بخشی از مقاله

چکیده

ولادیمیر پراپ، مردمشناس صورتگرای روس با تجزیه و تحلیل ریختشناسانه قصههای پریان روسی و انتشار کتابی در این زمینه با عنوان ریختشناسی قصههای پریان در سال 1928، آغازگر روایتشناسی نوین به شمار میآید. او نشان دادکه تکثّر بیش از اندازهجزئیات قصّههای پریان روسی را میتوان به طرحی واحد کاهش داد و همچنین عناصر و اجزای این طرح که تعدادشان محدود است، وحدت و همانندی دارند و با نظم خاصی از پی یکدیگر میآیند. در این مقاله کوشش بر آن است که با بررسی ریختشناسانه داستان حماسی عاشقانه »امیر ارسلان نامدار«، کارکردها و خویشکاریهای هر یک از شخصیتهای این داستان بررسی شود و با مطابقت این بررسی با الگوی ریختشناسی ولادیمیر پراپ، میزان پیروی خط روایی داستان از الگوی قصههای پریان تبیین گردد.

درآمد

ولادیمیر پراپ با مطالعه ریختشناسانه قصّههای پریان آغازگر روایتشناسی نوین به شمار میآید. روایت در حوزه ادبیات داستانی عبارت است از »نقل حادثه واقعی یا خیالی یا سلسله پیوستهای از حوادث از دهان یک راوی یا یک طرف خطاب.« - کادن، - 257 :1380 یکی از مباحث مورد توجه محققان روایتشناسی، یافتن دستور زبان داستان است؛ یعنی قانونمندیها و قواعدی که بر قصّهها و داستانها حاکم است. - رکاخوّت،: 33 :1371پراپ - معتقد بود که قصّههای عامیانه را نیز میتوان مانند هر حوزه علمی دیگری بررسی و تحلیل علمی نمودبه. این منظور، وی مجموعه صد قصّه پریان روسی را بررسی کرد. تجزیه و تحلیل ساختاری او از قصّههای پریان باب تازهای را در بررسی قصّههای عامیانه گشود.

پراپ در تجزیه و تحلیل مجموعهقصّه-های پریان، در پی عناصر یا ویژگیهای تکرار شونده - ثابتها - و عناصر یا ویژگیهایاتّفاقی و پیشبینیناپذیر - متغیر - بود. - تولان، - 28-27 :1383 به عبارت دیگر پراپ برای آشکار کردن الگوی مشترک حاکم بر گزارههای رواییقصّهها، عناصر ثابت قصّهها را از بطن عناصرمتغیّر استخراج کرد. برخی معتقدند کار پراپ به واسطه مقدمهای که اشتروس بر آن نوشت، مورد توجه قرار گرفت و نقطه عطف روایتشناسی گردید. - رک: اخلاقی، - 55 :1377 حقیقت آنست که برای آگاهی از روایتشناسی، کار پراپ دارای چنان اهمیتی است که جهت محدود شدن به موارد اصلی روایتشناسی، در نظر گرفتن کار صورتگرایان روس به-ویژه پراپ و شکلوفسکی توصیه و تأکید میگردد.

- کالر، - 301 :1388 از سوی دیگر، میدانیم که در قرن بیستم نظریه اصالت ساخت یا ساختارگرایی در نقد ادبی و بررسی متون بیش از هر گرایش نظری دیگری مؤثر بوده است. بررسیهای محققانه به روش ساختارگرایانه در ادبیات، مردمشناسی، زبانشناسی و دیگر حوزههای علوم انسانی بسیار صورت گرفته است. نکته قابل توجه آن است که ساختارگرایی بیشتر با بهرهگیری از نظریههای زبانشناختی فردینان دوسوسور و تا حدودی نیز فرمالیسم روسی و همچنین روایتشناسی طرح شده در کتاب ریختشناسی قصّههای پریان اثر ولادیمیر پراپ شکل گرفته است. - رک: کادن، - 431 : 1380 ازاینرو اثر ارزشمند پراپ به عنوان یکی از مراجع آغازین بررسیهای ساختارشناسانه ادبی شناخته میشود.

چارچوب نظری

پراپ اصطلاح ریختشناسی را از گیاهشناسی به وام گرفت . تعریف این اصطلاح در گیاهشناسی عبارت است از شناخت و بررسی اجزاء گیاه و ارتباط آنها با یکدیگر و با کلّ ساختمان گیاه. - رک: پراپ، - 17 :1386 از دیدگاه پراپ ریختشناسی قصّههای پریان »یعنی توصیف قصهها بر پایه اجزای سازای آنها، و همبستگی این سازهها با یکدیگر و با کل قصه.« - همان: - 49 برای این توصیف قدم نخست وی آن است که این اجزای سازا را جدا و تعریف میکند. پراپ کوچکترین جزء سازای قصّههای پریان را خویشکاری - function - 1 مینامد و آن را سازه بنیادی قصّه به شمار میآورد. او خویشکاری را عمل یک شخصیت از اشخاص قصّه از نقطه نظراهمیّتی که در جریان عملیاتقصّه دارد، تعریف میکند.

به عقیده او نامو صفات قهرمانان قصّهها تغییر میکند، اما کارها و خویشکاریهاشان ثابت میماند. به عبارت دیگر شخصیتهای یکقصّه، هر اندازه هم که متفاوت از یکدیگر باشند، اغلب کارها و عملیات یکسانی را انجام میدهند. ازاینرو میتوان گفت که تعداد خویشکاریها فوقالعاده اندک است، حال آنکه شمار شخصیتهایقصّه بسیار زیاد است. بنابرایندر قصّهها هم عناصر ثابت و هم عناصرمتغیّر وجود دارد و باید این خویشکاریها راکه همان عناصر ثابت قصّه هستند، شناخت و جدا ساخت. از اینجا میتوان نتیجه گرفت که در یکقصّه، اغلب، کارهای مشابه به شخصیتهای مختلف نسبت داده میشود.

با توجه به همین نکته، میتوان قصّه را براساس خویشکاری قهرمانانش مورد بررسی و تحلیل قرار داد. - رک: همان: 50 - 53 پراپ با ارائه زنجیره سی و یک گانه خویشکاریها، بنیاد ریختشناسی قصّههای پریان را به طور کلی عرضه کرد. »از آنجا که این مدل بسیار اقتصادی بود امکان کاهش حتی بیشتر آن نیز وجود داشت.« - ایگلتون، - 144 :1380 پراپ با توضیح این نکته که هر قصّهای معمولاً با یک صحنه آغازین شروع میشود، مثلاً اعضای خانوادهای نام برده میشوند یا قهرمان آینده با ذکر ناموموقعیّتش معرّفی میشود و این که صحنه آغازین یک خویشکاری محسوب نمیشود اما یک عنصر ریختشناسی بسیار مهم است، خویشکاریها را معرفی میکند:

1 غیبت: یکی از اعضای خانواده از خانه غیبت میکند.

2 نهی: قهرمان قصه از کاری نهی میشود.

3 نقض نهی: نهی نقض میشود. اینجا شخصیت جدیدی وارد قصه میشود که نقش وی به هم زدن آرامش، ایجاد مصیبت و خرابکاری یا وارد آوردن صدمه و زیان است و پراپ او را شریر مینامد.

4 خبرگیری: شریر به خبرگیری میپردازد. البته خبرگیری بهوسیله دیگر شخصیتهای قصه نیز انجام میگیرد.

5 خبردهی: شریر اطلاعات لازم را در مورد قربانیش به دست میآورد.

6 فریبکاری: شریر میکوشد قربانیش را بفریبد تا بتواند بر او یا چیزهای متعلق به او، دست یابد.

7 همدستی: قربانی فریب میخورد و لذا ناآگاهانه به دشمن خود کمک میکند. پراپ این عنصر را بدبختی مقدماتی نیز تعریف میکند.

8 شرارت: شریر به یکی از اعضای خانواده صدمه یا جراحتی وارد میسازد. این خویشکاری اهمیتی استثنایی دارد، زیرا با آن تحرک واقعی قصّه آغاز میشودهفت. خویشکاری نخستین، بخش مقدماتی قصّه است؛ فاجعه یا گره قصّه با عمل شرارت آغاز میگردد.

9 میانجیگری، رویداد ربط دهنده: مصیبت یا نیاز علنی میشود؛ از قهرمان قصّه درخواست و یا به او فرمان داده میشود که به اقدام پردازد؛ به او اجازه داده میشود که برود و یا به مأموریت گسیل میشود.

10 مقابله آغازین: جستجوگر موافقت میکند یا تصمیم میگیرد که به مقابله بپردازد.

11 عزیمت: قهرمان خانه را ترک میگویداینجا. شخصیت جدیدی به نام بخشنده وارد قصّه میگردد که معمولاً قهرمان داستان تصادفاً با او روبهرو میشود. بخشنده میتواند رفتاری دوستانه یا دشمنانه داشته باشدضمناً. چهار عنصر شرارت، میانجیگری، مقابله آغازین و عزیمت فاجعه یا گرهپیچ قصه را نشان میدهند.

12 نخستین خویشکاری بخشنده: قهرمان از سوی بخشنده آزمایش میشود، مورد پرسش قرار میگیرد، مورد حمله واقع می-شود و مانند اینها که همه راه را برای این که وی وسیله جادویی یا یاریگری را از بخشنده دریافت دارد، هموار میسازد.

13 واکنش قهرمان: قهرمان در برابر کارهای بخشنده واکنش نشان میدهد.

14 تدارک یا دریافت شئ جادو: قهرمان اختیار استفاده از یک عامل جادو را به دست میآورد.

15 انتقال مکانی میان دو سرزمین، راهنمایی: قهرمان به مکان چیزی که در جستجوی آن است انتقال داده میشود یا راهنمایی میشود.

16 کشمکش: قهرمان و شریر به نبرد تنبهتن میپردازند.

17 داغ کردن، نشان گذاشتن: قهرمان را داغ میکنند.

18 پیروزی: شریر شکست میخورد.

19 بدبختی یا مصیبت یا کمبود آغاز قصه التیام میپذیرد.

20 بازگشت: قهرمان باز میگردد.

21 تعقیب، دنبال کردن: قهرمان تعقیب میشود.

22 رهایی: رهایی قهرمان از شر تعقیب کنندهتعداد. بسیار زیادی از قصّهها با رهایی قهرمان از تعقیب به پایان میرسند. اما برخی قصّهها ممکن است مصیبت و بدبختی دیگری برای قهرمان در آستین داشته باشند. »این پدیده گواه این واقعیت است که بسیاری از قصهها از دو رشته خویشکاری تشکیل شده است که میتوان آنها را اصطلاحاً »حرکت«های قصه نامید. یک عمل شریرانه جدید »حرکت« جدیدی میآفریند، و بدین طریق، گاهی رشته کاملی از قصهها با هم ترکیب میشوند و یک قصه را پدید میآورند.« - همان: - 123

23 رسیدن به ناشناختگی: قهرمان ناشناخته به خانه یا سرزمین دیگر میرسد.

24 ادعاهای بیپایه: قهرمان دروغینی ادعاهای بیپایه میکند.

25 کار دشوار: انجام دادن کار دشواری از قهرمان خواسته میشود.

26 حل مسئله: مأموریت انجام میگیرد و مشکل حل میشود.

27 شناختن: قهرمان شناخته میشود.

28 رسوایی: قهرمان دروغین یا شریر رسوا میشود.

29 تغییر شکل: قهرمان شکل و ظاهر جدیدی پیدا میکند.

30 مجازات: شریر مجازات میشود.

31 عروسی: قهرمان عروسی میکند و بر تخت پادشاهی مینشینددر. اینجا قصّه به پایان میرسد. - برای توضیح کامل موارد فوق الذکر رک: همان: 60 - 133 به زعم پراپ، از لحاظ ریختشناسی توانمی قصّه را اصطلاحاً آن بسط و تطوری دانست که از شرارت یا کمبود و نیاز آغاز می- گردد و با گذشتن از خویشکاریهای میانجی به خویشکاری ازدواج یا به خویشکاریهای دیگری که به عنوان سرانجام و پایان قصّه به کار گرفته شده است، میانجامد. - رک: همان: - 183

شایان ذکر است که به هیچ وجه همه خویشکاریها در همه قصّهها نمیآیند و نبودن بعضی از خویشکاریها نظم و ترتیب بقیه را تغییر نمیدهد. - همان: - 54 میبینیم که شماره خویشکاریها اقعاًو محدود است. اگر همه خویشکاریها را یکی پس از دیگری به دقت بررسی کنیم، درمییابیم که هر خویشکاری از خویشکاری دیگر بر پایه یک ضرورت منطقی و هنری تکامل می-یابد. کاربست این خویشکاریها در قصّههای مختلف میتواند همبستگیهای قصّهها را با یکدیگر معلوم سازد. - رک: همان: - 133 پراپ وجود هفت شخصیت را در قصّه برمیشمرد: شریر، بخشنده، یاریگر، شاهزاده خانم، گسیل دارنده، قهرمان و قهرمان دروغین که خویشکاریهای قصّه در میان این شخصیتها توزیع میگردد. - رک : همان : 161 - 162 از دیگر عناصر قصّه که پراپ به تبیین آن میپردازد، عنصر انگیزش است.

مراد وی از انگیزش هم دلایل و هم اهداف شخصیت- های قصّه است که آنها را به انجام کارهای مختلفی که مرتکب میشوند، برمیانگیزد. انگیزشها به قصّه صبغهای کاملاً زنده و ممتاز میبخشند. با وجود این، انگیزشها جزء ناپایدارترین و بیثباتترینعناصر قصّه هستند، و گذشته از این، عنصری را می-نمایانند که از خویشکاریها تشخص و تعین کمتری دارد. البته بیشتر کارهای شخصیتها در میانه قصّه به طور طبیعی منبعث از جریان عملیات قصّه هستند و تنها عنصر شرارت به عنوان نخستین خویشکاری بنیادی قصّه نیاز به انگیزشی اضافی دارد.

- رک: همان : 153 - 154 بهطورکلی، پراپ در کتاب خویش چهار نظریه بنیادی را طرح میکند و به بررسی و اثبات آنها میپردازد: 1 خویشکاریهای اشخاص قصّه عناصر ثابت و پایدار را در یک قصّه تشکیل میدهند و سازههای بنیادی یک قصّه هستند، صرف نظر از این که چه کسی آنها را انجام میدهد و چگونه انجام میپذیرند. 2 شماره خویشکاریهایی که در قصّههای پریان آمده است، محدود است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید