بخشی از مقاله
چکیده
مقاله حاضر به بررسی چالشهای موجود در مطالعات قرآنی و ضرورت شکلگیری زبانشناسی قرآن به عنوان رشتهای پژوهشی میپردازد. برای رسیدن به این هدف ابتدا به سه مسأله مبتلابه مطالعات زبان قرآن پرداخته شد. سپس ضرورتها و قابلیتهای رشته زبانشناسی ارائه گردید. قابلیتهای رشته زبانشناسی در ارائه انواع روشهای علمی جدید در دو بخش زبانشناسی قرآن نظری و زبانشناسی قرآن کاربردی معرفی شد.
بخش نظری شامل مطالعات آواشناسی، صرف، نحو، مطالعات متن و گفتمان، و معنیشناسی و بخش نظری شامل مطالعات آموزش زبان و ترجمه میباشند. روشهای موجود در زبانشناسی نظری و کاربردی قادرند در پژوهشهای قرآنی به کار روند. برای این کار، پیشنهاد میشود رشته جدید زبانشناسی قرآن یابه طور عامتر زبانشناسی اسلامی با هدف مطاله زبان قرآن در مقطع تحصیلات تکمیلی تاسیس شود. این رشته میتواند ذیل رشتههای زبان و ادبیات عرب و یا علوم قرآنی شکل گیرد.
مقدمه
قرآن زبان پروردگار انسانهاست که به باور همگان حاوی رسالتی فراتر از زمان و جغرافیایی خاص است. قرنهاست که مطالعات زیادی بر روی جنبههای مختلف این گفتمان دینی با اهداف مختلف انجام شدهاست. درک مضامین دینی، کشف جنبههای زیباییشناسانه، برگردان دقیق آیات به زبانهای غیرعربی، تفسیر موضوعات مختلف دینی، سیاسی، اجتماعی و مسائلی از این قبیل، چارچوب شکلگیری مطالعات قرآنی از بدو نزول قرآن تاکنون بوده است.
یک دهه قبل وقتی تحقیقات زبانشناختی خود را بر روی استعارههای مفهومی قرآن آغاز نمودم، با دو عکسالعمل مواجه شدم. برخی بر این عقیده بودند که با وجود اینهمه مفسر قرآن، ورود زبانشناس به حوزه مطالعات قرآنی لازم نیست. دیگر این که باید از موضوعات ممنوعه عقیدتی قرآن حذر کرد و آن را به عالمان دینی سپرد. تا آن زمان، هیچگاه فکر نمی کردم که علیرغم قرنها مطالعه عالمان مسلمان بر روی قرآن، این حوزه به شدت نیازمند بازپژوهیو کنکاش، جستجوهای چندبُعدی و پیچیده، و در عین حال مستلزم تلاش و مداقهای جامع و علمی باشد.
این احساس وقتی قوت گرفت که زندهیاد استاد علیمحمد حقشناس پس از خواندن پژوهش بنده به این نکته ظریف اشاره کردند که »این کار جزء معدود پژوهشهایی است که در آن از منظر بالاتر از خدا به قرآن نگاه نشدهاست.« مقاله حاضر در صدد است به بررسی چالشهای موجود در مطالعات قرآنی و ضرورت شکلگیری زبانشناسی قرآن به عنوان رشتهای پژوهشی بپردازد. برای این امر، ابتدا به ضرورتهای این شکلگیری پرداخته میشود و قابلیتهای رشته زبانشناسی در ارائه انواع روشهای علمی جدید در دو بخش زبانشناسی قرآن نظری و زبانشناسی قرآن کاربردی معرفی میشود. سپس راهکار پیشنهادی در بخش نتیجهگیری ارائه میگردد.
چالشها و ضرورتها
به نظر میرسد، حجم زیادی از مطالعات موجود در زمینه قرآن، فاقد چارچوب دقیق علمی، به معنای امروزی آن است. البته این گفته مطلقاً به معنای اشتباه بودن پژوهشهای سنتی نیست. به کرات مشاهدهشدهاست که موضوع مهمی از قرآن بدون در نظرگرفتن چارچوب علمی و صرفاً با توسل به درک محقق از قرآن به صورت انشائی تدوین و به مخاطب عرضه می شود و غالباً لبریز از تمجیدهای مکرر در باب زیبایی های قرآن و اعجاز آن و تهی از ادله کافی در جهت اثبات آن است. به اعتقاد نگارنده، قرآن در کلیت خود یک اثر ادبی، سیاسی، حقوقی، جامعهشناختی نیست.
قرآن یک متن دینی- اسلامی منحصربفرد و جامع است. بنابراین، هرچند این نوع نوشتهها ارزش معنوی بسزایی دارند، به نظر می رسد که وقت پژوهشهای علمی دقیقتر بر روی زبان قرآن که بازتاب مضامین و مفاهیم درون قرآن باشد، فرا رسیده و چه بسا گذشته است. در ابتدای این بحث بهتر است به سه چالش اساسی اشاره کرد که به دلیل غالببودن روشهای سنتی مطالعات قرآن و آشنایی اندک محققان قرآنی با علم زبانشناسی مشاهده شدهاست.
اولین چالش به آثار آن دسته از محققان قرآن بر میگردد که تحقیقات گذشته را در لفافه عبارات و اصطلاحات زبانشناسی جدید می پیچند، ولی تحلیل آنها تکرار تحلیلهای گذشتگان است و بدنه پژوهش فاقد روشهای تحلیلی پذیرفته شده در زبانشناسی نوین است. در این آثار صرفاً به ذکر برخی کلیدواژههای تخصصی زبانشناسی بسنده میشود، ولی دو امر مهم به فراموشی سپرده میشود. یکی هدف از مطالعه قرآن و زبان آن، و دیگری تسلط بر نظریه زبانشناختی مورد نظر و اهداف آن است.
دومین مسأله نپذیرفتن تحقیقات جدید از سوی جامعه قرآنی به دلیل چارچوب ساختارشکنانه آنها است - اگر ساختار را همان روشهای سنتی در نظریگیریم - . غالباً به علت تسلط تحقیقات پیشین، روشهای تحقیقاتی و چارچوبهای نظری جدید مورد استقبال قرار نمیگیرند. بدیهی است که برای حل این معضل بایستی به طرح چشمانداز مطالعات قرآنی پرداخت تا همه مطالعاتی که به سوی آن هدف حرکت میکنند مورد استقبال قرار گیرند.
چالش سوم این است که گاه به خاطر همسانی نتایج تحقیقات جدید با تحقیقات قدیم، هرچند مبانی نظری کاملاً متفاوت و استدلالها همراه با شواهد متقن باشد، تحقیقات جدید مورد استقبال جامعه علمی قرار نگرفته و به علت واضح و روشنبودن یافتهها کنار گذاشته میشوند. در هر حالت آنچه به اعتقاد نگارنده میبایست در روش تحقیق قرآن به کار گرفته شود روش تحقیق موجود در زبانشناسی است. اهداف و سؤالات اصلی حوزه پژوهشهای قرآنی را میتوان با توسل به این ابزار مورد بررسی قرار داد.
در رویکردهای نوین به مطالعه زبان مهمترین هدف زبان عبارت است از توصیف ارتباط از راه رخدادهای ارتباطی. زبانشناس برای درک زبان به مطالعه ساختارها و کارکردهای زبان میپردازد تا به قاعدهمندیهای زبان دست یابد. این قواعد ممکن است مربوط به سطوح مختلف از واجشناسی تا کل بدنه متنی باشد که فرهنگ آن را میسازد. - اسکات و تامپسون، - 1 :2001 زبانشناسی جدید حاوی ابزارهای نظری و تحلیلی قوی است که در بسیاری از حوزههای دیگر علوم انسانی و هنر مثل ادبیات، سیاست، حقوق، جامعهشناسی، روانشناسی و امثال آن به کار میرود. روشهای علمی ساختارگرایی، نقشگرایی و شناختی هر کدام به ترتیب بر جنبههای ساختاری و صوری زبان، کارکرد زبان در عمل، و زبان به عنوان نمود و تجلی شناخت بشر پرتو میافکنند.
در بندهای ذیل استدلال میشود که چگونه میتوان جنبه های متعددی از زبان قرآن را به کمک چارچوبهای علمی زبانشناسی بررسی کرد. حوزههای پژوهشی زبانشناسی قرآن میتواند به دو زیرگروه مطالعات نظری و کاربردی تقسیم شود. مطالعه آواشناسی، ساختواژه، نحو قرآن، تحلیل گفتمان قرآن، تحلیل گفتمان انتقادی و متنپژوهی قرآن، روایتشناسی ساختاری و شناختی قرآن، معنی شناسی و استعارهشناسی قرآن، میتوانند از زیرشاخه های مطالعات نظری این میدان پژوهشی محسوب شوند. این مطالعات میتوانند با پیوند برقرارکردن با شیوههای آموزش نوین، روشهای ترجمه، بینرشتهایهای خاصی مثل آموزش قرآن، و ترجمه قرآن، را شکل دهند. واضح است که این نوع مطالعات جامع و در عین حال دقیق و هماهنگ، به برنامهریزان جامعه اسلامی در ترویج مفاهیم قرآنی و کاربست آن درجامعه کمک شایانی خواهند کرد.
زبانشناسی قرآن نظری
این شاخه صرفاً به پژوهش منحصر میشود و به آشنایی دقیق با همه سطوح زبانی قرآن منجر می شود. یافتههای آن در بخش کاربردی به آموزش زبان و ترجمه قابل تسری است.
آواشناسی: »سالهای متمادی است که دانشمندان مسلمان کوشش هایی را در جهت هر چه بهترکردن مبانی آموزش قرآن انجام دادهاند؛ لیکن با همه سعی و تلاشی که در این زمینه صورت پذیرفتهاست، شاهدیم که روشهای کنونی از جذابیت و کشش لازم برخوردار نیستند و پس از اندک مدتی موجبات دلزدگی و دوری متعلمین را از آموختن زبان عربی و قرآن باعث میشوند. شاید مهمترین دلیل این امر این نکته باشد که مبانی آموزش زبان عربی و قرائت و تجوید قرآن بر اساس واقعیات علمی بنا نشدهاست. - «زندی، - 12 :1374 تجوید و آواشناسی قرآن، به بررسی نحوه تلفظ و قرائت آیات با جزئیات دقیق پرداختهاند.
به نظر میرسد که اگر این مطالعات در چارچوب نظریه های واجی امروز مثل نظریه واجشناسی زایشی یا نظریه بهینگی و امثال آنها بررسی شود، تحلیلی یکپارچه تر از آواها، واجها، و حتی ارتباط آنها با مضامین قرآن به دستآید. آنچه در تحلیلهای موجود مشاهده میشود، عدم ارائه یک کل منسجم در تحقیقات آواشناختی قرآن است. به نظر می رسد بهتر است مطالعات گسسته، هرچند دقیق، در ذیل یک چتر پوششی کلی گردآوری شود تا بتوان بر آن اساس، علاوه بر آشنایی با نظام آوایی قرآن، برای آموزش آن به قرآنآموزان سایر زبانها نیز مورد بهرهبرداری قرار گیرد. موسیقی قرآن نیز که مورد توجه بسیاری از پژوهشگران است در اغلب پژوهشها بدون ارائه چارچوبی علمی، دقیق و مستدل ارائه میشود و معمولاً تکرار مطالعات حوزه شعر و کاربرد آن بر آیات قرآن است.