بخشی از مقاله

چکیده

دراین مقاله سه غزل مشابه از سه غزلسرای بزرگ ادب فارسی - سعدی، حافظ و سایه - با هم مقایسه شده است. نخست ویژگیهای زبانی و ادبی مورد بررسی قرار گرفته و سپس به ویژگیهای محتوایی و فکری پرداخته شده است. در این مقایسه مشخص می شود که حافظ در سرایش غزل خود، به غزل سعدی توجه داشته و در زمینه فرمی و ظاهری نیز شباهتها وتفاوتهایی بین دو غزل وجود دارد. سایه نیز در پی علاقه به حافظ، در غزل از وی تأثیر پذیرفته و در ترکیب-های زبانی و ادبی و حتی محتوایی با حافظ اشتراک دارد. از طرفی به کارگیری عناصر شعر نو و نبود فضای پیچیده شعر حافظ در غزل سایه، به غزل وی نوعی روانی و سادگی می بخشد که او را از این منظر به سعدی شبیه می سازد. به طورکلی با وجود برخی شباهتها و همسانیها در حوزه ترکیبها و مضمون بین غزل سایه و حافظ می توان زبان غزل سایه و روانی آن را با توجه به نداشتن لایه ابهام انگیز موجود در شعر حافظ، به غزل سعدی نزدیک دانست.

مقدمه

غزل به عنوان یک قالب شناخته شده شعر فارسی، جلوهای از شور و بازتابهای دل است. چارچوبی است برای مفاهیمی که نه تنها از پنجره سنتی دیروز دل انگیز بوده، بلکه امروز نیز در نوع خود زیباست و همچنان جلوه میکند. در تاریخ شکلگیری و تحول این قالب، متناسب با شرایط زمانه و درونیات شاعران، محملی برای طرح مضامینی بسیار فراتر از آنچه مرسوم این قالب بود قرار گرفت و شاعرانی نظیر سنایی، عطار، سعدی، مولوی، حافظ، صائب، بیدل دهلوی و هوشنگ ابتهاج و... با شدّت و ضعفهایی مضمون غالب غزل را، که عشق و متعلقات آن بوده، بهانهای برای بیان دغدغههای عرفانی، فلسفی و اجتماعی خود قرار دادند.

پیشگامان غزل همیشه و هنوز با اشعارشان بر تارک تاریخ ادبی منظوم این پهنه خودنمایی می کنند و راه را برای نمود دیگرانی که در این عرصه گام می نهند دشوار ساختهاند کسانی چون سعدی که وقتی غزل به ایشان میرسد ویژگی خاصی مییابد. او با آگاهی و هوشمندی زبان خشک غزل را نرم و لطیف میکند. سعدی تمام مفاهیمی را که شاعران پیش از او آوردهاند، چنان بیان تازهای میدهد که گویی سخن نویی است.

پس از سعدی نیز حافظ، که شعرهای او را از عام مردم گرفته تا ادیبان و بزرگان شنیده و خوانده و دوست داشتهاند . در دورهی اخیر نیز در عرصه غزل شاعری همچون ابتهاج - سایه - قد برمیافرازد و در برابر بزرگانی چون سعدی و حافظ عرض اندام میکند. وی با نزدیکی زبان و علاقه به سنت ادبی پلی ما بین دنیای نو و کلاسیک شعر فارسی به ویژه غزل ایجاد میکند. در این مجال به بررسی سه غزل از سه غزلسرای بزرگ گذشته و معاصر - سعدی، حافظ و سایه - خواهیم پرداخت. با توجه به این سه غزل، تفاوتها و شباهتهای محتوایی و فرمی غزل سایه و سعدی به خوبی دیده میشود.

از سوی دیگر دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم بازآ که روی در قدمانت بگستریم دشمن شوند و سر برود هم برآن سریم از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم در حلقهایم باتو و چون حلقه بر دریم نه روی آنکه مهر دگر کس بپروریم چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم؟ آن می برد که ما به کمند وی اندریم چندان فتاده اند که ما صید لاغریم. - سعدی، - 173 : 1383 کز بهر جرعهای همه محتاج این دریم شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم گر غم خوریم خوش نبود به که می خوریم در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم ما نیز هم به شعبده دستی بر آوریم بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم با خاک آستانه این در بسر بریم.

- حافظ، - 266 :1382 آنگه چه مژدهها که به بام سحر بریم یعنی بیا که ره بگشاییم و بگذریم خون می خوریم باز که بازش بپروریم بنمای رخ که در نظرت نیز بنگریم در اوج آرزو به هوای تو می پریم ماجز طریق عهد و وفای تو نسپریم بر هرکرانه پرتو مهرش بگستریم در ظلمت زمانه که داند چه گوهریم دستی به خون دل ببریم و برآوریم خورشید را به قلّه زرفام می بریم. - ابتهاج، - 202 : 1389 شباهتهای محتوایی غزل سایه با غزل حافظ هم به خوبی نمایان میگردد. هدف از این پژوهش میزان تأثیر پذیری حافظ از سعدی، و تأثیرپذیری سایه، از دو غزلسرای قرون پیش است. غزلی از این سه شاعر از دو منظر فرم و محتوا مقایسه و بررسی خواهد شد.

-1 بررسی غزلها از لحاظ فرم و زبان الف- غزل سعدی

وزن یا موسیقی بیرونی: وزن غزل، بحرعروضی - مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن - مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف، از پرکاربردترین وزنهای شعر فارسی و از اوزان روایی آن است. بسیاری از اشعار عاطفی و غنایی در این وزن سروده شدهاند. قافیه یا موسیقی کناری: قافیه از نوع قافیه موصوله و " ر"حرف روی و "ی"حرف وصل و" م" حرف خروج است. صنایع بدیعی لفظی یا موسیقی درونی: از سجع متوازی - شمایل - مقابل/ به-که/ طاقت - شوقت/ بوی- روی/ سر- بر - سجع متوازن - روی- خوب - سجع مطرف - دشمنان- دوستان/ دوان- آن - جناس اشتقاق - بگذار- بگذریم - جناس تام - سر- سر - . آرایه موازنه در بیت اول. تکرار زیبای کلمه "روی" در بیت سوم. تکرار واژه "سر" در بیت چهارم. "خاک" در بیت پنجم. "مهر" در بیت هشتم. واج آرایی یا نغمه حروف در بیت ششم با حرف ب و ت و در بیت هشتم با حرف ش.

ب - غزل حافظ:

وزن یا موسیقی بیرونی: وزن همان وزن غزل سعدی است.

قافیه یا موسیقی کناری: همانند غزل سعدی قافیه موصوله و دارای حرف خروج نیز هست.

صنایع بدیع لفظی یا موسیقی درونی: سجع متوازی - غم - جم/ به- که / ما- با/ بو- او - سجع متوازن - ره- دم - جناس تام - به- به - جناس اشتقاق - بگذار- بگذریم - جناس قلب - کاخ- خاک - واج آرایی حرف ک در بیت پنجم و دو بیت پایانی و ق در بیت ششم.

ج- غزل سایه

وزن یا موسیقی بیرونی: وزن همان وزن غزل سعدی و حافظ است.

قافیه یا موسیقی کناری: همانند غزل سعدی و حافظ قافیه موصوله و دارای حرف خروج نیز هست. شاعر از صنعت ردالقافیه استفاده کرده است.

صنایع بدیع لفظی یا موسیقی درونی: سجع متوازی - بگذار- دشوار/ جمال- خیال/ به -که - سجع متوازن - درّه -قلّه/ ره-سر - جناس اشتقاق - بگذار- بگذریم - جناس مذیل - باز- بازش - جناس تام - ببه - - جناس محرّف - دُر-دَر - واج آرایی حرف گ در بیت دوم ، ب در بیت سوم ،خ در بیت چهارم و نهم و ک در بیت پایانی.

میزان لغات عربی

در غزل ده بیتی سعدی از حدود 150 کلمه، تعداد کلمات عربی غزل حدود 16 کلمه است. در غزل هشت بیتی حافظ از حدود 115 کلمه، تعدادکلمات عربی غزل حدود 13 کلمه است. در غزل ده بیتی سایه از حدود 140 کلمه، تعداد کلمات عربی غزل حدود 11 کلمه است. در مقایسه، میزان لغات عربی غزل سایه حدود 8 درصد است که با توجه با زمانش امر غریبی نیست. غزل سعدی حدود 11 درصد و غزل حافظ حدود 12 درصد کلمات عربی دارد. اما استفاده از لغات عربی و ثقالت آن چون" شارع و احمر" در غزل حافظ بیشتر به چشم می آید تا به نسبت سعدی و به تبع آن سایه.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید