بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش در صدد است رابطهی بین جریان نقد آزاد، سیاست تقسیم سود، فرصتهای سرمایهگذاری و رفتارهای فرصتطلبانه را با ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد سنجش و آزمون قرار دهد. جامعهی آماری، کلیهی شرکتهای پذیرفته شده در بورس طی سالهای 1383 تا 1394 میباشد. نمونه شامل 107 شرکت بوده است. محاسبهی متغیرهای مورد آزمون از طریق نرم افزار EXCEL و نهایتاً تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها از طریق آزمونهای رگرسیون چند متغیره از طریق نرمافزار EVIEWSمیباشد.نتایج این پژوهش نشان میدهد که با افزایش جریان نقد، رفتارهای فرصتطلبانه افزایش مییابد. همچنین با افزایش جریان نقد آزاد و فرصتهای سرمایهگذاری شرکتها، نسبت سود تقسیمی کاهش مییابد. افزایش جریان نقد آزاد باعث افزایش فرصتهای سرمایهگذاری میشود. و در نهایت پژوهش حاضر نشان میدهد که با افزایش رفتار فرصتطلبانهی مدیران، نسبت تقسیم سود پرداختی و فرصتهای سرمایهگذاری، ارزش شرکت نیز افزایش مییابد. در واقع با افزایش فرصتهای سرمایههای، شرکت با فرصتهای بیشتری برای پیشرفت و افزایش ثروت سهامداران و در نتیجه افزایش ارزش شرکت روبرو میشود.
واژههای کلیدی: جریان نقدی آزاد، سیاست تقسیم سود، فرصتهای سرمایهگذاری، رفتارهای فرصتطلبانه،
ارزش شرکت
-1 مقدمه مفهوم ارزش از دیرباز و از زمانی که بشر به تجارت و جمعآوری سرمایه و ثروت پرداخته، وجود داشته است. در تمام زمانها ارزش، شاخص ثابتی بود که در دورهی مدرن به وسیلهی اقتصاددانان و جامعهشناسان بهکار رفته است. با توسعهی اقتصاد جهانی در چند سال گذشته توجه بیشتری به فرآیند ایجاد ارزش شده است، از دیدگاه کسب و کار دو رویکرد متفاوت بهطور شگفتانگیزی توسعه یافت، ارزش برای مشتری و ارزش برای سهامداران. با توجه به رشد واحدهای تجاری و تأسیس شرکتهای سهامی و این که هر یک از سهامداران دارای علایق و انتظارات متفاوتی هستند، هدف نهایی و آنچه که میتوان بین همه آنها مشترک دانست، حداکثر ساختن ارزش جاری سرمایهگذاری انجام شده در شرکت است. این ارزش به واسطهی داراییهای موجود و کارایی عملیاتی حاصل میگردد.
بنابراین ارزش حقوق صاحبان سهام از دو جزء ارزش مورد انتظار نگهداشت منابع عملیاتی موجود و ارزش ناشی از گسترش عملیات یا فعالیتهای آتی عملیاتی تشکیل میشود. امروزه از دیدگاه بازار سرمایه و سهامداران، آنچه ارزش شرکت را تشکیل میدهد، رشد پایدار و متمادی ارزشآفرینی است نه سودآوری گذشته و کوتاهمدت. علل تغییر نگرش ریشه در محرکههای نوین ارزشآفرینی، مزیت رقابتی و مدیریت ریسک دارد که به واسطهی آن سهامداران عمدتاً در آینده شرکتها و بنگاههای اقتصادی سرمایهگذاری میکنند و از این رو عواملی که بیانگر سودآوری مستمر و رشد پایدار هستند، میتواند معیار مناسب ارزش برای آنان باشد. از این طرف دیگر بر اساس تکنیکی به نام تحلیل ارزش برای سهامداران، با استفاده از گردش وجه نقد آتی تصور روشنی از شرکت را به آنها ارائه مینماید. تعیین ارزش شرکت از دسته عوامل مهم در فرآیند سرمایهگذاری است. ارزش هر شرکت با توجه به ارزش سهام آن تعیین میشود. از این رو سرمایهگذار با توجه به ارزش شرکت، اولویت خود را در سرمایهگذاری مشخص میکند - مهرانی و همکاران، . - 1392
-2 مبانی نظری پژوهش
افزایش عملکرد شرکت به منظور افزایش ارزش شرکت، یکی از مباحث عمده در مدیریت مالی، در شرکتها بوده است. از این رو، به منظور انجام این عملکرد، مهم است که فاکتورهای تصمیمی که میتواند بر ارزش شرکت، مؤثر باشد، مورد مطالعه قرار گیرد. بسیاری از مطالعههای علمی و حرفهای، در سراسر جهان، به بررسی تأثیر تصمیمگیری شرکت در مورد ساختار سرمایه، اهرم فعالیتهای شرکت و نقدینگی شرکت پرداختهاند. به تازگی و با توجه به ورشکستگیهای پی در پی در طول بحرانهای مالی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، بسیاری از تحلیلگران به بررسی علل و اثرهای بحران بر اقتصادهای مختلف پرداختهاند. یکی از مسائل عمدهای که پیشنهاد میشود، مشکلهای نمایندگی و اثرهای آن بر عملکرد شرکت است که پیش از این توسط برل و مینز - 1932 - 1 بحث گردید و سپس توسط جنسن و مکلینگ - 1976 - 2 توسعه و مورد مطالعه قرار داده شد. علاوه بر این، یافتههای تجربی ارائه شده در زمینهی اثر تمرکز مالکیت، ساختار سرمایه و ارزش شرکت، مبهم بوده و به طور خاص، واضح نبوده است. از این رو، حجم گستردهای از ادبیات موجود به بررسی اشکال مختلف مرتبط با ارزش شرکت پرداخته است - النجار3، . - 2016
بازار برای ارزیابی شرکت از اطلاعات صورتهای مالی استفاده میکند. مربوط بودن اطلاعات حسابداری در تعیین ارزش شرکت تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله سیاست تقسیم سود میتواند قرار گیرد. سیاست تقسیم سود همواره با سایر تصمیمهای مالی شرکت در تعامل است و این رابطهی تعاملی تحت تأثیر شرایط مختلف قرار میگیرد - استا و کرمی، . - 1394 با وجود سالهای متمادی تلاش برای تعیین الگوی مناسب و جامع در ارتباط با رابطهی دو مقولهی سیاست تقسیم سود و ارزش بازار سهام که بیانگر ثروت سهامداران میباشد، هنوز یک نظریهی فراگیر در این زمینه وجود ندارد. سود به عنوان یک منبع مهم تأمین مالی بنگاههای اقتصادی و منبعی برای انعکاس وضعیت شرکت است، همچنین مدیریت میتواند با اتخاذ یک سیاست مناسب در مورد آن هزینهی سرمایهی شرکت را در حد مطلوب حفظ کند. اما چنانچه سخن رفت عدم وجود الگوی یکسان در خصوص آن، کار تصمیمگیری را با مشکل مواجه میکند - پورجعفریان، . - 1390