بخشی از مقاله

چکيده

از طرح موضوع ساماندهي و تمرکززدایی در شهر تهران، بيش از چهار دهه مي‌گذرد. تاکنون تصميم سازان براي تحقق اين امر پيشنهاد‌هاي عملي متعددي به تصميم گيران در سطوح باالي کشور ارائه داده‌اند. ليکن هیچ‌یک از اين راهکار‌هاي پيشنهادي، به داليل مختلف اجرايي نشده‌اند. نگاهي به داده‌هاي آماري از منابع رسمي کشور نشان مي‌دهند که بيش از 30 درصد کارگاه‌های بزرگ صنعتي - کارگاه‌های بيش از 9 نفر کارکن - با حدود 230 هزار نفر شاغل، شبکه وسيعي از نظام بانکي، حدود 720 هزار دانشجو از کل دانشجويان کشور، يعني 4/4 ميليون نفر، طيف وسيعي از خدمات درماني برتر و انبوهي از خدمات اداري، بازرگاني، حمل‌ونقلي، توريستي و هتلداري، بدون اينکه ضرورتي به حضور آن‌ها در تهران باشد، در اين شهر متمرکز هستند.

عااوه بر این‌ها بايد به حضور تعداد زيادي از سازمان‌های غیرضروری در تهران اشاره کرد، که فعاليت آن‌ها هيچ وابستگي خاصي به فضاي جغرافيايي تهران ندارد و مي‌توانند در هر نقطه‌اي از کشور به فعاليت خود ادامه دهند. سؤال اصلي اين مقاله تأکید بر اين نکته است که دولت و نهاد‌هاي حکومتي کشور که ناگزير در تهران مستقر هستند، چه سهمي در اين بارگذاري جمعيت و فعاليت، به‌طور مستقيم و غیرمستقیم دارند. و اگر بتوان اين سهم را در کليت حجم بارگذاري تهران مشخص کرد، آن‌وقت کدام‌یک از راهکار‌هاي پيشنهادي براي تمرکززدایی و ساماندهي تهران را مي‌توان مورد توجه قرار داد.

براي ورود به اين بحث ابتدا بايد ساختار و ماهيت دولت در ايران، بر اساس مستندات موجود واکاوي شده و دو ماهيت کارگزاري و کارفرمايي دولت، تا آنجا که به شهر تهران مربوط مي‌شوند، مورد بازبيني و تجزیه‌ و تحلیل قرار گيرند. واقعيت اين است که دولت و حکومت در ايران به‌عنوان دو نهاد وابسته به يکديگر، که البته توجيه قانوني نيز دارد، داراي دو خصوصيت گاه متناقض با همديگر دارند.  بدين معنا که اين دو نهاد قانوني از یک‌طرف وظايف کارگزاري و اداره امور جاري کشور را بر عهده‌دارند و در همين حال، از طرفي ديگر جايگاه کارفرمايي بسيار گسترده‌اي را در اختيار دارند، که از طريق آن به ايجاد فرصت‌های شغلي پرداخته و با کارآفريني براي اداره اين بنگاه‌های متعدد، نيروهاي زيادي را به خدمت گرفته‌اند.

از آنجایی‌که محل استقرار اين دو نهاد، يعني حکومت و دولت، در شکل به‌شدت متورم خود، پايتخت کشور، يعني تهران است، پس چندان تعجب‌آور نيست که اين دو نهاد قانوني، با دو عملکرد کارگزاري و کارفرمايي خود بايد سهم قابل‌توجهي در ايجاد تمرکز در تهران داشته باشند. نهاد‌هاي دولتي و حکومتي مستقر در تهران عمدتاً داراي دو نقش در حوزه‌بندی جغرافيايي کشور هستند. گروهي از کارگزاران آن‌ها که در تهران مستقرند، داراي مشاغل ستادي هستند و در سطح ملي فعاليت دارند. از این‌رو بايد هم در تهران باشند. اما گروهي ديگر از اين کارگزاران مشاغل غير ستادي داشته و ضرورتي براي فعاليت آن‌ها در تهران نيست.

سازمان‌هایی مانند شيالت، شرکت‌های توسعه و اکتشاف منابع گاز و نفت، مؤسسات مربوط به تحقيقات صنعتي، سازمان‌های بهره‌وري، مراکز تحقيقاتي مربوط به آب‌وخاک، سازمان بازنشستگي و بسياري از نهاد‌هاي متعدد دولتي و وابسته به وزارتخانه‌ها و نهاد‌هاي حکومتي را مي‌توان برشمرد، که فعاليت آن‌ها هیچ‌گونه وآبستگي به فضاي جغرافيايي تهران ندارد و مي‌توانند در نقاطي متناسب با حوزه کاري خود به وظايف خود ادامه دهند. اگر بپذيريم که دولت و حکومت با ماهيت کارگزاري و کارفرمايي خود، سهم قابل‌توجهي در ايجاد تمرکز در تهران دارند، مي‌توان به دو راهکار عمده و استراتژيک در ارتباط با اين موضوع فکر کرد:

-    نخست انجام يک جراحي وسيع در بدنه متورم و متمرکز دولت و حکومت در تهران، از طريق کوچک‌سازی بدنه اصلي ستادي و همزمان افزايش کارآمدي آن و انتقال باقيمانده بدنه به واحد‌هاي استاني کشور.

-    دوم انتقال مقر استقرار دولت و حکومت با همين بدنه از تهران به پايتخت جديدي که در قالب يک شهر جديد، با رعايت الزامات مکان‌یابی، حقوقي، شهرسازي و معماري، عملکردي، هويتي بايد ساخته شود. انجام يک بررسي تطبيقي ميان اين دو گزينه بر اساس روش‌های علمي و به‌ دور از مصلحت‌اندیشی‌های فردي و باهدف تأمین منافع ملي، با معيار‌هاي پیش‌بینی‌شده در سند چشم‌انداز و گروه آینده‌پژوهی مرکز الگوي پيشرفت ايراني-اسلامي، سازگاري و همسويي کامل خواهد داشت.

1.    مقدمه:

هنگامی که آقا محمدخان قاجار، بنیانگذار سلسله قاجاریان در سال 1789 میاادی، تهران را بعنوان پایتخت انتخاب کرد، هیچ کس تصور نمی‌کرد، که روزی این شهر کوچک 15هزار نفری، طی حدود 220 سال به یکی از بزرگترین و پر جمعیت‌ترین کانونهای شهری کشور با بیش از8/2 میلیون نفر جمعیت تبدیل شده و حتی همراه با جمعیت شهر‌های اقماری خود، به کالنشهری با حدود 12/2 میلیون جمعیت ارتقا یابد - سالنامه آماری کشور. - 1391 در تبیین این روند پرشتاب عوامل متعددی را می‌توان برشمرد که مهمترین آنها عبارتند از:

-تهران به دلیل قرارگیری در دشت های پایکوهی البرز مرکزی از اقلیم مناسب و معتدل برخوردار بود. بطوری که در گذشته، تفکیک چهار فصل آن به راحتی امکانپذیر بود و تهران به دلیل داشتن این چهار فصل شهره شده بود. به- دلیل وجود دو رودخانه دایمی جاجرود در شرق و کرج در غرب آن، منابع آبی مطمئن داشت. بطوریکه برای تأمین آب مصرفی تهرانیان در زمان محمدشاه قاجار نهری از رودخانه کرج جدا شده و به تهران می‌رسید.86

-از دره‌های جنوبی البرز هفت دره با حوزه‌های آبخیز بزرگ و کوچک، آب چشمه‌های کوهستانی را به محله‌ها و اراضی اطراف تهران می‌رساند.-وجود دشت های آبرفتی در پایکوه‌ها و انباشت برف زمستانی در کوه‌ها، همراه با شیب مالیم، امکان حفر قنات های متعدد و پر آبی را فراهم می‌کرد که بنوبه خود، بخشی از آب مصرفی شهری و کشاورزی تهران و ری را تأمین می‌کردند. تهران- با قرارگیری در شمال ری و برخورداری از موقعیت ارتباطی مناسب، بر سر راههای کاروانرو از جهات مختلف قرار داشت و این موقعیت به رونق تجاری و خدماتی آن امتیاز می‌بخشید.

بدین ترتیب و در نخستین مرحله از ریشه یابی علل انتخاب تهران بعنوان یک پایتخت جدید، مالحظه می‌شود که عوامل جغرافیایی و محیطی مناسب، نقش تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند. در همین حال برخی اندیشمندان و تهران‌شناسان به عوامل اجتماعی، تاریخی و ژئوپلیتیکی ویژه‌ای مانند دوری از قلمرو ایلات و عشایر مهاجم، همجواری با ری باستان، وجود پایگاه نظامی بر جای مانده از دوره شاه تهماسب صفوی و برخی بناهای قابل سکونت در آن، محفوظ بودن از شمال توسط کوهستان البرز و از جنوب توسط دشت کویر و کنگلومرایی بودن ترکیب اجتماعی آن، یعنی عدم تعلق به طایفه یا قومی غالب نیز اشاره‌های فراوانی کرده‌اند.

به تعبیری می‌توان گفت که آقا محمدخان قاجار و تمامی کسانی که او را در انتخاب تهران بعنوان پایتخت یاری کرده‌اند، از دانش ایرانشناسی در زمینه‌های جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و مدیریتی بسیار باالیی برخوردار بوده‌اند. اکنون پس از گذشت 220 سال از این تصمیم مهم آقا‌محمدخان، مدیران کالن و کارشناسان نخبه ما در مقابل همان سئوالی قرار گرفته‌اند، که روزگاری وی و نزدیکانش با آن روبرو بوده‌اند.

امروز ما با داشتن انواع نقشه‌ها، عکسهای ماهواره‌ای و فناوریهای پیچیده و اطالعات سرزمینی فراوان، در مکان‌یابی بالقوه یک محل مناسب، برای یک پایتخت فرضی، آنچنان ناتوان و منفعل مانده‌ایم، که ناگزیر به شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، سمنان، قم، کاشان و یا حتی فرصت طلبانه به خمین می‌رسیم.87 من بر این باورم که خان قاجار پیش از انتخاب تهران به پایتختی خود، از علل و ضرورت تغییر مکان آن هم به خوبی آگاه بود. به راستی که او را باید بزرگترین جغرافیدان ایران، در کنار دیگر قابلیتهایش به شمار آورد. امروز نیز ما در مقابل این سئوالها قرار گرفته‌ایم که: -چرا باید پایتخت از تهران جابه‌جا شود؟

-اگر چنین تصمیمی گرفته شد، مناسبترین محل در کشور کجاها هستند؟ -پیامدهای سیاسی، فضایی، اقتصادی، امنیتی و مدیریتی چنین توسعه بی‌ضابطه تهران چه خواهد بود؟ -86 این نهر که درحوالی شمالغرب دانشگاه تهران و جنوب پارک الله به تهران می‌رسید، پس از عبور از بلوار کشاورز به جنوب محله یوسف آباد می‌رسید. به همین دلیلی نام قدیم بلوار کشاورز، آب کرج خوانده می‌شد. این نهر که در کناره‌های آن درختان بید کاشته بودند، تفرجگاه تهرانیان بود. - 87 در رابطه با خمین مراد رساله دکترای جغرافیای سیاسی است که در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد، در اوایل دهه 1370، با برداشت از طرحی که وزارت مسکن و شهرسازی تهیه کرده بود، نوشته شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید