بخشی از مقاله
چکیده:
امروزه تمام صاحب نظران آموزشی دنیا در پی یافتن روش های نوآورانه در آموزش هستند تا بتوانند موجبات گسترس و ارتقاء در امر یادگیری و مهارتهای تفکر را فراهم نمایند. تحقیق حاضر نیز در این راستا می باشد که پس از مروری بر کلیات روشهای خلاقیت و نوآورانه در آموزش و اصطلاح تفکر استراتژی با بررسی تفصیلی موضوع و با نگاهی متفاوت در پی الگو و دیدگاهی نو با تفکر استراتژی در امر آموزش می باشد و سعی دارد تاثیر آموزش و کسب مهارتهای تفکر را در دوره سه ساله پیش از دبستان جهت موفقیت در دوره های آموزشی کلاسیک 12 ساله و دوره دانشگاهی و رسیدن به جایگاه مناسب در کسب و کار را بررسی نماید و با پیشنهاد تلفیق آموزش با پژوهش در دوره سه ساله قبل از دبستان به دنبال تحول و تغییر در نظام آموزشی کشور است. هدف اصلی این تحقیق، تحقق و آرمان بخشیدن به اهداف غایی در مراکز آموزشی با چشم اندازی علمی و تفکر استراتژی جهت ایجاد انگیزه و رغبت در جامعه هدف آن که همان دانش آموزان است، میباشد. این تحقیق از نوع توصیفی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش نیز بیانگر این واقعیت است که روشهای کنونی در آموزش، جوابگوی خواسته های امروزی نبوده و لازمه آن ارائه روشهای نوآورانه مبتنی بر تفکر استراتژدی در مراکز آموزشی می باشد.
واژه های کلیدی: روشهای نوآورانه، تفکر استراتژدی، مراکز آموزشی، پژوهش، خلاقیت
-1 مقدمه:
برتری انسان بر سایر موجودات را در نیروی مشاهده، یادگیری، تفکر، تعقل، حافظه، اختلاف در انگیزه و تمایلات، ادراک دانستهاند. نژاد انسان با تمایز خود دارای فعالیت ذهنی است که میتواند خود و پیرامونش را تغییر دهد و از این استعداد به شکلهای گوناگون بهره میگیرد، او با این توانایی توانسته است بر طبیعت پیروز شود. تفکر و استدلال درست، جامعه انسانی و در نهایت ملتی را به پیشرفت و توانایی میرساند و بوجود آمدن این عادت در محیط خانواده و مدرسه شکل میگیرد. زمانی که انسان در معرض یادگیری قرار میگیرد تغییر در او شکل میگیرد. و این تغییر میتواند نقطه عطفی در تحولات نوین یک شخص، یک جامعه و یک ملًت باشد. با مطالعه کامل در ساختار وجودی و تفکر انسان، به یقین می رسیم که آموزش از اولین روزهای تولد با انسان داده میشود و همیشه همراه اوست.
آموزش مهارت های تفکر از اساسی ترین آن است که سبب حل مشکلات و تصمیم گیری مناسب در فرد می شود. این در حالی است که روش های متداول آموزشی، افرادی با اطلاعات نظری فراوان تحویل جامعه می دهند که از حل کوچکترین مسائل جامعه در آینده عاجز می باشند. یکی از اهدف اصلی آموزش مهارت های تفکر، آموزش فلسفه به کودکان و ساده کردن مباحث آن و ملموس کردن آن با مباحث فرهنگی و اجتماعی روز می باشد که می تواند آشنایی کودک را با تفکر استراتژیک افزایش دهد لازمه این آشنایی، حاکمیت تفکر استراتژیست بر برنامه ریزان امور آموزشی می باشد. در یک حکومت مردمی نسل مدیران و رهبران آینده باید از درون مدارس تربیت شود. همه کودکان و مدارس باید تبدیل به تصمیم سازان آینده شوند. نباید این نوع آموزش محدود به تعداد محدود کودک و رده سنی به خصوصی باشد بلکه باید برای همه کودکان جامعه شرایط تفکر استراتژیک مهیا شود.
اگر بخواهیم کودکان جزو تصمیمسازان آینده باشند، باید پرورش تفکر خلاقانه و آموزشهای استراتژیک را در دوره کودکی و طفولیت بسط داد. لازمه آن تغییراتی اساسی در سیستم آموزشی کشور از "کتاب محور" به "معلم محور" می باشد زمانی که درباره استراتژی صحبت میکنیم، مسأله معلم در این میان حائز رتبه بالایی است. تحقیق حاضر به دنبال یافتن و ارائه روش ها و مدل های نوین در امر آموزش می باشد تا بتوان به بهینه ترین نوع ممکن آموزش پیش و پس از دبستان را به هم مرتبط سازد و با سازمان دهی آموزش و تلفیق آن با پژوهش در قبل از دبستان، شروعی برای تحول و تغییر در نظام آموزشی باشد. لازمه آن تحقیق در زمینه توانایی های کودکان در رده سنی 3 تا 6 سال و نوع و نحوه آموزش به آنها و بررسی تاثیر آن در روند آموزش دوره دبستان و مقایسه توان یادگیری و موفقیت در یادگیری و کاربرد آن در کودکان آموزش دیده به هر دو سبک و روش می باشد. [5]
-2 روش تحقیق :
این پژوهش به مطالعه اجمالی و تاثیر تفکر استراتژیک در مراکز آموزشی پرداخته است و درصدد معرفی روشهای نوآورانه در امر آموزش می باشد. تحقیق از نوع توصیفی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. همچنین سعی شده در جهت بهبود وضعیت موجود در آموزش راه کاری ارائه گردد.
-3 تعاریف :
-1-3 استراتژی:
با نگاهی دقیق به اصل موضوع و معانی متفاوتی که افراد متفاوت از بحث استراتژی داشتهاند، میتوان رشتهایی میان علم و هنر را با آگاهیهای منظم به هم متصل کرد و معنی دقیق استراتژی را از میان آنها استخراج نمود. اگر مجموعهایی از اطلاعات منظم را در مورد موضوعی علم بنامیم و این علم را با مهارتهای خاص به کار ببریم و به عمل تبدیل شود، از آن با نام هنر یاد می کنیم، که پایه و اساس استراتژی است. استراتژی، آگاهیهای منظم و نظامداری است که با به خدمت گرفتن قدرتهای مختلف اعم از نظامی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را برای رسیدن به هدفهای موردنظر نشان میدهد. در واقع استراتژی علم است و زمانی میتوانید مفید واقع شود که به کار گرفته شود و به کارگیری آن هنر است. در واقع استراتژی علم و هنر است. برای استراتژی معانی دیگر و متفاوتی بیان شده که عبارتند از:
الف - واژه استراتژی از کلمه یونانیاستراتِگوس3 به معنای لشکر یا فرمانده لشکر گرفته شده در یونان ارتش یونان توسط افرادی به نام استراگوس فرماندهی میشد و فن اداره جنگ و فرماندهی و طرح نقشه از معانی متعدد آن به شمار می رود.
ب: استراتژی یک فلسفه وجودی است از وضعیت موجود به مطلوب که باید تغییر ایدئولوژی برای تغییر نقشه راه انجام بگیرد. [8] [7]
-2-3 تفکر استراتژیک:
تفکر استراتژیک یک قدرت درونی است برای دیدن فرصتها وکمبودهای بازار و برنامه ریزی بهینه برای رسیدن به اهداف عالیه سازمانمی باشد. میتوان گفت تفکراستراتژیک ابزاری برای معرفی مفاهیم و رویکردهاست، ولی معرفی »تفکر استراتژیک« ازطریق تعریف آن کاری کم ثمر است. علت این امر در پیچیدگی مفهومی این رویکرد نهفته است. تعاریف متعددی که برای تفکر استراتژیک ارائه شده هریک به جنبه هایی از این رویکرد توجه داشته اند، هرچند هیچ یک تمامی ابعاد را در برندارند. در چنین شرایطی بهتر است برای معرفی به جای تعاریف، به ماهیت و ویژگیهای تفکر استراتژیک پرداخته شود.از دیدگاه ماهوی تفکر استراتژیک یک »بصیرت و فهم« است. این بصیرت کمک می کند تا در شرایط پیچیده کسب و کار:
- 1 واقعیتهای بازار و قواعد آن به درستی شناخته شود؛
- 2 ویژگیهای جدید بازار زودتر از دیگران کشف گردد؛
- 3 جهشهای - ناپیوستگیهای - کسب و کار درک شود؛
-4 و برای پاسخگویی به این شرایط راهکارهای بدیع و ارزش آفرینی خلق شود. [6] بدهی است. در استراتژی سازمانها، متغییرهای گوناگونی وجود دارد که حل مسئله با روشهای کنونی و استفاده از یک مدل و روشهای سیستماتیک جوابگو نمی باشد و برای تحلیل کارآمد و موفق یک استراتژی باید رشته های بیشتری فعالانه در تجزیه و تحلیل وارد شوند. نقش تفکر استراتژی در اینجا به معنای بهره بردن از این رهیافت چندگانگی است، رهیافتی که حاکی از میل به ایجاد وحدتی است که به تشریح جایگاه ها و مدل ها می انجامد و بازشناسی و گسترش مفاهیم چندگانه را سبب می شود. [10] به کار گیری کامهای هفتگانه تفکر استراتژی در سیستم آموزشی نوآورانه برای تعالی افکار و رسیدن به موفقیت کارساز است.
-1مشاهده تصویر کلان
-2 تغیین اهداف استراتژی - اهداف آموزشی smart4 باشد. مشخص و معین، قابل اندازه گیری، دست یافتنی، واقع بینانه و زماندار -
-3 تعیین روابط و الگوها و روندها
-4 خلاقیت
-5 تحلیل اطلاعات
-6 الویت بندی ها
-7 انتخاب اقدام ها[7]
-3-3 نوآوری:
نوآوری، فرایند ایدههای جدید و نو از طریق مشتریان رضایتمند است و تبدیل دانش جدید به محصول و خدمات جدید میباشد. در نوآوری آنچه که حائز اهمیت و بررسی است ارزش آفرینی و افزایش کارایی و باعث ایجاد رشد در تجارت خواهد شد. پرسش اصلی این است که یک سازمان چگونه میتواند نوآوری را طراحی و اجرا نماید به طوری که با اهداف آن سازمان هم راستا و نقش آن سازمان را نسبت به دیگر رقبایش مطرح کند و موقعیت آن را نسبت به رقبایش به طوری بنیادی تغییر دهد. روش نوآوری جدید برخلاف تعریف سنتی که فقط شامل نوآوری در محصول است شامل تولید و خدمات مربوطه نیز میباشد.
-4-3 خلاقیت:
آفرینندگی و خلاقیت5 اساسیترین قابلیت و توانایی بنیادین آدمی است که برای او ارزش آفرینی میکند. خلاقیت در تمام ارکانهای زندگی انسان نقشی اساسی دارد و کلیه علوم آموزشی و تولیدی و هنری و اساس تمام تمدنها و فرهنگها و جوامع خلاقیت است. مفهوم خلاقیت در طول ادوار تاریخی تغییر کرده و پژوهشگران تعاریف متفاوتی که ریشه همه آنها تقریباً یکی است ارائه داده اند و آن را منشأ فرایندهای خود آگاه و ناخودآگاه انسان میدانند و جان و روح اصلی آن تولید یک ایده یا یک تفکر جدید است و فرایندی است که از آن میتوان به نوفهمی و ساخت ایده نو اشاره کرد. به عیارتی دیگر خلاقیت نیازمند ویژگیهایی همچون، توانایی، هوش، اعتماد به نفس، پشتکار متفاوت بودن، جسارت، ریسک پذیری، هنر اندیش بودن است. خلاقیت با یک نوع خرد جوشی ذهنی و برانگیختگی از شرایط محیطی و اجتماعی و فرهنگی ایجاد میشود. در واقع یک فکر تازه با مفهوم جدید زمانی زاده میشود که ذهن توانا در خدمت آن بکار گرفته شود و این زیباترین و رساترین مفهوم تعریف خلاقیت است. خلاقیت در ذات و ذهن انسان نهفته شده گاهی در تعامل با مشکلات، خلاقیت ظهور میکند عدهایی آن را موروثی میدانند.