بخشی از مقاله

چکیده

رمانس - - Rimance گونه ای فرافکنی آرمانهای اجتماعی وفکری طبقه حاکم در دوره های مختلف استونوعی ادبی است که هرچند شیوه ای قدیمی آن منتسوخ شده است ، اما حس وحال و بعضی شقوقش بر ادبیات جهان همچنان سیطره دارد.یکی از جلوه گاه های ادبیات غنایی در اروپا است. عشق های خیال انگیز ماده اصلی آن است با ماجرا جویی های پیچیده وتودر تو. از نظر شکل وساختار و با توجه به درجه بندی میزان قدرت در این نوع ادبیات داستانی، رمانس به گونه ای اطلاق می شود که در آن، قهرمان، نه از نوع خدایان- آنچنان که در اسطوره – بلکه از نوع انسان است، اما از لحاظ مرتبه برتر از انسانهای عادی ومحیط خویش است. در مقاله حاضر سعی داریم، تعاریف و ساختار واصول کلی آن را مورد بررسی قرار دهیم.

کلید واژهها: رمانس، اروپا، ادبیات غنایی، ادبیات داستانی، نوع ادبی، قهرمان.

مقدمه

ارسطو، اولین نظریه پرداز ادبی بود که به دسته بندی وشکل بندی ادبیات پرداخت و تعریفی از هرشکل ونوع وساختار ادبی آثار شعراء و نویسندگان عهد کهن و - عهدخویش - ارائه داد؛ که این نظریات همچنان بر ادبیات جهان - بخصوص ادبیات نمایشی - سیطره دارد. او بیشتر در مورد ادبیات نمایشی اظهار نظر کرد؛ ولی بعدها منتقدان و نظریه پردازان مختلفی درباره تمام ژانرها وشقوق ادبیات، از خود ادبیات تا اشکال وانواع آن به بحث ونظر پرداختند. اما در ایران وضع فرق دارد. به غیر از صحبت در مورد فنون وقواعد شعر کلاسیک ، کمتر در مورد شکل های روایی آن، بحث ونظریه پردازی - به مانند ارسطو - - به قطع ویقین- صورت گرفته است. بخصوص در مورد ادبیات غناییِ سترگمان تا قبل از مشروطه، صحبت ونظری صورت نگرفت. وحتی در دوره معاصر به همچنین. واین خلأ، همچنان حس می شود واین کم کاری قابل اغماض نیست.

اما در اروپا وضع کاملا فرق دارد. آنجا همزمان با شکل گیری هر نوع ادبی، نقد ونظرهای فراوانی چه در محافل دانشگاهی وچه در محافل ادبی وحتی رسانه های نوشتاری صورت گرفته و همچنان به شکل پیشرفته تری صورت می گیرد. در آنجا تحلیل های زیادی در مورد ادبیات غنایی و بخصوص در مورد یکی از اشکال آن رمانس - که متأسفانه در ایران شناخته شده نیست وحتی مقایسه ای تطبیقی در مورد و مواردش مطرح نشده است. - فراوان کتاب ومقاله به چاپ رسیده است. البته گاه گداری مقالاتی دیده می شود، اما اثر گذار وفراگیر نیست؛ ودعوتی چالش برانگیز برای پیشبرد و بررسی همه جانبه این نوع ادبی در ایران انجام نشده است.

رمانس تأثیر فراوانی در شعر و داستان نویسی معاصرمان نهاده است؛ واین موضوعی است قابل بحث که چطور این نوع قدیمیِ ادبیات غرب، همچنان سیطره اش را بر ادبیات خود و دیگر کشورها همچنان نگه داشته است. این تأثیر، شاید از نظر شکلی کمتر باشد؛ اما تأثیر ماهوی ای، بخصوص در ادبیات عامّه پسند وشعرای رمانتیکمان نهاده است. ما در این مقاله، بیشتر رویکردی شناخت شناسی به این نوع ادبی داریم و مقایسه آن را با ادبیات غنایی و روایی مان به زمان دیگری وا می گذاریم. در ابتدا به تعریف این نوع ادبی می پردازیم.

تعریف رمانس

رمانس، داستان تخیلی منظوم یا منثوری است که ماجراهای شگفت انگیز و نامحتمل اشخاصی آرمانی را در زمینه ای غیر واقعی و جادویی شرح می دهد . معنای واژه ی رمانس بسیار ابهام برانگیز است، زیرا در گذشته و حال به معنای دقیقی از ان اشاره نشده است . در فرانسه ی قدیم به صورت زبان عامیانه یا گویش مردمی رمانس می گفتند . رمانس را به آن دسته از آثار ادبی اطلاق می کنند که از زبان های رومیایی یعنی زبان های مشتق شده از لاتین مانند فرانسه و اسپانیایی است . موضوع رمانس غیر واقعی و غیر تاریخی است . در قرون وسطی به هر داستان پرماجرایی که شهسواری و عاشقانه بوده رمانس می گفتند .

درتعریف ملودرام، گرایش به مخاطب و رویکردهای بیرون آن بود. محور بازشناسی تراژدی نیز شخصیت تراژیک بود. عنصر محوری رمانس، ساختار است و برای شناخت رمانس، ناچار از رویکرد ساختاری هستیم. بنابراین، رمانس را چنین تعریف کرده اند: »مجموعه ماجرا«، ماجرا یا حادثه، بنیان رمانس است. قهرمان از یک ماجرا بیرون می آید و با ماجرایی دیگر درگیر می شود. با این حال، کنش اساسی، »جستوجو« است یا دست کم، جست وجو در بخش هایی از آن است. - براهیمی، - 1:1380
 به اصطلاح ارسطو، در رمانس، »کنش جست وجو« شکل می گیرد و بر سر راه این جست وجو، موانعی پیش می آید که هیچ رابطه علّی با هم ندارند. از »بوطیقا« استفاده می شود که ارسطو از رمانس که در زمان او رایج بود و بعضی تراژدینویس ها هم از آن استفاده می کردند، به شدت بدش می آمد. به همین دلیل، او بر وجود »روابطعلّی« در داستان بسیار تأکید می کند. برای مثال، در هفتخوان رستم هیچ رابطهعلّی بین هفتخوان نیست واصلاً رابطه محتملی هم نیست. فقط موانعی هستند که پشت سر هم چیده شدهاند. حداکثر میتوان گفت موانع، یک به یک که جلوتر می روند، مشکلتر می شوند. البته رمانس هایی هم هستند که روابطعلّی دارند، ولی نیاز رمانس نیست. این است که رمانس به »شکل بی پایان« معروف است. - همان: - 2

اصطلاح رمانس در اوایل قرن وسطا به معنای زبان بومی بود که از لاتین مشتق می شد و بر عکس در خود لاتین، زبان تحصیلکرده ها، ترجمه یا تألیف کتاب هایی به زبان بومی معنی می داد. سپس معنی واژه تعمیم یافت و در مقابل، ادبیات لاتین یا آثاری که به این زبان بود، شامل انواعی از ادبیات شد که به زبان های بومی بود. بنابراین، در زبان فرانسوی کهن، roman، »رمانس اشرافی به زبان شعر« معنی می دهد، ولی معنی دقیق آن، »کتاب عامیانه« است. ویژگی های مربوط به ادبیات بومی، زمان، عشق و ماجرا و پرسه زدن های خاص قوه خیال بود. در خود اصطلاح، هم اشاره به سبک »عامیانه« وجود دارد و هم سبک »اشرافی.4« هرچند موضوع رمانس ها، اشرافی بود، زبان آنها باید برای همه قابل فهم باشد.

یکی از مسائل مورد بحث در »رمانس«، ضرورت شیوه کاربرد این اصطلاح است. همه انواع ادبیات داستانی ظاهری شبیه رمانس دارند و تا حدودی مثل آن هستند؛ زیرا هر نوع ادبیاتی، ما را در جهانی خیالی رها می سازد. البته بررسی ما به آثاری محدود میشود که نویسندگان همان دوره یا خود مؤلف، »رمانس« قلمداد کردهاند. تأکید نیز بیشتر بر موقعیت آغازین مسئله است؛ زیرا رمان های رئالیستی یک عصر یا یک اجتماع، راه های مرموزی پیدا می کنند تا در دوره ای دیگر به رمانس تبدیل شوند، مانند رمان های ترولوپ.

علت این امر آن است که رمانس به طور چشمگیری مبتنی بر فاصلهمعینّی از ارتباط است که بین خوانندگانش و مضمون آن وجود دارد و از پیچیدگی های قانونی عشق اشرافی در آن، به زبان آزاد بحث می شود. - بیر، - 8 :1377رمانس قرون وسطی، به عنوان یک نوع ادبی، از حماسه و تمثیل مجزا می گشت، ولی عناصر هر دو را دارا بود و در آمیختن از سر اتفاق را میان تاریخ و معجزه ممکن می ساخت. عشق و ماجراجویی در رمانس با اصول اخلاقی و رفتاری حاکی از تشریفات ارائه می شد. این آیین، بیشتر مجذوب ظرافت های رفتاری بود، ولی انگیزه های غیرمنطقی و کنش های نابه هنگام را رسمیت می بخشید و پذیرا می شد. نویسندگان رمانس می توانستند بدون تغییر سبک بر خارقالعاده گی و روزمرگی، هر دو، احاطه داشته باشند. - بیر، - 6 :1379

آثاری که امروزهعموماً رمانس نامیده می شوند، بیشتر شبهادبیات هستند؛ داستان های بازاری و کمارزشی که آگاهانه به خیالبافی و رؤیاپردازی دامن می زنند و عطش عاطفی خوانندگان رؤیاپرداز را سیراب می کنند. - همان: - 3بر اساس واژهنامه جانسون، رمان، حکایتی لطیف ومعمولاً عاشقانه و رمانس، افسانه ای زرهی از قرون وسطاست؛ حکایتی از ماجراهای اعجاب انگیز عشق و شهسواری. از نظر او، رمانس دنیای خود جهتداری را ارائه می دهد که از قوانین خاص خود پیروی میکند و تنها دورادور به دنیای واقعی مربوط می شود، ولی رمان با روزمرگی سروکار دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید