بخشی از مقاله

چکیده

امروزه تغییرات به وجود آمده در کالبد شهرها و به ویژه سلطه ی اتومبیل بر آن حضور کودکان در محلات به منظور بازی و ارتباط با همسالان خود را کمرنگ تر کرده است، از آنجا که فراهم ساختن بستری برای حضور تمامی افراد در جامعه به ویژه اقشار آسیب پذیر همچون کودکان که آینده جامعه به دست آنان رقم خواهد خورد از اهمیت ویژه برخوردار می باشد و محله را میتوان بعد از خانه و مدرسه مهمترین مکان برای شکل گیری شخصیت تا رشد جسمی و ذهنی کودک معرفی کرد، در این پژوهش سعی گردیده با در نظر گرفتن معیار های موجود در شهر های دوستدار کودک به ارائه طرحی مناسب جهت اعطای حق شهروندی به کودکان و تامین نیاز ها و خواسته های آنان پرداخته شود.

روش تحقیق در این مقاله تحلیلی– توصیفی است و گرداوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای انجام گرفته است. به این ترتیب که با انتخاب محله ی جلفا به عنوان نمونه موردی و دبستان آرمن به عنوان مرکزیت محله چگونگی کیفت شاخصه های شهرهای دوستدار کودک از طریق طرح پرسشنامه ای از والدین و دانش آموزان مورد نظرسنجی قرار گرفت و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و استفاده از آزمون آماری t-test پرسشنامه ها تحلیل و هر کدام از معیار ها در محله مورد بررسی قرار گرفت، نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از این می باشد که با توجه به معیار های مطرح شده برای شهر دوستدار کودک، محله جلفا در جهت تحقق اهداف شهر دوستدار کودک در شرایط مطلوب قرار نداشته و دارای ویژگی های مورد نظر نمی باشد.

در ادامه با توجه به نتایج حاصل از تحلیل پرسشنامه و مصاحبه های صورت گرفته با کودکان برای واحد همسایگی مدرسه آرمن، طرحی توسط محقق ارائه گردید به گونه ای که مطابق با معیارهای شهر دوستدار کودک باشد و محیط محله را جهت حضور کودکان مناسب نماید و در نهایت راهکار هایی جهت دستیابی به محله ای با کیفیت مطلوب و متناسب با ویژگی های شهر دوستدار کودک بیان شد.

-1 مقدمه

با نگاهی دقیق به شهرسازی سنتی ایران مشخص می شود که جایگاه ویژه برای حضور کودکان در نظر گرفته نشده است. ولی فضای محلات به گونه ای بود که کودکان می توانستند در آن حضور داشته و زمینه ی برخورد با همنوعان و همسالان و امکان بازشناسی شخصیتی در این محیط، برای آنان فراهم میشد، ولی امروزه به دنبال دگرگونی شهرها و تخریب شدن کالبد معماری سنتی آن، همچنین در پی افزایش جمعیت و تغییر بنیادین در معماری و شهرسازی و روند رو به رشد انبوه سازی، بلند مرتبه سازی و در نتیجه افزایش تراکم جمعیت در مناطق، متأسفانه کودکان و نیازهایشان مد نظر قرار نگرفتند. بررسی موضوع شهر های دوستدار کودک، به ویژه در اروپا، از سالهای 1980 به بعد مورد توجه قرار گرفت.

عمده این تحقیقات در راستای دادن حق شهروندی به بچه ها و رسیدگی به خواستها و نیازهای آنها بود. در این راستا طرحهایی با عنوان "شهرهایی برای کودکان" و یا "شهرهایی برای دختران و پسران" تعریف میشد. این طرحها بر سه فاکتور اساسی تاکید داشت: .1 برنامه ریزی مشارکتی که در آن بچه ها همانند دیگران در راستای ساختار دادن شکل فضایی محیط نقش اساسی دارند. .2 مراکز کودکان که به آنها فرصت جمع آوری و شکل دادن به خواسته هایشان را میدهد. .3 انگیزه و فرصت دادن به بچه ها در راستای استقلال تصمیم گیری های محیطی بدون دخالت دادن بزرگترها.[1] در کشور ما علارغم توجه گسترده جهانی به این موضوع توجه چندانی به مسائل کودکان در عرصه شهرها نشده است و پرداختن به مفهوم شهرهای دوستدار کودک در ایران سابقه چندانی ندارد.

شاید بتوان گفت اولین توجه جدی به این موضوع پس از زلزله مخرب سال 1382 در بم صورت گرفت به گونه ای که سازمان یونیسف، با همکاری دیگر نهادها، پروژه شهر دوستدار کودک1را با هدف »مشارکت جمعی« کودکان تعریف و آن را هدفگذاری کرد. عمده این تحقیقات در راستای تخصیص حق شهروندی به کودکان و رسیدگی به خواسته ها و نیازهای آنها بود. امروزه »شهر دوستدار کودک - CFC - مورد توجه مسئولین، برنامه ریزان و دستاندرکاران امور شهری قرار گرفته است، چرا که تعداد جمعیت کودکان مناطق شهری جهان به ویژه در شهرهای کشورهای در حال توسعه روبه افزایش است و کودکان به دلیل شرایط سنی، جسمی و روانی ویژه، تفاوت های آشکاری با دیگر شهروندان دارند و دارای نیازهای خاص خود می باشند، لذا شناسایی شاخصه ها، برآورد استاندارهای جهانی و به کارگیری درست این عوامل، برای رساندن شهرها به کیفیت مناسب برای حضور کودکان از اهمیت ویژه برخوردار است.

می توان با شناخت درست از شاخصه ها ی محله های دوستدار کودک در بهبود محلات شهری در راستای توسعه محلات به سوی محله های دوستدار کودک گام برداشت. به این منظور با انتخاب محله جلفای شهر اصفهان که یکی از بافت های تاریخی و گردشگری ایران محسوب می شود و دارای پتانسیل های بسیاری در این زمینه است سعی برآن است تا با ارائه طرح در جهت ارتقای کیفیت بستر فضای واحد همسایگی به مرکزیت مدرسه ابتدایی آرمن بر مینای معیار های شهر دوست دار کودک، تلاش صورت گیرد.

-2 مبانی نظری

-1-2 تعاریف و مفاهیم

·    کودک

طبق تعریف فرهنگسرای معین، کودک به معنای کوچک، صغیر و فرزندی که به حد بلوغ نرسیده - دختر یا پسر - یا طفل آورده شده است.[2] در فرهنگ میراث آمریکایی نیز از کودک بهعنوان شخصی که بین تولد تا دوران بلوغ قرار دارد، یادشده است.[3] طبق تعاریف حقوقی جمهوری اسلامی ایران، کودک به فردی اطلاق میشود که به سن بلوغ نرسیده باشند.اعلامیه جهانی حقوق کودک نیز در ماده یک خود کودک را کسی میداند که کمتر از 18 سال سن داشته باشد، مگر آنکه قوانین ملی کشور سن بلوغ را کمتر از آن تشخیص دهد.[4]

کنوانسیون حقوق کودک نیز که مفاد آن در سال 1368 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده و مجلس شورای اسلامی ایران نیز در سال 1372 آن را پذیرفته است، در ماده یک خود اشاره به آن دارد که کودک کسی است که دارای سنی کمتر از 18 سال باشد، مگر آنکه طبق قانون قابلاجرا در مورد کودک، سنن بلوغ کمتر تشخیص داده شود .[5] با توجه به تعاریفی که ازنظر حقوقی و علمی و در وجوه ملی و بینالمللی عنوان شد، انتخاب معیار کمتر از 12 سال کامل برای تعریف کودک، مبنای مناسبی را به دست میدهد که با نگرش علمی به مسائل روانشناسی نیز انطباق دارد و حد بینابین برای بلوغ و قبل بلوغ به شمار میرود.

·    شهر دوستدار کودک

بهطور کل به این معنی است که دولتمردان چگونه آن شهرها را بر اساس علایق بچهها اداره میکنند و نیز به شهرهایی گفته میشود که در آن، حقوق اساسی بچهها مثل سلامت، حملونقل، حمایت، آموزش و فرهنگ رعایت میشود. بر این اساس بچهها بهعنوان شهروندانی تعریفشدهاند که حقوقی دارند و حقدارند نظراتشان را ابراز کنند. یک شهر دوستدار کودک تنها یک شهر خوب برای بچهها نیست، بله شهری است که بهوسیله کودکان ساخته میشود.[6] بنیانهای شهر دوستدار کودک بر چهار ماده از پیماننامهی کودکان استوار است که پایههای فکری این ایده بهمنظور عینیتبخشی به آن است. این مواد و محتوای آنها، به ترتیب موارد زیر را شامل میشود.

1.    مادهی دو، منع تبعیض: شهر دوستدار کودک، محیطی صمیمانه و پذیرای تمام کودکان بدون در نظر گرفتن هیچ چگونه تبعیضی است و توجه خاص به تکتک کودکانی دارد که از تبعیض دررسیدن به حقوقشان رنج میبرند؛ ازجملهی آن تا کودکان خیابانی، کودکان معلول، کودکان اقلیتهای نژادی و مذهبی یا کودکان کار هستند.

2.    مادهی سه، منافع کودک: شهر دوستدار کودک تضمین میکند که منافع کودکان مهمترین و اساسیترین مسئله در تمامی فعالیتهای مربوط به آنان است. اولویت دادن به مسائل کودکان از بارزترین ویژگیهای این شهر است.

3.    مادهی شش، بقا و پیشرفت: شهر دوستدار کودک به دنبال بهترین کیفیت برای رشد و بقای کودکان است.

4.    مادهی دوازده، آزادی عقیدهی کودک: گوش فرادادن به کودکان و احترام گذاشتن به دیدگاههای آنان باید یکی از نکات مهم شهر دوستدار کودک باشد. کودکان باید در شهر دوستدار کودک دیده و صدایشان شنیده شود. آن تا بهعنوان شهروندان، میتوانند در حد توانشان در فعالیتهای شهری همکاری کنند و اینگونه میتوانند حقوقشان را در سراسر جهان ترویج کنند. باید به آنها تضمین آزادی بیان داده شود تا بهاینترتیب اعتماد به نفس بیان نظراتشان را در خانواده، مدرسه و اجتماع شهریشان پیدا کنند.[7]

·    واحد همسایگی

از اواسط قرن نوزدهم هجری در غرب پی چارهجویی برای هویت بخشیدن بهنظام شهری، یکی از موضوعاتی که موردتوجه قرار گرفت سلسله مراتب شهری و انتظام آن بود. گارنیه و هاوارد و دیگران در طرحهایشان گرایش به ایجاد مجموعههایی از اماکن مسکونی در حول یک مدرسهی ابتدایی را شروع کرده بودند. در عمل طی دههی 1930 در شوروی مجموعههایی از ساختمانهای مسکونی مجهز به خدمات چنینی ساخته شد.[8] کلرنس آرتر پری نیز در آمریکا مشغول مطالعه بر روی واحدهای متشکل از بناهای مسکونی و تأسیسات خدماتی مربوط به آنها بود وی معتقد بود که یکی از مهمترین عناصر ارتباطدهنده همسایگان، مدرسه است. زیرا کودکان یکی از مهمترین حلقههای ایجاد آشنایی و نشستوبرخاست پدران و مادران با همسایگانشان هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید