بخشی از مقاله
چكيده:
مطالعات برنامه درسي از قرن بيستم شروع مي گردد و مكاتب سنت گرايي، تجربه گرايي مفهومي و رفتارگرايي اجتماعي تحول عظيمي را در علوم بوجود مي آورند و بالاخره ديدگاه هاي نوين آموزشي، بر تحول نظام آموزشي بصورت فرآيندي فعال و سازنده و حاصل تعامل معلم و متعلم تكيه مي كند. همچنين آموزش الكترونيكي يك نظام آموزشي هنرمندانه و يك راه حل جامع مي باشد كه براي موسساتي كه خواهان حركت در مسير فناوري روز و تغيير روش ها و محيط هاي آموزشي خود هستند، امكان دستيابي به شيوه هاي نوين آموزشي را فراهم مي نمايد. در آموزش الكترونيكي، ارائه مطالب براساس نيازهاي فراگيران تغيير مي كند و در آن، فضايي ايجاد مي شود تا فراگير با فراغ بال و به دور از اضطراب و با حفظ استقلال و اعتماد به نفس، به فعاليت هاي مورد نظر خود بپردازد.
آموزش الكترونيكي يك سيستم آموزشي واحد را براي تعدادي از فراگيران فراهم مي سازد كه منجر به ايجاد فرصت هاي آموزشي مختلف مي شود. همچنين با توجه به رشد سريع تكنولوژي، ورود روش هاي آموزش الكترونيكي در رشته هاي مختلف تحصيلي بسيار حايز اهميت مي باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسي روش هاي نوين آموزشي در علوم پايه با تاكيد بر بررسي روش هاي آموزش الكترونيكي در رشته زيست شناسي مي باشد. بر اساس نتايج حاصله از اين پژوهش، بهترين روش آموزشي در رشته زيست شناسي، تلفيقي از روش هاي سنتي و نوين آموزشي مي باشد.
واژههاي كليدي: روش هاي نوين آموزشي، آموزش الكترونيكي، تدريس زيست شناسي.
١- مقدمه
در سال هاي اخير تحولات بسياري در كاربرد ياددهي- يادگيري فعالانه و دانش آموز محور روي داده و توسعه راهبردهايي كه به شاگردان در همكاري مؤثر با يكديگر كمك مي كند افزايش يافته است. يادگيري به معناي بهبود بخشيدن به تصويرگري هاي ذهني، به سال هاي مدرسه محدود نمي شود. بلكه، همان طور كه در گزارش كميسيون بين المللي درباره آموزش براي قرن بيست و يكم با عنوان يادگيري، گنج درون تشريح شده، يادگيري حيات انسان را در بر مي گيرد و مي تواند بر اين چهار بعد استوار باشد: آموزش براي دانستن، آموزش براي انجام دادن، آموزش براي بودن و آموزش براي باهم زيستن. تحقق مسئوليتي چنين خطير بدون باز انديشي ، بازسازي ساختارها و باز آفريني نظام آموزشي و زير نظام هاي آن بعيد مي نمايد. ]٧ا
صولاً[ هر تغييري در مناسبات و ساختار آموزشي و فرهنگي كلاس درس و هرنوع تصميم گيري براي جايگزين نمودن روابط و پديده هاي نو در واقع واكنشي منطقي به برآمدن تضادها و كشف نارسايي در ساختار، هدف ها و برنامه هاي آموزشي گذشته است كه مجموعه يا بخشي از آنها در گذر زمان قدرت انطباق با دگرگونيهاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي جامعه را از دست داده اند. بر كسي پوشيده نيست كه نظام آموزش و گذشته ما به دلايل مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي، بويژه در دهه هاي اخير و با توجه به دگرگونيهاي شتابان در عرصه هاي اجتماعي و اقتصادي، آن گونه كه بايد، پاسخگوي نيازهاي برنامه هاي توسعه نبوده و بعضاً خود موجب ايجاد معضل و بحران بيشتر گرديده است.لذا ايجاد تحول در روندهاي گذشته براي دستيابي به اهداف نظام آموزشي اجتناب ناپذير است. در اين راستا اجراي طرح روش هاي نوين آموزشي در رشته هاي مختلف تحصيلي امري مهم و لازم الاجرا جهت افزايش بهره وري آموزشي مي باشد.]٦[
طول مقاله
واژه فناوری از ريشة يوناني - Technology - به معني برخورد سيستماتيک ميآيد و فناوري آموزشي به معناي کاربرد دانش براي مقاصد عملی ميباشد. از نظر مدير مركز تحقيقات و نوآوري هاي آموزشي وابسته به سازمان همكاري هاي اقتصادي کشورهای اروپايی، فناوري آموزشي عبارت است از طرح سازمان يافته و استقرار يک سيستم فراگيری كه از مزاياي روشهاي نوين ارتباط جمعي و شيوههاي جديد تدريس، ابزار و وسايل بصري و سازمانبندي كلاس بهرهگيري ميكند]١١[نگاه جيمز براون با توجه به تعريف سيستماتيك از ارزش ويژهاي برخوردار است زيرا توجه به عملكرد سيستم باعث ميشود همواره يادگيری و ياددهی در قالب يك درون داد چرخه سيستم و برون داد، مورد نظر و ارزيابي قرار گيرد. از اين طريق ميتوان مرحله به مرحله آموزش و يادگيری را مورد نظر و دقت قرار داد و معايب و محاسن سيستم آموزش را مشخص و نقاط قوت آن را حفظ نموده و تکامل بخشيد و نقاط ضعف آن را از بين برد تا سيستم به صورت بهينه، كار خود را تداوم بخشد.
تعاريف جديد، بايد متناسب با ورود ابزارهاي جديد انجام شود. فناوري آموزشي در اصل به معناي به كاربردن دانش براي مقاصد علمي و عملی است.]١١[حسين زنگنه - ١٣٩٠ - نيز در كتاب مباني نظري تكنولوژي آموزشي خود، آموزش را بهكارگيري نظامند سختافزارها و نرمافزارها در راستاي حل مسئله يادگيري ميداند. از نظر او فناوري آموزشي داراي دو بعد سختافزار و نرمافزار بوده كه هدفش حل مسئله يادگيري است، مانند كبوتري كه از دو بال خود براي پرواز استفاده ميكند.آخرين تعريفي كه از فناوري آموزشي موجود است توسط انجمن ارتباطات و فناوري آموزشي صورت گرفته است كه عبارت است از: مطالعه و عمل اخلاقي از طريق ايجاد، كاربرد و مديريت منابع و فرايندهاي فناورانه مناسب به منظور تسهيل يادگيري و بهسازي عملكرد افراد.اصطلاح تدريس، اگر چه در متون علوم تربيتي مفهومي آشنا به نظر مي رسد، اكثر معلمان و مجريان برنامه هاي درسي با معني و ماهيت درست آن آشنايي دارند.
برداشت هاي مختلف معلمان از مفهوم تدريس مي تواند در نگرش آنان نسبت به دانش آموزان و نحوه ي كار كردن با آنها تأثير مثبت يا منفي بر جاي گذارد. برداشت چندگانه از مفهوم تدريس مي تواند دلايل مختلفي داشته باشد؛ از مهمترين آنها، ضعف دانش پايه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از ديدگاههاي مختلف تربيتي است. گاهي آشفتگي و اغتشاش در درك مفاهيم تربيتي به حدي است كه بسياري از كارشناسان، معلمان و دانشجويان اين رشته، مفاهيمي چون پرورش، آموزش، تدريس و حرفه آموزي را يكي تصور مي كنند و به جاي هم به كار مي برند. اين مفاهيم اگر چه ممكن است در برخي جهات وجوه مشترك و در هم تنيده داشته باشند، اصولاً مفاهيم مستقلي هستند و معناي خاص خود را دارند.