بخشی از مقاله

چکیده

نویسندگان توانمند با استفاده از فنون روایی از شیوه گزارش صرف فاصله گرفته و موفق به خلق آثاري شدهاندکه در برقراري ارتباط با مخاطب موفق است. خواننده در خوانش داستان با نویسنده همراه میشود واستفاده از این شگردها به عنوان شاخصی از توانمنديهاي نویسنده می باشد.در بررسی داستان رستم و شغاد طبق نظریه ژنت یکی از راز و رمزهاي توانمندي نویسنده این اثر - حکیم ابوالقاسم فردوسی-بکارگیري همین فنون میباشد. و میزان استفاده و تاثیري که بر اثر وي گذاشته نشان داه شده است وبه همین منظور بعد از معرفی نظریه ژنت - ساختار گرا - جنبه هاي بنیادین روایت داستانی: داستان، متن روایی و روایتگري با توجه به تقسیم بندي ژنت در سه سطح: »-1زمان: نظم و ترتیب،تداوم، بسامد«، »-2وجه یا حال وهوا: فاصله وکانونی شدگی« و »-3صدا یا لحن« بررسی میشود.

کلیدواژهها: حکیم ابوالقاسم فردوسی، رستم و شغاد، نظریه ژنت، روایت شناسی، سطوح رواییح

مقدمه:

روایتشناسی نیز از جمله دانشهاي نوبنیان و ساختارگرا میباشد و داستانهاي کهن را میتوان براساس نظریههاي موجود در این دانش مورد بررسی قرار داد، داستان رستم وشغاد از جمله داستانهاي کهن شاهنامه میباشد. این تحقیق با فرض بر اینکه فردوسی در داستان رستم و شغاد با استفاده از فنون روایی از گزارشس گري صرف فاصله گرفته است در پی پاسخ به این پرسش است که استفاده از تکنیکهاي روایی در جذابیت داستان موثر واقع شده یا نه . بنابراین ابتدا نظریه ژنت شرح داده میشود سپس طبق این نظریه، داستان رستم و شغاد مورد واکاوي قرار میگیرد.

پیشینه تحقیق:

طبق نظریه ژنت رمانها و داستانهایی روایت شناسی شدهاند که از آن جمله میتوان به مقالهي» روایتس شناسی یک داستان کوتان از هوشنگ گلشیري« نوشتهي دزفولیان و مولودي اشاره کرد. لازم به ذکر است که برخی از این پژوهشها به صورت کلی روایت شناسی شدهاند، که به موضوع این مقاله ارتباط مستقیمی ندارد. - - 1 در روایتشناسی داستان رستم و شغاد بر اساس نظریه ژنت تحقیق مستقلی صورت نگرفته است.

نظریه روایتشناسی ژنت:

»ساختار روایت، شیوهاي است که داستانها –به معناي وسیع کلمه- از طریق آن نقل میشوند. البته این جنبه از دیر باز مورد توجه نویسندگان بوده است چرا که آنها در نهایت میباید تصمیم بگیرند داستانشان را چگونه نقل کنند.« - برتنس، . - 86-7 :1383 تعریف پیش گفته روایت داستانی، دستهبندي جنبههاي بنیادین آن یعنی رخدادها، باز نمایی کلامی آنها و عمل نقل یا نوشتن رخدادها را به میان میآورد. باتوجه به تمایز قایل شدن ژنت میتوان این جنبهها را به ترتیب داستان، متن و روایتگري نامید.داستان، توالی رخدادها میباشد که براساس نظم گاهشمارانه برساخته میشوند. متن، کلامی شفاهی یا مکتوب است که نقل رخدادها را بر عهده دارد.از آنجا که متن، کلامی شفاهی یا مکتوب است، مستلزم این است که کسی آن را بگوید یا بنویسد. سومین جنبه یعنی روایتگري کنش یا فرآیند خلق اثر است.

»از میان این سه جنبه روایت داستانی تنها متن است که سرراست در اختیار خواننده قرار دارد.خواننده از دل متن است که درباره داستان و روایتگري داستان اطلاعات کسب میکند - «ریمون کنان،. - 12-3 : 1387 ژنت این سه سطح یاد شده را از هم تفکیک میکند و میگوید این سطوح با هم تعامل دارند و جداگانه عمل نمیکنند و بهواسطه سه مشخصه زمان دستوري، وجه یا حال و هوا و صدا یا لحن با یکدیگر در تعامل میس باشند - تولان،» . - 53 :1383در عمل، گرچه متن همواره در توالی خط بسط مییابد، لزومی ندارد با توالی گاهشمارانه رخدادهاي داستان متناظر باشد، و بیشتر مواقع این توالی از توالی خطی متن عدول کرده، ناهمخوانیهاي گوناگون را پیش می آورد. ژرارد ژنت جامعترین بحث را ذیل ناهمخوانی هاي میان زمان داستان و زمان متن مطرح کرده است. بهطور کلی از سه جهت به زمان مینگرند: نظم و ترتیب، تداوم وبسامد - «ریمون کنان، . - 64-5 :1383 مقوله وجه نیز فضاي روایت است که از طریق فاصله و کانونیشدگی ایجاد میشود - تایسن، . - 373 :1387

زمان:

نظم وترتیب،زمان رخدادهاي داستانی و توالی آنها واز طرف دیگر زمان رخدادها و توالی زمانی آنها در متن روایی در نظر گرفته میشود وبا معیار امکان همجهت بودن زمان داستان و زمان متن روایی بررسی میس شود - ریمون کنان، . - 65 : 1387 و »بیان منطقی و زمانمند، داستان است. و از آنها پیشی گرفتن، داستان باپایان آغاز می شود، سپس زمان به عقب برمیگردد. ژنت این شیوه را پیشبینی میخواند، گاه داستان در میانه راه به گذشته بازمیگردد ژنت این شیوه را بازگشت میخواند.گاه میان زمان روایت - طرح - و زمان داستان تفاوت ایجاد میشود، همچون مواردي که در رمان نو پیش میآید، ژنت این شیوه را زمانپریشی میخواند - «احمدي، . - 315 :1380

تداوم، نشان میدهد کدام رخدادها یا کارکردهاي داستان را میمیتوان گسترش داد یا حذف کرد در چه مواردي داستان را با شرح دقیق و بیشتري باید آورد، کجا قصهگویی سرعت میگیرد؛ کجا آرام میشود - همان: . - 316 و معیار سنجش ژنت همین سرعت پویایی میباشد و معتقد است »شتاب مثبت« اختصاصبخش زیادي از داستان به بخش کمی از متن روایی میباشد و »شتاب منفی« اختصاص بخش کمی از داستان به بخش زیادي از متن روایی میباشد - ریمون کنان، . - 72-6 :1387»

.3.1بسامد،به مسائلی از این قبیل میپردازد که آیا حادثهاي یکبار در داستان اتفاق افتاده ویکبار روایت شده است، یکبار اتفاق افتاده اما چندبار ذکر شده است، چندبار اتفاق افتاده وچندبار ذکر شده است، یا چندبار اتفاق افتاده وفقط یکبار ذکر شده است - .«ایگلتون، . - 72-6 :1387شیوههاي بسامد: بسامد مفرد، رویدادي که یکبار اتفاق افتاده و یکبار روایت میشود. بسامد مکرر، رویدادي که چندبار رخ داده و چندبار روایت شده است.بسامد بازگو، رویدادي که چندبار رخ داده و یکبار روایت میشود - تولان، . - 59-61 :1383وجه یا حال و هوا: مقوله وجه را میتوان به دو مقوله، فاصله و کانونی شدگی تقسیم کرد،که همان فضاي روایت است که از این دو طریق ایجاد میشود. - تایسن، . - 373 :1387

2.1.فاصله، »به رابطهي روایت کردن با مصالح خودش میپردازد: آیا مساله روایت کردن است یا به نمایش گذاشتن آن، آیا قصه با گفتار مستقیم، غیرمستقیم، یا »غیرمستقیم آزاد« بیان شده است؟« - ایگلتون، . - 146 :1388 از نظر ژنت فاصله میان مؤلف متن روایی و خود متن - در مقام ساختاري زبانی - و میان راويس - هاي - متن و رخدادها و شخصیتهاي آن میباشد - لوته، . - 50 :1388

2.2.کانونیشدگی،»چه کسی بیند؟می در بحث از روایت مکرراً از نظر گاهی که داستان از آن روایت میس شود صحبت میشود، اما در این کاربرد نظرگاه دو پرسش مجزا با هم خلط میشوند: چه کسی سخن میس گوید و دیدههاي چه کسی ارائه میشود؟ اصطلاحی که میکرو بال و ژنت، نظریه پردازان روایت، به کار بردهاند، رخدادها در ذهن یا موضع او متمرکز میشوند و وضوح مییابند. پس این پرسش که چه کسی سخن میگوید از این پرسش که چه کسی میبیند جداست. رخدادها از منظر چه کسی وضوح مییابند و ارائه میس شوند این نقطه کانونی ممکن است همان راوي باشد یا نباشد« - کالر، . - 119 :1389کانونیشدگی هم فاعل دارد و هم مفعول.فاعل - کانونی گر - کارگزاري است که با ادراك خود به ارائه داستان سویه و جهت میدهد. حال آنکه مفعول - کانونیشدگی - چیزي است که کانونیگر مشاهدهاش میکند - ریمون کنان، . - 102 :1387کانونیشدگی ممکن است سه وجه بارز را در برگیرد:

وجه ادراکی، ادراك - بینایی، شنیداري، بویایی وغیره - از طریق دو مختصه اصلی تعیین میشود: مکان و زمان - همان، ». - 106کانون روایت میتواند در درون یا در بیرون رمان باشد. به عبارت دیگر راوي داستان را از درون یا از بیرون تعریف میکند« - بورنف رئال، . - 102 :1378 مکان، موقعیت - بیرونی/درونی - کانونیگر به عنایت واژههاي مکانمند، خود را به صورت چشمانداز هوایی یا دیدگاه چشم پرنده در برابر مشاهدهگر محدود نشان میدهد. کانونیگر بیرونی به تمام وجوه زمان - گذشته،حال وآینده - دسترسی دارد، حال آنکه کانونیگر درونی به حضور اشخاص محدود است - ریمون کنان، . - 106-8 :1387وجه روانشناختی، وجه روانشناختی به ذهن و عواطف کانونیگر میپردازد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید