بخشی از مقاله

چکیده

ادبیات غنایی به عنوان یکی از قدیمیترین انواع شعر، جلوهگاهی از انواع داستانهایی است که هرکدام مبین احساسی از احساسات و عواطف آفرینندگان آنهاست . یکی از داستان سرایان توانمند ادبیات کلاسیک فارسی، نظامیگنجهاي است که مجموعهاي گرانسنگ از داستانهاي غنایی را آفریدهاست. آثار داستانی نظامی در ادبیات فارسی منزلتی والا دارد ؛ در بین این آثار ، منظومه داستانی هفت پیکر یکی از زیباترین منظومههاي ادبیات فارسی است که نظامی در آن هنر داستانسرایی خود را به نمایش گذاشتهاست. در این مقاله به بررسی و تحلیل داستان گنبد سرخ - یکی از داستانهاي هفتپیکر - بر اساس الگوي ریخت شناسی ولادیمیر پراپ میپردازیم و نشان خواهیم داد این داستان تا حدود زیادي مطابق با الگوي مذکوراست.به همین خاطر ابتدا مبانی نظري ریختشناسی خواهیم پرداخت سپس به تحلیل ریختشناسی داستان موردنظر میپردازیم.

مقدمه

نظامی یکی ازتوانمندترین آفرینندگان آثار داستانی در قرن ششم هجري است؛ وي آثاري گران سنگی چون لیلی و مجنون ، خسرو و شیرین و هفت پیکر را از خود به یادگار گذاشته که از بهترین منظومههاي داستانی ادبیات فارسی هستند.جایگاه نظامی در بین ادبیات شناسان و همچنین توانایی داستانسرایی و ذوق شاعري وي ، موجب شده آثارش بارها مورد توجه و تحقیق و تحلیل پژوهشگران قرار گیرد ؛ اما آنچه که تا حدودي از چشم محققان مهجور ماندهاست، توجه به نظامی به عنوان داستانپردازي چیره دست و تحلیل و تفسیر شیوههاي داستانسرایی وي است ؛ به بیان دیگر جنبه داستانی آثار نظامی کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاست. سالهاست که پژوهشگران به نقد و بررسی آثار نظامی از دید زیباشناسی و زبان شناسی پرداختهاند ؛ در مورد زندگی وي نیز بررسیهاي زیادي انجام شدهاست؛ اما تنها شاهد پژوهشهاي محدودي در بررسی تخصصی داستانی بر روي آثار نظامی صورت گرفتهاست.

در بین منظومههاي غنایی فارسی ، هفت پیکر نظامی به خاطر ساختار داستان در داستانش اثري ویژه است . هفتپیکر به طور کلی داراي دوبخش استبخش. اول داستان زندگی بهرام تا هنگام مرگ وياست و بخش دوم هفت حکایت است که دختران پادشاهان هفت اقلیم براي بهرام روایت میکنند . همانگونه که میبینیم درون داستان اصلی ، داستانهاي فرعی زیبایی بیانشدهاست و این یکی از ویژگیهاي داستانهاي نظامی در این منظومهاست.

تا اوایل قرن بیستم اغلب نوشتهها بر اساس ابزارها و روشهاي بیرون از متن تحلیل شدند؛می اما بعد از پایه گذاري مکتب فرمالیسم ، این شیوه جاي خود را به ساختارگرایی دارد. این مکتب توسط ولادیمیرپراپ - 1970-1895 - به همراه ویکتورشکولوفسکی و میخاییل باختین در حدود سال 1914 پایهگذاري شد . ساختار، نظامی است که همه اجزاي آن به هم مرتبط هستند ؛ این ارتباط به گونهاي است که کارکرد هر جزء از آن وابسته و مرتبط با کل نظام است. و هیچ جزئی از نظام نمیتواند بیرون از این نظام باشد؛ از این رو تنها زمانی میتوان کل نظام را درك کرد که اجزاء را شناخت.ارتباط اجزاء این نظام با کل و کل با اجزاء به نحوي است که اختلال در عمل یک جزء موجب اختلال در کارکرد کل نظام میشود.

براي ساختار گرایی وظایفی چون استخراج اجزاء ساختار اثر ، برقراري ارتباط موجود بین اجزاء و نشان دادن دلالتی که در ساختار اثر است معرفی شدهاست. - گلدمن - 9 :1369 لازم به تذکر است که ساختار گرایی براي درك معانی درونی اثر تلاشی نمیکند بلکه تلاش واقعی آن براي استخراج سازههاي یک متن است ؛ این نکته جانمایه اصلی ساختارگرایی است . ساختارگرایی میکوشد تمایزهاي سطحی و ظاهري بین متون را کناز زده، تا به آن عنصر یکه و ثابت متون همپایه دست یابد.

پراپ و ریخت شناسی

ریخت شناسی در نقد ادبی براي اولین بار پس از انتشار کتاب پراپ با عنوان »ریختشناسی قصههاي پریان« مطرح شد . ولادیمیر پراپ ریختشناسی اصطلاحی از علم زیست شناسی و دانشی است که شکل ظاهري گیاهان و جانوران و دیگر موجودات غیر زنده را بررسی میکند ».در ادبیات نیز شکل شناسی عبارت از تحقیق در ساختار آثار ادبی و شناسایی اشکال و گونههاي آنها است .

هر نوع تقسیمبندي در ادبیات که بتواند آثار ادبی را بر اساس مشخصههایی از یکدیگر متمایز کند ، از مقوله شکلشناسی است. - «سرامی - 4 :1368 ولادیمیرپراپ که نام کامل آن ولادیمیر باکف لویچ پراپ در سال 1895در شهر سنپترزبورگ روسیه متولد شد. پراپ سالهاي طولانی از عمر خود در دانشگاه سنپترزبورگ مشغول تدریس بود .پراپ در طول سالهاي تدریس در دانشگاه به مطالعه فولکلور مردم روسیه مشغول بود .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید