ج(4405 -4400 :1730 /3 پایگاه اجتماعی و قدرتی رفیع پدر: شغاد از اینکه زال پدرش در موقعیت اجتماعی بالایی قرار دارد و جایی برای او نیست در عذاب است و چون نمیتواند به این پایگاه نزد پدر برسد، احساس حقارت میکند و همانطور که در مبحث

عقده ادیپ خواهد آمد، سبب میشود که نتواند با پدر همانندسازی کند و در نتیجه عقده ادیپ در او حل نمیشود. مواردی که در بالا ذکر شد، احساس حقارت شدیدی در شغاد نسبت به رستم به وجود میآورد. شغاد در پی جبران

آن برمیآید، اما »ناتوانی در چیرگی بر احساس حقارت سبب تقویت و تشدید این احساس گشته و منجر به شکلگیری عقدهی حقارت میشود)«شولتز، .(144 :1383

کـابل خراجگـزار قلمرو حکـومت رستـم و خانـدانش بوده و هر سـاله ده چرم گاو زر به عنوان مالیات به سیستان میپرداخته است. فرمانروای کابل به گمان خودش با داماد کردن شغاد از این خراج سنگین معاف خواهد شد، اما اینگونه نمیشود. شاه کابل از این باجخواهی دلگیر میشود و شغاد در این رنجش با او همداستان و از برادر دلتنگ میگردد.

چنــانــُبد که هر سال یک چرمِ گاو ز کابــل همــی خواستــی بـاژ و ساو
در اندیشــهی مهتــر کابلــی چنــان شــد کـزو رستــم زابلــی
نگیــرد ز کــار درم نیــز یــاد ازان پس کــه دامــاد او شــد شَغــاد
چو هنگــام بــاژ آمد، آن بستدنـتد همــه شهــر کابــل به هـم بر زدنــد
دُژم شـد ز کــار بــرادر شَغــاد نکــرد آن سخـتن پیش کس نیــز یاد
(ج(4410 -4406 :1730 /3 علاوه بر زمینههای که در بالا ذکر شد، در زندگی شغاد نشانههای رفتاری دیده میشود که عقدهی حقارت را در شخصیّت وی تأیید میکند: آدلر معتقد است که افراد مبتلا به عقده حقارت دارای ویژگیهای رفتاری چونتنفّر و انتقامجویی، خشم، تناقض در رفتار، حسادت، استفاده ابزاری از ارزشها و فرافکنی، ترس و هراس و تکبّر هستند. اینگونه
افراد برای رسیدن به برتری و قدرت به هر حیله و نیرنگی دست مییازند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید