بخشی از مقاله

چکیده

داستان رستم و شغاد یکی از داستان هاي خواندنی شاهنامه است . این داستان را می توان با روشهاي مختلف بررسی کرد یکی از این روش ها تحلیل ساختاري است که به وسیله ي آن اجزاي تشکیل دهنده ي داستان و ارتباط آن ها با یکدیگر و نیز ارتباط آن ها با کل داستان بررسی می شود . در این مقاله ابتدا عناصر داستانی داستان رستم و شغاد مشخص می شود سپس بر اساس نقد ساختاري پاره ها و بخش پاره هاي داستان استخراج می گردد . در پایان هم کنش ها ي شخصیت هاي داستان و میزان آنها به کمک جدول و نمودار بیان می شود.

کلید واژه: رستم ، شغاد ، کابل خداي، تحلیل ساختاري

مقدمه

آثار ادبی را شاید بتوان به قلعه هایی همانند کرد که هر منتقد می تواند به شیوه هاي مختلف و با ابزارهاي متفاوت بدان راه یابد و بسته به شیوه و ابزاري که بر می گزیند چشم انداز هاي متفاوتی از آن را بر ما عرضه کند . پیدایش شاخه ها و مکتب هاي متنوعی از نقد، همچون نقد تاریخی، نقد اخلاقی، نقد اجتماعی، نقد بلاغی، نقد ساختاري و ... از این واقعیت حکایت دارد که متن ادبی اثري چند لایه و تفسیر پذیر است که بسته به شیوه ي نقد می توان بر داشت هاي متنوع و گاه متفاوتی از آن عرضه کرد.

نقد ساختاري یکی از شیوه هاي نقد است که اثر ادبی را همچون اثري ساختمند و منسجم مورد برر سی قرار می دهد . نقد ساختار گرایانه یکی از سبک هاي نقد هنري است که ریشه اي اروپایی دارد و پیشروان آن ولادیمیر پراپ روسی و کلودروي استراوس فرانسوياند . این سبک در نقد ادبی نقش مستقل دارد و داراي رابطه ي تنگاتنگی با زبان شناختی ساختاري است . در این نقد ساختار یعنی نظام ؛ در هر نظام جزء جزء اجزا به هم ربط دارد و کل اجزا مانند یک ساعت کار می کند و کار هیچ جزئی بیرون از کار اجزا نیست .

در این شیوه از نقد منتقد می کوشد اثر ادبی را بر اساس اصول تثبیت شده ي آفرینش هنري نقد کند . یعنی در نظر منتقد آن چه نیازمند توجه است ساختار اثر است نه مفاهیم اثر ادبی . منتقدان این سبک اثر ادبی را از نظر تر کیب بندي ، هماهنگی ، وزن و آهنگ به ویژه تناسبات هندسی براي خواننده موشکافی و نقد می کنندح نقد ساختاري از سه مرحله تشکیل می شود :-1  استخراج اجزاي ساختار اثر-2  برقرار ساختن ارتباط موجود بین اجزا-3  نشان دادن دلالتی که در کلیت ساختار اثر هست.

شیوه ي کار پراپ در نقد ساختار گرا بر تجزیه ي عنصر هاي سازنده قصه و سپس تحلیل نظام وار آن ها ، بن مایه ها و نقش ها استوار است : به گونه اي که هر یک از عنصر ها از یک سو با عنصر هاي پیش و پس خود و از دیگر سو با کل داستان ؛ پیوند پویا داشته باشد . بر این اساس در این نوشتار داستان رستم و شغاد نقد می شود. این داستان از دیدگاه نقد ساختاري کمتر مورد توجه قرار گرفته است جز در کتاب از رنگ گل تا رنج خار که از دیدگاه ریختشناسی تحلیل شده است.

شیوه ي کار به این ترتیب است: ابتدا خلاصه اي از داستان ذکر شده و سپس در پی ارائه ي پیش زمینه ي داستانی آن و همچنین مشخص کردن عناصر داستانی از قبیل طرح ؛ درون مایه ؛ زمان و مکان و . . .به بررسی شخصیت هاي بارز داستان می پردازیم .در ادامه داستان تحلیل ساختاري می شود تا از رهگذر این تجزیه و تحلیل ارتباط و پیوستگی اجزاي داستان آشکار شود . چون کنش هاي شخصیت هاي اصلی داستان کم است و بیشتر به گفت و شنود می پردازند مهم ترین گفت و شنودها بیان می شود .

ودر انتها کنش ها یا خویش کاري هاي شخصیت هاي داستان هم ذکر می شود .از نظر پراپ  خویش کاري یعنی عمل شخصیتی از اشخاص قصه که از نقطه نظر اهمیتی که در جریان عملیات قصه دارد تعریف می شود. و سرانجام میزان کنش ها و نحوه ي پراکندگی آ نها در طول داستان در نمودار نشان داده می شود.

خلاصهي داستان

زال را کنیزي نوازنده و خنیاگر بود ، از او پسري زیبا که از هر نظر به سام سوار می مانست به دنیا آمد که پدر او را شغاد نام نهاد . اختر شناسان اختر او را شوم پیش بینی کردند و به زال گفتند چون به مردي رسد بر دست او تخمه ي سام نیرم تباه خواهد شد . زال از بازي سرنوشت به خدا پناه برد و پس از آنکه دوره شیرخوارگی فرزند به سر آمد وي را به کابل نزد پادشاه آن سرزمین فرستاد . شغاد در کابل مراحل رشد را پشت سر گذاشت و چون به کمال رسید دختر کابل خداي را به زنی گرفت .

کابل خداي همه ساله به رستم باژ می داد و چون شغاد را به دامادي برگزید چشم داشت که رستم به دلیل وجود برادرش در دستگاه فرمان روایی کابل از گرفتن باج از کابلیان چشم بپوشد ، اما به زودي باژستانان زابلستان آمدند و چون سالهاي پیش باژ مقرر را از کابلیان باز ستدند . شغاد این را نشانه بی مهري رستم به خویش گرفت و به شاه گفت : حال که رستم شرط برادري را به جاي نمی آورد و از ما چون دشمنان باج می ستاند همان بهتر که او را به نیرنگ به کابل بکشانیم و از پاي در آوریم . آن گاه بر آن نهادند که کابل خداي در حضور بزرگان به شغاد پرخاش کند و بی ارجی وي را در چشم بردار به رخ وي بکشد و در پی آن شغاد به قهر به زابل نزد رستم رفته و او را به آمدن به کابل و تنبیه شاه کابلستان بر انگیزد.

سر انجام روزي توطئه را عملی کردند و رستم با شنیدن سخنان تحریک آمیز شغاد ، بازواره و صد سوار و صد پیاده به همراه وي به کابل آمد . کابل خداي که براي کشتن رستم به پیشنهاد شغاد چاهساري سر پوشیده و پر از تیغ و نیزه در نخجیر گاه تدارك دیده بود با ورود رستم به شهر خویش زنهار خواهان به پیشواز وي آمد و از گناه رفته پوزش طلبید و تهمتن از سر تقصیر او در گذشت و با او و بزرگان کابل به بزم نشست .شاه در این میان از نخجیر گاه کابل سخن به میان آورد و جهان پهلوان را به شکار فراخواند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید