بخشی از مقاله

چکیده

نقش عامل انسانی در فرایند توسعه، بهویژه توسعه کشاورزی موثرتر و پررنگ تر از گذشته مشهود است و همواره مورد تاکید متخصصین و علمای فن قرار گرفته است. در واقع ارتباط مستقیم و مثبت بین آموزش و توسعه نیازی به استدلال ندارد. همچنین آموزش عالی کشاورزی به طور اخص، یکی از پایههای اصلی توسعه کشاورزی هر کشور می باشد. زیرا برای تامین توسعه پایدار کشاورزی، باید رشد کیفی نیروی انسانی در این بخش مورد توجه قرار گیرد. در این راستا مطالعه و تجزیه و تحلیل روند آموزش عالی کشاورزی از گذشته تا زمان حال در کشور، حائز اهمیت می باشد.

زیرا با این رویکرد می توان به چالش ها و تنگناهای آموزشی پی برد و برای اصلاح و بهبود آن ها اقدام نمود. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی سیر تحول و  تکامل آموزش کشاورزی در مقطع کارشناسی طراحی و تدوین شد و از روش کیفی برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده گردید. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که برنامه ریزی برایآموزش عالی کشاورزی همواره روندی پیچیده و زمانبر بوده است و تا کنون نواقص و مشکلات مختلف، کیفیت آموزشی آن را خدشه دار کرده است.

لذا به منظور دستیابی به کیفیتی مناسب لازم است برنامهریزی آموزشی بگونه ای طرح ریزی شود که تمامی عناصر و مسائل مربوط به جامعه و از جمله جامعه روستایی و کشاورزی با هم مدنظر قرار گرفته و همچنین برنامههای توسعه کشور در افق آینده نیز در نظر گرفته شود و بعلاوه مسئولین امر در کلیه سطوح از وزارت علوم گرفته تا پایینترین سطوح دانشگاهها از جزئی نگری و منفعت طلبی شخصی و گروهی بپرهیزند و ارتقای کیفیت آموزش عالی کشاورزی را مدنظر قرار دهند.

واژههای کلیدی: آموزش کشاورزی، مقطع کارشناسی، توسعه کشاورزی

مقدمه

بی شک توسعه کشاورزی هر کشوری وابسته به سیاستها، برنامه ها و نظام آموزش کشاورزی آن نظام است. در واقع ارتباط مستقیم و مثبت بین آموزش و توسعه نیازی به استدلال ندارد، چرا که درستی و صحت آن را علمای آموزش و صاحبنظران توسعه مورد تایید قرار داده اند. این ارتباط چنان است که تقویت و گسترش هر یک موجب پیشرفت دیگری می شود همچنین منابع انسانی از مهمترین عوامل موثر در توسعه هر جامعه می باشند و دانشگاهها و نهادهای آموزشی به عنوان متولیان امر آموزش، نقش مهمی را در توسعه نیروی انسانی ایفا می کنند.

دانشگاهها در جوامع از یک سو به عنوان حافظ انتقال دهنده میراث فرهنگی و ارزش های حاکم بر جامعه و از سوی دیگر پاسخگوی نیازهای اجتماعی مردم برای کسب، اشاعه و توسعه دانش و تکنولوژی ها مطرح می باشند و وظیفه آنان تشخیص و ارائه راه حل برای مشکلات اجتماعی است. در واقع دانشگاه یکی از با ارزش ترین نهادهایی است که جامعه برای پیشرفت و توسعه در اختیار دارد لذا، تامین نیروی انسانی متخصص به عنوان مهمترین عامل توسعه در هر کشور از رسالت های نظام آموزش عالی است.

همچنین آموزش عالی کشاورزی به طور اخص، یکی از پایه های اصلی توسعه کشاورزی هر کشور می باشد، بنابر این برای تامین توسعه پایدار، باید رشد کیفی نیروی انسانی مورد توجه قرار گیرد  آموزش عالی تنها یک سرمایه گذاری در منابع انسانی نیست، بلکه آموزش عالی این امکان را به افراد می دهد تا مهارتهایی کسب کنند که رفتار، عقاید و نقش آنها را در جامعه شکل دهد. در بحث از سیاست گذاری و برنامه ریزی نیز آموزش عالی همواره به عنوان مهمترین و سازنده ترین نهاد اجتماعی تلقی می شود که باید بتواند موجب افزایش بار دانش در افراد شود، دانش حاصله منجر به نوعی فعالیت مولد شده، موجب افزایش نقش افراد در اجتماع گردد، به اعتلای خلاقیت آنها در جامعه بیانجامد و به طور کلی توسعه همه جانبه دانش آموختگان را به همراه داشته باشد.

این تاثیرات گسترده آموزش عالی بر زندگی افراد سبب شده است که امروزه رقابت شدیدی بین دانش آموختگان آموزش عالی برای ورود به بازار کار و موفقیت در جامعه بوجود آید، بطوری که دانش آموختگان علاوه بر کسب نظری تخصصی نیاز به داشتن مجموعه ای از توانایی ها و صلاحیت ها برای موفقیت در زندگی کاری و اجتماعی را در خود احساس کنند. در چنین شرایطی سوال این است که آموزش عالی کشاورزی چه تاثیری بر زندگی دانش آموختگان داشته است؟ این تاثیرات چه هستند و یا به چه شکل و در چه زمینه هایی باید باشند؟ آیا دانش آموختگان کشاورزی توانسته اند توانایی هایی را که در دانشگاه کسب نمایند، جهت رشد و توسعه خود در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی به کار گیرند؟ بعلاوه آموزش عالی در مقطع کارشناسی، رسالت خطیری را به عهده دارد.

چنانکه فلسفه وجودی و دلایل ضرورت دوره کارشناسی در نظام آموزش عالی کشاورزی را می توان به موارد زیر تقسیم بندی نمود:به منظور بهره برداری از منابع کشاورزی با بکارگیری دانش روز و با توجه به شرایط حاکم بر کشاورزی کشور.تربیت تکنسین کشاورزی نمی تواند به تنهایی جوابگوی نیازهای اطلاعاتی و علمی بخش کشاورزی در قسمت اجرایی باشد، بنابر این لازم است افرادی با مدرک کارشناسی، تربیت شوند.برای جهت دادن به توسعه، استقلال و بوجود آوردن امنیت غذایی در بخش کشاورزی.مقطع کارشناسی، پایه و مقدمه ای است برای دوره کارشناسی ارشد و دکتری.به دلیل نیاز به کارشناسانی که واجد توانایی مدیریت واحدهای تولیدی بوده و در آن بخش ها اشتغال ورزند.

به دلیل نیاز واحدهای آموزشی، خصوصی و خدماتی کشاورزی به کارشناس کشاورزی.به دلیل نیاز به کارشناسانی که فعالیت های کشاورزی را از لحاظ عملی بر عهده بگیرند.به دلیل نیاز به کارشناسانی که به عنوان مروج کشاورزی، پدیده های نوین و نتایج کار پژوهشگران را به اطلاع تولیدکنندگان رسانده و متقابلاً مشکلات تولیدکنندگان را به پژوهشگران منعکس نمایند. به دلیل کامل شدن هرم شغلی و اجتناب از ایجاد خلاء بین مقطع کاردانی و کارشناسی ارشد.

به دلیل عدم تمایل دانش آموختگان بالاتر از کارشناسی جهت کارهای عملی در روستاها.مقطع کارشناسی، زمینه ای است برای ارائه اطلاعات پایه در زمینه کشاورزی به تمام دانشجویان کشاورزی.به دلیل نیاز به کارشناسانی با مبانی تئوریک قوی برای حل مسائل تئوریک، تحلیل های کلان و برنامه ریزی.به دلیل عدم کارایی لازم در دانش آموختگان فوق دیپلم جهت عملکرد صحیح در جریان فعالیت های کشاورزی.مقطع کارشناسی جوابگوی افرادی است که با هدف اخذ مدرک کارشناسی وارد دانشگاه می شوند.

لذا، با توجه به اهمیت دوره کارشناسی کشاورزی در توسعه و پیشرفت جامعه، لازم است سیر تغییر و تحولات ارائه اینگونه آموزشها مورد مطالعه و کنکاش قرار گیرد تا کاستی ها و نارسایی ها و نقاط قوت و ظرفیت ها بیش از پیش مشخص گشته و آینده روشن تری در رابطه با ارائه آموزش کشاورزی در سطح کارشناسی ترسیم گردد، لذا هدف اساسی این پژوهش، بررسی سیر تحول و تکامل آموزش کشاورزی در مقطع کارشناسی از گذشته تا کنون می باشد تا بر اساس یافته های آن بتوان راهکارهای مناسبی را برای ارتقاء وضعیت آموزش کشاورزی در مقطع کارشناسی در کشور اندیشید.

روششناسی

این پژوهش، از نوع کیفی است و اطلاعات مورد نیاز پژوهش در چند مرحله جمع آوری و تدوین شده است. در مرحله اول جهت جمع آوری اطلاعات از روش تحقیق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و مصاحبه با کارشناسان بهره گرفته شد و در زمینه تاریخچه و وضعیت موجود آموزش کشاورزی در مقطع کارشناسی اطلاعات لازم و منطبق با هدف پژوهش گردآوری شد.

در مرحله دوم، یافته های حاصل از مرحله اول در یک گروه خبره چهار نفره در بخش ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیراز در چند جلسه ارائه و بحث و تبادل نظر پیرامون یافته ها و اطلاعات گردآوری شده انجام گرفت.در مرحله سوم با توجه به نواقصی که در مرحله دوم در گروه خبره در مورد یافته های پژوهش، تشخیص داده شده بود، اصلاحات لازم صورت گرفت و موارد پیشنهادی لازم به پژوهش، اضافه گردید.

یافته ها و بحث

لازم به ذکر است که یافته های این پژوهش به دو بخش تقسیم بندی شده است. بخش اول سیر تغییر و تحولات آموزش کشاورزی در مقطع کارشناسی از زمان تاسیس دانشکده های کشاورزی تا زمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی ایران را شامل می شود و بخش دوم پژوهش،پس برنامه ریزی ستاد انقلاب فرهنگی تا کنون را تشکیل می دهد. در بخش دوم پژوهش، به دلیل دارا بودن تعدد و تنوع تغییر و تحولات در نظام آموزش کشاورزی، تعداد 9 معیار مهم آموزشی گزینش شدند - شکل - 1 و بحث راجع به این 9 معیار آورده شده است.

بخش اول یافته ها

این بخش از پژوهش، سیر تغییر و تحولات آموزش کشاورزی در مقطع کارشناسی از زمان تاسیس دانشکده های کشاورزی تا زمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی ایران را شامل می شود. در ادامه به این مباحث پرداخته می شود.اولین دانشکده کشاورزی در ایران بدین شکل تاسیس شد که مدرسه عالی فلاحت در سال 1319 به دانشکده کشاورزی تبدیل شد و مدیریت آن بر عهده وزارت کشاورزی محول گردید. در سال 1321 کفایت این دانشکده به مهندس مجید عدل واگذار شد و کلاسهای تخصصی آبیاری، زراعت و جنگل برای دانشجویان دانشکده کشاورزی دایر گردید و شورای عالی فرهنگ در آذر ماه همان سال ارزش مهندسی را برای کارشناسان کشاورزی تصویب کرد. این امر اولین قدم در شناسایی کارایی دانش آموختگان کشاورزی و تطبیق آن بر اساس معیارهای عنوانی بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید